معاون اول رئیس جمهوری روز سهشنبه در جمع استانداران کشور با بیان اینکه اعتراض حق مردم است، تأکید کرد که نباید بگذاریم اعتراضها به خشونت تبدیل شود. جهانگیری همچنین با انتقاد از مواضع رئیس دولت نهم و دهم گفت که کسانی نگذاشتند اقدامات دولت قبل را بیان کند و اگر لازم باشد دوباره موتور را روشن خواهد کرد. تأکید بر گفتوگو بین احزاب و جامعه مدنی هم از محورهای دیگر این سخنان بود.
جهانگیری همچنین خطاب به مخالفان دولت تأکید کرد که نباید این احساس در بین مردم ایجاد شود که انتخابات مطالبات آنها را برآورده نمیکند. به گفته وی راه حل مشکلات در حوزه اقتصادی و اجتماعی هم راهکار سیاسی دارد. درباره این موضوع ها با علی باقری رئیس دفتر سیاسی حزب توسعه ملی ایران و مدیر کل وزارت کشور دولت اصلاحات گفت و گو کردیم که در ادامه میآید.
این سخن که اعتراض حق مردم است از سوی دولتمردان چه تأثیری به لحاظ روانی در جامعه دارد و تأکید جهانگیری بر اینکه نگذاریم اعتراضها تبدیل به نفی و خشونت شود ناظر بر چه پیامدهایی است؟
پذیرش حق اعتراض مردم از سوی دولتمردان، نخستین گام تعامل بین مردم وحکومت است،البته گام بعدی در این جهت، تعبیه راههای جریان یافتن قانونی اعتراضات و مطالبات مردم است.
پذیرش این حق از سوی حاکمان، در جوامعی که مردم سالاری نهادینه شده است، امری بدیهی است و امتیازی برای حاکمیت محسوب نمیشود اما در جوامعی که این امر نهادینه نشده است، پذیرش حق اعتراض مردم از جانب حاکمان، یقیناً امتیازی مهم برای حاکمیت به حساب میآید که موجب تلطیف و نزدیکی روابط دولت و ملت میشود و آرامش روانی را برای جامعه و مردم به دنبال دارد.
اما اینکه اعتراضات نباید به خشونت بدل شود، حرف صحیحی است که لازمه آن ایفای مسئولیتهایی دو سویه از جانب ملت و دولت است. مردم در بیان اعتراضات خود میبایست خود را مکلف به رعایت حریم قانون و هنجارهای موجود در جامعه باشند. حاکمان نیز باید راه قانونی بروز اعتراض را در جامعه باز کنند. در این صورت قطعاً اعتراضات به خشونت نخواهد گرایید.
به نظر شما شنیدن صدای مردم و به تعبیر جهانگیری پاسخ دادن به اعتراضها چه ملزومات و راهکارهایی دارد؟
از مهمترین ملزومات پاسخ دادن به اعتراضات، شنیدن صدای اعتراض آنان و محتوای اعتراضات است، البته به همانگونه مد نظر اعتراضکنندگان است. چون یکی از آفاتی که در این زمینه وجود دارد این است که برخی مسئولان پوسته اعتراض را میشنوند اما محتوای آنان را آنگونه که میخواهند میشنوند. پس از شنیدن درست و فهم کردن آن، آن زمان است که حاکمان میبایست به شکل واقعی در پی تحقق این خواستهها باشند و جهتگیری امور را به گونهای اصلاح کنند و تغییر دهند که نهایتاً اصلاحات واقعی مد نظر مردم را محقق کنند.
اشاره جهانگیری به اینکه اگر لازم باشد موتور را روشن میکند و حقایق درباره دولتهای نهم و دهم میگوید ناظر به چه واقعیتهایی است و به نظر شما این واقعیات باید گفته شود یا لزومی ندارد.
واقعیت آن است که بسیاری از مشکلات کنونی کشور، محصول عملکرد دولت های نهم و دهم است. در این دوره، فساد سازمانی شکل گرفت، سامانه مدیریتی کشور فرو ریخت، بنیانهای اقتصادی کشور دستخوش آسیبهای جدی شد، سرمایه اجتماعی لطمه اساسی خورد، ارتباطات خارجی کشور با جهان به بنبست رسید و تبدیل به بحران شد. آزادیهای قانونی و عمومی به محاق رفت، فرهنگ و هنر با تنگناهای بیسابقه مواجه شد.
به اعتقاد من، دولت یازدهم و دوازدهم متانت و نجابت زیادی در قبال عملکرد دولت سلف خود نشان داده است که محصول نگاه معطوف به منافع ملی بوده است. در این میان، شاید این متانت و خودداری باعث تجری دولتمردان گذشته شده است. من معتقدم باید آرامش جامعه را حفظ کرد تا دولت مجال خدمت بیشتر بیابد، اما اگر این آرامش طلبی موجب طلبکار شدن بدهکاران کلان ملت شود، باید به طریقی دیگر عمل کرد.
این روزها دولت همچنان در معرض نقد مخالفانی قرار دارد که عمدتاً از حامیان دولتهای نهم و دهم بودهاند. عملکرد دولت روحانی در قیاس با دولتهای یاد شده چه فرازهای مثبتی دارد؟
دولت روحانی، با به نتیجه رساندن برجام، کشور را از لبه پرتگاه برگرداند و بستر لازم را برای پرش و ارتقای کشور مهیا کرد. به رغم تنگناهای موجود و مخالفتهای جدی، دولت توانسته است تا حدود زیادی آزادیهای قانونی به محاق رفته را احیا کند. با اعمال انضباط مالی و پرهیز از ریخت و پاشها و مهار تورم، آرامش را تا حدود زیادی به اقتصاد کشور بازگرداند. فرهنگ و هنر کشور را تا حدود زیادی از فشارها رهانید.
اینها در شرایطی رخ داده است که اختیارات و مقدورات مجموعه دولت برای اعمال سیاستهای خود، بشدت ناکافی بوده و فشارهای بیرونی و درونی در پی آن بود تا دولت به هر قیمتی موفق نباشد. اینها واقعیاتی است که هر منصفی به آن گواهی خواهد داد،البته آنچه گفتم، نافی وجود مشکلات عدیده مردم و کشور نیست که میبایست با عزمی عمومی و مبتنی بر گفتوگوی ملی محقق شود.
ایشان تأکید کردهاند که راه حل مشکلات ولو اقتصادی و اجتماهی هم راهکارهای سیاسی است. نظر شما در این باره چیست و این سخن معطوف بر چه شرایطی است. به تعبیر دیگر چگونه مشکلات اقتصادی هم راه حل سیاسی دارد؟
این نگاه کاملاً درستی است. در کشورهایی مانند ما که تداخل مرئی و نامرئی قدرت در عرصههای گوناگون، در عرصههای مختلف دخیل است و مناسبات را تعیین میکند تا روابط حاکم بر قدرت، اصلاح نشود، امکان اصلاح اساسی وجود نخواهد داشت.
بهنظر میرسد یکی از محورهای اصلی مخالفان دولت ناامید کردن مردم از روند سیاستهای جاری است. به نظر شما این رویکرد یأس آفرینی چه اهدافی را دنبال میکند؟
بزرگترین اهرم مردم برای اعمال خواستههایشان، امیدشان به صندوق آرای و پشتیبانی از دولت برآمده از صندوق رأی است. پروژه یأس آفرینی این مزیت نسبی را هدف گرفته است. بدون آنکه به منافع و امنیت ملی کشور توجه داشته باشد.
آقای جهانگیری برای چندمین بار بهموضوع گفت و گو میان اقشار مختلف اشاره کردند. این گفت وگوها به نظر شما چه تأثیراتی معطوف بر حل مشکلات و بحرانها میتواند داشته باشد.
گفتوگو باطل السحر خشونت، عدم تحمل و نابردباری و زمینه تفاهم ملی و تلاش همگانی برای اصلاح امور و آبادی ایران است، چرا که ایران به دست و اراده همه ایرانیان ساخته میشود.
- 17
- 5