اگر دولت دوازدهم را همچون دولت اول روحانی، محصول ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیها بدانیم، ریاست دفتر و معاون اول رئیس جمهوری نمود و نماد این ائتلاف در دولت هستند. محمود واعظی از اعتدال و توسعه و اسحاق جهانگیری از کارگزاران، نماینده دو تفکر سیاسی متفاوت در دولت هستند، نمایندگانی که یکی از تلاشهای اصلی آنان، دخالت ندادن جهت گیریهای سیاسی در امور اجرایی حوزه مسئولیت آنان است. این نکتهای است که رئیس دفتر رئیس جمهوری نیز آن را تأیید کرد.
باوجود این در ماههای پس از حضور واعظی در دفتر رئیس جمهوری، شایعات و حواشی بسیاری، اغلب بیرون از دولت درباره اختلاف او با جهانگیری مطرح شد، تا جایی که برخی مدعی نقشآفرینی واعظی در استیضاح اخیر سه وزیر دولت شدند. واعظی در گفتوگو با «ایران» این شایعات و حواشی را به کلی رد و تأکید کرد که این مسائل هیچ مابه ازایی در دولت ندارد، ضمن اینکه رئیس جمهوری به او مأموریت داده بود تا برای رأی اعتماد دوباره وزرای یاد شده تلاش کند. در گفتوگویی صریح و روشن، با او درباره مسائل دیگر دفتر رئیس جمهوری، نسبت دولت و جریانهای سیاسی، اعتراضات دی ماه و حتی «توئیت» اخیر احمد توکلی گفتوگو کردهایم. آنچه میخوانید، گزیدهای از این گفتوگوی مفصل است. بخش دیگری از این گفت و گو،در شماره های بعدی منتشر خواهد شد.
رویکرد جنابعالی در اجرای مأموریتهای دفتر رئیس جمهوری چیست؟
سعی کردیم از همه نیروها حداکثر استفاده را بکنیم و اینکه مأموریتهای دفتر و آنچه شخص رئیس جمهوری به دفتر محول میکنند یا موارد خاصی که به شخص رئیس دفتر مأموریت میدهند، با برنامهریزی و همفکری بخوبی انجام شود. در این میان، طبیعی است که حاشیههایی نیز به وجود بیاید، اما ما هیچ وقت وارد حاشیه نشدیم. همواره تلاش این است که دفتر رئیس جمهوری هیچ گاه از مسیر اصلی خود خارج نشود. به همین منظور، هیچ گاه سعی نکردم که وقت خود یا همکاران را صرف مسائل حاشیهای بکنم، چه بسا کسانی که این حاشیهها را ایجاد یا در مصاحبههای خود آن را مطرح میکنند، اساساً دنبال همین باشند که وقت ما صرف این حاشیهها شود اما ما تلاش کردیم از این مسأله مبرا باشیم.
اشاره روشن و صریح به مسألهای که اخیراً مطرح شد، میتواند پاسخ مناسبی به یکی از آخرین حاشیهها باشد. به تازگی و پس از اعلام استیضاح سه عضو دولت، آقای رئیس جمهوری مرا مأمور کردند که به این سه وزیر کمک کنم؛ به این معنی که با آنان، مجلس و معاون پارلمانی رئیس جمهوری در ارتباط مستقیم باشم. جلسات مختلفی برگزار کنم و کارهای مختلفی انجام دهم. به همین دلیل در ۱۰ روز منتهی به جلسه استیضاح، مجموعه کار و تلاشهای ما در این جهت بوده است.
اما در بیرون از دولت، و از سوی برخی که انگیزههای آنان را میشناسیم؛ این طور ادعا شد که اصل استیضاح این سه وزیر از سوی دفتر رئیس جمهوری هدایت میشود تا این وزرا از دولت خارج شوند! خب، در پاسخ چنین شرایط و چنین حاشیهسازیهایی، من چه باید بکنم؟ آیا باید کار اصلی خود را که مأموریت کمک به وزرا برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس است رها کنم و وارد مسائل حاشیهای و این بحثها شوم، یا اینکه به کار اصلی و مأموریت رئیس جمهوری به خود مشغول باشم؟ ترجیح میدهم به جای اینکه اسیر حاشیهها شوم، روی امور دفتر و اجرای دستورات رئیس جمهوری تمرکز کنم.
گاهی بحثهای دیگری هم مطرح میشود مبنی بر اینکه شما دفتر رئیس جمهوری را «سرسختانه» اداره میکنید، «گزینشی» رفتار میکنید و ارتباطات بخشی از گروههای سیاسی مرجع با رئیس جمهوری محدود شده است. برخی ادعا میکنند حتی ارتباط وزرا با رئیس جمهوری هم کمتر شده و بعضی دیگر هم دوگانه واعظی- جهانگیری در دولت را برجسته میکنند.
ببینید، برای یک بار هم که شده باید این مسأله باز شود. آقای رئیس جمهوری همواره یک استراتژی را در ذهن خود داشته و دنبال میکردند. ایشان معتقد است باید از همه نیروهای شایسته، چه اصلاحطلب، چه اصولگرا و چه مستقل و معتدل تا جایی که تندروی نداشته باشند، در دولت و کابینه استفاده کرد. اساساً رئیس جمهوری برپایه همین ایده در سال ۹۲ به مردم قول دادند که کابینه من کابینهای از یک جریان خاص نخواهد بود و از همه جریانهایی که به من رأی میدهند و نیز جریانهایی که اصول این فکر را قبول دارند، در کابینه و دولت استفاده میکنم.
پیش از انتخابات ۹۲، شخصیتها و گروههای مختلفی به دلیل سوابق و تجربیات بالای ایشان از حضور دکتر روحانی استقبال کردند، اما به طور مشخص یک حزب - شاید با دامنه کمتری - به نام اعتدال و توسعه بود که از روز اول تا روز آخر از آقای رئیس جمهوری حمایت کرد. در هفته آخر هم که آقای دکتر عارف از رقابت کنارهگیری کرد، برخی اصلاحطلبان دیگر نیز وارد کار شدند. آن زمان خیلی از این چهرههای اصولگرا یا اصلاحطلب، طبیعی بود که چندان انتظار نداشتند که حضورشان در دولت خیلی پررنگ باشد، اما آقای رئیس جمهوری اصلاً به این مسائل توجه نکرد و با استراتژی که به آن اشاره کردم، کابینه خود را متشکل از افراد کارآمد دو جناح اصلی تشکیل داد و این تصمیم و استراتژی شخص ایشان بوده و هست.
یعنی حتی اصلاحطلبان هم به دلیل حضور پر رنگشان، در کابینه اول انتظار زیادی برای تصدی مسئولیتها نداشتند؟
این مسأله طبیعی بود. به این معنی که تفکر اصلاحطلبی به آقای روحانی رأی داد، زیرا در آن زمان میان نامزدهای موجود، ایشان را به خود نزدیکتر میدیدند. اگر چه جریان حزبی و تشکیلاتی اصلاحطلب، از ابتدا نامزد خود را داشتند. براین اساس عملاً آقای دکتر روحانی در کابینه اول خود با یک چارچوب و توازنی، هم از دوستان حزب اعتدال و توسعه که همیشه همراه او بودند و مرتب با هم نزدیک بودند، استفاده کردند و هم از دوستان اصلاحطلب معتدل و هم از اصولگرایان معتدل.
برای کابینه دوم هم، ایشان اصلاً شعار خود را عوض نکردند. به همین دلیل معتقدم برخلاف تمام انتظاراتی که برخی جریانهای سیاسی برای خودشان به وجود آورده بودند، این انتظارات یکطرفه بود. دکتر روحانی حتی با یک نفر گفتوگو نکرده بود که بعداً تصمیم بگیرد کابینه خود را براساس نظر این یا آن حزب بچیند و نه اساساً چنین بحثی مطرح شده بود.
اما عدهای از منتقدان سیاسی درباره میزان نقشها و جایگاه افراد در کابینه بحثهایی مطرح میکنند و میگویند از برخی نقشها کاسته و به نقشهای دیگر افزوده شده است.
ما همواره کابینه را یک خانواده و یک مجموعه منسجم میدانیم و میبینیم. به همین دلیل بود که آقای رئیس جمهوری اصلاً به این فکر نکردند که اکنون چه کسانی استیضاح شدهاند و سه وزیر استیضاح شده از چه جریان و خطی هستند، بلکه همه ما بسیج شدیم و با تمام وجود تلاش کردیم تا آقایان ربیعی، آخوندی و حجتی، از فرصت پاسخگویی برای دفاع قاطع از عملکرد دولت در بخش خودشان استفاده کنند و رأی بیاورند. با وجود این نگاه در رئیس جمهوری مبنی بر تشکیل کابینهای منسجم، بعد از انتخابات انتظار دیگری به وجود آمد و به این انتظار دامن زده شد.
به این معنی که برخی فکر کردند کابینه باید تفکر خاصی داشته باشد، وقتی هم که این طور نشد، ابتدا یعنی پیش از آنکه من رئیس دفتر شوم، به آقای رئیس جمهوری انتقاد میکردند؛ اما وقتی دیدند ایشان تصمیمی دارد و براساس تصمیم خود عمل میکند، پس از حضور من در دفتر رئیس جمهوری، استراتژی آنان عوض شد و به جای ایشان، بنده را هدف گرفتند. این حملات درحالی بود که اساساً وقتی که این حرفها زده شد، ما اصلاً کار خود را در دفتر رئیس جمهوری آغاز نکرده بودیم. در هفتههای دوم و سوم حضور ما در دفتر این بحثها شروع شد، پیش از آنکه اساساً معلوم شده باشد با چه کسی و چگونه ارتباط خواهیم داشت. بعد از آن، ادعاهای دیگری را درباره اختلاف بین دکتر جهانگیری و بنده مطرح کردند. با قاطعیت به شما بگویم که هیچ کدام این حرفها درست نیست.
رابطه من با آقای جهانگیری از ابتدایی که با هم کار کردیم، در چهار سالی که من وزیر ارتباطات بودم و در این ماهها که رئیس دفتر رئیس جمهوری هستم، غیر از صمیمیت و همکاری نزدیک چیز دیگری میان ما نبوده است. اساساً در این مدت میان من و ایشان کوچکترین مطلبی به وجود نیامده و چه بسا رابطه ما از دوران وزارت هم صمیمی و نزدیکتر است.
بخشی از مردم در جریان اعتراضهای دی ماه پیامهای متنوعی داشتند. هر چند برخی تلاش کردند علت بروز اعتراضها را صرفاً اقتصادی نشان دهند. با توجه به اینکه هم گروه سنی معترضان و هم شعارهایشان خاص بود و اعتراضها در ادامه و توسط برخی عناصر ساختارشکن خطوط قرمز را رد و ناامنی عمومی ایجاد کرد، به نظر شما ریشه این اعتراضها چه بود و آیا همه مخاطبان اعتراضهای مردم، پیام آنان را شنیدند؟
مشکلات اقتصادی را نفی نمیکنم اما معتقدم ریشه اعتراضها صرفاً اقتصادی نبود. بنابراین، همه و با هم باید صدای مردم را بشنویم، حتی قبل از اینکه به چیزی اعتراض کنند. همه مسئولان مخاطب مطالبات مردم هستند، این در حالی است که اکنون همه منتظرند دیگری پیام مردم را بشنود. اگر هر بخش، نهاد یا فردی، تنها به این فکر کند که کار و رویکرد او درست است و دارد به همه وظایف خود بخوبی عمل میکند و این دیگری است که به کارها و وظایف خود عمل نمیکند، این اول انحراف است. همه باید کار خود را بدرستی انجام بدهیم و تنها بحث دولت مطرح نیست.
معنای شنیدن صدای مردم چیست؟
ما در صورت وجود امید در جامعه و کشور میتوانیم شغل ایجاد کنیم، در صورت وجود امید و نشاط در کشور است که میتوانیم مسأله اشتغال و دیگر معضلات اجتماعی و فرهنگی را حل کنیم. اما این امید و نشاط به همدلی و همبستگی همه نهادهای کشور بستگی دارد. برای حل مشکلات و پاسخ به مطالبات مردم، همه قوا و نهادها باید دست به دست هم بدهند و همه به تدابیر و منویات رهبر معظم انقلاب بویژه سخنرانیهای اخیر ایشان که بسیار کلیدی است، باید توجه کنیم.
اگر میخواهیم وحدت و انسجام داشته باشیم و آن را حفظ کنیم، باید محوریت ولایت را اصل قرار دهیم و ذیل این مسأله با هم اختلاف نکنیم، بلکه با هم کار کنیم و هرکدام کار خود را بهبهترین نحو انجام بدهیم. اینکه کسی در قوه یا نهادی نشسته باشد، کار خود را انجام ندهد و مدام از قوه دیگر ایراد بگیرد، اینطور کار پیش نمیرود و مطالبات مردم بر زمین میماند. هر کسی باید براساس چارچوب و وظایف خود کار کند.
اخیراً آقای احمد توکلی در «توئیتر» مطلبی را مطرح کردند و هشدار دادند که اگر سامانه اعلام حقوق و مزایای مدیران دولت راهاندازی نشود، مردم را به شرکت در اعتراضات خیابانی دعوت خواهد کرد. ارزیابی شما از این اقدام چیست؟
وقتی این توئیت و بازتابهای آن را دیدم، متعجب شدم. من ایشان را هیچگاه آدم تندی نسبت به موضوعات و پدیدههای ملی ندیدهام. گروههایی دوست داشتند بر اعتراضهای دی ماه موج سواری کنند یا به دولت فشار بیاورند، اما من هرگز احمد آقای توکلی را جزو این گروهها نمیبینم. احمد آقای توکلی، چه در دولت یازدهم که در مجلس حضور داشتند و چه اکنون که در بیرون از مجلس هستند، همواره اعلام نظرها و دلسوزیهایی میکنند تا از نظر اقتصادی به دولت کمک کند. پس میخواهم بگویم ایشان اصلاً جزو آن گروهها نیست، با وجود این، بسیار از چیزی که ایشان نوشتند تعجب کردم.
چون من با آقای توکلی رفیق هستم و قطعاً اگر ایشان را ببینم، نخستین سؤالی که از ایشان میپرسم این خواهد بود که آقای دکتر اصلاً این چی بود؟(با خنده) معتقدم ما نباید وارد این مسائل شویم، یعنی کسانی که میتوانند حرف خود را بزنند و با ارکان دولت و سایر نهادها هم ارتباط دارند، نباید در هر سطحی مروج رفتار خیابانی باشند. با ایشان ارتباط خوبی دارم و اگر مطلبی داشته باشند در خدمتشان هستم. بلافاصله پس از توئیت ایشان، دو نفر از معاونان رئیس جمهوری در مورد اجرای این مسأله اطلاعرسانی کردند، چه بسا اگر دکتر توکلی سؤال میکردند و مطلع میشدند، آن توئیت را هم نمیزدند. ما نیت ایشان را خیر میدانیم.
آیتالله جنتی در مجلس خبرگان خطاب به رئیس جمهوری گفتند در یکی از وزارتخانهها افراد غیرانقلابی حضور دارند که شما پاسخ دادید و خواستید این مسائل، پیش از طرح در تریبون عمومی، به خود دولت ارجاع داده شود تا صحت و سقم آن بررسی شود.
درباره مطالب آیتالله جنتی، مسأله این بود که ایشان در جایگاه رئیس محترم مجلس خبرگان مطالبی را علنی طرح کردند. بههمین دلیل، ما خدمت ایشان و همچنین سایر مؤثرین عرض کردیم که اگر اطلاعاتی دارید، ابتدا به ما ارجاع بدهید، بویژه اینکه ما همیشه در دسترس ایشان هستیم و هر کاری که داشتند، در نخستین فرصت مرتبط میشویم. لذا خواستیم که با توجه به این روابط مطالبی از این دست را نخست برای ما بفرستند، ما حتماً تحقیق میکنیم. انتظار داریم باز هم اگر میخواهید مطلب را بیان کنید، هم آن نامه را بیان کنید و هم پاسخ ما را. افتخار دولت این است که بهدنبال ارزشهای اسلامی و انقلاب و در پی اجرای منویات رهبر معظم انقلاب است.اینطور نیست که دولت یک سمت و سو داشته باشد و فلان ارگان، نهاد یا فلان مجلس سمت و سوی دیگری.
معتقدیم و اعلام میکنیم که همه ما برای یک هدف کار میکنیم و اگر مطلبی هست، نخست باید صحت و سقم آن استعلام شود. لذا از ایشان و از همه بزرگان و مراجع میخواهیم که اگر مطلبی دارند، به ما منتقل کنند؛ ما با آغوش باز میپذیریم و حتماً هم آن را دنبال کرده و پاسخ میدهیم.
در اجلاس اخیر امنیتی مونیخ، بهصورت غیرمستقیم گفتوگوهایی میان ایران و عربستان مطرح شد و آقای ظریف، نکاتی را درباره یمن و دیگر مسائل منطقه مطرح کردند. بهطور کلی، دیدگاه ایران نسبت به عربستان چیست؟
ما شرایط منطقه را شرایط خاصی میدانیم، منطقهای که امروز متأسفانه بحران و افراطیگری در آن زیاد است و کشورها و مناطق زیادی از آن دچار بیثباتی هستند. معتقدیم، همه کشورهای مؤثر منطقه، بویژه ایران و عربستان، باید جلوی مداخلات فرامنطقهای بایستیم و تلاش کنیم منطقه باثبات باشد و درگیریها برطرف شود. اکنون یکی از مهمترین مشکلات، مسأله بحران یمن است. آنچه ما میخواهیم، آتشبس پایدار و پایان درگیریها در یمن، کمکرسانی سریع به مردم و سپس مذاکرات یمنی - یمنی است. ما میتوانیم در این زمینه به اشتراک برسیم و با هم کمک کنیم تا مردم زجردیده یمن، ساماندهی شوند و سپس به بازسازی و دموکراسی در یمن کمک کنیم.
اقدام اخیر ترامپ رئیس جمهوری امریکا در برکناری وزیر خارجه این کشور را چگونه ارزیابی می کنید، آقای ترامپ عنوان کرده که دلیل این اقدام نظر مخالف آقای تیلرسون درباره ایران و برجام بود؟
- اساساً ما با دولت یا با رئیس جمهوری مواجه هستیم که در نوع خود پدیده بسیار عجیبی است، به این معنی که نه قابل محاسبه است، نه در مورد خودش، نه کشورش و نه دیگران. این اتفاق نیز چون مربوط به وزیر خارجه بود، توجه بیشتری را به خود جلب کرد، درغیر این صورت آقای ترامپ در یک سال گذشته از این اقدامات که ناگهانی هم بوده است، بسیار انجام داده است. فهرست کسانی که در کاخ سفید، کابینه و در دیگر نهادهای امریکا به همین صورت از سوی ایشان جابهجا شدند، بسیار زیاد است. رئیس جمهوری امریکا اعلام کرد که وزیر خارجه بهدلیل اختلاف نظرهایی که از جمله درباره ایران داشت، برکنار شد. از نظر ما این اختلاف نظر طبیعی است.
زیرا وقتی وزیر خارجه امریکا بهعنوان یک دیپلمات با رهبران دنیا همچون اروپاییها و با مؤتلفان خود امریکا صحبت میکند، میبیند سیاست این کشور نسبت به ایران بسیار متفاوت از صحبتهای ترامپ باید باشد. از اینرو طبیعی است که اختلاف نظر بروز کند. چه بسا، وزیر خارجه جدید هم بعد از چند سفر و صحبت با رهبران کشورهای دنیا، با همین سرنوشت مواجه خواهد شد، یعنی رویکرد او نیز همین گونه خواهد شد. لذا ما تنها علامتی که از کاخ سفید دریافت میکنیم، بههم ریختگی است و عقل سلیمی که بخواهد این کشور و مناسبات و تعهدات جهانیاش را اداره کند، نمیبینیم. کما اینکه روابط امریکا با اروپا و ژاپن هم بر سر تعرفه گذاریها نیز به هم خورده است. از اینرو بهنظر میرسد این حرکت آقای ترامپ هم ادامه به هم ریختگیهای گذشته او و دولت اوست.
مرتضی گل پور
- 14
- 2