نصرالله پژمانفر، نماینده نزدیک به جبهه پایداری در مصاحبهای که دیروز از او در خبرگزاری دانشجو منتشر شد، حسن روحانی و علی لاریجانی را به عنوان مقصران اصلی اعتراضات دیماه گذشته معرفی کرد. او گفته است که اگر طرح سؤال از رئیس جمهوری به جریان میافتاد، شاهد این اعتراضات نبودیم.
طرح سؤالی که به گفته این نماینده مشهد توسط علی لاریجانی به حالت تعلیق درآمد. او همچنین مدعی است که بحث آغاز اعتراضات دی ماه از مشهد دروغ کاملاً ساختگی بوده و میگوید: «امروز پیگیر هستیم که با مسببان این دروغپراکنیها برخورد قانونی صورت گیرد. این موضوع را به عنوان یک جرم بزرگ پیگیری میکنیم و معتقدم دستگاه قضایی با تکمیل شدن مستندات، پرونده قضایی تشکیل خواهد داد.» او گفته است: «متأسفانه این مسائل را به شخصی چون آیتالله علمالهدی منتسب کردند.
همین موضوع بیانگر این است که جریان دولت بشدت روی این مسأله کار کرده است، این همان دم خروسی است که بیرون زده! برای اینکه دولت بتواند درخصوص مشکلات اقتصادی و جامعه فرافکنی کند، درصدد بود تا اغتشاشات را به جریان منتقد خود منتسب کند.» غلامعلی جعفرزاده، نماینده رشت اما در واکنش به این اظهارات موضوعات دیگری را مطرح میکند. او معتقد است نه تنها لاریجانی و روحانی مقصرین اصلی اعتراضات دیماه نبودند، بلکه طیف مخالفین دولت مشغول سوء استفاده سیاسی از این اتفاقات هستند.
به عنوان یکی از نمایندگان مجلس که همکار آقای پژمانفر هستید، این ادعا که عملکرد آقایان لاریجانی و روحانی زمینهساز اغتشاشات اخیر بوده را چقدر واقعبینانه میبینید؟
به نظر من صحبتهایی که آقای پژمانفر داشت، یک نوع سوء استفاده سیاسی از وضعیت کشور و جامعه است. همان طور که جریان متبوع ایشان سالهاست که مشغول سوء استفاده سیاسی از مشکلات اقتصادی کشور هستند. یک بار با این تاکتیک احمدینژاد را روی کار آوردند و کشور را به وضعی که شاهدش بودیم، رساندند. در مقاطع دیگری هم در دولت اصلاحات و بعد از سال ۹۲ مرتب شروع کردند به کارشکنی علیه دولت منتخب وقت. هم برای رد ادعای آقای پژمانفر درخصوص نقش آقایان لاریجانی و روحانی در این اعتراضات نشانههای زیادی وجود دارد و هم برای تأیید اینکه جرقه این اعتراضات در مشهد توسط یک جریان خاص زده شد.
به ترتیب به همین سه بحث بپردازیم؛ اول اینکه ارزیابی شما از ادعای آقای پژمانفر درخصوص نقش رئیس مجلس در اعتراضات چیست؟
آقای پژمانفر گفته آقای لاریجانی چون جلوی سؤال از رئیس جمهوری را گرفت، زمینهساز این اعتراضات شد. اولاً که آقای لاریجانی هیچ گاه جلوی طرح این سؤال را نگرفت بلکه اینقدر در مدتی که این بحث مطرح بود، تعداد امضاها بالا و پایین شد که تکلیف مجلس مشخص نبود. یعنی مدام عدهای امضا میکردند و بعد میآمدند پس میگرفتند. خب یعنی سؤال شوخی است دیگر. یعنی آقای لاریجانی در این بحث اصلاً دخالتی نداشت. کم و زیاد شدن امضاها دست ایشان نبود بلکه ناشی از مغرضانه بودن و ضعیف بودن سؤال میشد.
چرا مغرضانه بود؟
همین آقایانی که مدعی سؤال از رئیس جمهوری بابت مؤسسات غیرمجاز هستند، کاش قبل از هر چیز میآمدند و میگفتند که این مؤسسات وابسته به کجاها بودند؟ چه اشخاصی با چه نوع نفوذ و جایگاهی پشت آنها قرار داشتند؟ در کدام دولت و تحت حمایت چه کسانی بود که این مؤسسات مثل قارچ شروع به رشد کردند؟ اینها را نمیگویند و فقط میخواهند موضوع را به بحث بازپرداخت سپردهها تقلیل دهند. اما ما میگوییم قبل از پیش کشیدن بحث بازپرداختها، بیایید توضیح دهید چه کسانی این سپردهها را از میان مردم جمع کردند و نهایتاً کجا بردند؟ اتفاقاً مشهد هم پایتخت و بهشت مؤسسات غیرمجاز بود. آقایی که نماینده مشهد است، بهتر است اول از هر چیز توضیح دهد در آنجا چه مناسبات اقتصادی حاکم بوده که مؤسساتی مثل میزان یا مجموعههایی مثل پدیده شکل گرفتهاند؟ ریشه درصد بالایی از این مؤسسات در مشهد بوده. آقای پژمانفر مگر نماینده آنجا نیست؟ یعنی ایشان نمیتواند در این رابطه توضیح دهد؟
اما نفر دومی که از آن در این مصاحبه یاد شده، آقای روحانی است. شما نقش رئیس جمهوری را در این اعتراضات چقدر ارزیابی میکنید؟ چون آقای پژمانفر این را هم گفته که برای اینکه دولت بتواند درخصوص مشکلات اقتصادی و جامعه فرافکنی کند، درصدد بود تا اغتشاشات را به جریان منتقد خود منتسب کند.
اتفاقاً از یک زاویه آقای روحانی نقش اصلی را در این اعتراضات داشت که البته با زاویه نگاه آقای پژمانفر فرق میکند.آن هم این است که این اعتراضات نوعی انتقامگیری سیاسی از آقای روحانی بود یعنی اگر ایشان انتخابات ریاست جمهوری را واگذار کرده بودند، من فکر میکنم شاهد این اتفاقات نبودیم. دوستان اگر هم نگران فرافکنی هستند، اول برخورد خودشان با منتقدان احمدینژاد در زمان ریاست او بر دولت و کسانی که درباره آینده او هشدار میدادند را با سرنوشت نهایی احمدینژاد در این روزها مورد سنجش قرار دهند تا معنی فرافکنی را بفهمند.
فرافکنی را کسانی میکنند که روزگاری که کشور درگیر رشد منفی ۶ درصد بود و احمدینژاد مدعی رشد مثبت ۱۰ درصد شده بود، کوچکترین اعتراضی به او نداشتند. مگر همین آقای پژمانفر و دوستانشان آن موقع در مجلس نبودند؟ فرافکنی کار کسانی است که روزی احمدینژاد را معجزه هزاره سوم و انتخابش را هدیه امام زمان میدانستند و امروز کوچکترین پاسخگویی در قبال آن ندارند. آقایان اگر نگران فرافکنی هستند، اول بیایند تکلیف این دست مسائل را روشن کنند.
این یعنی اینکه شما معتقدید جریان رقیب دولت چنین چیزی را ساماندهی کرده؟
تا حدود زیادی بله. البته بعد از چند قدم عنان کار از دستشان در رفت. ببینید اگر آقای روحانی بد بود، ۸ ماه قبل از این اتفاقات ۲۴ میلیون نفر به ایشان رأی نمیدادند. اگر قرار بود مردم به شکل طبیعی از دولت ناامید شوند، این روند قطعاً نیاز به گذشت زمانی به مراتب بیشتر از ۸ ماه داشت. اما در فاصله پیروزی آقای روحانی تا اعتراضات، یک سری اقدامات انجام شد که زمینه ناامیدی و خشم را فراهم کرد.
چه اقداماتی؟
اولینش بحث کابینه بود که به هر حال برخی فشارها اجازه ندادند تا بر اساس شعارهای انتخاباتی و آنچه مردم به آن رأی داده بودند، شکل بگیرد. دوم اینکه بلافاصله بعد از انتخابات، تزریق ناامیدی توسط جریان شکست خورده آغاز شد. یعنی به جای تقویت امیدی که باعث شده بود ۴۰ میلیون در انتخابات شرکت کنند، سیاست جریان مقابل به این سو رفت که امید آن ۲۴ میلیون رأی دهنده به روحانی را هدف بگیرند تا از این نمد در انتخابات آینده کلاهی برای خودشان بدوزند. دستافشانیهای پیدا و پنهان بابت سیاستهای ترامپ در قبال برجام را مگر ما فراموش میکنیم؟
حمله به سرمایهگذاریهای خارجی را مگر فراموش میکنیم؟ پشت پا زدن به تمام دستاوردهای دولت مگر قابل فراموشی است؟ اینها را چه کسانی انجام میدادند؟ همانها که مدعی معیشت و وضعیت اقتصادی مردم هم هستند. بگذریم از اینکه گویا لبهای همین عده را در دولت احمدینژاد دوخته بودند. آن زمان دیگر گذشته. اما امروز بگویند اگر مدعی رشد اشتغال و افزایش تولید در داخل هستند، این کار چگونه در شرایط افزایش تخاصم خارجی کشور، نفی جذب سرمایه خارجی و کف و سوت زدن برای لغو برجام انطباق دارد؟ بنابراین، این ناامیدی در مردمی که ۸ ماه قبل از آن با مشارکت بالا در انتخابات شرکت کردند و بیش از ۲۴ میلیون رأی به دولت دادند، طبیعی نیست. آن طوفانی که در دیماه دیدیم، حاصل بادی است که چندین ماه و چندین سال توسط خود مخالفان دولت کاشته شده بود.
به نسبت جریان مشهد با این اعتراضات اشاره داشتید. آقای پژمانفر معتقد است نه تنها این اعتراضات توسط مخالفان دولت آغاز نشد بلکه شروع آن هم از مشهد نبود. حتی ایشان گفته این ادعا یک جرم است که باید با مسببان آن برخورد قانونی شود.
اتفاقاً این خیلی خوب است که دادگاهی علنی برای بررسی اینکه آیا واقعاً شروع اعتراضات از مشهد صحت داشته یا نه، تشکیل شود. آن وقت مشخص خواهد شد چه کانالهای تلگرامی در کدام شهر و توسط چه جریانی دعوت به این اعتراضات را آغاز کردند. یا اینکه کدام تریبونهای خاص در کدام شهر قبل از این اعتراضات زمینه آن را فراهم میکردند.ضمن اینکه خود آقای علمالهدی به عنوان امام جمعه مشهد در واکنش به این اعتراضات گفت اصل آن درست بود ولی نمیبایست دامنه آن به دیگر نهادها کشیده شود و باید محدود به همان دولت میماند. این یعنی اینکه اعتراض باشد اما صرفاً ناظر به دولت نه بقیه.
به نظر شما چرا اساساً چنین ارزیابی سیاست زدهای از اعتراضات دیماه مطرح میشود؟
دلیلش این است که آقایان هنوز نفهمیدهاند خودشان هم سوار همین کشتی هستند که دارند سوراخش میکنند.متأسفانه جریان مخالف دولت همان طور که پیام انتخاباتهای مکرر سالهای اخیر را نفهمید، پیام اعترضات دیماه را هم متوجه نشده است. اینکه معترضان آمدند شعار بازگشت پهلوی را دادند، یا علیه سیاست کشور در منطقه شعار دادند، یا گفتند اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا، ناظر به دولت یا قوه خاصی نیست. ناظر به کلیت نظام است. شما سطح تخریب را در این اعتراضات ببینید. تعداد شهرهایی که درگیر شدند را ببینید، بعد مخالفان دولت میخواهند از این وضعیت به هم ریخته هم به نفع مقاصد سیاسی خودشان سوء استفاده کنند.
همینهاست که ما را به اینجا رسانده و مردم را ناامید میکند. آقای پژمانفر و دوستانشان یک زمانی قسمت عمده نیروهای ریشهدار انقلاب را بابت انتقاد و مخالفت با احمدینژاد بیبصیرت و فتنهگر خواندند، آخر آن ماجرا امروز مشخص است. الان هم همچنان دارند به همان راه میروند. اعتراضات دیماه اعتراض به همه مسئولان کشور بود، به همه نهادها بود، به همه ادوار پس از انقلاب بود. راه مدیریت صحیح آن هم این نیست که مثل مخالفان دولت توپ را در زمین رقبای سیاسی بیندازیم. اگر آقای پژمانفر و دوستانشان خیلی دلشان برای کشور میسوزد، چرا راه درست برخورد با این اعتراضات را در پیش نمیگیرند؟ یک بار میگویند مقصر تلگرام و شبکههای اجتماعی است، یک بار میگویند رئیس مجلس و رئیس جمهوری است. یک بار میگویند از خارج خط میگرفته.
راه درستش به نظر شما چیست؟
اول این است که همه در این نظام مسئولیتپذیر شوند. آقای پژمانفر و دوستانشان تا حالا یک بار شده نسبت به عدم مسئولیتپذیری، پاسخگویی و شفافسازی مجموعههای اجرایی خارج از حوزه دولت معترض یا منتقد باشند؟ صدا و سیما و بنیاد مستضعفان و امثالهم آیا به اندازه گردش مالی، مسئولیت و نفوذ خود پاسخگو هستند؟ مسأله دوم این است که باید در کشور اصلاحات اساسی در بسیاری از حوزهها انجام شود. باید دست خصولتیها از اقتصاد کوتاه شود. باید گردش آزاد اطلاعات و شفافیت تمام به وجود بیاید. مسأله سوم این است که باید شرایطی ایجاد شود که اقلیت پر نفوذ و صاحب قدرت نتواند جلوی پای اکثریتی که اندازه آنها قدرت ندارند، سنگ بیندازد و باعث مسدود شدن روند پاسخگویی به مطالبات آنها شود. چهارم اینکه باید رأی مردم به معنای واقعی در اداره تمام امور تأثیرگذار شود. پنجم هم این است که آزادی بیان و امکان نقد و گفتوگو در کشور بیشتر شود. غیر از این اگر راهی برویم جز به تکرار این اعتراضات منتهی نمیشود.
احسان بداغی
- 18
- 6