جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۲۶ - ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۰۵۹۲

کمال اطهاری: انحصارگرايان«روشنفكران» را ابزاری می ببينند

کمال اطهاری,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,اخبار سیاسی ایران

چرا بحران‌های اجتماعی در ایران شکل پیچیده‌ای به خود گرفته است؟ آیا ایران در مسیر توسعه دچار انحراف شده است؟ چه موانع مهمی در زمینه توسعه جامعه وجود داشته که به جای کم شدن چالش‌های اجتماعی و اقتصادی با چالش‌های بیشتری مواجه شده‌ایم؟ چرا ایران هنوز نمی‌تواند خود را به‌صورت منطقی و علمی با پروسه جهانی شدن همراه کند. برای پاسخ به این سوالات کلیدی با کمال اطهاری، پژوهشگر توسعه و اقتصاد گفت‌وگو کردیم.

 

اطهاری معتقد است: «در اغلب مقاطع کسانی که مدیریت جامعه را در اختیار داشتند برای اینکه کشتی با سرعت بیشتری حرکت کند روشنفکران را از کشتی بیرون انداخته‌اند و اجازه نداده‌اند در قدرت سهمی داشته باشند. نگاه این گروه‌های انحصارگر به روشنفکران غیررسمی تنها به‌عنوان «میرزا بنویس» بوده است. این در حالی است که امروز که این کشتی سوراخ شده، همین گروه‌های انحصارگر از روشنفکران تقاضا می‌کنند که برای حل کردن مشکلات جامعه به آنها کمک کنند. با این وجود این کمک‌خواهی نیز برای پیدا کردن مسیر صحیح کشتی و پیدا کردن راه‌حل منطقی و علمی نیست و تنها برای پرکردن سوراخ و غرق نشدن کشتی است».

 

در ادامه متن این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.

 

چرا بحران‌های اجتماعی و اقتصادی در جامعه ما روزبه‌روز شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد؟ آیا دلیل به وجود آمدن این بحران‌ها انحراف از مسیر توسعه بوده است؟

مشکلات امروز جامعه ایران بیشتر به‌دلیل کج کارکردی و نقص نهادی است. به همین دلیل نیز در شرایط کنونی ما شاهد نوسان‌های شدید اقتصادی، بحران‌های اجتماعی و آسیب‌های محیط‌زیست هستیم. از سوی دیگر هنوز جریان‌های سیاسی کشور که هر کدام در یک مقطع سکان هدایت کشور را در اختیار داشته‌اند نتوانسته‌اند یک دستگاه نظری کامل را برای کشور ایجاد کنند که کشور براساس این دستگاه نظری و فکری به توسعه دست پیدا کند. به‌نظرمن مهم‌ترین دلایل عدم تحقق برنامه‌های توسعه جمهوری اسلامی، اپوزیسیون خارج از کشور و گروه‌های متعارض داخلی نیستند و بلکه مهم‌ترین دلیل این مساله فقدان یک دستگاه منسجم فکری و نظری برای توسعه است. تحریم اقتصادی کشورهای خارجی دلیل توسعه نیافتگی و بحران‌های اجتماعی ایران نیست و بلکه تحریم اندیشه و فقدان تئوری دلیل اصلی این اتفاق بوده است. این در حالی است که یک جریان سیاسی نیز در کشور حضور دارد که تمایل به انحصارگری دارد و در مقاطعی اجازه نداده برنامه‌های توسعه به خوبی در کشور اجرا شود. در نتیجه در نظام اندیشه ایران برای توسعه نوعی جنگ نرم وجود دارد که این جنگ نرم اجازه نداده کشور به یک جمع‌بندی کاربردی در زمینه توسعه و حل مشکلات جامعه برسد. به‌صورت طبیعی در همه کشورهای جهان نوسان‌های اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. با این وجود در کشور ما از حالت نوسان خارج شده و شکل زلزله به خود گرفته است. درهرکشوری که آزادی‌های فکری و سیاسی به‌اندازه لازم وجود نداشته باشد بحران‌های اجتماعی و اقتصادی شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد. این در حالی است که در جوامعی که آزادی‌های سیاسی و مدنی در شکل مطلوبی وجود دارد نوع و پیامدهای بحران‌های اجتماعی و اقتصادی متفاوت است. مساله آزادی در ایران همواره دارای اهمیت زیادی بوده به شکلی که میرزای نایینی در جنبش مشروطه به‌صراحت به تفسیر این موضوع پرداخته است.

 

چرا در دهه‌های اخیر اراده جدی برای منسجم کردن دستگاه فکری هدایت‌کننده جامعه و همچنین نهادینه کردن آزادی به‌عنوان یکی از پیش شرط‌های مهم توسعه در کشور به وجود نیامده است؟ مهم‌ترین موانع موجود در این زمینه چیست؟

بنده باید به‌صراحت عنوان کنم که روشنفکران غیررسمی و رسانه‌های ما در زمینه به وجود آوردن آزادی نه‌تنها موفق نبوده‌اند و بلکه به‌صورت نسبی هم موفق عمل نکرده‌اند. این در حالی است که در دهه‌های گذشته روشنفکران رسمی همواره در دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌های رسمی حضور داشتند و بخشی از این روشنفکران در دولت نیز حضور داشته و برای جامعه تصمیم‌گیری کرده‌اند. با این وجود در اغلب مقاطع کسانی که مدیریت جامعه را در اختیار داشتند برای اینکه کشتی با سرعت بیشتری حرکت کند روشنفکران را از کشتی بیرون انداخته‌اند و اجازه نداده‌اند در قدرت سهمی داشته باشند. نگاه این گروه‌های انحصارگر به روشنفکران غیررسمی تنها به‌عنوان «میرزابنویس» بوده است. اگر فرض کنیم کشتی سوراخ شده و گروه‌های انحصارگر از روشنفکران تقاضا می‌کنند که برای حل کردن مشکلات جامعه به آنها کمک کنند، این کمک‌خواهی برای پیدا کردن مسیر صحیح کشتی یا پیدا کردن راه‌حل منطقی و علمی حل مشکل نیست؛ تنها برای پرکردن سوراخ و غرق نشدن کشتی است. جریان‌های سیاسی نیز به این وضعیت کمک کرده‌اند و یکی تنها نامهربان‌تر از دیگری بوده است. جریان‌های سیاسی خود را «دانای کل» خطاب می‌کنند و گمان می‌کنند برای همه مشکلات جامعه پاسخ مناسب را در اختیار دارند. اصلاح‌طلبان در مقاطعی تلاش کردند از روشنفکران برای توسعه جامعه استفاده کنند، با این وجود جریان انحصارگرا حتی حاضر نبود نگاه «میرزابنویسی» به روشنفکران داشته باشد و تنها به‌عنوان «نوکر» به روشنفکران نگاه می‌کرد. به همین دلیل نیز در شرایط کنونی جامعه ما مانند انسانی است که بخش‌هایی از مغز خود را به‌دلیل اینکه روشنفکران را از چرخه مدیریت جامعه خارج کرده از دست داده است.

 

آیا مشکل از خود روشنفکران نبوده است؟ چرا روشنفکران پس از انقلاب نتوانستند از تاثیرگذاری روشنفکران قبل از انقلاب مانند شریعتی و آل احمد در دهه ۴۰ برخوردار شوند؟ این در حالی است که در قبل از انقلاب اغلب جنبش‌های اصلاحی جامعه با محوریت روشنفکران صورت می‌گرفت، اما پس از انقلاب این اتفاق رخ نداد. آیا ما پس از انقلاب با روشنفکری «بیمار» مواجه نبوده‌ایم؟

شریعتی و آل احمد و امثالهم دارای سرمشق‌هایی برای گفتمان‌سازی بوده‌اند که هیچ‌کدام از این سرمشق‌ها توسعه‌محور نبوده است. من در این زمینه جمله «کاردوسو» را درباره جامعه برزیل نقل می‌کنم که عنوان می‌کند ما سال‌های طولانی از یک‌سو درگیر اندیشه‌های چریکی و از سوی دیگر درگیر دیکتاتوری بوده‌ایم و به همین دلیل نیز موفق نشده‌ایم به یک دستگاه فکری منسجم برای توسعه دست پیدا کنیم. به همین دلیل نیز ما باید قبل از آنکه وارد حوزه سیاسی مدیریت جامعه شویم در زمینه «اندیشه» برنامه‌های خود را تدوین کنیم. از سوی دیگر جنگ هشت‌ساله ایران با عراق و همچنین فروپاشی شوروی نیز در عدم انسجام روشنفکران در پس از انقلاب تاثیر گذاشت. روشنفکران قبل از انقلاب به جای برنامه هدف داشتند و اغلب نیز با نوعی سیاست‌زدگی مواجه بودند که این سیاست‌زدگی در اندیشه‌های شریعتی و آل احمد نیز وجود داشته است. روشنفکران قبل از انقلاب فاقد یک مدل کاربردی برای توسعه بودند. به‌عنوان مثال بسیاری از روشنفکران دهه ۴۰ با اصلاحات ارضی محمدرضا شاه به‌دلیل سیاسی مخالف بودند و آن را یک حربه آمریکایی برای مدیریت کشاورزی ایران تلقی می‌کردند. با این وجود همین اصلاحات ارضی به شکلی دیگر در پس از انقلاب مطرح شد و برخی تلاش کردند در نوع کشت و زراعت کشاورزان تغییرات جدی به وجود بیاورند. هنگامی که یک جامعه فاقد دستگاه فکری منسجم برای توسعه باشد با یک فاجعه عینی مواجه خواهد شد و تنها در تئوری خلاصه نخواهد شد. با سیاست‌زدگی و شعارهای سیاسی نمی‌توان به توسعه دست پیدا کرد و بلکه مقوله توسعه نیاز به پیش‌زمینه‌های علمی و خردجمعی برای تصمیم‌گیری دارد. در این زمینه یک لطیفه وجود دارد که یک بدهکاری خطاب به طلبکار خود عنوان می‌کند که من چند سال است که از طلبکارم تقاضا می‌کنم که یک ماه به من فرصت بدهم تا قرض خود را پس بدهم. به‌نظر من درشرایط کنونی نیز وضعیت جامعه ما به همین شکل شده است. مسئولان کشور چندین سال است عنوان می‌کنند قصد دارند برخی از مشکلات مهم اجتماعی و اقتصادی را حل کنند، با این وجود مسائل جهانی این فرصت را از ما گرفته و اجازه نمی‌دهد ما مشکلات داخلی را به‌صورت ریشه‌ای حل کنیم.

 

این مشکلات جهانی چگونه به وجود آمده است؟ آیا عدم توانایی انطباق جامعه ما با «مدرنیته» و پروسه جهانی شدن سبب به وجود آمدن چالش‌های مهم جهانی و اخلال در تعاملات بین‌الملی جامعه ایران شده است؟

مدیران جامعه ما و روشنفکران رادیکال و ارتدوکس مدت‌هاست گرفتار «تله بنیانگذاران» شده‌اند. در دهه‌های گذشته اگر کسی از پروژه جهانی شدن و همراهی با این پروسه سخن می‌گفت گروه‌های رادیکال و ارتدوکس مقابله می‌کردند و عنوان می‌کردند به‌دلیل اینکه پروسه جهانی شدن سیاسی است و منشأ امپریالیستی دارد باید در مقابل آن ایستادگی کرد. این گروه‌های رادیکال پروسه جهانی شدن را یک توطئه تلقی می‌کردند. این در حالی است که جز پروسه جهانی شدن این مقاومت در مقابل دیگر جنبه‌های توسعه یافتگی نیز وجود داشت و گروه‌های رادیکال اغلب این موارد را توسعه امپریالیست قلمداد می‌کردند. در نتیجه امروز ما با «تله‌اندیشه» در کشور مواجه شده‌ایم. این در حالی است که در کشوری مانند ویتنام که مورد تهاجم آمریکا نیز قرار گرفته بود نسبت به پروسه جهانی شدن مقاومت نکردند و با جهانی شدن همراه شد. نکته جالب این بود که حزب کمونیست این کشور با سیاست‌های «سوسیالیسم بازار» با پروسه جهانی شدن همراهی کرد و دیگر گروه‌های اجتماعی نیز با این حزب همراهی کردند. به همین دلیل نیز این کشور خیلی زود رشد کرد و در مسیر توسعه قرار گرفت. در دهه۸۰میلادی که ویتنام تازه حرکت خود را آغاز کرده بود این کشور تنها۵ ‌هزار‌میلیارد صادرات کرد؛ در حالی که امروز به صادرات۱۵۰‌هزار‌میلیارد رسیده است. این در حالی است که ایران درکوتاه‌مدت و میان‌مدت به این حجم از صادرات نخواهد رسید. ما با نفت۱۵۰ دلاری نیز نتوانستیم به این حجم از صادرات دست پیدا کنیم. نکته قابل توجه اینکه همه مدیران جامعه درباره پیشرفت کشورهایی مانند ویتنام سکوت کردند؛ حتی اپوزیسیون نیز در مقابل این پیشرفت‌ها سکوت کرد. کشور ایران در ۴۰ سال گذشته مانند انسان بیماری بوده که تعادل ندارد و به‌سختی راه می‌رود و در طول این ۴۰ سال «تلوتلو» خورده است. این در حالی است که در طول ۴۰ سال گذشته هر کودک خردسالی نیز در خیابان به این انسان که در حال «تلوتلو» خوردن بوده یک سنگ زده است. نکته مهم در این زمینه این است که امروز برخی عنوان می‌کنند برای مدیریت جامعه باید یک دولت نظامی روی کار بیاید تا بتواند کشور را به سرمنزل مقصود برساند. سوال بنده از افرادی که چنین مساله‌ای را عنوان می‌کنند این است که آیا حضور یک دولت نظامی در قدرت عقلایی و همراه با منطق است؟ آیا واقعا برای برون‌رفت از بحران‌های کنونی جامعه باید به سمت یک دولت نظامی حرکت کرد؟ این در حالی است که هم گروه‌های رادیکال راست و هم اپوزیسیون خارج از کشور در شبکه‌های ماهواره‌ای این حرف را تکرار می‌کنند و مدعی هستند که یک دولت نظامی می‌تواند به حل مشکلات کشور کمک کند.

 

از دیدگاه برخی از جامعه شناسان جامعه ایران به‌دلیل افزایش آسیب‌های اجتماعی(فروپاشی خانواده، کاهش سن اعتیاد و فحشا، بیکاری، بالا رفتن آمار طلاق و...) مدت‌هاست از مرحله بحران عبور کرده است. از دیدگاه شما راه‌حل عبور از این بحران‌های اجتماعی چیست؟ ادامه وضعیت موجود به چه نتیجه‌ای منجر خواهد شد؟

در مرحله نخست ما باید این واقعیت را بپذیریم که اگر این وضعیت ادامه داشته باشد جامعه به سمت فروپاشی حرکت خواهد کرد. اتحاد جماهیر شوروی در حالی که در اوج سیاسی و نظامی قرار داشت از هم فروپاشید، نه در حضیض. اتحاد جماهیر شوروی هم دچار «تله بنیانگذار» شده بود و به همین دلیل نمی‌توانست وارد دوران پساصنعتی شود. امروز دولت آقای روحانی هنوز نمی‌داند درباره عدالت و اشتغال باید چه رویکردی در پیش بگیرد. این در حالی است که جریان انحصارگرا در مقابل هرگونه تغییر جدی مقاومت می‌کند و اجازه نمی‌دهد برای مشکلات کشور راه‌حل تخصصی پیدا شود. در نتیجه مهم‌ترین دلیل فروپاشی جامعه انحصارگری است و تا زمانی که این نوع انحصار وجود داشته باشد نمی‌توان نسبت به تحول جامعه امید داشت.

 

احسان انصاری

 

armandaily.ir
  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش