مخالفان قسم خورده رئیسجمهور تا پایان عمر دولت دوازدهم دست از دردسرآفرینی و مانعتراشی بر سر راه دولت بر نمیدارند و عزمشان را روز به روز برای ایجاد خلل در برنامههای دولت جزمتر میکنند. بدین ترتیب همچنان کشور و جامعه باید از مشکلات در حوزههای اقتصادی، سیاست خارجه و فرهنگی و... رنج ببرد و بهرغم تلاشهای رئیسجمهور برای پیشرفت در این امور با وجود مانعتراشیها و کارشکنیهای مخالفان دولت نتیجه ای حاصل نخواهد شد که نمونه بارز آن توهین به ظریف در دانشگاه امیر کبیر و حمله به اتومبیل او و نیز مقصر جلوه دادن روحانی در فیلترینگ تلگرام است.
از این رو به تعبیر سیدمصطفی هاشمیطبا، رئیسجمهور چاره ای جز بیان واقعیات و مشکلات اقتصادی و سایر امور به مردم ندارد تنها از این طریق میتواند دردسرآفرینیهای مخالفان را خنثی کند. همچنین دولت به جای وعده به مردم، صریح و روشن اعلام کند ما مشکلات بسیار زیادی در کشور داریم حتی ناگزیر باید صرفه جویی کنیم. در این راستا، «آرمان» با سیدمصطفی هاشمی طبا کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری در سال ۹۶ و وزیر سابق صنایع سنگین به گفتوگو پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
چرا هیچ عزمی برای مقابله با تحرک دلواپسان و مخالفان دولت دیده نمیشود؟
دولت چارهای ندارد جز آنکه کابینه و عملکردش را قوی کند. زیرا رویارویی با دلواپسان و به طور کل مخالفان دولت مشکلی را حل نمیکند. بنابراین دولت ناگزیر باید بیشتر روی برنامهها و وعدههایش تمرکز کند. بسیاری از مخالفان دولت در ساختار کشور هم حضور دارند به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که رئیسجمهور یا سایر ارکان با آنها برخورد کند.
همچنین چندان اهمیتی ندارد که مخالفان در رسانههای خود چه چیزی علیه دولت مینویسند و چه میگویند بلکه مساله مهم عملکرد دولت و رسیدن به وعدههایی است که در ابتدای کار دولت به مردم داده شده است. علاوه بر این، رئیسجمهور باید مسائل را شفاف به مردم بگوید و به جامعه توضیح دهد که چه موانع و مشکلاتی بر سر راه دولت وجود دارد. همانطور که روحانی قبلا اشاره کرد عده ای به جای حمایت از دولت و پاسخگویی در برابر مشکلات سکوت اختیار کردند.
از این رو، رئیسجمهور باید واقعیتهای اقتصادی را به مردم بگوید و به مردم وعده ندهد. روحانی باید مسائلی را که منجر به بروز مشکلات در کشور شده است صریح و روشن به مردم بگوید. در صورتی که مردم واقعیات و مشکلات را از زبان رئیسجمهور بشنوند خود در مورد روحانی و ادامه فعالیت دولت تصمیم خواهند گرفت. زیرا دولت نباید برنامهها و سیاستهای اشتباه و غیر اصولی گذشته را ادامه دهد.
بنابراین بهتر است که روحانی با صراحت با مسائل برخورد کند و حقیقت را به جامعه بگوید. برخلاف عدهای که معتقدند دولت باید پول به جامعه تزریق کند باید اذعان داشت که دولت جز کمک به محرومان وظیفهای در این راستا ندارد و نباید پول بیهوده به جامعه تزریق کند. زیرا نمیتوان هم در خارج از کشور آمریکاٰ، عربستان و... با ما ستیزه داشته باشند و به دنبال دردسرآفرینی برای کشور باشند در داخل هم عدهای به دنبال دردسر و دسیسه چینی علیه دولت باشند به همین دلیل روحانی چارهای جز بیان واقعیات و مشکلات اقتصادی و سایر امور به مردم ندارد از این طریق میتواند بخش بزرگی از دردسرآفرینیهای مخالفان را خنثی کند.
دولت در این وضعیت چه کاری میتواند انجام دهد؟
مخالفان هیچ گاه در زمین زدن و شکست دولت موفق نبودهاند. بنابراین جامعه توجهی به آنها ندارد. وضعیت مقایسه مشکلات در برابر دولت و مخالفان دولت شبیه این است که مخالفان دولت مانند کسانی هستند که فرزندی ایجاد کردند، نام او را رستم گذاشتند و بعد خودشان از آن میترسند. دولت پاسخ مخالفان را تنها با عملکرد درست و تشریح بموقع مسائل به مردم میتواند بدهد. در نهایت جامعه خود هوشیار است و میداند که مخالفان از این دردسرآفرینیها چه قصد و غرضی دارند اما روحانی باید به وظیفه و وعدههای خود عمل و با جامعه شفاف برخورد کند.
اخیرا رئیسجمهور وزرا را به دو دسته امیدوار و ناامید تقسیم کرد و گفت که عدهای همواره امیدوارند و کارشان را به خوبی انجام میدهند و برعکس برخی نیز همواره ناامیدند و انتقاد دارند. آیا این اظهارات روحانی به مفهوم تصمیم برای تغییر کابینه و نارضایتی اش از برخی از وزراست؟
هیچ ایرادی ندارد که روحانی وزرایی را که در کار خود جدیت لازم ندارند و در دولت مفید و موثر نیستند، تغییردهد. زیرا وحی منزل نازل نشده است وزیری که در کارش موفق نیست و حضورش در دولت موثر نیست هر چهار سال در کابینه باشد.
روحانی قبلا اشاره کرد که برخی از مدیران روزه سکوت گرفتند، تصور میبرید عدم وجود جسارت در میان وزرا ناشی از چه عواملی است؟ چرا مدیران دولت برخلاف انتظار جامعه تا این اندازه محافظهکار شدهاند؟
زیرا مدیران دولت به جای اینکه پاسخگوی خواستههای جامعه باشند و با رئیسجمهور در تحقق اهدافش همراهی کنند متاسفانه بیشتر به فکر منافع جناحی و فردی خود و به دنبال حفظ پست و مقامشان هستند. درحالی که فردی که مسئولیتی را قبول میکند نباید به فکر منافع فردی خود باشد بلکه باید تنها نسبت به جامعه پاسخگو باشد و در سخن و عمل قاطع باشد، حتی اگر قرار باشد این قاطعیت به ضررش باشد و در نهایت از مسئولیتش برکنار شود. اما چون مدیران دولت به دنبال حفظ موقعیتشان هستند به جای پاسخگویی به مطالبات مردم و حمایت از برنامههای رئیسجمهور محافظهکاری پیشه میکنند.
شفافیت و گردش آزاد اطلاعات یکی از وعدههای رئیسجمهور بوده است. اکنون با توجه به اینکه فیلترینگ تلگرام اتفاق افتاده است آیا این اتفاق به زیان دولت نیست؟ رئیسجمهور برای اینکه اعتماد جامعه را از دست ندهد چگونه باید با موضوع روبهرو شود؟
فیلترینگ تلگرام ارتباطی با رئیسجمهور ندارد، نهادهای دیگر باید پاسخگو باشند. از سویی مساله تلگرام با گردش آزاد اطلاعات تفاوت دارد. زیرا بسیاری از مطالب ارزش اطلاع رسانی ندارد اما تحت عنوان اطلاعات مطرح میشود. گردش آزاد اطلاعات زمانی روی میدهد که مسائل مربوط به جامعه، دولت و کشور به سهولت در فضای مجازی مطرح شود. در مجموع باید اذعان داشت که فیلترینگ تلگرام اقدام خوبی نبود. همچنین این مساله به هیچ روی تقصیر روحانی نیست و نباید رئیسجمهور را به خاطر فیلترینگ تلگرام سرزنش کرد.
بهتر نبود که رئیسجمهور به جای اینکه در صفحه اینستاگرام مخالفت خود را با فیلترینگ تلگرام اعلام کند به شکل رسمیتری این مساله را با مردم در میان میگذاشتند و درباره آن حرف میزدند تا مخالفان دولت نتوانند به سادگی آن را به گردن روحانی بیندازند؟
به هر روی، رئیسجمهور قبل از اینکه تلگرام فیلتر شود موضع خود را نسبت به این مساله اعلام کرد. اکنون تفاوت چندان زیادی ندارد که او بخواهد موضع خود را در صفحه اینستاگرام و یا در گفتوگو با مردم اعلام کند بلکه مساله مهم این است که مردم بدانند فیلترینگ تلگرام ارتباطی با رئیسجمهور ندارد و تصمیم نهادهای دیگر بوده است نه دولت.
عدهای معتقدند که هنوز تغییر چندانی در وضعیت اقتصادی حاصل نشده است، مشکل اساسی چیست؟ چرا تغییر به سرعت ایجاد نمیشود؟
وقتی پای صحبت مشاغل مختلف مینشینیم هر کس بنا به موقعیت شغلیاش نظر خاص خود را نسبت به وضعیت اقتصادی دارد. به طور مثال هر فردی بر اساس دیدگاهش انتظار دارد که در شغلش ارتقا پیدا کند و درآمد بالاتری داشته باشد. مساله دیگری که به صورت عمومی به اقتصاد دامن میزند، وضعیت معیشت است که حتی بسیاری از مسئولان کشور هم درباره این مساله سخن میگویند. اگرچه درعمل تلاش چندانی در این رابطه از سوی مسئولان صورت نمیگیرد و با دولت همکاری نمیکنند اما خواهان بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت عمومی هستند. به هر روی همه سخنان مسئولان باید در نهایت برآیندی در جهت بهبود امور اقتصادی به دنبال داشته باشد.
اما مواردی وجود دارد که مانع بهبود وضعیت اقتصادی در کشور شدهاند. نخستین مانعی که سبب گردیده است تاکنون مشکلات اقتصادی کشور بر حسب انتظار حل نشود حجم پول ۱۶۰۰ میلیارد تومان نقدینگی در داخل تحت عنوان بهمن نقدینگی است در هر بخشی که وارد کار شود اوضاع را بههم میریزد. بخشی از این افراد کسانی هستند که درصدد بههم ریختن فضا و خروج پول از کشورهستند. بنابراین، افراد مذکور وقتی وارد بازار ارز و مسکن میشوند بازار دچار تلاطم میشود. مانع دیگری که اجازه نمیدهد وضعیت اقتصادی بهبود پیدا کند بدهی ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت است در صورتی که دولت بدهی خود را به بخشهای مختلف پرداخت کند بسیاری از طلب کاران، کارآفرینان، شرکتهای مشاور و پیمانکار فعال میشوند و میتوانند به رونق اقتصادی کشور کمک کنند.
نکته سوم که میتواند در اقتصاد کشور تحرک ایجاد کند حدود ۵ هزار طرح نیمه تمام درکشور است که باید تعیین تکلیف شوند حتی در صورت لزوم نیروی بخش خصوصی وارد عمل شود. علاوه بر این، وقتی مجلس تصویب میکند دولت فلان میزان ارز برای تامین بودجه خود بفروشد دولت هم به هر کس که بخواهد ارز میفروشد در نتیجه حجم واردات افزایش مییابد و در صورت افزایش واردات، مشتری کارخانجات کم میشود.
در تابستان جاری با بحران کمبود برق روبهرو هستیم که دولت باید ناگزیر برای این مساله چارهای بیندیشد. در نتیجه با توجه به موارد مذکور و شرایط موجود تغییر مورد نظر به وجود نمیآید. زیرا هر تغییر اساسی منجر به بروز مشکلاتی در جامعه میشود. بنابراین سخن عدهای که میگویند تغییراتی در وضعیت اقتصادی آن طور که باید نه در جهت مثبت و نه در جهت منفی چندان حاصل نشده، کاملا درست است. مسئولان بیشتر به دنبال آن هستند که با این اقتصاد کجدار و مریز رفتار کنند. اما ایجاد تغییر در اقتصاد با این شرایط و موانعی که وجود دارد، بسیار سخت است.
بخشهایی از جامعه، وضعیت اقتصادی دولت روحانی را با دوران احمدینژاد مقایسه میکنند و میگویند که توان خرید مردم در دولت نهم و دهم بیشتر بوده است. این در حالی است که بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از سیاستهای غلط دولت احمدینژاد است.
توان خرید مردم به عوامل بسیاری بستگی دارد. بدیهی است در دوران احمدینژاد تورم ۴۶ درصدی وجود داشت که روحانی تا حدودی این تورم را کنترل و سرعت تورم را کم کرد. بنابراین تورم از بین نرفت که این خود ناشی از بسیاری مسائل است که در اقتصاد کلان کشور وجود دارد. یکی از این عوامل وابستگی دولت به فروش ارز است. دولت خواه ناخواه دلش میخواهد ارز گران شود زیرا باید بودجهاش تامین شود. دولت یک بودجه جاری سنگین از جمله یارانهها دارد که باید پرداخت کند. بنابراین رقم کلانی که دولت به مردم بابت یارانه پرداخت میکند، خود منجر به تورم میگردد. زیرا در معادلات اقتصادی همواره گفته میشود که حجم نقدینگی باید متناسب با تولید ملی باشد.
در حالی که طی سالهای اخیر تولید ملی کشور افزایشی نداشت و نرخ تولید ملی در سرانه کشور حدود ۳ یا ۴ هزار دلار است در حالی که در بسیاری از کشورها این نرخ از ۱۵ هزار دلار هم تجاوز کرده است. زیرا پس از انقلاب همه دولتها بدون استثنا به فکر ایجاد رفاه برای مردم بودند و چون سرمایهگذاری تا اندازه ای حوصله میخواهد و نیاز به زمان دارد پیشرفت چندانی در بخش سرمایهگذاری خارجی طی سالهای اخیر نداشتیم. بنابراین دولتمردان درصددند که به نحوی جامعه را با سرمایهگذاری در تولید صنعتی و توریسم راضی کنند. اکنون تا اندازهای به این مرحله رسیدند علیرغم اینکه مردم از امکانات لازم برخوردارند اما نارضایتیهای دیگری در سطح جامعه وجود دارد.
به طور مثال امروز اکثر روستاهای کشور از نعمت برق، آب و گاز برخوردارند. در سراسر کشور مردم همواره آزاد بودند که چاه و آبهای زیر زمینی ایجاد کنند تا صنعت کشاورزی رشد پیدا کند. همه این موارد سبب گردیده است که منابع کشور از بین برود. بدیهی است که وقتی سرمایهگذاری نشود تولیدات بیشتری برای صادرات وجود ندارد و درآمد ناخالص ملی و در نتیجه درآمد سرانه افراد هم افزایش نمییابد و این روند همان طور ادامه پیدا میکند با وجود اینکه مردم از امکانات بسیار زیادی منتفع شدند اما این انتفاع بیشتر از مایملک و منابع مملکت هزینه شده است.
مردم در مسائل اقتصادی اغلب دنبال دلیل و علت نیستند، آنها میخواهند تغییری در نرخ بیکاری و تورم و رکود ببینند. آقای روحانی چگونه میتواند این انتظار را برآورده کند؟
کاهش بیکاری نیاز به سرمایهگذاری دارد و دولت هم بودجه کافی برای سرمایهگذاری در اختیار ندارد. بخش خصوصی هم چندان از سرمایهگذاری استقبال نمیکند. در نتیجه وقتی سرمایههای کشور صرف اموری مانند یارانه میشود، بیکاری قابل رفع نیست. زیرا دولت در طول هشت سال گذشته حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه در سطح جامعه توزیع کرد در حالی که دولت با این مبلغ اقدامات بسیاری میتوانست انجام دهد و با ایجاد کارخانه به رفع و کاهش بیکاری کمک کند. بخشی از این بودجه میتوانست در اختیار کوله بران در کردستان قرار بگیرد.
اما به جای سرمایهگذاری در اشتغال، یارانه به سطح جامعه تزریق شد و در نهایت کارآفرینان دچار مشکل شدند. به همین دلیل بیکاری همچنان وجود دارد. در رابطه با توریسم باید اذعان داشت که وقتی ترکیه ۱۵ میلیون توریست دارد اما ایران توریستی ندارد به همین دلیل ترکیه از این راه درآمد داشته و هیچ تغییری در درآمد کشور ما ایجاد نمیشود. مشکل توریسم هم با توجه به وضعیت ایران در جامعه بین المللی و سیاست خارجه کشور قابل حل نیست. بنابراین بیکاری ناشی از عوامل مختلفی است که با توجه به مسائل مذکور و موانع موجود قابل حل نیست.
در صورتی که تکلیف برجام مشخص شود دولت چگونه میتواند سرمایهگذاران خارجی را برای سرمایهگذاری در داخل ترغیب کند؟
وضعیت سرمایهگذاری خارجی ایران به هیچ روی قابل مقایسه با کشورهای دیگر نیست. زیرا در بسیاری اوقات سرمایهگذاران خارجی را به داخل راه نمیدهیم. سرمایهگذاری باید برای سرمایهگذاران خارجی سودآور باشد تا به سرمایهگذاری در ایران اقدام کنند. علاوه بر این، مشکلات داخلی ایران بسیار بیشتر از آن است که فقط تحت تاثیر مسائل خارجی باشد. زیرا باید تفکرعدهای اصلاح شود و مخالفان هم باید به جای کارشکنی با دولت همکاری کنند.
همچنین همه مردم باید در جریان امور قرار بگیرند تا بتوانند به دولت کمک و از روحانی و برنامههایش حمایت کنند. از سویی کشورهایی اقدام به سرمایهگذاری میکنند که پول و بودجه ای ندارند. اما ایران پول نفت دارد با این همه بازهم خواهان سرمایهگذاری خارجی است. با توجه به مشکلات مذکور سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در ایران رغبتی نشان نمیدهند. در نتیجه نخست باید فضا برای سرمایهگذاران فراهم و سپس منافعش تامین شود، تضمینهای لازم به سرمایهگذاران داده شود تا به سرمایهگذاری در ایران ترغیب شود. در غیر این صورت شرایط همچنان به همین منوال خواهد بود.
فکر میکنید اگر روحانی مشکلات را شفاف به جامعه بگوید در اعتماد مردم و جلب حمایت و همکاری نهادهای دیگر با دولت تاثیر میگذارد؟
دولت باید سیاستهای لازم را اتخاذ کند و اقدامات و برنامههای خود را در برابر مشکلات به جامعه اعلام کند. در این صورت مردم از دولت و برنامه و سیاستهایش حمایت خواهند کرد. اما وقتی سیاست خارجه کشور بهگونهای است که در غیر از وزارت امور خارجه که مسئول اصلی رسیدگی این موضوع است، برخی سخنان دیگر هم شنیده میشود احتمال دارد در خارج از کشور این شائبه را ایجاد کند که ما وحدت نداریم. ضمن اینکه باید به هر طریق ممکن وحدت خودمان را به دنیا نشان دهیم تا بدانند که با همین وحدت تاکنون ایستادگی کردهایم اما نباید سخنان غیر اصولی توسط افراد غیر مرتبط با این امر حساس بر این وحدت خدشه وارد کند. خدشه به وحدت داخلی میتواند دشمنان را تحریک کند که در سطوح مختلف انرژی کشور را بگیرند.
اگر دقت کنیم در مساله تحریمها هم میتوان دید که وحدت ما چگونه به انسجام تحریمها خدشه وارد کرد. با همه اینها در مبادلات بانکیمان با اروپاییها نباید خلل وارد شود و در صادرات باید فعالتر باشیم و حتی در صنعت توریسم میتوانیم برنامه ریزی کنیم. با توجه به این شرایط دولت باید بتواند اقدامات تازه و موثری انجام دهد. سخن روشن اینکه باید سیاستهای داخلی و خارجیمان از هر زمانی هماهنگتر باشد. اگر در مواردی مشکلاتی وجود دارد، دولت صریح و روشن اعلام کند که ما مشکلات بسیار زیادی در کشور داریم و مثلا در فلان مورد ناگزیر باید صرفهجویی کنیم.
هستی قاسمی
- 16
- 1
هادی
۱۳۹۷/۲/۲۱ - ۱۵:۴۷
Permalink