حدود ١٠ سال است كه هجرت كرده، از تهران به نجف. علاقهاي به سخنراني و مصاحبه و ديده شدن ندارد. هرچند از الاسبقون و شناسنامهدارهاي انقلاب است و گفتهها و ناگفتههاي فراواني دارد اما ديگر اهل وعظ و خطابه و خاطرهگويي نيست. هر از چندگاهي به تهران بازميگردد و دوستان و آشنايانش را ميبيند و به نجف باز ميگردد. از عالم سياست بهتر از خيليها خبر دارد.
هر چه باشد روحاني سياستمداري است كه از سال ١٣٤١ تاكنون در متن سياست بوده اما ديگر كار سياسي نميكند. سخن از علياكبر محتشميپور است. روحاني سياستمدار ٧٢ سالهاي كه شايد فقط براي « امام» حاضر به گفتوگو باشد. همين است كه به بهانه مصاحبه جديدش كه به گفته خودش در نجف انجام شده با او تماس گرفتم تا شايد با انتشار بخشهايي از مصاحبهاي كه ٦ سال پيش با او داشتم و به دلايلي منتشر نشد رضايت بدهد. ميگويد حتما يك جا بنويس كه اين مصاحبه جديد نيست و چند سال قبل انجام شده.
نگرانياش از اين بابت است كه اهالي رسانه گمان كنند او روزه سكوت خود را شكسته است شرطش را ميپذيرم و دقايقي درباره نكات اصلي گفتوگويش با شفقنا و ظلمستيزيهاي امام در عراق و حمايت ايشان از سيدحسن شيرازي و جلوگيري از اعدام او حرف ميزنيم. آخر سر هم درباره انتخابات عراق. همين بود كه پيش از قطع تلفن با خنده گفت: «حالا كمونيستها هم در پارلمان عراق نماينده دارند.» لازم به ذكر است كه متن زير، بخشهاي منتشر نشده مصاحبهاي است كه سال ٩١ با حجتالاسلام سيدعلياكبر محتشميپور انجام شده و به مناسبت فرارسيدن سالگرد ارتحال امام خميني تقديم حضور ميشود.
سالگرد ارتحال امام خميني فرصت مناسبي است تا از جنابعالي به عنوان يكي از السابقون انقلاب اين پرسش را در ميان بگذاريم كه چرا امام خميني در وصيتنامهشان و در سخنانشان اينقدر پرشدت درباره حضور نامحرمان در اركان انقلاب و نظام هشدار دادهاند؟ اين نامحرمان انقلاب آيا در بدنه سيستم نفوذ كردهاند؟
حضرت امام با بينشي بلند و تحليلي جامع ميدانستند كه شياطين روزگار براي از كار انداختن موتور انقلاب و بيهويت كردن آن حتما وارد عمل خواهند شد. از همين رو رخنه و نفوذ عوامل ضدانقلاب با پوشش انقلابيگري در نهادها و اركان انقلاب هميشه در مركز توجهات ايشان قرار داشت. امام نگران نفوذيها بودند. همه هشدارهايشان بر اساس همين نگراني بود كه مبادا با نفوذ نامحرمان در اركان نظام بسترهاي شكست انقلاب و نظام فراهم شود.
با همين رويكرد است كه ايشان سال ٦٢ در پيامي به اولين مجلس خبرگان رهبري ، آيات، مراجع و روحانيون سرشناس را مخاطب هشدار خود قرار ميدهند و ميگويند: «بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هركس چشم طمع به شما دوختهاند و با اشخاص منحرف نفوذي در بيوت شما با چهرههاي صددرصد اسلامي و انقلابي ممكن است خداي نخواسته فاجعه به بار بياورند و با يك عمل انحرافي نظام را به انحراف كشانند و با اصحاب و با دست شما به اسلام و جمهوري اسلامي سيلي بزنند.»
بله، امام از همان روز اول نگران اين مساله بودند و همانگونه كه اشاره كرديد در تيرماه سال ٦٢ مهمترين دغدغه خود را در پيامي به اولين مجلس خبرگان رهبري گوشزد كردند. ايشان فرمودند: «اللهالله در انتخاب اصحاب خود. اللهالله در تعجيل تصميمگيري خصوصا در امور مهمه و بايد بدانيد و ميدانيد كه انسان از اشتباه و خطا مامون نيست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگرديد و اقرار به خطا بكنيد كه آن كمال انساني است و توجيه و پافشاري در امر خطا نقص و از شيطان است. در امور مهمه با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد» اين پيام ضرورت دارد تا دوباره از سوي مسوولان و مخاطبان آن روزهاي حضرت امام خوانده شود. چرا كه معتقدم آن پيام سرشار از مفاهيم عميق سياستورزي اخلاق- اسلامي و راهبردي براي عبور از بحرانها و تعالي جامعه ما و ساير جوامع مسلمان است.
حاجآقاي محتمشيپور به عنوان كسي كه از سال ٤٢ با امام در ارتباط بودهايد و بهتر از خيليها مصاديق هشدارهاي اينگونه امام خميني را ميدانيد ، اين موضوع را رمزگشايي كنيد كه نامحرمان انقلاب از كدام در و دروازه و در چه بسترها و با چه پوششهايي توانستند به داخل اركان نظام نفوذ كنند؟
نفاق تنها روزنهاي است كه نامحرمان و نفوذيها براي رسيدن به اهداف خود و تصرف اركان اصلي قدرت از آن استفاده كرده و همچنان هم استفاده ميكنند.
مصاديق نفوذيهاي انقلابي شده را اعلام نميكنيد؟
دربسته و سربسته بگويم. كساني كه در اين انقلاب هرگز دستي برآتش نداشتهاند يا از اساس مخالف نهضت اسلامي و مخالف حركت توامان امام و ملت بودهاند بعد از پيروزي انقلاب با ماسك جديد وارد شدهاند. خيلي ازاين گروهها و احزاب و بسياري از اين جريانات انحرافي به گونهاي ماسك اسلام و انقلاب را به چهره زدند كه خيليها فريب آنها را خوردند.
مثل حزب توده و انجمن حجتيه؟
بله، شرايط اينقدر در آن روزهاي ابتدايي انقلاب متفاوت بود كه حزب توده هم با شعارهاي انقلابي و برخي مواقع شعارهاي اسلامي وارد عرصه ميشد ودر بسياري از مكانها حضور پيدا ميكرد. نمونههاي مختلف حركات آنها را من با سند دارم و بايد در جاي مناسب خودش به بحث گذاشته شود.
انجمن حجتيه چطور؟آيا ميشود اين جريان را هم از مصاديق نامحرمان انقلاب دانست كه تلاشهايي براي نفوذ و تسخير اركان انقلاب داشتهاند؟
انجمن حجتيه كه يكي ازشاخصترين جريانهاي نفوذي و نامحرم انقلاب است.
حضرت امام هرگز نگاه خوبي به اين انجمن نداشتند. ايشان خطر انجمن حجتيه را براي انقلاب بسيار جدي تلقي ميكردند.
به واقع فقط به خاطر اينكه آنها مخالف انقلاب بودند؟
نه، فقط اين نيست. خطر اصلي آنها جايي است كه وقتي امام به آنها نهيب زدند تا تشكيلاتشان را جمع كنند به ظاهر اعلام انحلال كردند اما در پشت پرده فعاليتهايشان، نظام تشكيلاتيشان و ارتباطاتشان را ادامه دادند. انجمنيها حتي پس از فرمان امام به يارگيريشان ادامه دادند و همچنان يارگيري ميكنند.
فقط فرقشان با پيش از انقلاب و اوايل انقلاب اين است كه ماسك انقلابي به صورت زدند و توانستند از غفلت مسوولان وارد اركان نظام شوند و پستهاي حساس هم بگيرند.
با وجود اينكه امام به درخواست رهبر انجمن حجتيه در استفاده از نيروهاي انجمن براي مديريت كشور دست رد ميزنند و ميگويند مردمي كه انقلاب كردهاند ميتوانند كشور را هم اداره كنند، انجمن مهمترين اقداماتي كه پس از آن انجام داد چه بود؟
آنها نقشههاي متعددي داشتند. اولين نقشهاي كه اجرا كردند و شايد هنوز هم روي آن كار ميكنند و توالي فاسد آن را ميبينيم كه هزينههاي فراواني هم داشت اين بود كه ميخواستند ياران انقلاب و امام را با انواع اتهامات و برچسبهاي بعيد از عرصههاي سياسي و اجتماعي كنار بزنند و منزوي كنند. انجمنيها قبل از انقلاب به ياران امام و حتي خود امام در نجف انگ كمونيستي بودن ميزدند. بعد از پيروزي انقلاب هم ما مشاهده ميكنيم كه خيلي ازاين موارد اتهامي توسط عوامل نفوذي در ذهن بسياري از تصميمگيرندگان انقلاب وارد ميشود تا ياران و مبارزان همراه انقلاب را از گردونه حذف كنند. اين يكي از روشهايي بوده كه آنها داشتند.
علت نگراني حضرت امام از حضور اين افراد در اركان حاكميت نشات گرفته از شناختي بود؟
نگراني و دغدغه امام نشات گرفته از شناختي بود كه ايشان از آنها داشت. انگها و برچسبهايي به نيروهاي پاك انقلاب در نجف و قم وشهرهاي ديگر ميزدند و آنها را نزد مردم بدنام و از ميدانهاي تصميمساز كشور به دور ميكردند. نسبت به خود امام هم در قم همين روش را اعمال كرده بودند كه امام در يكي از پيغامهايشان فرمودند: «كار به جايي رسيده بود كه وقتي مصطفاي من از يك كوزهاي در مدرسه فيضيه آب خورد، گفتند كه اين كوزه را آب بكشيد و طاهر كنيد. چرا كه مصطفي پسر من است.» از آنجا كه امام از برجستهترين شخصيتهاي علمي زمان خود بودند چنان نسبتهايي را براي تخريب ايشان به كار ميگرفتند كه زبان بنده از بيان آنها دوري ميكند.
يكي از مهمترين مواردي كه طي سالهاي گذشته محل جدال جناحين سياسي كشور بوده عملكرد شوراي نگهبان قانون اساسي است. شوراي نگهبان در نگاه امام خميني چه جايگاهي داشت؟ با بازخواني هشدارهاي امام مشاهده ميكنيم كه ايشان تاكيد بسياري براي جلوگيري از نامحرمان انقلاب به درون شوراي نگهبان دارند. اين نگراني و دغدغه از كجا سرچشمه گرفته بود؟
بله اين هم از دغدغههاي بسيار مهم حضرت امام بود. حضرت امام در ارتباط با نهاد مهم شوراي نگهبان و حضور عوامل نفوذي در اطراف فقهاي شوراي نگهبان بارها تذكرات جدياي را دادند. اگر بخواهم يك نمونه از اين هشدارها را به عنوان مثال بگويم پيامي است كه ايشان به مناسبت گشايش مجلس دوم و رد صلاحيت سيدمحمد سلامتي به شوراي نگهبان فرستادند. چرا كه آقاي خزعلي كه عضو فقهاي شوراي نگهبان بودند سخناني را درباره محمد سلامتي مطرح كرده بودند. امام در اين پيام خطاب به شوراي نگهبان فرمودند: «حضرات فقهاي محترم شوراي نگهبان، با سلام و آرزوي موفقيت براي شما و تمامي آناني كه قلبشان براي پيروزي اسلام ميتپد. گاهي ديده ميشود كه بعضي از آقايان محترم در مسائلي وارد ميشوند كه موجب وهن شوراي نگهبان است. فقهاي محترم بايد توجه داشته باشند كه بايد در مسائلي كه مورد درگيري است وارد نشوند. از باب مثال در شان شوراي نگهبان و حتي خود آقاي خزعلي نيست كه به افراد مختلف تندي كند.
اينكه ديگر روشن است كه روي منبر يا در هركجا حرام است كه به مسلماني نسبت كمونيستي داد. بر فرض كه ايشان بگويد كه من نسبت ندادم ولي اين را كه معترفند كه گفتهاند ميگويند آقاي سلامتي كمونيست است. آيا اين توهين و گناه بزرگ از شخصي كه عضو شوراي نگهبان است آن هم به مسلماني كه نماينده مردم تهران است شرعا چه صورتي دارد؟ مادامي كه شما اينگونه عمل ميكنيد بازهم توقع داريد جوانان انقلابي تند احترام شما رابگيرند؟ آيا شخصي كه ميآيد نزد فقهاي شوراي نگهبان و ميگويد اگر گناهي هم كردهام توبه ميكنم راه درستي را رفته است يا كسي كه روي منبر اين توبه را به عنوان ضعف يك نماينده نقل ميكند؟ بحث بر سر خوبي و بدي نمايندگان و سايرافراد نيست. بحث بر سر راه گناه و كج رفتن است.
همه بايد توجه كنيم كه آلت دست بازيگران سياسي نشويم. بايد سعي شود آقايان به عنوان منبري پرخاشگوي كه تا اين مرحله حاضر است پيش رود معرفي نشود. شما نگوييد آنها به ما بد ميگويند و ما با اين صحبتها جواب آنها را ميدهيم. آنهايي كه به شما بد ميگويند پست مقدس شوراي نگهباني را ندارند. شما در مكاني نشستهايد كه بايد خيلي از مسائل را با سكوت و وزانت خويش حل كنيد. حواستان را جمع كنيد كه نكند يك مرتبه متوجه شويد كه انجمن حجتيهايها همهچيزتان را نابود كردهاند. من به شما علاقهمندم اما لازم ميدانم گاهي كه مسالهاي را ميبينم تذكر دهم.» اين پيام بسيار راهگشا براي تداوم و بقاي نظام وانقلاب ما است.
چرا؟
به اين علت كه نهاد شوراي نگهبان بالاترين نهادي است كه دراين نظام ميتوان متصور شد. چرا كه اين نهاد در سيستم اجرايي، قانونگذاري و قضايي جمهوري اسلامي تاثيرگذار است. تصميمگيريهاي شوراي نگهبان تعيينكننده در حد اعلاست. چه در انتخاباتهاي مختلفي كه برگزار ميشود و چه در تصويب و تاييد قوانين. حالا اگر شوراي نگهبان توسط عوامل نامحرم و نفوذي هدف قرار بگيرد به خصوص انجمن حجتيهايها كه ظاهري بسيار آراسته و مقدسنما دارند و بعد از پيروزي انقلاب رنگ عوض كردند و انقلابيتر از انقلابيون شدهاند چه خطراتي نظام را تهديد خواهد كرد؟نه تنها در شوراي نگهبان بلكه در قوه قضاييه و مجلس و حتي نهادهاي وابسته به رهبري، هر كجا كه حجتيه ايها بتوانند نفوذ كنند نگرانيهاي جدي به دنبال خواهد داشت.
ورود نظاميان به سياست هم از ديگر مسائلي است كه حضرت امام بارها درباره آن اظهارنظر داشتهاند. اينكه نظاميان حق دخالت در سياست را ندارند. مسالهاي كه طي سالهاي گذشته بارها در محافل سياسي و دانشگاهي كشور مورد بحث و بررسي قرار گرفته است؟
بله حضرت امام اين مسائل را ميدانستند كه درباره نيروهاي مسلح اعم از سپاه، ارتش، بسيج و ساير قواي مسلح و نفوذ جريانات سياسي در اين نيروهاي مسلح تذكر ميدادند و نسبت به آن اعلام خطر ميكردند.
امام معتقد بود كه نيروهاي مسلح يك كشور بايد كاملا در چارچوب اقدامات و فعاليتهاي نظامي فعاليت داشته باشند. كساني كه در شمار نيروهاي نظامي هستند بايد شر دشمنان خارجي را از سر كشور دور كنند و نيروهاي انتظامي هم براي برقراري نظم داخلي كشور فعاليت كنند. اما اينكه قواي نظامي بخواهند وارد جريانات سياسي بشوند و از يك جريان خاص حمايت كنند يا با فلان جريان ديگر مخالفت بورزند، دور شدن از وظايف ذاتي شان را به دنبال خواهد داشت.
وارد شدن در بازيهاي سياسي موجب فساد نيروهاي مسلح و فروپاشي آنها از درون خودشان ميشود. امام دراسفند ماه سال ٦٠ خطاب به نيروهاي مسلح ميفرمايند: «من عرض ميكنم به همه اين قوا وبه فرماندهان اين قوا كه اين افراد در هيچ يك از بحثهاي سياسي و در هيچيك از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش يا سپاه پاسداران يا ساير قواي مسلح در حزب وارد بشوند آن روز بايد فاتحه آن ارتش را خواند. اصلا تكليف الهي و شرعي همه شما اين است كه بايد برويد حزب يا بياييد ارتش باشيد. مختاريد. از ارتش كنارهگيري كنيد برويد در حزب. ميل خودتان است اما هم ارتش هم حزب معنايش اين است كه ارتشي بايد از ارتشياش دست بردارد.»
طبيعي است كه از نظر امام اين يك خطر بزرگي است كه ارتش و سپاه و ساير نيروها را تهديد ميكند. امام در ادامه فرمودند در هر گروهي كه وارد هستيد بايد از آن گروه جدا شويد. ولو يك گروهي كه مردم خوبي هم هستند ولو يك حزبي كه حزب بسيار خوبي هم هست. ليكن اصل حزب وارد شدن براي ارتش، براي سپاه پاسداران، براي قواي نظامي و انتظامي وارد شدنش جاي نيست. به فساد ميكشد اينها را. امام معتقد بودند كه وارد شدن نيروهاي مسلح در جريانات سياسي باعث فساد اين نيروها ميشود ولو اينكه آن جريانات خوب هم باشند.
تعارض جوهري و ذاتي بين نيروي نظامي و كار سياسي موجب فساد نيروي نظامي ميشود. و من عرض ميكنم كه كساني كه در راس ارتش هستند كساني كه در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند ارتش را سپاه را يا ساير قواي مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسي در حزب هست بايد اورا از ارتش بگويند يا درآنجا يا در اينجا. و همينطور سپاه پاسداران و ساير قواي مسلح بايد وارد در جهات سياسي نشوند تا انسجام پيدا بشود. اگر وارد بشويد بالاخره به هم خواهيد زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهيد ايستاد و نظام را به هم خواهيد زد و اسلام را تضعيف خواهيد كرد.
امام به اين دليل اين هشدار را ميدهد كه احزاب در عرصه سياسي با ايدههاي مختلف حضور دارند و با يكديگررقابت ميكنند.
اگر بنا باشد كه احزاب بتوانند در نيروهاي مسلح نفوذ و يارگيري كنند طبيعتا درون نيروهاي مسلح، در مقابل هم به رقابت سياسي ميپردازند واگر قرار باشد كسي كه اسلحه دارد ازطريق سياسي وارد معركههاي اجتماعي بشود درگيري مسلحانه در درون ارتش و سپاه و ديگر نيروهاي مسلح بدون شك اتفاق خواهد افتاد و اين يك سم مهلك براي نظام و انقلاب است.
به همين خاطر است كه امام ميفرمايد: «وصيت اكيد من به قواي مسلح آن است كه همانطور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظاميان در احزاب و گروهها و جبهههاست، به آن عمل نمايند و قواي مسلح مطلقا چه نظامي، چه انتظامي و چه ارتش و سپاه و بسيج و پاسدارو غيره... در هيچ حزب و گروه وارد نشده و خود را از بازيهاي سياسي دورنگه داريد.» اين نكته، نكته خيلي حساسي است. ممكن است نيروهاي مسلح بگويند كه ما عضو هيچ حزب و گروه سياسي نيستيم. اما در انتخاباتها و مسائل مختلف داخل كشور وارد بازيهاي سياسي ميشويم. مشخص است كه در درون نظام، جريانات مختلف سياسي هست كه فعاليت ميكنند و براي حفظ نظام و حل مشكلات مثلا نظريههاي مختلف ارايه ميكنند.
اگر بنا باشد كه نيروهاي مسلح مقابل يك جريان ديگر كه او هم در درون نظام است از فلان جريان اقتصادي و سياسي حمايت بكنند، خود به خود اينها وارد بازيهاي سياسي شدهاند و خودشان و انقلاب و نظام را به تباهي ميكشانند. در كنار تمامي اين هشدارهايي كه امام خميني به دستگاههاي مختلف كشور دادهاند بايد هشدار امام در رابطه با صدا و سيما و رسانههاي گروهي را نيز مورد توجه قرار داد. اما فعلا بهتر است اين هشدار به صدا و سيما و رسانههاي جمعي را فاكتور بگيريم چرا كه نيازمند وقت طولاني خواهد بود.
حاجآقاي محتشميپور تفاوت هويتي و كاركردي جمهوري اسلامي در نگاه امام و جريان خط امام با جريان نامحرمان انقلاب، انقلابيون بدلي و امام ناديدهها در چيست؟
امام واقعا به فكر معيشت مردم بود. يعني دقيقا مسائل معنوي و فكري و روحي مردم را دركنار مسائل اقتصادي و روزمره مردم به پيش ميبردند. هم ارتقاي معنوي، هم ارتقاي معيشتي و رفاه جامعه مدنظر حضرت امام بود. امام بهشدت از اينكه مردم در جنگهاي اقتصادي باشند، رنج ميبردند. ايشان معتقد بودند كه اگر مردم ما از نظر معيشتي در تنگنا باشند نه تنها در مسائل اقتصادي بلكه نسبت به ديگر مسائل نيز در رابطهشان با نظام تجديدنظر ميكنند. وقتي كه جمهوري اسلامي عاجز از اداره صحيح امور اقتصادي كشور باشد و نتواند مسائل اقتصادي را حل وفصل كند طبيعتا اين ترديد در رابطه با مسائل غيراقتصادي اعم از فرهنگي و سياسي و اجتماعي و حتي در مسائل مختلف ديني هم نمود پيدا ميكند. لذا هشدار امام در اين زمينه بسيار تعيينكننده و حساس است.
حالا شما خودتان آن انديشه و تصميمگيري را ميتوانيد با آنچه امروز وجود دارد، مطابقت بدهيد. امروز ما دچار مشكلات فراواني هستيم كه استكبار جهاني به وجود آورده است و آنها به اين تحليل رسيدهاند كه تنها راهي كه براي شكست دادن نظام باقي مانده است اين است كه مردم را نسبت به انجام مديريت صحيح داخلي جمهوري اسلامي مايوس كنند. در رابطه با حداقل معيشت مردم و ناثباتي اقتصادي در فضاي كشور طرح و نقشه ميكشند. آنها از اين روزنه وارد شدهاند و بنده احساس خطر جدي در ارتباط با نابسامانيهاي اقتصادي در داخل كشور براي نظام ميكنم و بايد هرچه زودتر به اين وضعيت خاتمه داده بشود و يك مجموعه دلسوز با تصميمگيريهاي صحيح شرايط را تغيير بدهند.
علياكبر محتشميپور كيست؟
نخستينبار در سال ۱۳۴۱ دستگير شد و تا سال ۱۳۵۷ بيشتر عمر خود را در خارج از كشور گذراند. از سال ۱۳۶۰ سفير جمهوري اسلامي ايران در سوريه بود كه در همين سمت، حزبالله لبنان را تاسيس كرد. پستهاي مهم و حساسي را پس از پيروزي انقلاب بر عهده داشته است. وزيركشور دركابينه مهندس ميرحسين موسوي، نماينده امام و مدير صداي جمهوري اسلامي ايران، عضو هيات منتخب امام براي بررسي بنياد مستضعفان، سفير جمهوري اسلامي ايران درسوريه، عضو كميته مشاورين سياسي رهبري ازسال ۱۳۶۸، نماينده مردم تهران در مجلس، مشاور اجتماعي رياستجمهوري سيدمحمد خاتمي و...
انجمنيها قبل از انقلاب به ياران امام و حتي خود امام در نجف انگ كمونيستي بودن ميزدند. بعد از پيروزي انقلاب هم ما مشاهده ميكنيم كه خيلي ازاين موارد اتهامي توسط عوامل نفوذي در ذهن بسياري از تصميمگيرندگان انقلاب وارد ميشود.
انگها و برچسبهايي به نيروهاي پاك انقلاب در نجف و قم وشهرهاي ديگر ميزدند و آنها را نزد مردم بدنام و از ميدانهاي تصميمساز كشور به دور ميكردند.
حضرت امام در ارتباط با نهاد مهم شوراي نگهبان و حضور عوامل نفوذي در اطراف فقهاي شوراي نگهبان بارها تذكرات جدياي را دادند.
انجمن حجتيه يكي ازشاخصترين جريانهاي نفوذي و نامحرم انقلاب است.
حضرت امام هرگز نگاه خوبي به اين انجمن نداشتند. ايشان خطر انجمن حجتيه را براي انقلاب بسيار جدي تلقي ميكردند.
حزب توده هم با شعارهاي انقلابي و برخي مواقع شعارهاي اسلامي وارد عرصه ميشد و در بسياري از مكانها حضور پيدا ميكرد. نمونههاي مختلف حركات آنها را من با سند دارم و بايد در جاي مناسب خودش به بحث گذاشته شود.
نهاد شوراي نگهبان بالاترين نهادي است كه دراين نظام ميتوان متصور شد.
مجتبي حسيني
- 16
- 4