از زمانی که بنیانگذار انقلاب اسلامی «وحدت کلمه» را به عنوان رمز پیروزی مطرح کرد و «حفظ» آن را یک ضرورت دانست، نزدیک به چهار دهه میگذرد. حالا و پس از چهل سال، بار دیگر اهالی سیاست در جمهوری اسلامی از لزوم حفظ «وحدت» و اجتناب از «چند دستگی» در بدنه قدرت سخن میگویند. تا جایی که حتی برخی از مراجع تقلید هم در ملاقات اخیرشان با رئیس دفتر رئیس جمهوری از لزوم حفظ وحدت سخن گفتهاند. در سوی دیگر میدان، اصحاب قدرت و اهالی دنیای سیاست هم با تکیه بر کلیدواژه «وحدت» آن را تنها و موثرترین راهبرد برای برونرفت از شرایط فعلی عنوان میکنند.
در این میان اما باید تعریفی دقیق و جامع از مفهوم «وحدت» در جامعه ارائه کرد. باید به طور کلی مشخص شود که سخن گفتن از این مفهوم بر چه دایرهای میچرخد و در چه حوزههایی تعریف میشود. مادام که این تعریف مشخص نشده و مصادیق عینی آن قابل مشاهده نباشد، بکارگیری این واژه هیچ دردی از جامعه را درمان نخواهد کرد و حتی بدتر از آن ممکن است بخشی از اعتماد ترکخورده اجتماعی موجود را هم به مخاطره بیاندازد.
چه اینکه حتی پس از تاکید فراوان بر لزوم حفظ «وحدت» از سوی گروههای مختلف سیاسی، باز هم مشاهده میشود که آنها در عرصه اجرا و عمل، بدون توجه به این مفهوم برساخته از الزامات و اقتضائات موجود در جامعه، ساز خود را کوک میکنند و هیچ نشانهای از حرکت به سمت وحدت عملی در کنش و رفتار آنها مشاهده نمیشود. مجموعه این وضعیت و حال و هوای موجود در بخش قابل توجهی از موضعگیریهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جمهوری اسلامی نشان میدهد که فعالان سیاسی کشور هیچیک یا تعریف دقیقی از وحدت به معنای اعم آن ندارند و یا وحدت را ابزاری برای تحقق گفتمانهای جناحی و سیاسی خود یافتهاند. حال آنکه این هر دو، در تضادی جدی، عینی و عملی با مفهوم کلی وحدت است.
در همین رابطه مهدی مطهرنیا، با اشاره به کارکرد و مختصات مفهوم وحدت، میگوید: «باید توجه داشته باشیم که وحدت یک گفتمان نیست؛ وحدت یک روش در خدمت یک گفتمان سیاسی در ایران زمین و تاریخ سیاسی ناشی از انگارههای دینی در کشور است. وحدت در گفتمانی به نام سلام، به معنای تسلیم بودن در برابر حق، راستی و درستی خود را نشان میدهد. لذا نخستین گام برای تحقق وحدت پذیرش حق است. همانطور که در انقلاب اسلامی هم امام خمینی (ره) از وحدت و لزوم حفظ آن سخن گفتهاند. لذا سخن از لزوم وحدت در تاریخ کشور و حتی انقلاب اسلامی، سخن تازهای نیست.»
اگر پذیرفته شود که امروزه مسئله وحدت به عنوان یک راهبرد اصلی از سوی سیاسیون کشور مطرح میشود، باید دلیل یا دلایل عدم تحقق آن مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. چرا که تاکیدهای مدام و همیشگی چهرههای سیاسی معتقد به لزوم وحدت نشان میدهد، موانع گوناگونی بر سر رسیدن به وحدت عملی در کشور وجود دارد. مطهرنیا در تحلیل وضعیت موجود، تاکید میکند: «مطالعه وضعیت موجود نشان میدهد وحدت در جامعه فعلی ایران بیش از آنکه درگیر وجوه عملی باشد، از یک سو درگیر «شعارزدگی» و از سوی دیگر اسیر «بحران مفاهیم» است. از این جهت درگیر شعارزدگی است که همه به وحدت اشاره میکنند و خود را منادی وحدت میدانند. از سوی دیگر درگیر و اسیر دایره وسیع بحران مفاهیم است، چون وحدت را در عمل و تعریف عملیاتی نه همه در کنار یکدیگر و با یکدیگر، بلکه همه در کنار من و در خدمت من، بازتعریف میکنند.»
تجربه دیگر کشورها و نحلههای سیاسی نشان داده است که وحدت باید با تعریفی عملیاتی و عملی در جوامع پیگیری شود. بدین معنا که بدون دستیابی به راهبردهای اجرایی و عملیاتی درخصوص رسیدن و حفظ وحدت عملی و اجرایی در جامعه نقطه روشنی را برای آن متصور بود. این استاد دانشگاه و آیندهپژوه سیاسی در این خصوص معتقد است: «وحدت در وضعیت کنونی دچار بحران مفهومی، آن هم در حوزه عملیاتی است. از منظر نظری، همه به وحدت اشاره میکنند؛ در وحدت خود را صاحب انگیزه و صاحب اراده میدانند؛ اما در عمل، تعریف عملیاتی از وحدت را در چارچوب این بحران و فضای گفتمانی شعارزده طرح میکنند.»
حصول و دسترسی به وجوه مختلف وحدت در یک بستر اجتماعی کارآمد و کارکردگرا یکی از الزامات اصلی دستیابی به مفهوم وحدت به معنای جامع آن است. مطهرنیا در این خصوص تصریح میکند: «وجوه گوناگون وحدت پس از تعریف عملیاتی منطبق با تعریف نظری از آن، متوجه پذیرش کثرتها است. ما نمیتوانیم بدون پذیرش کثرت از وحدت سخن بگوییم. همان زمانی که از وحدت سخن میگوییم، به پیروی از وحدت، باید کثرت را بپذیریم.» او ادامه میدهد: «حصول به وحدت تنها در صورتی ممکن و مقدور است که رویکردها و نگرشهای گوناگون در جامعه را بپذیریم و به آنها احترام بگذاریم. جامعه را کلاممحورانه، سفید و سیاه و صفر و یکی اداره نکنیم. جامعه را به خودی و غیرخودی تقسیم نکنیم. همه در این دایره حق دارند که کثرتهای نظر خود را دارا باشند.
کثرتهای موجود در نظر، رفتار و کنش خود را پاس بدارند و شاهد حرمت دیگران به این کثرتها باشند.» از مرحله پذیرش مفهومی وحدت و درک الزامات و پیشفرضهای آن تا دستیابی اجرایی و عملیاتی به وحدت فاصله مشخص و گاه طولانی وجود دارد. فاصلهای که ممکن است در بسیاری از موارد، اصل موضوع و پروژه را تحتالشعاع قرار داده و به دلیل بروز مشکلات و معضلات عدیده و فراوان صاحبان نظر را از اجرای آن منصرف کند. مطهرنیا در این مورد اذعان دارد: «پس از پذیرفتن تمام معنای وحدت و احترام به کثرت در جامعه، در فاز اجرا باید به همه با هم و در کنار هم برای رسیدن به اهداف تعریف شده پذیرفته شده از سوی همگان دنبال شود.
لازمه این تعریف عملیاتی دادن شاخصههایی برای ایجاد این وحدت است. وحدت در وهله نخست نیاز به ۵ پیشفرض دارد. همنشینی، همفکری، همگامی، همدلی و در نهایت همبختی، ۵ پیشنیاز دستیابی و حصول به وحدت واقعی هستند. نمیتواند یک وحدت عملی به وجود آید که در آن یک بخت مشترک برای همگان حاصل شود، مگر آنکه چهار پیششرط قبلی به همبختی متصل شوند. اما متاسفانه در جامعه ایران در کنار هم نشستن هم قبول نمیشود. پذیرفته نمیشود که همگی باید با قبول اختلاف نظرها، اختلاف سلیقهها، اختلاف رفتارها و اختلاف کنشها در یک جامعه دموکراتیک متکی بر یک وحدت عملیاتی همدیگر را تحمل کرده و در چارچوب تحمل یکدیگر سعه صدر افزایش پیدا کرده و سپس زمینههای همفکری بر سر یک مسئله مشترک فراهم شود و پس از آن در مسیری با گامهای مشترک، دلها را به یکدیگر نزدیک کرد.
نمیتوان از همدلی سخن گفت ولی همگام نبود، از همگامی سخن گفت ولی همفکر نبود یا از همفکری سخن گفت ولی همنشین نبود. هر گفتاری درخصوص وحدت بدون ملاحظه این پیششرطها همه شعار است. شعاری که در پی ایجاد فضایی برای مشغول کردن یکدیگر و از سوی دیگر برای مشغول داشتن مردم است.» وی در بخش پایانی به آگاهی جامعه نسبت به درک چنین مفاهیمی اشاره کرده و میگوید: «مردم امروز دانا هستند. نخبگان موجود در جامعه بسیار جلوتر از نخبگان طبقه ممتاز جامعه در حال حرکت هستند. افزایش داناییهای مدنی در بدنه اجتماعی به واسطه رشد و توسعه کیفی رسانهها هماکنون در حال گسترش و تعمیق است.»
به هر روی مجموعه اطلاعات و دادههای اجتماعی و سیاسی در ایران امروز نشان میدهد که دستیابی به «وحدت عملی» بیش از هر زمان دیگری برای جامعه ضرورت دارد. در این میان ارائه تعریف دقیق، جامع، مانع و کارکردگرا برای مفهوم وحدت و حرکت به سمت آن الزامی است که باید از سوی داعیهداران عرصه سیاست در کشور دنبال شود.
علیرضا صدقی
- 15
- 4