هر کدام به سمتی هستند تا با انگشت به آنها اشاره و گفته نشود: «این پسر احمدینژاد است» یا «این داماد مشایی است» و حتی بگویند: «این داماد احمدینژاد است»، مردان جوانی که چند سال قبل از شناخته شدن در جامعه لذت میبردند و با توجه به خصلتهای جوانی چهره آنها پر از غرور میشد، اما اکنون دیگر تمایلی به دیده شدن ندارند و برخلاف گذشته بیشترین تلاش را برای دیده نشدن دارند! بهخوبی میدانند اگر مورد شناسایی قرار بگیرند با این عبارات مواجه خواهند شد
«به پدرت بگو نقش بزرگی در مشکلات اقتصادی کشور دارد»، «وضع مالی خودتان خوب است که پدرانتان در زمان برنامه برای کشور دغدغه این روزها را نداشتند»، «خوش بهحال شما که در ظاهر خودتان را از طبقه محروم نشان میدهید، اما خدا خبر دارد که وضعیت معیشتی شما چطور است»، «دکتر احمدینژاد هنور بر سر سفره نان و پنیر مینشیند یا آن زمان برای فریب جامعه آن تصاویر منتشر شد»، «میدانید چه میزان فساد اقتصادی در دولت پدران شما رقم خورد و آنها برخورد جدی نکردند» و هزاران سوال دیگر که جامعه در صورت مواجه شدن با داماد و پسران احمدینژاد که یکی از آنها داماد مشایی است، خواهند پرسید.
به همین دلیل است که آنها ترجیح میدهند در انظار عمومی حضور نداشته باشند. شاید چنین استدلال شود که پسر رئیس دولت اصلاحات هم تمایلی به حضور در مراسم و جمعهای علنی ندارد و اینگونه خود را تبرئه کنند، اما باید چنین پاسخ داد که عماد خاتمی از ابتدا تمایلی به دخالت در امور پدر و دولت اصلاحات نداشت که پس از آن دولتها بخواهد خود را مخفی نگه دارد. از سوی دیگر رئیس دولت اصلاحات هیچگاه مسائل کاری و تصمیماتش در دولت را با زندگی خانوادگی و خصوصیاش همراه نمیکرد و فرزندان او آموخته بودند نباید در موضوعاتی که مربوط به زندگی خودشان نیست اظهارنظر کنند.
پسران چه میکنند
اکنون حدود ۵ سال از روزهایی که مهدی و علیرضا پسران رئیسجمهور خطاب میشدند گذشته است و کسی مهدی خورشیدی را داماد رئیسجمهور خطاب نمیکند اما آنها غایبان حاضر هستند. دیگر نه مانند شهریور ۸۸ تصویر حضور آنها در نمازجمعه منتشر میشود و نه شخصی خواهان دانستن اطلاعاتی درباره زندگی شخصی آنهاست.
تنها در خرداد سال جاری بود که کنسرت مقاومت با اجرای مجید انتظامی برگزار شد و پسر احمدینژاد در آن حضور داشت. یک عکس دیگر هم منتشر شد که علیرضا احمدینژاد فرزند رئیسجمهور سابق در مراسم ختم مرحوم داوود احمدینژاد حضور پیدا کرده بود و موضوع عجیبی هم نبود، چرا که عموی او فوت کرده بود و حضور در مراسم ختم او طبیعی است.
این روزها حتی حضور در کنسرت هم نام مهدی احمدینژاد را رسانهای نمیکند. او در زمانی که پدرش رئیسجمهور بود حاشیههای زیادی داشت و شایعاتی درباره او مطرح میشد به عنوان نمونه نوشتند: «مهدی در بازرسی نهاد ریاست جمهوری حضوری فعال دارد، اما حکمی به نام وی نخورده است.
بعد از آن حواشی بسیاری پیرامون محل تحصیلش شکل گرفت. مهدی در دانشگاه صنعتی شریف شعبه کیش به ادامه تحصیل در رشته مهندسی مکانیک پرداخته بود و شایعات فراوانی درباره هزینه تحصیل او و شهریههای سربه فلک کشیده تحصیل در کیش و همانطور محل زندگیاش در این جزیره ایجاد شده بود.» داماد این خانواده اما مشی جدا دارد و از همان ابتدا هم تمایلی نداشت که نامش در کنار پسران احمدینژاد باشد.
او پزشک است و سال ۹۵ خبر داد که شغلش را در بیمارستان و مجمع تشخیص مصلحت تحویل داده و مشغول امور پژوهشی شده است». مهدی اصولگرا نیست و رگههایی از تمایل به آرمانهای اصلاحطلبانه در او قابل مشاهده است. کمتر دیده شده او در کنار برادران همسرش عکسی گرفته و منتشر کرده باشد و به صراحت از تفاوت دیدگاهش با احمدینژاد و پسرانش میگوید. دوران پسران نارمکنشین تمام شده و زمان زیادی طول میکشد تا جامعه تغییر رویکرد آنها را باور کند، اما داماد این خانواده از ابتدا رویکردش را مشخص کرد و برای همین است که نیاز به اثبات خود ندارد.
دختر وزیر احمدینژاد
اما تنها فرزندان احمدینژاد نبودند که این روزها تمایلی به دیده شدن ندارند. حواشی برخی فرزندان دولت احمدینژاد هم سبب بیرغبتی آنها به علنی شدنشان دارد. هفته گذشته محمود صادقی نماینده در مجلس شورای اسلامی از جذب چند نفر از جمله دختر وزیر علوم دولت دهم به عنوان عضو هیات علمی خبر داده بود. در همین رابطه محمود صادقی گفت: تعدادی از دانشجویان بورسیهای دوران احمدینژاد اخیرا از محاکم مربوطه حکم عضویت در هیات علمی دانشگاهها را گرفتهاند. عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با خلاف قانون خواندن این موضوع، اظهار کرد:
وزارت علوم و دانشگاه تربیت مدرس در مقابل آن لایحه دفاعیه دادهاند. محمود صادقی تعداد این افراد در دانشگاه تربیت مدرس را ۵ نفر اعلام کرد و با خلاف قانون عنوان کردن وضعیت فرزند وزیر علوم دولت احمدینژاد تصریح کرد: وضعیت وی در این میان با دیگران متفاوت است؛ زیرا اصل پذیرش او در دانشگاه خلاف قانون بوده و در آخرین روزهای دولت دهم با شتاب، بورسیه وی مورد تایید قرار میگیرد. او پس از فارغ التحصیلی اصرار بر استخدام به عنوان عضو هیات علمی میکند تا اینکه رئیس دانشگاه تربیت مدرس احضار شده و مورد تهدید واقع میشود که در صورت استنکاف از جذب وی، حکم انفصال از خدمتش صادر میشود. البته اخیرا صلاحیت این خانم در هیات مرکزی جذب وزارت علوم رد شده است.
مطهره شفیعی
- 19
- 11
کاربر مهمان
۱۳۹۷/۶/۲ - ۲:۴۴
Permalink