۱- سخنان اخیر خاتمی خطوط راهنمایی برای خروج از بحرانهای جامعه از وضع کنونی است که عبارتند از: شنیدن صدای اعتراض مردم و درک بحرانهای جامعه، تقویت پیوند همه نیروهای ایراندوست، گشایش سیاسی برای همه نیروها، پاسخگویی حاکمیت، اصلاحات در قوه قضائیه، ترمیم مؤثر کابینه، تغییر نگاه صدا و سیما، رفع محدودیتهای بیجا در جامعه، کنترل افراط گرایی خصوصاً در سیاست خارجی، تأکید بر اصلاحات به عنوان کم هزینهترین راه تغییر امور نامطلوب در جامعه، تأکید بر سراب بودن راه براندازی و...
۲- به بیان دیگر خاتمی خطوط راهنما را برای عبور از بحران گفته و الگوی براندازی را نقد و نفی کرده و با حاکمیت اعلام ستیز نکرده بلکه راه نشان داده است. با این همه به نظر من خاتمی برای برون رفت جامعه از بحران های فعلیاش روی یک مؤلفه محوری تمرکز کرده و آن عبارت است از «بازسازی اعتماد مردم به نهادهای عمومی». راه این بازسازی اعتماد هم این است که: حاکمیت، دولت و اصلاحطلبان خطوط راهنمای مذکور را مورد توجه قرار دهند.
اما این خطوط راهنما چه در ساختار و چه در برنامه باید پیگرفته شود. این دیگر کار جبهه اصلاحات و نیروهای جامعه مدنی است. پیشنویسهایی در این جبهه تهیه شده است که امید است پس از اجماع در جبهه اصلاحات وارد حوزه عمومی شود (البته درهر صورت باید توجه داشته باشیم که راههای اصلاحی جذاب نیست و حوصله بر است و مثل طرحهای براندازانه شورانگیز و موقتی نیست).
۳- گفته میشود مردم دیگر از اصلاحات و خاتمی عبور کردهاند. این سخن تا حدی درست است و اصلاحطلبان در جامعه ریزش رأی داشتهاند ولی به سه دلیل اصلاحطلبان همچنان نیروی جدی تغییر و همراه در ایران هستند. دلیل اول اینکه بر اساس نظرسنجیها، ۶۰ در صد مردم جامعه دنبال تغییرات کم هزینهاند. این همان پایگاه اجتماعی اصلاحات است. دلیل دوم اینکه نظرسنجیها خصوصاً مقایسه آنها برای تحلیل وضع اصلاحطلبان مفید است ولی تنها منبع برای ارزیابی نیست. شواهد دیگری هم در جامعه برای ارزیابی هست.
مثلاً به وضع «نیروهای تغییر» در شرایط امروز ایران نگاه کنید و با هم مقایسه کنید و ببینید کدامشان درعمل اعتمادزاترند: رجویان، شهاللهیها، مصباحیان، شیرین عبادیان، خاتمیان و دیگران. درست است وضع افکار عمومی اصلاحطلبان خوب نیست ولی در میان نیروهای تغییری که ذکر شد «خاتمیان» یا اصلاحجویان از همه قابل اعتمادترند.
تازه توجه داشته باشید هنوز نه حاکمیت، نه دولت و نه اصلاحطلبان اقدامات خود را برای پاسخ به مطالبات مردم معترض انجام ندادهاند. دلیل سوم اینکه اگر ترامپ تهدیداتش را بیشتر کند، «ملیگرایی مثبت اما خفته ایرانی» را بیدار و مشارکت را در امور عمومی بیشتر میکند (لذا من در افق دو سال آینده سال سختی برای حاکمیت و جامعه ایران میبینم اما شکست سیاست ترامپ را بیشتر از شکست ایران محتمل میدانم).
۴- در ضمن راهگشایی خاتمی وقتی بهتر روشن میشود که در دو سال گذشته به کارنامه مخدوش براندازان در فضای آنلاین توجه کنیم! آنها هر چه انسان آزادیخواهی که در درون ایران تلاش میکردند و میکنند تخطئه کردند.تخریب آنها فقط خاتمی یا تاجزاده نبود آخرین تخریب آنها ابراهیم یزدی و امیرانتظام بود و گفتند آنها در دولت موقت پایهگذار ارتجاع بودند!! حالا این نیرو پس از دو سال تخریب نیروهای اصلاحجو در ایران، نیروی رهاییبخش فرقه داعشی رجوی و شهاللهیها است. غافل از اینکه با لمپنیسم، رژیمهای پوشالی را هم نمیشود عوض کرد. چه برسد به رژیمهایی که ریشههای عمیق دارند.
۵- خلاصه اینکه سخنان خاتمی راهنمایی نو در مسیر نجات کشور و اصلاحجویی است. او مسئولانه و همراه با مردم و حاکمیت، نگاهی امیدبخش برای بهبود وضعیت مردم، حاکمیت، دولت و اصلاحطلبان ارائه داده است. بدیهی است پیشنهادهای ۱۵گانه خاتمی، نه جامع و نه مانع است. بر آنها میتوان اضافه یا کم کرد یا اولویت های آنها را تغییر داد.هدف خاتمی ارائه یک برنامه جامع حکمرانی خوب نیست، بلکه همچنان که گفتم، هدف او ارائه خطوط راهنمایی برای بازسازی اعتماد عمومی و ترمیم پیوند دولت و ملت است. جالب اینکه خاتمی فقط سخنان خود را مطرح نکرده بلکه برآیند نظرات اصلاحطلبها را مطرح کرده است. من معتقدم سخن خوب اثر خودش را بر جامعه میگذارد هر چند با تأخیر.
حمیدرضا جلاییپور
- 19
- 4