به گزارش ایران، پس از اعتراضات دی ماه و نیز اعتراضات ماه گذشته، بار دیگر بحث ارتباط مردم و روحانیت جدی شده است. این جدیت را میتوان در اظهارنظرهای مراجع تقلید نیز بازیافت. مانند آیتالله جوادی آملی که صراحتاً نسبت به رویگردانی مردم از روحانیت هشدار داد. چرا نسبت روحانیت و مردم و نقش روحانیت در حاکمیت و مشکلات حکومتی و دولتی به یک پرسش عمومی تبدیل شده است؟
این پرسش تا کجا محل اعراب دارد و چه پاسخهایی میتوان به آن داد. آیتالله سیدجعفر کریمی معتقد است که کاستیهای فعلی ایران، اعم از کاستیهای اقتصادی یا معیشتی ربطی به روحانیت ندارد و باید دلیل آن را جای دیگری جست. او معتقد است اعتراضهای اخیر نیز ریشه در دخالتهای خارجی دارد. گفتوگو با این عضو جامعه مدرسین، عضو سابق مجلس خبرنگان رهبری و مسئول پاسخ به استفتائات در دفتر مقام معظم رهبری در قم را میخوانید.
حضرت آیتالله در اعتراضهای اخیر مردمی بخشی از شعارها متوجه روحانیت هم بود کما اینکه در برخی شهرها هر چند در وسعت کم به برخی حوزههای عملیه هم حملاتی شد.
به عنوان کسی که از ابتدای نهضت در کنار امام بودید، امروز ۴۰ سال بعد از انقلاب، عملکرد و کارنامه روحانیت را چطور میبینید و آیا زندگی و عملکرد روحانیت آن گونه هست که امام انتظار داشت؟
شاید من به عملکرد روحانیت ایراداتی داشته باشم اما آنچه برخی علیه روحانیت میگویند، صد درصد درست نیست. مردم نسبت به بیکاری، گرانی یا فسادهای اقتصادی گلایه و اعتراض دارند که هیچ کدام ارتباطی به روحانیت ندارد.
روحانیت جنسی در انبارها احتکار نکرده که زمینهساز گرانی شده باشد اما از آنجا که مردم درگیر مشکلاتی هستند، اینها را به روحانیت نسبت میدهند و در این میان یک ماجراجویی هم حرفی را وسط میاندازد و برخی هم دنبال آن را میگیرند.
فرمودید ایراداتی هم به روحانیت دارید.
انتظاری که مرحوم امام از روحانیت داشتند و الان هم رهبر معظم انقلاب دارند، این است که روحانیت در تبلیغ درست اسلام همت کنند و این مشروط بر این است که در قدم اول خودشان مقید باشند. به مادیات توجه زیاد نداشته باشند، خوشگذرانی و زراندوزی نداشته باشند و در تبلیغ اسلام نگاههای جناحی را وارد نکنند. در این زمینهها قهراً عدهای روحانی هم پیدا میشوند که کوتاهیها یا خلافهایی داشته باشند. اما اینها زمینهای نیست که مردم ناراضی از مشکلات اقتصادی علیه روحانیت شعار بدهند.
کدام روحانی عامل بیکاری مردم بوده ؟ اینکه قیمت گوشت یا فلان کالای دیگر گران شده، چه ارتباطی به روحانیون دارد؟ بخشی از این مشکلات حتی به عدهای از خود مردم هم برمیگردد که یا کالا احتکار میکنند یا به هر طریقی به دنبال مال اندوختن برای خود هستند. مضاف بر اینکه در این میان خیلی به ریشه مشکلات هم توجه نمیشود که به هر حال امریکا نهایت تلاش خود را میکند تا هم مشکلات را بزرگتر از آنچه هست نشان دهد و سر و صدایی در داخل به پا کند.
واقعه ۱۵ خرداد ۴۲، تنها دو سال پس از فوت آیتالله بروجردی رخ داد که طی این مدت، برای مرجعیت امام تبلیغ نشده بود، اما شهرهای قم و تهران پس از بازداشت امام به قدری شلوغ شد که اسدالله علم، نخستوزیر وقت با نفربر در شهر رفت و آمد میکرد. امام نه رسانه داشت، نه تلویزیون و نه روزنامه.
روحانیت در ۴۰ سال بعد از انقلاب، توانسته رابطه، اعتقاد و اعتماد میان خود و مردم را تقویت کند یا خیر؟
امام شاگردانی داشت که او را کامل میشناختند. در طول این مدت به جای روزنامه و رادیو و تلویزیون، همین شاگردان از سراسر کشور که در قم سکونت داشتند، مبلغ امام بودند. آنچه این شاگردان از امام دیده بودند، اسلام راستین بود و دیده بودند که رفتار و روش امام، همان رفتار و روش امیرالمؤمنین(ع) است.
این شاگردان این حقایق را برای مردم بازگو میکردند و مردم هم که تشنه اسلام بودند، به امام علاقهمند شدند. مبلغ امام، خودش بود. روش و رفتار امام و حتی گفتار امام و موضعگیری او، مبلغ او بود، بویژه درست موضعگیری کردن و گفتنیها را درست گفتن از خصائل امام بود و وقتی مردم اینها را میدیدند، علاقهمند میشدند.
حالا روحانیت، هم صدا و سیما را دارد و هم تریبونهای رسمی و روزنامه و خبرگزاریهای کشور را در اختیار دارد. حالا پس از ۴۰ سال از وقوع انقلاب، آیا توانسته ارتباط خود با مردم را گسترش دهد؟
روحانیت میتواند ارتباط خوبی با مردم برقرار کند، به شرطی که بخواهد و آنچه را که میتواند، انجام دهد.
منظور شما همان سادهزیستی و اسلام واقعی است.
غذای امیرالمؤمنین(ع) نان جوی خشکی بود که کسی نمیتوانست آن را بجود و بخورد. به ایشان گفتند شما یک نفر آدم، مگر چقدر میخواهید از بیتالمال مصرف کنید؟ این غذا، غذایی نیست که شما بخورید؟ حضرت در پاسخ فرمود: «من قانع شوم که به من امیرالمؤمنین گفته شود، اما در طحامه (شهری) سری بدون شام بر بالین گذاشته شود و کسی گرسنه بماند. من بر چنان مردمی که دارم حکومت میکنم، باید کوشش کنم در حد کمترین آنان زندگی داشته باشم و بیش از این درست نیست.» مردم از روحانیت این شیوه زندگی را انتظار دارند، روحانیتی که طرفدار اسلام است، نباید حاضر شود در محله او کسی گرسنه بماند. اگر روحانیت ندارد که آن گرسنه را سیر کند، لااقل سعی کند خودش سیر نخورد تا مواساتی با آن گرسنه باشد.
مردم نمیتوانند از آخوند ببینند که سوار ماشین آنچنانی میشود. من به مناسبتی خدمت مقام معظم رهبری عرض کرده بودم که صحبتهای اول ماه (قمری) که پشت مدرسه فیضیه حضور پیدا میکنیم، ماشینهای آقایان (روحانیت) که در اطراف پارک کردهاند تا شهریهها را دریافت کنند، خیابانها را بند میآورد. مقام معظم رهبری فرمود: «مگر طلبهها ماشین هم دارند؟» اما الان میبینیم برخی طلبهها رقابت میکنند که خودروی آنها از خودروی دوستش که تاجر بازار است، کمتر نباشد یا خانه او نیز به همین صورت. یا اینکه گاهی میبینیم یک فرد روحانی پس از ۱۰ سال زندگی در یک خانه، خانه خود را عوض میکند.
این روشها، روش اسلام نیست. روش اسلام مواسات است، اسلامی که میفرماید اگر تا ۴۰ خانه همسایه او حساب میشود، گرسنه بخوابند، تو حق نداری سیر بخوری، یا اگر این همسایهها برهنه باشند، تو حق نداری لباس زیبا بپوشی، باید به آنان هم برسی و زندگی آنان را سر و سامان بدهی. ۹۰ درصد ما روحانیت به این دستورات عمل نمیکنیم. امام آن همه پول که در اختیارش بود، یک شاهی آن را مال خود نمیدانست و زندگی او، زندگی یک طلبه بسیار عادی بود، در حد بسیار پایین بود.
یک روز امام(ره) در مسجد مرحوم شیخ انصاری در نجف، در نصیحت به طلبهها میفرمود هر کسی از سرمایهای که به کار گرفته است، انتظار سود و بازدهی از آن را دارد. کشاورز زمین خود را شیار میکند، بذر میافشاند، سرپرستی میکند و انتظار دارد محصولی از آن برداشت کند. کاسب بازار مغازهای باز میکند و جنسی را در معرض فروش میگذارد.
کارمند دولت که صبح سر کار میرود و تا عصر کوشش میکند کار را انجام دهد تا حقوقی بگیرد. اما باید دید سرمایهای که روحانیت به میان میآورد، چیست؟
سرمایه روحانیت معارف الهی است. از دل این معارف الهی خودرو درنمیآید، خانه حاصل نمیشود، زندگی به دست نمیآید. یک روحانی باید در پایان سال ببیند که چند نفر را به خدا نزدیک کرده است، خدا را به آنان شناسانده و مردم را هدایت کرده است. بازده معلومات دینی یک روحانی چه بوده است. یک روحانی باید این موارد را حساب کند. اما اینکه حساب کند با این مقدار که درس خواندهایم، چه خانهای تهیه کردهایم، از درس روحانی خانه ساخته نمیشود.
یا اینکه گفته شود با این همه درس، خودروی من چه مدلی است، در حالی که از درس روحانی خودرو به دست نمیآید. روحانیت نباید دنبال مادیات برود. آن مقداری که خدا مقدر کرده به او میرسد و باید به همان مقدار قانع باشد و کوشش کند سرمایه خدادادی که دارد، آشنایی با معارف اسلامی است و باید این معارف را به کار ببندد و مردم را به خدا نزدیک کند و در پایان کار حساب کند که در پایان سال، چند نفر را متدین بار آوردیم.
شاید یکی از دلایلی که مردم برخی مشکلات را به روحانیت نسبت میدهند، این تصور باشد که به هر حال روحانیت در ساختار سیاسی نظام نقشآفرینی برجسته دارد و در حقیقت روحانیت را نماد حکومت میدانند؟
یک دوست لبنانی داشتم. در یک مناسبتی میگفت برادری داشتم که از دنیا رفت. وقتی او را به گورستان میبردیم تا دفن کنیم، در راه میدیدیم که مردمی که دارند راه میروند، با هم صحبت میکنند و میخندند. من عصبانی شدم و داد کشیدم که چرا میخندید و مگر نمیدانید که برادرم مرده است.
انتظار داشتم مردم هم مانند من عزادار برادر من باشند، در صورتی که مرگ برادرم هیچ ربطی به مردم نداشت. الان هم این جوری است. درست است که مردم مشکلات دارند، اما مشکلات مردم مربوط به روحانیت نیست. روحانیتی که در رأس هست، کوشش میکند، اما کوشش آنان در حد تذکر، نصیحت و موعظه و پیگیری است. مفاسدی که چند وقت پیش اخبار آن منتشر شد، چقدر قوه قضائیه کوشش دارد مفسدان را بازداشت و محاکمه کند؟
بیش از اینکه نمیتوانند کاری کنند. روحانیت که دلار و سکه نداشته است که به کسی بفروشد. روحانیت تنها به مردم و مسئولان میگویند که فساد نکنید. حالا که ما در محاصره تحریمهای امریکا هستیم، باید با هم متحد شویم و با هم بنشینیم و به فکر هم باشیم.
اینکه در این موقعیت کسی سوء استفاده کند و چندصد هزار سکه بخرد و ذخیره کند و بازار را متلاطم کند و فساد اقتصادی بار بیاورد، اینها ربطی به روحانیت ندارد. چیزی که از روحانیت انتظار میرود، این است که تذکر بدهد و نصیحت کند و در این زمینه، نه شورای نگهبان کوتاهی میکند، نه علما و نه سایر ائمه جمعه. اینها مسائل را میگویند، اما گوش شنوایی نیست.
مرتضی گل پور
- 17
- 2