مدتی است که کشورمان با مشکلات اقتصادی روبهروست. پس از ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا و خروجش از برجام این مشکلات افزایش پیدا کرد. در مجمع عمومی سازمان ملل رئیسجمهور آمریکا به عنوان رئیس شورای امنیت اولین سخنرانی را برعهده داشت که طبق انتظار، ادعاها و اتهامات قبلی خود علیه ایران را تکرار کرد. وی در بخشی از سخنرانیاش مطرح کرد که ماه گذشته تحریمهایی که ذیل توافق هستهای رفع شده بودند را احیا کردیم.
تحریمهای دیگری هم از ۵ نوامبر بازگردانده خواهند و اقدامات بیشتری هم در راهند و هماینک در حال همکاری با خریداران نفت خام ایران هستیم تا خرید نفت خود را به طرز محسوسی کاهش دهند. به همین منظور «آرمان» با محمدهاشمی برادر آیتا... هاشمی رفسنجانی گفتوگو کرده که میخوانید.
حضور آقای روحانی و تیم همراهشان را در سازمان ملل چگونه ارزیابی میکنید؟
نگاهها به این حضور متفاوت است. به هنگام مقایسه سخنرانی آقای ترامپ و آقای روحانی متوجه آن شدم که سخنرانی آقای ترامپ هدفمند بود. او هدفی را برای خود طراحی کرده بود که همراهی با مخالفان و به ظاهر حمایت از مردم ایران بود. در سخنرانی آقای ترامپ فحاشی به مسئولان کشور مشاهده میشد که این گونه صحبتها مخصوص مخالفان نظام در خارج از کشور است.
قابل توجه است که آقای ترامپ در کنار سخنرانی جملهای که مطرح کرد درباره حضورش در کنار مردم ایران بود که ادعا داشت من از آنها حمایت میکنم. با توجه به جمعیت آمریکا، اما در انتخابات این کشور معمولا زیر ۵۰ درصد از مردم شرکت میکنند به آن معنا که حدود ۲۵ درصد از رایها از سوی حزبها بوده و پیروز نهایی مشخص میشود. یعنی کاندیدای مورد نظر با تفاوت بسیار کمی پیروز میشود.
در آخرین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم همین اتفاق افتاد. به هر حال آقای ترامپ با رأی کمی یعنی با کسب حدود ۲۴ درصد رأی در انتخابات پیروز شد. در آمریکا تعداد زیادی از مردم مخالف آقای ترامپ هستند. انجمن روانشناسان آمریکا طی بیانیهای مطرح کردند که آقای ترامپ بیمار بوده و شرایط ریاست جمهوری را ندارد. این نوع حرفها در آمریکا بسیار است. آقای روحانی مانند آقای ترامپ عمل نکرد. یعنی خطابش ملت آمریکا نبود. طی سخنرانی آقای ترامپ در سازمان ملل خطابش عمدتا متوجه ملت ایران بود، اما آقای روحانی خطابش ملت آمریکا نبود و ملت را از دولت آمریکا جدا نکرد در حالی که میتوانست ملت آمریکا را جدا کرده حتی بگوید که این رئیسجمهور در شأن ملت بزرگ آمریکا نیست.
بسیاری از مردم آمریکا و شرکتها با تحریم ایران مخالف و علاقهمند به حضور در بازار ایران هستند. آقای روحانی میتوانست از چند شرکت آمریکایی برای حضور در بازار ایران دعوت کند تا فاصله میان ریاست جمهوری و ملت و شرکتها زیاد نشود، اما این گونه عمل نکرد. جمهوری اسلامی مواضعی از جهت بینالمللی روی یکسری از قضایا دارد استکبارستیزی و طرفدار مظلوم و مظلومیت بوده که همیشه در مناسبتهای مختلف تکرار میشود یا هر سال در سازمان ملل شورای امنیت تکرار میشود. در حقیقت باید گفت سخنرانی آقای روحانی موضوع جدیدی دربر نداشت. مواضع نظام پس از پیروزی انقلاب با ادبیات متفاوت بود.
اما اگر اصل موضوع را در نظر بگیریم مطلب جدیدی در سخنرانی آقای روحانی مشاهده نشد که بتوان گفت آقای روحانی دست به نوآوری زده است. اگر سخنرانی آقایان اوباما یا کلینتون را طی سالهای گذشته در سازمان ملل در نظر بگیرید آنها مانند آقای ترامپ صحبت نکرده و هیچ زمانی به مسئولان ما توهین نکردند. امام راحل میان ملت و دولت آمریکا تفکیک قائل بودند. حتی خاطرهای از امام دارم که امام میان ملت و دولت آمریکا تفکیک قائل بوده و به یک چشم به آنها نگاه نمیکرد. یاد دارم زمانی در ایران هنگامی که رژهای انجام میشد پرچم آمریکا را آتش میزدند و در ادامه صداوسیما از این حرکت فیلمبرداری و در نهایت در تلویزیون پخش میشد.
آن زمانی که در صداوسیما مشغول بودم یک روز امام راحل من را صدا زدند و فرمودند پرچم متعلق به ملت آمریکاست، ما با ملت آمریکا مشکل نداریم بلکه با دولت آمریکا مشکل داریم، چرا که دولت آمریکا با ما بدرفتاری کرده است. بنابراین اینگونه تصاویر را در صداوسیما پخش نکنید. با توجه به این موضوع که امام راحل میان ملت و دولت آمریکا تفکیک قائل بودند باید گفت که این تفکیک باید در تمام موارد بیان شود. هنگامی که رئیسجمهور به سازمان ملل یا شورای امنیت رفته و سخنرانی میکند، این تفکیک باید مشخص باشد، اما این تفکیک در سخنرانی آقای روحانی دیده نشد. نفس حضور روحانی در سازمان ملل و دیدارها و مصاحبههایشان مفید بود. همچنین میتوان گفت سخنرانی ایشان سخنرانی خوبی بود، اما همان مواضع گذشته را تکرار کرد.
برخی معتقدند بعد از جنگ شرکتهای آمریکایی تمایل به حضور در ایران داشتند؟
واقعیت آن نیست که آمریکا همیشه پا پیش گذاشته است. پس از جنگ که آیتا... هاشمی رئیسجمهور کشورمان شدند به هنگام مطرح شدن بحث عسلویه ایشان از تمام شرکتها از جمله شرکتهای آمریکایی برای حضور در مناقصه بینالمللی دعوت کردند. شرکت کونکو از آمریکا برنده آن مناقصه شد و قصد بستن قرارداد با آنها را داشتیم، اما در آن زمان آقای کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا این موضوع را وتو کرد و اجازه بستن قرارداد کونکو با ایران را نداد. بنابراین توتال فرانسه نفر دوم برنده این مناقصه بینالمللی شد.
در زمان ریاست جمهوری اوباما چطور؟
اگر قصد مشاهده ارتباط ایران و آمریکاست باید به ۴۰ سال گذشته توجه کرد. آمریکاییان در مقابل نظام ایران دو واژه بیشتر به کار نبردند اول آنکه خواهان تغییر رفتار ایران و دوم خواهان تغییر نظام ایران بودند به آن معنا که آقای اوباما یا آقای کلینتون خواهان تغییر رفتار ایران و بوش پدر و پسر خواهان تغییر نظام بودند. بعد از ۱۱ سپتامبر بحث آمریکا بر سر آن بود که به ایران و عراق و افغانستان حمله کنند که در نتیجه به این جمع بندی رسیدند که ابتدا به افغانستان حمله کنند. صحبت و رویکرد آمریکا در تمام جهان تغییر نظام و رفتار بوده که در صورت عملی نشدن این موضوعات گزینههای نظامی در آمریکا همیشه مطرح بوده است.
بنابراین این موضوع یک نوع تهدید برای جمهوری اسلامی بوده است. با توجه به شرایطی که دارد هیچ زمانی نمیتواند به ایران حمله کند و دلیلش وجود حزب دموکرات و جمهویخواه در آمریکا است که برای آنها امنیت و خط قرمزشان اسرائیل است. سیاست خاورمیانه آمریکا حول محور امنیت اسرائیل است و اسرائیل محور تصمیمگیری و تصمیمسازی در خاورمیانه است به آن معنا که آنها برای اسرائیل تصمیمگیری میکنند و این موضوع جزو سیاست خارجه هر دو است. اسرائیل در منطقه خاورمیانه آسیب پذیرترین کشور است به آن معنا که اگر آمریکا منجر به خطایی شود و به دنبال جنگی باشد هستی اسرائیل به خطر میافتد. البته آمریکا جرأت استفاده از گزینه نظامی را ندارد و با تهدید فقط به دنبال جنگ روانی است.
آمریکا تا چه اندازه در جنگ یمن دخالت داشته است؟
نباید به این فکر کرد که در یمن اراده، حضور و کمک آمریکا صورت نگرفته چرا که افسران و کارشناسان آمریکا در آنجا حضور داشتند. هدایت جنگ یمن به عهده آمریکاییان است. در حال حاضر وضعیت یمن جزو سیاهترین برگهای تاریخ بشریت است که فقر، بیغذایی و بیماری در آنجا بیداد میکند. درباره جنایات آمریکا گاهی حتی رسانههای ما هم شعاری عمل میکنند و به صورت مستند و ریشهای با آن برخورد نمیکنند.
شعار ایران در جنگ ایران و عراق مشخص بود، اما امام راحل قطعنامه را پذیرفت.
اگرچه رزمندههایی که در جبهه حضور داشتند، گاهی شعارهایی را مطرح میکردند، اما آن شعارها موضع رسمی نبود. این شعارها به این جهت بود تا افراد روحیه خوبی داشته باشند و روحیه خود را از دست ندهند. در کنار امام راحل فردی مانند آیتا... هاشمی حضور داشت. آیتا... هاشمی به امام گفتند که من جانشین شما هستم و اعلام میکنم قطعنامه آتش بس را بپذیریم و بعد از آن شما اجازه محاکمه مرا بدهید. آیتا... چنین از خود گذشتگی و تحلیلی داشتند که در نتیجه امام قانع شدند. پس از این موضوع امام اجازه ندادند تا آیتا... محاکمه شود و خودشان این موضوع را اعلام کردند.
در شرایط فعلی جامعه باید چه اقدامی برای رشد و بهبود کشور انجام داد؟
در شرایط فعلی جامعه نیاز به همدلی بیشتر دارد، چرا که جنگ هنوز خاتمه پیدا نکرده و به صورتهای مختلف وجود دارد؛ زمانی جنگ نظامی در میدان، زمانی فعالیت تروریستها، روزی جنگ اقتصادی و روز دیگر جنگ نفت و امروز تحریم. به هر حال آمریکاییها هیچ زمانی ایران را راحت نگذاشتند و نخواستند جمهوری اسلامی به اهداف و آرمانهای خود برسد. دلیل آن است که امروز تقابل دو مکتب وجود دارد. آقای ساموئل هانتینگتون کتابی نوشتند با عنوان جنگ تمدنها و در آن کتاب جنگ اصلی را میان دو تمدن اسلامی و مسیحی عنوان کرده و گفته است که در حال حاضر جنگ ما بین دو تمدن مسیحی و اسلام وجود دارد.
در این تقابل خردمندان دنیا وجود دارند، منطق فرهنگ اسلامی و فرهنگ منطقه است که هر کسی با آن آشنا و همچنین شیفته و جذبش میشود. این موضوع باعث میشود تا بینیم کرسیهای شیعه نشینی در بسیاری از دانشگاههای معروف دنیا تشکیل شده و میخواهند بفهمند که اصلا شیعه چه میگوید؟ شیعه را بشناسند و میبینند که دنیا به طرف شیعه و اهل بیت(ع) گرایش پیدا میکند. بنابراین ما جنگ ارزشی داریم. راهی که دشمن پیدا کرده تخریب است. دشمن قصد دارد تا با تخریب و تبلیغات اثر ارزشهای اسلامی یا گرایش به اسلام را از میان ببرد و راههایی از جمله به وجود آوردن گروههای افراطی از جمله داعش یا طالبان دست به تخریب اسلام زد و در این راه هزینههای زیادی داد، به طور مثال درباره موضوع داعش اگر میخواهید پرونده داعش را پیگیری کنید که چگونه به وجود آمد وبا چه هزینه یا هدفی به وجود آمد. میخواهند اسلام را بد و خشن معرفی کنند.
ما شاهد آن بودیم که داعشیها سر میبریدند یا کارهای دیگر به نام داعش انجام دادند در حالی که آنها افراطیون هستند. به بیان دیگر آمریکاییها با کمک وهابیون این گروههای تکفیری را به وجود آوردند. بنابراین این جنگ ارزشیمان به جنگ تمدنی پایان پیدا نکرده و میتوان گفت در اوج است. این گروهها نمیخواهند اسلام رشد کند و ارزشهای آن شناخته شود. بنابراین در این موضوع سعی میکنند تا تبلیغات مختلف از جمله کارهای روانی انجام میدهند. تحلیل من آن نیست که کشور در شرایط عادی است و کسی به ایران کاری ندارد. انقلاب ایران پیامآور مکتبی است که میخواهد ارزشهای خود را به جهان عرضه کند و پیشبینی آن است که نهایتا میتواند این کار را انجام دهد. آن چیزی که در جامعه ما وجود دارد آن است که ما هیچ زمانی به دنبال نکات مثبت نبودیم.
رسانههای خارجی همیشه از یک کاه کوه میسازند، اما کوهی نشان نمیدهند و در مقابل فعالیت ضدارزش را خیلی پررنگ میکنند. اختلافات وجود دارد، اما اینها را هیچ وقت عرضه نمیکنند از این جهت میبینیم که یکسری سوالات برای جوانان توسط شبکههای مختلف مجازی و غیرمجازی طرح شده و باید آنها پاسخ داده شود، اما باید گفت ارزشهای واقعی و ارزهاش نظامی و فکری ما خوب تبیین نشده و آنها را بیان نکردهایم. کمتر فرصت کردیم یا حالا به هر دلیلی در درون جامعه خود هم نتوانستیم آنها را پیاده کنیم. اشکالاتی در نظام عملکردها وجود دارد که اینها را به پای نظام میگذارند. به یاد شعری افتادم که «اسلام به ذات خود ندارد عيبي/ هر عيب كه هست از مسلماني ماست». ما نتوانستیم با اسلام تطبیق دهیم بالاخره هوای نفس است و وسوسه شیطان. بنابراین عملکرد افراد را به پای اسلام نباید نوشت. اگر فردی در جامعه موجب ظلم و فساد میشود به پای اسلام ننویسند، اگر فردی نتوانست وظیفهاش را به خوبی انجام دهد نباید گفت اسلام بد است.
ریشه استیضاحها را طی ماههای اخیر در چه میبینید؟
مسائل اقتصادی و مسائلی که در کشور به وجود آمده از مواردی است که رسانهها به هر دلیلی آنگونه که باید و شاید به آن نپرداختند. و این مساله به طور کامل روشن است، در اقتصاد یک اصل وجود دارد که اگر نقدینگی جامعه افزایش یابد ارزش پول ملی کاهش یافته که البته باید گفت این نقدینگی صرف تولید نمیشود. اگر برتولید افزوده شود ارزش پول ملی تقویت شده و این اصل بر تمام دنیا واضح است. از سال۸۴ که احمدینژاد رئیسجمهور ایران شد آغاز رشد شدید نقدینگی بود که با پرداخت یارانه و برخی از هزینهها یا واردات بیرویه که انجام شد این موضوع پیش آمد.
حرکت احمدینژاد از نظر اقتصادی نتیجه خود را داشت، اما حجمی از نقدینگی به دنبال خود آورد و به دلیل افزایش واردات کالاهای مصرفی به اقتصاد کشور ضربه جدی وارد کرد و بیشتر تولیدکنندگان ورشکست شدند. بنابراین این موضوع باعث کاهش ارزش پول ملی کشور شد. اتفاقاتی که اخیرا در کشور رخ داده با اتفاقات اواخر ریاست جمهوری احمدینژاد قابل مقایسه است.
نکته مهم این است که در مقابل اتفاقات آن سال، اغلب منتقدان امروز دربرابر آن سکوت کردند و کسی اعتراضی نداشت. چرا که احمدینژاد رئیسجمهور مورد علاقه آنها بود. در سال ۹۱ دلار جهش سریعی داشت و پول ملی به سرعت تضعیف شد، اما صدای کسی درنیامد. آن زمان در مجمع تشخیص مصلحت نظام این بحث به وجود آمد و آقای روحانی هم یکی از مخالفان این موضوع بودند. اما در زمان رئیسجمهوری خودشان نمیدانم به چه دلیل سیاستهای احمدینژاد را در این زمینه ادامه دادند؛ منظور افزایش سریع نقدیگی است که هر روز افزایش مییابد. نقدینگی در دولت آقای روحانی هم افزایش چشمگیری داشته و اینگونه کشور را مستاصل کرده است.
بنابراین ریشه نقدینگی در دولت روحانی نیست بلکه در دولت آقای احمدینژاد است. در نتیجه وزیری که مدت یک سال در دولت دوم آقای روحانی حضور داشته عامل و باعث رشد نقدینگی نبوده و استیضاح آن وزیر گم کردن اصل قضیه است. چرا مجلس در این زمان قصد کرد تا به مساله رسیدگی کند؟ چرا مجلس در زمان احمدینژاد این کار را انجام نداد؟
راضیه فراهانی
- 17
- 2
کاربر مهمان
۱۳۹۷/۷/۱۶ - ۰:۱۲
Permalink