به گزارش آرمان، قرار است در روزهای آینده مجلس شورای اسلامی به درخواست اعضای شورای شهر تهران تکلیف ماندن یا رفتن شهردار تهران را روشن کند. سیدمحمود میرلوحی معتقد است: «افشانی از نظر سنی و نصاب خدمت هنوز شامل این قانون نیست. طبق قانون افراد تا سن ۶۰ سالگی و ۳۵ سال خدمت شامل این قانون میشوند و شهردار جزو کسانی است که منعی برای ادامه کار ندارد و از این جهت شرایط ادامه کار را دارد، اما باید این موضوع را در اعاده به خدمت خود حل میکرد. متاسفانه آقای شهردار به جهت مناعت طبعی که داشتهاند این کار را نکرده و در حال حاضر با مشکل روبهرو شده است.
افرادی که به دنبال مسائل اداریشان از جمله اعاده به خدمت رفتند در حال حاضر با چنین مشکلاتی روبهرو نشدند اما ایشان حتی این موضوع را با شورای شهر مطرح نکرده و تصورها بر آن بود که کارهای اداریشان از جمله اعاده به خدمتشان در حال انجام است و مشکل اداری ندارند، اما بعدها متوجه شدیم به دلیل آنکه اعاده به خدمت انجام نداده است به شکلی مشمول این قاعده قرار میگیرد و در حال حاضر در انتظار اقدام مجلس برای روشن شدن تکلیف آقای شهردار هستیم.» در ادامه گفتوگوی «آرمان» با سیدمحمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران را میخوانید.
تخریبها علیه شورا و شهرداری بسیار بالاست تا آنجایی که بحث فساد اقتصادی و اخلاقی از سوی رقبا در شورای شهر مطرح شده است. چرا شهرداری تهران چنین مورد تخریب قرار گرفته است؟
رقبای اصلاحطلبان همیشه در حال به زانو درآوردن اصلاحطلبان بوده و هستند. جریان اصولگرایی به دلیل آنکه در شورای شهر نتوانست رأی کسب کند و در نتیجه اصلاحطلبان تمام کرسیها را گرفتند. جریان برانداز هم هیچ تمایزی میان اصلاحطلب و اصولگرا قائل نیست. در این میان بحث رقابتهای سهمخواهی، پستخواهی و انتظارات و نگرانیهایی است که بخشهای مختلف به صورت طبیعی دارند و با توجه به این موضوع فشار بسیار زیادی بر شورای شهر به جهت آنکه روی دیدگاههای خود ایستاده است، وجود دارد.
مگر شهرداری به فعالیتهای خود به طور منظم نمیپردازد؟
قراردادهای شهرداری شفاف بوده است. در حال حاضر با کوچکترین اتفاقی به افراد تذکر داده میشود و در صورت لزوم مورد مواخذه قرار میگیرند، همچنین باتوجه به مصوباتی که در بحث تعارض و شایعاتی که در بحث منافع مدیران شهرداری وجود دارد طی یک سال گذشته شهرداری دائما مورد اتهام قرار گرفته اما شاهد این بودیم که حدود ۱۳ هزار استخدام در سال پایانی انجام شد. اما چرا در مدیریت گذشته کسی به این موضوعات نپرداخت اما حدود ۵۰-۱۰۰ کارشناس، معاون یا مدیرانی که به شهرداری آمدند بر مشکلات دامن زده شد. این شورا آمد و طرح تعارض منافع را تصویب کرد و اعلام کرد که اگر بستگان مدیران جدید هرکدام مورد استخدام و قرارداد جدید باشند یا قصد ارتقای شغلی داشته باشند از اینگونه استخدامها باید منع شوند. پس از تصویب این موضوع هیچ فردی نتوانست مخالف این صحبتها صحبتی انجام دهد اما شایعاتی به وجود آمد. این تصمیم، تصمیم بسیار بزرگی بود که به تمام شایعات علیه شورا و شهرداری فیصله داد.
بنابراین برخی تصمیمات و انتشار پروانهها به زودی در دستور کار صحن شورا قرار خواهد گرفت. در حال حاضر شورا در حال انجام سلسله اقداماتی است تا تقریبا دکان انحصار و رانت را از میان ببرد و متقابلا شرایط رقابت را ایجاد کند و به همین جهت فشار روی شورای شهر بسیار است. در صورت ماندن این شورا تا انتخابات مجلس دکان یکسری افراد سوءاستفادهگر رونق نخواهد داشت و به همین جهت فشارها بر ما بسیار است. برخی جریانهای رسانهای داخل کشور به طور رسمی دست اصولگرایان است و همچنین از تریبونهای مختلف استفاده میکنند اما ما بیشتر به فضای مجازی متکی هستیم، البته در لابهلای آن گاهی اوقات شایعات و مطالبی از آن دست هم وجود دارد. دوره پنجم شورای شهر تصمیم مهمی گرفته است و در راه طی کردن این مسیر با توجه به اتفاقی که برای شهردار قبلی آقای نجفی پیش آمد در حال حاضر هم فشارها بر روی آقای افشانی است. تصور بر آن است که این قانون فقط برای شهردار تهران نوشته شده، چرا که در نهادها و جاهای دیگر هم با این موضوع روبهرو هستیم درحالی که چنین حساسیتی را نمیبینیم، چرا که همگی روی شهردار متمرکز شدهاند و ما هم جز پذیرفتن این موضوع کار دیگری نمیتوانیم انجام دهیم. شورای شهر تهران نهایت تلاش برای تثبیت آقای افشانی را انجام داده و خواهد داد. اگر موفق در تثبیت آقای شهردار شدیم بسیار خوب است، اما اگر موفق هم نشدیم نباید ناامید باشیم و باید به دنبال راه حل دیگری برویم، چرا که ما میگوییم بنبستی وجود ندارد.
شورای شهر با کنار رفتن آقای افشانی موافق است؟
خیر؛ شورای شهر این موضوع را قبول نکرده است و در حال تلاش هستیم تا با استفاده از یک استفساریه در مجلس این موضوع حل شود. عملا از اختیار ما این موضوع خارج شده و در حال حاضر به استفساریه مجلس موکول شده است. اگر توانستیم استفساریه را این هفته از مجلس دریافت کنیم که بسیار مفید است. هدف شورای شهر تهران حفظ آقای افشانی است. آقای افشانی از نظر سنی و نصاب خدمت هنوز شامل این قانون نیست. طبق قانون افراد تا سن ۶۰ سالگی و ۳۵ سال خدمت شامل این قانون میشوند و شهردار جزو کسانی است که منعی برای ادامه کار ندارد و از این جهت شرایط ادامه کار را دارد اما باید این موضوع را در زمان اعاده به خدمت حل میکرد. متاسفانه آقای شهردار به جهت مناعت طبعی که داشته این کار را نکرده و در حال حاضر با مشکل روبهرو شده است. افرادی که به دنبال مسائل اداریشان از جمله اعاده به خدمت رفتند در حال حاضر با چنین مشکلاتی روبهرو نشدند اما ایشان حتی این موضوع را با شورای شهر مطرح نکرده و تصورها بر آن بود که کارهای اداریشان از جمله اعاده به خدمتشان در حال انجام است و مشکل اداری ندارند اما بعدها متوجه شدیم به دلیل آنکه اعاده به خدمت انجام نداده است به شکلی مشمول این قاعده قرار میگیرد و در حال حاضر در انتظار اقدام مجلس برای روشن شدن تکلیف آقای شهردار هستیم.
شورای شهر احتمال شامل شدن قانون بازنشستگی نسبت به شهردار تهران را پیشبینی کرده است؟
شورای شهر در تلاش است تا آقای شهردار را تثبیت کند. این موضوع تا چهارشنبه این هفته مجلس مشخص میشود. اگر موضوع آقای شهردار حل شد که بسیار خوب است اما در صورت انجام نشدن پیگیریهای نهایی ناچار به ورود در مسیر گذشته میشویم. در مقابل قانون هیچ چارهای نداریم و اعلام هم کردهایم که گردنمان از مو نازکتر است.
اخیرا صحبتها درباره شهردار شدن آقای هاشمی بوده است؟ آیا شورای شهر با شهردار شدن آقای هاشمی موافق هستند یا خیر؟
شورا هنوز در تلاش برای حفظ آقای افشانی است.
شورای شهر در صورت عدم تثبیت آقای افشانی به چه نتیجهای خواهد رسید؟
اظهارنظر درباره این موضوع زمانی صورت میگیرد که تکلیف آقای شهردار مشخص شود و خیلی به آن زمان نرسیده است. قرارمان بر آن بوده است تا مهرماه منتظر بمانیم و برای تثبیت آقای شهردار تلاش کنیم. تا ۲۴ آبان ماه برای بررسی این قانون هنوز فرصت وجود دارد. در گذشته شاهد این موضوع بودید که کمتر از یک ماه شهردار دوم را معرفی کردیم. لذا شورای پنجم قبراق است و میتواند به خوبی موضوع را مدیریت و با تجربه کافی تصمیم به موقعی بگیرد. شورای شهر در حال حاضر مشکلی ندارد و از اول آبان که وارد این پروسه شدیم تا ۲۴ آبان وقت کافی وجود دارد.
درباره اعاده به خدمت توضیح دهید.
من یکی از افرادی بودم که در زمان آقای احمدینژاد مشمول این وضعیت بودم. برخی از رفتارها در گذشته واقعیت داشته است. برخی افراد با توجه به مناعت طبعی که دارا هستند به دنبال اعاده خدمت خود نرفته. آقای افشانی مطرح کردند که بازخرید است اما این موضوع در دوره آقای احمدینژاد بازخرید نشد. با توجه به آنکه افشانی در آن زمان استاندار فارس بود باید اعاده به خدمت میکرد چرا که ایشان هیچ مشکلی نداشت و با توجه به این موضوع که دارای صندوقهای دولتی مانند تامین اجتماعی و خدمات درمانی نبوده و بازنشسته کشوری محسوب میشده به راحتی میتوانست کار اداری خود را انجام دهد. آقای افشانی حقوق خود را دریافت نکرده و کارهای اداری خود را انجام نداده بود و باید گفت جریمه شدند که چرا برای دریافت حقوق اقدام نکرده و کار اداری انجام نداده است. او به طور کلی این موضوع را کتمان کرد. من از افرادی بودم که در این مورد از ایشان سوال کردم اما ایشان قصد پاسخگویی نداشت. نظارت بر این موضوع آنگونه نبوده است که ما باید انجام میدادیم تا شخص مورد نظر به فعالیت بپردازد.
دلیل افزایش هجمهها بر جریان اصلاحات را در چه میبینید؟
فلسفه اصلاحات بر آن است تا تصمیمات در زمان و مکان خود لحاظ شود. با توجه به فضای بینالمللی که بر کشور حاکم شد است، فضای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، فناوری همواره در حال تحول است نه آنکه این شرایط دگرگون شود اما مرتبا باتوجه به شرایط باید در آن یک نوآوری به وجود آید. امروزه در دنیا شاهد یک انحصار اطلاعرسانی در شبکههای مجازی و تلویزیونهای خصوصی هستیم اما با توجه به شرایط کشور که انحصار در رسانههای تصویری و رادیویی فقط با صداوسیما است عملا انحصار شکسته شده است یا به طور مثال با توجه به مهاجرتهای گستردهای که در کشور وجود دارد تهران محل تلاقی اقوام بوده و همین موضوع باعث شده تا تهران یک شهر تک قومی نباشد. برخی در جریان اصولگرا در زمان حیات امام راحل از مولوی و ارشادی استفاده میکردند، اما پس از فوت امام راحل پشت به این موضوع کردند.
اگر اصلاحطلبان در آن دوره این نوع طبقهبندی را قبول نمیکردند پس از ایشان اصولگرایان مطرح میکردند که اصلاحطلبان حق گفتن مولوی ارشادی را هم ندارند. با توجه به این موضوعات اصلاحطلبان طی نامهای به امام راحل موضوعاتی را مطرح کردند و ایشان در آن زمان فرمودند که از زمان جنگ گذشته و از حال باید تمام موضوعات را بر اساس قانون اساسی پیش ببریم. همانطور که قانون اساسی در دهه اول انقلاب نیاز به اصلاحاتی داشت و انجام شد ممکن است این موضوع در هر دههای رخ داده و به وجود بیاید. طبیعتا این اصلاحات به سمت تمکن نیست و با توجه به شرایط دنیا تمام موضوعات به سوی مشارکت در دنیا و محدود شدن حاکمیت پیش میرود. اصلاحات قانون باید در حوزه حقوق اساسی مردم، انتخابات، آزادی حریم خصوصی و همچنین از سوی دیگر انتشارات آزاد اطلاعات، شفافیت و پاسخگویی دولت شکل گیرد چرا که در دنیا این موضوع با یک سرعت گستردهای در حال رخ دادن است. فلسفه اصلاحات نوآوری است.
آنچه که در قانون اساسی آمده بر پایه چهار رکن است که این ارکان بر اصل اسلام، اصل جمهوریت، اصل آزادی و استقلال تاکید شده است. این چهار اصل که ارکان جمهوری اسلامی هستند باید حفظ شوند. جریان مقابل اصلاحطلبان در حالی که در زمان امام راحل پیوسته با توصیههای مولوی و ارشادی درگیر بودند اما پس از ایشان به گونهای هیچ نوع تغییر و تحولی را برنتابیده و عملا مقاومت کرده و میکنند. آنها حتی رفتارشان با جوانان و زنان یا حضور زنان و اقوام در سیستم مدیریت دولت و همچنین قضایای متعدد دیگری که اصولگرایان عملا هیچ تغییر و اصلاحی در نگاههای گذشتهشان وجود ندارد و حاضر نیستند که روش خود را تغییر دهند.
اصلاحطلبان در مقابل چه رویکردی داشتند؟
نوع نگرش اصلاحات اینگونه نیست و نگرششان بر این مبناست تا با توجه به شرایط باید حرکت کرد. اصلاحات توانست پس از غربت و دوره سختی که پشت سر گذاشته است با ارائه راه حلی در انتخابات ۹۲، ۹۴ و نهایت ۹۶ موفق و عملا نظر مردم را جلب کند، اما این نظرات به نحوی در دولت مورد توجه قرار نگرفت و آقای رئیسجمهور پس از انتخابات در اجرای قولهایشان دچار مشکل شدند. با توجه به مسائلی که در برجام از سوی ترامپ، عربستان و اسرائیل ایجاد شده است و اما آقای روحانی در داخل کشور هم پاسخگوی قولهای خود در انتخابات نبودند.
آیا همانطور که گفته میشود انتقاداتی که به اصلاحطلبان وارد میشود به دلیل حمایتشان از آقای رئیسجمهور است.
در تصورها آنگونه بود که آقای روحانی به سمت شعارهای اصلاحطلبان آمده و در جهت آنها قدم برداشته است، اما رئیسجمهور از دولت یازدهم به سمت عقب بازگشت و به سوی اصلاحطلبان نیامد. لذا فضای جامعه ملتهب و حوادث دیماه بهوجود آمد. این حوادث را رقبای رئیسجمهور و اصلاحات دامن زدند و تصور جامعه بر آن بود که اصلاحات این موضوعات را به چالش کشیده است اما سریعا متوجه شدند که یک نیروی سومی به نام براندازان هستند که عملا قصد دارند تا به کشور آسیب وارد کنند اما مردم به آنها میدان ندادند. جامعه در حال حاضر در یک دوراهی است؛ شاید اصولگرایان فکر میکنند سه راهی وجود دارد اما اصلاحطلبان بر این باور هستند که جامعه در یک دو راهی مانده است.
شعارهایی که در مخالفت با اصلاحطلبان و اصولگرایان مطرح شد، نشأت گرفته از چیست؟
شعار جریان برانداز «اصلاحطلب و اصولگرا تمام شده این ماجرا بوده» که تصورشان بر آن بود تا جامعه ایران آماده است تا جریان سلطنتطلب یا منافقین را به کشور برگرداند و شرایط را در اختیار آنها قرار دهند. مردم گلایه دارند چرا که انتظارشان برآورده نشده است اما شرایط کشور آنگونه نیست که کشور در اختیار براندازان قرار گیرد. مردم از سیاستگذاران گلایه دارند و درخواست دارند تا انتظاراتشان برآورده شود.
برخی معتقدند که جامعه از تفکر اصلاحطلبی فاصله نگرفته و فقط از اصلاحطلبان فاصله گرفتهاند و دلیلش آن است که به مطالبات جامعه پاسخ صحیح و روشنی داده نشده است.
این نوع فاصله به جهت آن است که به انتظارات جامعه پاسخ داده نشده است. در این میان براندازان برای رسیدن به اهداف خود در تلاش هستند، اما خودشان هم میدانند که در جامعه ما هیچ جایگاهی ندارند، زیرا عقلانیت جامعه بسیار رشد کرده است. از زمان دولت اصلاحات تاکنون شاهد آن موضوع بودهایم که گروههایی به خارج کشور رفته و با پناهنده شدن شروع به شعارهایی با مضمون تحریم انتخابات کردند که نقطه نهایی این اقدامات در سالهای ۷۶ بود. با تمام این موضوعات شاهد حضور مردم در صحنه انتخابات ۹۲ بودیم.
برخی معتقدند که جامعه به سوی اصولگرایان بازخواهد گشت.
بعید است شخصی اینگونه تصور نکند، چراکه انتظارات مردم از انتخاب آقای روحانی برآورده نشده و احتمال آنکه به سمت اصولگرایی بروند وجود دارد. برخی اعلام کردهاند که از انتخاب آقای روحانی پشیمان هستند، اما مطرح نکردند که به سمت محدودیتهای گذشته قصد بازگشت دارند. جامعه با بازگشت به سوی شعارهای اصولگرایانه مخالف و به شدت واکنش نشان خواهد داد. آقای روحانی در قولهایشان توجه بیشتر به نقش خانمها در دولت، نقش جوانان و اقوام را مطرح کرده بودند. سوال مردم از آقای روحانی آن است که چرا به قولهای خود عمل نکردند؟
با تمام این موضوعاتی که بیان کردید، چرا هجمهها به اصلاحطلبان افزایش یافته است؟
اصلاحطلبان در حال حاضر گزینه نزدیک به مطالبات مردم هستند و اگر نتوانستند نقششان را در قبال این وظیفه به درستی ایفا کنند، و اگر نتوانند راهکاری منطبق با انتظارات مردم ارائه دهند جامعه از آنها رویگردان میشود. رنگ نسخه جدید اصلاحطلبان حتما رنگ نظام و جمهوری اسلامی و در راستای حفظ نظام است. برخی از مخالفان این جریان سعی در مطرح کردن این موضوع دارند که اصلاحطلبان به دنبال تغییر نظام هستند، اما باید گفت که قطعا اینگونه نیست. شعار اصلاحات آن است که نظام از داخل قابل اصلاح است و نظر اصلاحطلبان تغییر نظام نیست. اصلاحطلبان با براندازها یک مرزبندی بسیار محکم دارند.
برخی معتقدند که اصلاحطلبان نیاز به یک بازنگری در راهبردشان دارند.
در صورت تکرار رفتارهای گذشته از سوی اصلاحطلبان بنابراین آنها با مشکلاتی مواجه شده و در نتیجه جامعه از اصلاحات هم مأیوس میشود. اگر اصلاحات نسخههای جدیدی از راهبردهای خود ارائه دهند نباید تحت تاثیر شعارهای میدانی قرار گرفته و نباید به این موضوع بیندیشند که بدون حاکمیت و نظام میتوانند مطالبات مردم را پاسخ دهند. اگر این نقش در جریان اصلاحات با شرایط جدید به درستی طراحی شود بنابراین این نسخه میتواند با توجه به شرایط کنونی پاسخگوی مطالبات جامعه باشند. لذا جایگاه دین، سیاست، حفظ نظام در مانیفست اصلاحطلبی مشخص است و باید در این جایگاه به مطالبات مردم پاسخ داده شود. در این مانیفست باید حقوق اساسی مردم مورد توجه و انتخابات معنای واقعی خود را پیدا کند، همچنین باید در رسانهها احساس آزادی اندیشه به وجود بیاید و انحصاری در حوزههای مختلف مانیفست اصلاحطلبی به وجود نیاید.
بنابراین با توجه به این موضوعات افراد غیرمرتبط به جایگاه خود بازگشته و مداخلهها در عرصه انتخابات و سیاست محدود خواهد شد. در بخش خصوصی باید زمینه کار و فعالیت جدی باشد و این فعالیتها به گونهای است که جریان اصلاحطلب باید به آن بپردازد و برای رسیدن به این هدف با شجاعت به میدان بیاید. در این ماه نشستهایی در وزارت کشور داشتیم همچنین نشستی با رئیسجمهور تشکیل شد و تغییراتی که در کشور قرار است اتفاق بیفتد مشخص شد و کسی نباید خود را از این موضوع مستثنی بداند. در حال حاضر دغدغه و گلایه مردم به جهت آسیبی است که به اعتمادشان رسیده است؟ نظارتها چگونه است؟ این همه فساد، اختلاس و غارت اموال عمومی برای چه اتفاق افتاده است؟ لذا برخی موضوعات باید به طور جدی اصلاح و در دیدگاهها تجدید نظر شود؛ نیروهای مسلح به فعالیتهای اصلی خود بازگشته و از مداخله در اقتصاد اجتناب کنند تا بخش خصوصی شکل گیرد و رانتها و انحصارها پایان یابد. در صورت انجام این موضوعات نظام و امنیت ملی حفظ میشود.
اصلاحطلبان در مقابل این هجمهها باید چه واکنشی از خود نشان دهند؟
با توجه به فشارهایی که روی اصلاحطلبان وجود دارد نباید تحت تاثیر کارهای تندروانه براندازان قرار گیرند. اصلاحطلبان نباید تحت تاثیر فشار جریان اصولگرا قرار گیرند، چرا که اصولگرایان مدعی هستند هرچه میگوییم باید همان شود و تمایز میان شعارها را به رسمیت نمیشناسند. اصلاحطلبان باید در میان حاکمیت و مردم بایستند و با شعارهای دلسوزانه، مدبرانه و مسئولانهای که در انتخابات مختلف با توجه به شرایط خاص انجام دهند و با توجه به شرایط کشور و امکان بازگشت تحریمها بتوانند نسخه مناسب کار خود را بدون هیچ موضوعی ارائه دهند.
- 11
- 3