در شرایطی که دولت حسن روحانی با بحرانهای داخلی و به خصوص ناکارآمدی مدیران مواجه است تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز آغاز شده و بهنظر میرسد ترامپ بهدنبال بازگرداندن همه تحریمهای قبل از برجام علیه ایران است. در چنین شرایطی کار سخت دولت سختتر و البته انتقاد مخالفان نیز شدیدتر از گذشته شده است. کار به جایی رسیده که بهتازگی لیدر یکی از جریانهای تندرو کشور دوباره حسن روحانی را بهصورت علنی تهدید کرده و وعده داده که دولت وی تا نوروز سال آینده دوام نخواهد داشت. سخنانی که البته مسبوق به سابقه بوده و برخی از تندروها و حتی مداحها نیز روحانی را به سرنوشت آیتا... هاشمی وعده داده بودند. در نتیجه شرایط مدیریت کشور بیش از گذشته پیچیده شده و بهنظر میرسد در آینده نیز آبستن اتفاقات بزرگ و کوچک زیادی خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهمترین چالشهای پیش روی کشور «آرمان» با حجتالاسلام حسین انصاری راد، رئیس کمیسیون اصل نود مجلس ششم و برنده قلم طلایی آزادی بیان گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
با آغاز تحریمهای آمریکا مشکلات اقتصادی کشور افزایش پیدا کرد. دولت آقای روحانی با توجه به چه راهکارهایی میتواند چالشهای خارجی و داخلی در این زمینه را از بین ببرد؟
مشکلات اقتصادی که امروز در کشور وجود دارد در گذشته و در ۴۰ سال گذشته نیز به شکلهای مختلف وجود داشته است. ما هنوز پس از ۴۰ سال نتوانستهایم متکیبودن اقتصاد به نفت را از بین ببریم. در همه این سالها نیز این مساله مطرح بوده و کارشناسان مختلف در این زمینه اظهار نظر کردهاند. با این وجود هنوز اقتصاد ما به نفت متکی است و به همین دلیل نیز در شرایطی که قیمت نفت دچار نوسان میشود یا ایران مورد تحریم قرار میگیرد مشکلات اقتصادی کشور افزایش پیدا میکند. البته این وضعیت تنها در زمینه اقتصادی وجود نداشته و در زمینههای سیاست خارجی، مدیریت فرهنگی و همچنین آسیبهای اجتماعی نیز با ناکارآمدی همراه بوده ایم. امروز کسانی که مدیریت کشور را به آقای احمدینژاد سپردند باید نسبت به وضعیت موجود جامعه پاسخگو باشند.
هنوز مشخص نشده درآمد بیش از۸۰۰میلیارد دلار حاصل از فروش نفت در دولتهای نهم و دهم چه شد. احمدینژاد سرمایههای بانکها را بدون وثیقه یا با وثیقه اندک در اختیار برخی افراد قرار داد و شرایط سوءاستفاده مالی را در بخشهای مختلف اجرایی کشور به وجود آورد. در نتیجه اقدامات احمدینژاد بود که اقتصاد ایران به مرحله فلج کامل رسید. در نتیجه وضعیت امروز اقتصاد کشور تنها به دوران آقای روحانی ارتباط ندارد و بلکه به گذشته و به خصوص به عملکرد ضعیف دولتهای نهم و دهم باز میگردد.
در شرایطی که مردم با مشکلات جدی اقتصادی مواجه شدهاند دولت چگونه میتواند امید و انگیزه را به مردم بازگرداند؟ دولت با پیامدهای روانی تحریم چه خواهد کرد؟
آقای جهانگیری در مواضع اخیر خود عنوان کردهاند که پیشبینیهای لازم برای وضعیت تحریمهای آمریکا صورت گرفته و کمتر جای نگرانی است. براساس اظهارات معاون اول رئیسجمهور در شرایط کنونی بیش از۱۰۰میلیارد دلار ذخیره ارزی در کشور وجود دارد. این در حالی است که درآمد ناشی از فروش نفت نیز میتواند تا حدودی کاهش فروش نفت را جبران کند. دولت باید به شکلی به مردم آمار و تحلیل ارائه کند که مردم به سخنان دولت اعتماد کنند.
بدون شک در شرایط کنونی کشور به وحدت و همدلی نیاز دارد و در چنین شرایطی است که میتوان به عبور از این وضعیت امیدوار بود. همه ما میدانیم که در شرایط کنونی زندگی برای مردم سخت شده و مردم از نظر اقتصادی بهسختی زندگی میکنند. با این وجود در شرایط کنونی دولت باید به مردم امید و انگیزه بدهد و تلاش کند با مردم به شکلی سخن بگوید که مردم در صحنه حضور پیدا کنند و به مسئولان در این شرایط سخت کمک کنند.
آیا این ناامیدی به وجود آمده در بین مردم که اغلب نیز در زمینه اقتصادی است به پایگاه رأی اصلاحطلبان آسیب جدی نخواهد زد؟
من نگران ریزش پایگاه رأی اصلاحطلبان در انتخابات آینده با توجه به مشکلات اقتصادی مردم هستم. از سوی دیگر باید پذیرفت که پایگاه آقای روحانی نسبت به سال۹۶ نیز تنزل کرده و محبوبیت ایشان نسبت به انتخابات سال۹۶ کاهش پیدا کرده است. مردم در انتخابات سال۹۶ با شور و حماسه عظیمی در انتخابات شرکت کردند و به وعدههایی که آقای روحانی میدادند حساب ویژهای باز کرده بودند. مردم با توجه به وضعیت دیگر کاندیدای ریاستجمهوری به آقای روحانی رأی دادند تا ایشان تغییرات جدی در رویکرد مدیریت کشور به وجود بیاورد.
بهعنوان مثال یکی از مطالبات جدی حامیان آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری آزادی محصورین بود که تاکنون این اتفاق رخ نداده و تلاش جدی نیز در این زمینه صورت نگرفت. در شرایط کنونی مواضع آقای روحانی دیگر مانند گذشته شفاف و روشن نیست و جای مناقشه، تردید و پرسش در این زمینه وجود دارد. با این وجود بهنظر من این ضعف تنها در دولت آقای روحانی وجود ندارد و بلکه به اصلاحطلبان نیز ارتباط پیدا میکند. رویکرد جریان اصلاحات از سال۷۶ تاکنون با ضعفهایی همراه بوده که برخی از آنها شناسایی و درمان شده و در مقابل برخی هنوز وجود دارد و درمان نشده است.
اصلاحطلبان در طول ۲۰ سال گذشته با چه ضعفهایی همراه بودهاند؟
اصلاحطلبان در برخی زمینهها و به خصوص در زمینه رسیدگی به مطالبات مردم سهلانگاری کردهاند. بنده در مجلس ششم حضور داشتم و به خوبی این مسائل را مشاهده کردم. اصلاحطلبان باید در مجلس ششم پس از عدم تایید صلاحیت ۸۵ نفر از نمایندگان مجلس و ۳۵۰۰ نفر از اصلاحطلبان سراسر کشور مقاومت بیشتری میکردند. بهنظر من بحران ناکارآمدی مدیران از همان زمان آغاز شد. در آن مقطع زمانی اصلاحطلبان باید مقاومت مسالمتآمیز بیشتری انجام میدادند. اگر آن زمان این اتفاق رخ میداد، شاهد همان تجربه در انتخابات مجلس دهم نبودیم. از سوی دیگر مردم مطالبات جدی دارند و از اصلاحطلبان انتظار دارند که این مطالبات را پیگیری کنند.
این در حالی است که برخی از اصلاحطلبان نسبت به پیگیری این مطالبات سهلانگاری میکنند. با این وجود بنده هنوز هم اعتقاد دارم تنها نقطه امید مردم برای بهبود وضعیت جامعه و حل مشکلات کشور اصلاحات است و تا زمانی که اصلاحات زنده است میتوان نسبت به آینده امیدوار بود. در بین اصلاحطلبان شخصیتهای برجسته سیاسی مانند رئیس دولت اصلاحات وجود دارند که دارای پایگاه و اعتبار بالای اجتماعی و سیاسی در بین مردم هستند که باید از چنین ظرفیتهایی برای بهبود وضعیت مردم استفاده کرد. همه ما باید بپذیریم که برای حل مشکلات کشور و بهبود اوضاع مردم نیاز به تغییرات بنیادین و مهمی در کشور وجود دارد و تا زمانی که شرایط برای این تغییرات فراهم نشود نمیتوان نسبت به حل مشکلات امیدوار بود.
چرا آقای روحانی دایره گزینش مدیران دولت را محدود کرده و برخی مدیران ناکارآمد را در یک چرخه معیوب جابهجا میکند؟ این در حالی است که مجلس شورای اسلامی نیز با رأی بالایی این وزرا را تایید میکند. چرا مجلس برای بحران ناکارآمدی دولت چارهای نمیاندیشد؟
در انتخابات مجلس دهم ۸میلیون از مردم تهران به افرادی رأی دادند که هیچشناختی از آنها نداشتند. این وضعیت برای بنده هم وجود داشت. بنده در این انتخابات به کسانی رأی دادم که تاکنون نامشان را هم نشنیده بودم. دلیل اصلی این موضوع نیز عدم تایید صلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلب بود. در چنین شرایطی بود که اصلاحطلبان تصمیم گرفتند از چهرههای رده دوم خود استفاده کنند. در نتیجه نمیتوان همه اشتباهات را متوجه اصلاحطلبان کرد و به آنها حمله کرد. ناکارآمدی مدیران دولت و نمایندگان مجلس را باید در این جست که نخبگان و چهرههای برجسته سیاسی و اجتماعی فرصت حضور در انتخابات را پیدا نکردند و دایره انتخاب مردم محدود شد. ما باید بپذیریم که مشکلات بنیادین و اساسی در مدیریت کشور وجود دارد و عدم تایید صلاحیتها این مشکلات را تشدید میکند.
وضعیت در انتخابات به شکلی است که مردم حتی نمیتوانند چهرههای متوسط و کمتر شناخته شده را نیز در انتخابات بهعنوان نماینده انتخاب کنند. به همین دلیل نیز به افرادی رأی میدهند که هیچ شناختی از آنها ندارند. اصلاحطلبان خود را در چارچوب نظام جمهوری اسلامی تعریف میکنند و قصد دارند به بهبود وضعیت کشور کمک کنند. نمایندگانی که در مجلس حضور پیدا کردهاند، بهدلیلی که گفته شد قادر نیستند مطالبات جدی و اصلی مردم را نمایندگی کنند و به همین دلیل مجلس با بحران ناکارآمدی مواجه میشود. خانم سلحشوری بهصراحت در مجلس عنوان کردند که ما انتخاب نخست مردم نیستیم و انتخاب نخست مردم کسانی بودند که مردم نمیتوانستند به آنها رأی بدهند.
دلیل اصلی آن هم این بود که صلاحیت انتخابهای نخست مردم تایید نشد. این وضعیت تنها مختص به تهران نبود و بلکه در همه شهرهای کشور وجود داشت. در نتیجه نمیتوان مشکلات مجلس را تنها به فراکسیون امید تقلیل داد و بلکه ما با مشکلات بزرگ مدیریتی در کشور مواجه هستیم که اغلب آنها نیز نتیجه کنار ماندن چهرههای نخبه کشور است. به همین دلیل نیز مدیران ما درجا میزنند و فاقد کارآیی لازم هستند. بهعنوان مثال بنده به هیچ عنوان استیضاح آقای ربیعی از وزارت کار و تعاون اجتماعی را بهصلاح کشور و مردم نمیدانستم و معتقدم حضور ایشان در وزارت کار و تعاون اجتماعی میتوانست منشأ خدمات بیشتری برای کشور باشد.
تهدیدات تندروها نسبت به آقای روحانی و دولت شکل جدی به خود گرفته و برخی از پایان کار دولت در ماههای آینده حرف میزنند. بهنظر شما چرا برخی با زبان تهدید بهدنبال حل مشکلات کشور هستند؟
خودسرها در ۴۰ سال گذشته همواره وجود داشته و همواره به شکلی رفتار کردهاند که برخلاف منافع ملی بوده است. با این وجود ما هنوز پس از ۴۰ سال موفق نشدهایم خودسرها را مهار و کنترل کنیم و این افراد هنوز در فضای سیاسی کشور جولان میدهند. همه ما باید بپذیریم که مبنای مدیریت کشور قانون اساسی است و همه ما باید قانون را فصل الخطاب اختلافات سیاسی خود قلمداد کنیم. کسی نمیتواند منکر اختلاف سلیقه در مدیریت کشور شود. با این وجود همه گروه و جناحهای سیاسی باید خود را تابع قانون اساسی بدانند و از هر نوع حرکت غیرقانونی پرهیز کنند. قانون اساسی تکلیف همه چیز را روشن کرده و همه مسائل را در نظر گرفته است.
با این وجود گروههای خودسری در کشور وجود دارند که همواره خارج از مواضع قانونی و شرعی جامعه حرکت کردهاند. این افراد به شخصیتهای سیاسی بیاحترامی میکنند. بهعنوان مثال در حرم حضرت رضا(ع) به طرف آقای ناطق نوری که در حال سخنرانی بودند اشیا پرتاب کردند و یا در حرم حضرت معصومه(س) به طرف آقای لاریجانی کفش و مهر نماز پرتاب کردند. همین افراد در گذشته هم کارهای افراطی انجام دادهاند. امروز نیز فردی در سفر به کربلا رئیسجمهور کشور را تهدید میکند. از سوی دیگر یک مداح در مراسم عزاداری اهل بیت(س) عنوان میکند که «بروید فلانی را بکشید بنده دیه آن را تقبل خواهم کرد». بهنظر میرسد این افراد خود را دارای پشتوانه قوی احساس میکنند که با چنین صراحتی سخن میگویند. بدون شک کسانی که رئیسجمهور کشور را تهدید میکنند باید مجازات و محاکمه شوند. بهنظر من این یک بیماری مزمن و خطرناک است که برخی میخواهند با تهدید و ارعاب مدیریت کشور را تحتالشعاع قرار بدهند.
دیدگاه شما درباره نامه آقای یزدی به آیتا... شبیری زنجانی چیست؟
اختلاف سلیقه در بین علما و بزرگان یک مساله کاملا طبیعی است. با این وجود این اختلافات باید بهصورت محترمانه و مودبانه مطرح شود. اینکه فردی، هر کسی که میخواهد باشد به یک مرجع تقلید امر و نهی کند که چرا باید با رئیس دولت اصلاحات بهعنوان یکی از شخصیتهای معتبر و محترم نظام ملاقات کرده، به هیچعنوان پسندیده نیست. بدون شک بیاحترامی و امر و نهی به شأنیت و جایگاه مرجعیت به هیچعنوان به مصلحت کشور و انقلاب نیست و برخلاف مواضع انقلاب اسلامی است.
- 13
- 2