تاکنون به کرات این جمله آشنا را شنیدهایم که کشور در شرایط خطیری قرار دارد، اما اگر نیک بنگریم و به تحلیل سیگنالهای موجود در جامعه بینالمللی توجه کنیم میبینیم که این سخن چندان بیراهه نیست. تحریمهای ثانویه آمریکا و مهمتر از آن جو روانی منبعث از این تحریمها جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. از طرف دیگر شرایط اقتصادی و معیشتی جامعه نیز نشانگر تنگناهای زندگی مردم است.
در این راستا دولت باید جدای از گفتاردرمانی، امیددرمانی یا هر درمان دیگری که هیچثمری برای مردم ندارد با مردم بهصورت شفاف از حقایق و شرایطی که در آن قرار داریم سخن بگوید تا جامعه نیز خود را مبتنی بر شرایط وفق دهند. نشان دادن در باغ سبز و گل و بلبل، نشان دادن وضعیت کشور چیزی از اصل موضوع نمیکاهد و فقط به بدبینی و عدم اعتماد مردم به دولت دامن میزند. لذا دولت باید با تشریح شرایط کشور دست یاری به سمت مردم دراز کند و مردم نیز با در نظر گرفتن بافت متنی و بافت موقعیتی جامعه مسلما دست یاری دولت را رد نخواهند کرد. برای بررسی شرایط اجتماعی و روانی جامعه، تاثیر تحریمهای آمریکا و برخی عملکردهای ناموفق دولت و ارتباط با اصلاحطلبان «آرمان» با سعید شریعتی جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با توجه به تحولات اخیر در حوزههای اقتصادی و معیشتی، اجتماعی و فضای روانی حاصل از اعمال تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ایران و تحرکات مخالفان دولت، فضای فعلی جامعه را چگونه تحلیل میکنید؟
بدون تعارف اگر به وضعیت کلی اجتماعی سیاسی جامعه نگاه کنیم جامعه ایران به هیچعنوان تاب و توان تنش سیاسی در سطح کنارهگیری و سکوت دولت را ندارد. بیثباتی که بر جامعه حاکم میشود مهار و مدار کشور را از دست خارج میکند. اگر این اصل مبنایی را بپذیریم چنین اتفاقی در پی فشارها و ترامپیزه شدن سیاست در منطقه و جهان و رخ دادن چنین اتفاقی در ایران که دولت آقای روحانی طبق آرزوی برخی افراد سقوط کند بزرگترین دستاورد ترامپ بهدست خواهد آمد و نشان خواهد داد که ایران کشوری بیثبات است که میتوان با چند تحریم دولتش را ساقط کرد.
طبیعی است که اگر چنین اتفاقی رخ دهد بحران در داخل بهشدت افزایش پیدا میکند و طمع بیگانگان نیز بیشتر خواهد شد. لذا میبینید در چنین شرایطی مقام معظم رهبری بیشترین حمایت را از دولت انجام میهد و موکدا گفتهاند کسانی که از استعفا، کنارهگیری دولت یا انتخابات زودرس سخن میگویند در نقشه دشمن بازی میکنند. این گفته ایشان مبتنی بر تحلیلی است که عرض کردم. به هر حال آنچه مشخص است کشور ما در شرایط خاصی قرار دارد. در این راستا به مقاومت ملی نیاز داریم که شرایط را سامان دهیم. با برقراری آرامش و ثبات، همدلی و آشتی ملی در داخل باید جامعه را متقاعد کرد در این پیچ بحرانی با دولت و حکومت همراهی کنند و در برابر تحریمهای اقتصادی؛ مقاومت اقتصادی را سامان دهند. به هر حال تاکنون سال سختی را پشت سر گذاشتیم و گمان میکنم که سال ۹۸ نیز به همین ترتیب سال سختتری برای ملت ایران باشد.
لذا مسئولان باید بتوانند این مساله را با هماهنگی کامل و صادقانه با مردم در میان بگذارند. اگر مردم ایران صداقت ببینند و در مشکلات کشور شریک شوند حتما همراهی میکنند. یکی از نقاط قوت دهه نخست انقلاب همین معنا بود که حضرت امام(ره) مردم را شریک مشکلات میکرد؛ یعنی اگر میگفت اکنون جنگ است به مردم حقیقت را میگفت که عزت و شرف ما در گرو این جنگ قرار دارد. از این رو مردم میفهمیدند که اصل توجه رهبران کشور و دولتمردان به جنگ است و جنگ در رأس امور قرار دارد. لذا مردم در آن دهه حتی زیورآلات خود را فروخته و برای کمک به جبههها میدادند یا اینهمه جوان پرشور و آیندهدار جان خود را به کف گرفته و به جبههها میرفتند.
این نشان از صداقت حضرت امام(ره) با مردم داشت که آنها را شریک مشکلات کشور میدانست. به قول امام(ره) مردم ولینعمتان حکومت هستند و باید در جریان و جزئیات امور قرار گیرند و صادقانه به مشارکت طلبیده شوند. اینکه به مردم در باغ سبز نشان دهیم و کشور گل و بلبل نشان داده شود واقعی نیست. کشور دچار مشکلات است، تحریمها، عدم ارتباط با اقتصاد جهانی، کاهش فروش نفت، کسادی بازار، کسادی صنعت، کاهش درآمدهای مالیاتی، تعطیلی کسبوکارها، افزایش معوقات حقوق کارمندان و کارگران مشکلاتی است که نمیشود از آن فرار کرد و باید با اجماع و حرکت ملی آن مشکلات را سامان داد. در این راستا دولت باید گام به گام مردم را در جریان قرار دهد. نمیتوان در شرایط سخت و تحریمهای این چنینی کماکان انتظار داشته باشیم که مثل پسر حاجیها دست در جیب کرده و مصرف کنیم و با فهمنکردن مضیقهای که کشور در آن قرار دارد بخواهیم مثل روزهای رونق خرج کنیم. اگر دولتمردان دست کمک و یاری به سمت ملت دراز کنند ملت ایران دست یاری دولتمردان را پس نمیزنند.
در شرایط حاضر که کشور در شرایط خطیری قرار دارد باید اتحاد و انسجام در گفتار و عمل مشاهده شود. در حال حاضر اغلب کارشناسان و چهرههای سیاسی درباره الحاق به FATFو مزیتهای آن سخن گفتهاند و البته مخالفتهایی هم در اینباره وجود دارد. ارزیابی شما چگونه است؟
این مسائل تکنیکال، فنی و پیچیده است و شخصا از عمق و پیچیدگی این ماجرا خبر ندارم. نگاه خوشبینانه من به این موضوع اینگونه است که گردش کاری که پذیرش شرایط FATF و تصویب لوایح گروه اقدام مالی طی کرده نوعی بازیگردانی و صحنه آرایی در پلن کلی سیاست خارجی ماست. اگر غیر از این باشد عدهای آگاهانه چوب لای چرخ کشور میگذارند و کشور را با بحرانهای غیرقابل پیشبینی و پیشگیری مواجه میکنند.
من امیدوارم که به هر حال این دستبهدست شدن، چرخیدن و بررسی کردن و گردش کار بخشی از برنامهای باشد که آگاهانه و در سطوح عالی نظام درباره این لوایح در نظر گرفته شده است. گروه اقدام مالی پیمان قدرتمندی در حوزه مسائل اقتصادی است و اگر ایران از لیست سیاه خارج نشود تقریبا هیچ گردش و تبادل مالی به نام ایران نمیتوان انجام داد و دولت ایران عملا از ارتباطات مالی با کشورهای جهان و حتی کشورهای دوست و همسایه دچار مشکل میشود. من فکر میکنم اگر ایران به FATF نپیوندد حتی این مسیر و باریکه راهی را که اروپا در برابر تحریمهای ترامپ برای ایستادگی روی برجام برای تبادلات مالی ایران و اروپا ایجاد کرده هم برای خود خواهد بست. کما اینکه روسیه و چین هم اعلام کردند که در صورت قرار داشتن ایران در لیست سیاه نمیتوانند با ایران ارتباط مالی داشته باشند.
برخی عملکردهای دولت در ماههای گذشته موجب شده تا جامعه به آنچه که دولتمردان میگویند با دید، تردید و عدم اعتماد بنگرد، این تناقض در گفتار دولتمردان و برداشت ملت را چگونه تحلیل میکنید؟
البته من در پیش فرض شما کمی تردید دارم که سطح اعتماد به دولت تا این حد کاهش پیدا کرده باشد. همانطور که قبلا هم مواکدا گفتیم و نوشتیم با بحران فراگیر بیاعتمادی در جامعه مواجهیم که جنبههای مختلف دارد. به هر حال دولت وقتی برنامه عملی را به مردم اعلام میکند مردم مجبور میشوند که خود را با آن برنامه تطبیق دهند، اما اگر مردم از دولتمردان خود صداقت ببینند و در مسائل و مشکلات دولت دست یاری به سمت ملت دراز کند و حقایق را به مردم بگوید مشکلات کمتری خواهد داشت و این عدم اعتماد نیز از بین خواهد رفت. در طول ۴۰ سال گذشته تقریبا هیچگاه نبوده که مقام معظم رهبری اعلام کند که بهجز اطلاعات محرمانه و سری نظام مسئولان موظفند که تمام حقایق را شفاف به مردم بگویند.
این دستاورد بزرگی است که اگر دولت اراده پیشبرد برنامههای خود دارد و میخواهد به سمت حکمرانی خوب حرکت کند باید حتما به این فرمان رهبری عمل کند و محکم به سمت شفافسازی حرکت کند. هرچه مناسبات دولت و ملت شفافتر باشد اعتماد افزایش پیدا میکند. من فکر میکنم دولت در ۲ زمینه کاهلی دارد؛ نخست در حوزه اطلاعرسانی و ارتباطات با افکار عمومی که ما ۶سال است این نقیصه را به دولت آقای روحانی فریاد میزنیم، اما متاسفانه گوش شنوایی در دفتر ریاستجمهوری و مجموعه دولت وجود ندارد و رسیدن به این مساله تدبیر جدی میخواهد. ما متخصصان حوزه رسانه و ارتباطات کم نداریم و اگر آقای روحانی افراد را فرا بخواند خیلیها حاضرند به دولت با راهها و شیوههای نو مشاوره دهند و حتی برای ارتباط بهتر با جامعه و افکار عمومی کمک کنند، اما متاسفانه این کاهلی در دولت دیده میشود که تاوان آن را نیز پس میدهد. اوایل کار دولت به یکی از وزرا در جلسهای گفتم که دولت موفق و دولتی که موفق نمایانده بشود لزوما یکی نیست.
دولت باید در حوزه ارتباط با مردم، افکار عمومی و اطلاعرسانی سرمایهگذاری کند. اقناع، بیان حقایق، مشارکت و شفافسازی از وظایف بخش اطلاعرسانی دولت است که کاهلی میکند. از طرف دیگر لزومی ندارد که دولت همه چیز را گل و بلبل نشان دهد. اتفاقا چون مردم روزمره شدهاند واقعیتهای اقتصادی معیشتی و اجتماعی را میبینند و لمس میکنند. اگر دولت شرایط را خوب و مناسب جلوه دهد مردم این دو گانگی را حس میکنند و بیاعتمادی حاصل میشود، اما اگر حقایق گفته شود و دولت بگوید که فروش نفت در روز از ۲میلیون بشکه به ۸۰۰هزار بشکه رسیده و باید خود را جمع و جور کنیم و در شرایط تحریم باید صرفهجویی کنیم مردم به این باور میرسند که در این شرایط تمیتوان ۱۰۰میلیون لیتر بنزین مصرف کرد. بنزینی که دولت بر روی آن حداقل ۳ هزارتومان سوبسید میدهد. این سطح از اسراف و اتلاف منابع نیاز به کمک مردم دارد و آنها باید بفهمند که این انرژی از جیب خودشان میرود.
همین مساله را میتوان در حوزههای دیکر نیز بهکار گرفت تادید سوء مصرف و اسراف چه میزان هزینه به کشور تحمیل میکند. در کشورهای توسعه یافته حتی در شرایط عادی نیز این میزان از اتلاف منابع، انرژی و سوخت اتفاق نمیافتد. وای به کشوری که در حال تحریم شدن است و در محاصره اقتصادی قرار میگیرد. این مسائل باید توجیه و روشنگری شود، همت و همدلی صورت گیرد تا فکر مردم متمرکز شود. مردان باید متناسب با شرایط کشور خود را تنظیم کنند و دولتمردان نیز با صداقت و مشارکت دادن مردم میتوانند این مفهوم را القا کنند. اگر دولت وضعیت کشور را همواره گل و بلبل نشان دهد، مردم نیز لزومی نمیبینند که از سطح مصرف خود بکاهند، صرفه جویی کنند و اسراف را کنار بگذارند و به فکر شرایط سخت باشند. بهنظرم چاره کار این است که مردم را در جریان همه چیز قرار داد.
رئیسجمهور در دیدار با برخی فعالان اصلاحطلب اظهار کرد که اصلاحطلبان نهتنها حامی که شریک دولت هستند، اما این مساله نه در بدنه اجرایی و تفکر اجرایی دولت دیده نمیشود؛ بعضا نیز مطرح میشود که اصلاحطلبان نمیخواهند بیش از این هزینه حمایت از روحانی را بدهند؛ ارزیابی شما چگونه است؟
چون سخن آقای روحانی درست و قابل نقد است با مطایبه میگویم. درست است که اصلاحطلبان شریک دولت هستند، اما دولت آقای روحانی شرکت سهامی عام است، نه خاص! در سهامی عام لزوما شرکا در هیاتمدیره نیستند و نقشی ندارند. لذا من فکر میکنم شراکت اصلاحطلبان با روحانی نیز اینگونه است که اصلاحطلبان سهامداران جزئی هستند و انتخاب هیاتمدیره با خود آقای روحانی است و ما اصلاحطلبان فقط یک برگه سهام داریم.
در واقع آقای روحانی و خصوصا دفتر وی کوتاهیهای جدی در عدم تبدیل این شراکت به مشارکت در این ۶ سال داشتند. بدین معنا که از توان شرکا برای اداره کشور استفاده کنند. همین که شریکیم بله، قبول شریکیم و دولت خوب است و تا ۱۴۰۰ نیز از آن حمایت میکنیم و بهدلیل این حمایت یکپارچه نیز در بد و خوب دولت شریکیم و مردم ما را مسئول میدانند و باید بهعنوان اصلاحطلب پاسخ دهیم، اما متاسفانه در اجزای مختلف دولت و خصوصا در دفتر رئیسجمهور موانعی وجود دارد که این شراکت را تبدیل به مشارکت نکرده است و از این رو است که میبینید پس از ۶ سال این جلسه آن هم با بخشی از شرکا ترتیب داده شده است.
با یک نشست، دورهم جمع شدن، شعر خوانی و... شراکت تبدیل به مشارکت نمیشود. رئیسجمهور باید از حامیان خود خصوصا سازمانهای سیاسی حامی و پایگاه اجتماعی رأی خود نهفقط شراکت که مشارکت بخواهد و برای تبدیل شراکت به مشارکت برنامه داشته باشد.
عدم تبدیل شراکت اصلاحطلبان به مشارکت تا چه حد در میزان اقبال عمومی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ تاثیر منفی دارد؟
طبیعی است که هر چه این شراکت تبدیل به مشارکت نشود و از توان نیروها استفادهای صورت نپذیرد دولت رفته رفته حامیان خود را از دست میدهد و شرکا سهام خود را واگذار کرده و میگویند این سهام سودآوری ندارد. اما اگر این شراکت سودآوری داشته باشد خیلیها که در انتخابات حامی نبودند نیز بهنحوی خود را وارد بازی کرده و حمایت میکنند. گمان من بر این است که این تغییر رویه تداوم پیدا کند و از درون این جلسات آنچه بهصلاح اصلاحطلبان، مردم و دولت است بیرون آید. ظاهرا یکی از تصمیماتی که برای این دیدار گرفته شده این است که کارگروهی برای تعاملات تشکیل شود که نمیدانم تشکیل شده یا نشده است.
اگر روحانی شراکت حامیان خود را به مشارکت بدل کند از توانایی آنها بهره برده، اما اگر همچنان حلقه بسته و کابینه لخت و کم تحرکی داشته باشد این دولت ضربه خورده، آسیب میبیبند و حامیان و شرکای خود را از دست میدهد و بهتنهایی نخواهد توانست بر مشکلات فائق آید.
کمتر از ۲ هفته دیگر مدیران بازنشسته باید جای خود را به افراد جوانتر بدهند و در این راستا ۱۷ استاندار نیز مشمول این تغییرات خواهند شد، با توجه به اینکه از ابتدای انتخاب وزیر کشور انتقاداتی به وی و مجموعه دولت در انتخاب استانداران ناهمسو و بعضا مخالف صورت گرفته دولت باید چه استفادهای از این فرصت آخر داشته باشد؟
دولت در انتخاب همکاران خود آزاد است و خصوصا در کادر مدیریتی اول که شامل وزرا و استانداران میشود نمیتوان مسالهای را تحمیل کرد، اما به هر حال یکی از فرصتهای تبدیل شراکت به مشارکت همین انتصابات و بهکارگیری نیروهای زبدهای است که در میان حامیان آقای روحانی بودند و اکنون فرصت دارند که از این افراد در سطوح معاونین وزرا، استانداران، فرمانداران و... استفاده کنند. در حوزه مسائل وزارت کشور یک تصور و تحلیل که من جدی نمیگیرم اما در بین برخی گروههای رسانهای و تحلیلی بیان میشود وجود دارد که آرایش دولت خصوصا وزارت کشور و مجریان انتخاباتی به سمتی میرود که انتخابات ۹۸ و در چشم انداز دورتری ۱۴۰۰ را از اکنون طراحی کنند و با استفاده از امکانات دولت نوعی بسیج اجتماعی در جهت بالا بردن زید یا امر شکل دهند.
انشاءا... که این تخلیل غلط است و من روی آن تکیه نمیکنم، اما اگر در اندیشه کسانی چنین فرضی باشد و این آرایش صحنه سیاسی با هدف بلندمدت این شکلی بخواهد صورت بگیرد تجربه دوم خرداد۷۶ را یادآور میشوم که بسیاری از بخشها بهنوعی آرایش پیدا کرده بودند که حتما آقای ناطق نوری رئیسجمهور شود و البته ملت انتخاب خود را نشان داد. باید توجه داشته باشیم که چنین تاثیرگذاریهایی بر مردم جواب معکوس میدهد و امیدوارم چنین ذهنیتهایی از ذهن برخی جریانات سیاسی برداشته شود و تصور نکنند میتوانند چنین بهرهبرداریهایی داشته باشند. از فرصت استفاده میکنم که به اعتقاد من آقای رحمانی فضلی و سایر وزرا باید بازوی دولت برای تبدیل شراکت حامیان به مشارکت حامیان باشند.
- 13
- 4