«دیپلماسی عمومی» اگر نگوییم مؤثرترین، قطعاً یکی از تأثیرگذارترین کانالهایی است که میتواند صدای مردم و حکومتها را به جهان مخابره کند؛ و وقتی پای موضوعی مانند تحریمهای ظالمانه در میان باشد که اکثریت یک جامعه را درگیر و مبتلای خود میکند، این صدا حقانیت آن که از تمام کریدورها عبور کند را دارد. با یوسف مولایی استاد روابط بینالملل درباره این موضوع گفتوگو کردیم که در شرایط فعلی چطور میتوان به مدد دیپلماسی عمومی مظلومیت مردم ایران بر اثر تحریمهایی که محمد جواد ظریف آن را همانند جنگ یمن، جنایت علیه بشریت میداند، را به گوش مردم جهان رساند...
تعریف شما از دیپلماسی عمومی چیست؟
دیپلماسی عمومی بخشی از سیاست خارجی است که از سوی مردم اعمال میشود یا مخاطب آن مردم سایر کشورها هستند، یعنی یک طرف دولت و نهادهای دولتی است، اما طرف دیگر مردم هستند. از این جهت دیپلماسی عمومی در مقابل دیپلماسی متداول کشورها و دیپلماتها با هم قرار میگیرد که تنها نهادهای دولتی و حاکمیتی با هم ارتباط برقرار میکنند. بنابراین، دیپلماسی عمومی به عنوان حوزهای که مخاطب آن مردم هستند یا مردم در آن فعال هستند، از ورزش گرفته تا هنر و کار را را در برمیگیرد.
در ایران چقدر دیپلماسی عمومی جدی گرفته میشود؟
در یک نگاه داخلی، انتظار میرود دیپلماسی عمومی بخشی از سیاست داخلی حاکمیت باید باشد، به این معنی که در نحوه تعامل و ارتباط با مردم و نهادهای مدنی و اجتماعی بروز یابد؛ اما متأسفانه دیپلماسی عمومی در ایران خیلی فعال نیست. زیرا مؤثربودن این نوع دیپلماسی نیازمند زیرساخت و بستر خاص خود است و این بستر همان چهارچوب نگاه حاکمیت به حوزه مشارکت عمومی و مردم است. به این معنی که اگر این مسأله به لحاظ فرهنگی و سیاسی پرورده نشده و بسترش فراهم نشود، دیپلماسی عمومی شکل نمیگیرد.
به عبارت دیگر، شما پیشزمینه دیپلماسی عمومی را شکلگیری و تقویت نهادهای مدنی میدانید؟
ارتباط با مردم نباید عمودی و از بالا باشد. در کشور ما، اغلب این ساخت سیاسی است که مردم را در مسیر خواستهها و مطالبات خود فعال میکند و عکس این موضوع چندان صادق نیست. درحالی که انتظار میرود مردم، دولت و حاکمیت را در مسیر مطالبات خود بسیج و با آن تعامل و ارتباط برقرار کرده و دولت را به سمت و سوی خاص هدایت کنند. انتظار دیگر در زمینه حکمرانی مطلوب متبلور است؛ به این معنی که دولت باید شفاف عمل و به درستی اطلاعرسانی کند و در تعامل و ارتباط مستمر و منظم با تشکلهای مردم نهاد باشد. اگر این شرایط محقق شود، آنوقت دیپلماسی عمومی ما فعالتر و مؤثرتر خواهد بود.
اکنون امریکا در جنگ تحریمی خود علیه ایران از شبکههای اجتماعی به وفور استفاده میکند. از این سو جمعی از هنرمندان و سرآمدان حوزههای مختلف هم فعال شدهاند، فکر میکنید این تلاشها تا چه حد مؤثر خواهد بود؟
قطعاً این فعالیتها مؤثر هستند و کسی نمیتواند منکر تأثیر آنها شود، اما بحث من این است که چطور باید این فعالیتها را ثمربخشتر کرد. برای این منظور، حاکمیت باید زمینه گفتوگوی ملی فراگیر را فراهم کند.
خود شما چطور، به عنوان یک حقوقدان بینالملل، چگونه میتوانید مؤثر باشید؟
من خودم در فضای مجازی یا حوزههای دیگری میتوانم فعال باشم، اما چشمانداز خود من این است که نه فقط به صورت مجازی، بلکه به صورت عینی و در حوزههای مختلف فعال باشم. لازمه این امر برای من نوعی هم این است که حاکمیت از سختگیری و حساسیت نسبت به نخبگان و صاحبنظران بکاهد، آستانه تحمل خود را بالا ببرد و بپذیرد که انتقادهای دلسوزانه هم مطرح شود تا به این ترتیب همه سرمایههای اجتماعی کشور در یک مسیر همسو شوند.
در این صورت است که در یک شرایط بحرانی سرمایههای اجتماعی به میدان خواهند آمد، به بهبود شرایط کمک خواهند و حتی، میان مردم و حاکمیت یک پل قوی خواهند ساخت. اما همه اینها، منوط به این است که زمینههای این امر از سوی حاکمیت فراهم شود.
تلاشهایی که اخیراً صورت گرفته است، به باور شما تا چه میزان در خارج از مرزهای کشور بسامد خواهد داشت؟
بهطور کلی، هرچقدر در فضای عمومی داخلی، صدای واقعی مردم شنیده شود و نه صرفاً صدای حاکمیت، به همان اندازه هم صدای مردم و نهادهای مدنی در خارج بازتاب خواهد داشت. بیانیهای که اخیراً تنظیم شده است هم قطعاً صدا و بازتاب خودش را خواهد داشت، اما این صدا میتواند چندین برابر شود، البته به شرطی که زمینههایی که گفتم فراهم شود.
اکنون این امکان هم وجود دارد که برخی به این بیانیهها توجهی نکنند، زیرا ممکن است گفته شود در کشور مشکلات دیگری هم وجود دارد، چرا مثلاً درباره حقوق زندانیان امضا جمع نمیشود؟ بنابراین، برای اثرگذاری بیشتر این تلاشها، باید زمینههایی را فراهم کرد که نهادهای مدنی، شخصیتها و سرمایههای اجتماعی بتوانند اثرگذار باشند. در این صورت است که با هزینه و آسیب کمتری خواهیم توانست از تحریمها عبور کنیم و خواهیم توانست افکارعمومی دنیا و وجدانهای بیدار را پشت این صدای داخلی بسیج کنیم تا بتوان امریکا و دولتهای همسو با آن را تحت فشار قرار داد. همه اینها منوط به این است که در داخل به این صداها اعتبار داده شود، هر میزان که این اعتبار بیشتر باشد، اثربخشی و جایگاه جهانی آن هم بیشتر خواهد بود.
یعنی شما نیروی اجتماعی را برای مقابله با تحریمها مؤثر میدانید؟
برای اینکه دولت یا دستگاه سیاسی و اداری آقای ترامپ را تحت فشار قرار دهیم، به نیروی اجتماعی احتیاج داریم، اما کافی نیست که این نیروی اجتماعی تنها در ایران تولید شود، بلکه باید بتواند در بیرون هم بازتابی داشته باشد و حرکت عمومی ایجاد کند. در دنیا کم نیستند افرادی که طالب صلح و حقوق بشر هستند و از جنگ و درگیری بیزارند. اما برای این که آنان با ما همراه شوند، ابتدا ما باید در داخل برای این صدا و حرکت اعتبار لازم را قائل شویم.
حال در این وضعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی چه میتوان کرد؟
من نوعی، به صورت پراکنده نظر خود را مینویسم یا تبلیغ میکنم که نباید تحت هیچ شرایطی، ناامیدی را به بدنه اجتماعی تزریق کرد، اما صدای من بازتاب محدودی دارد. درصورتی که اگر صدا و سیما اجازه بدهد این صدا انعکاس داشته باشد یا برنامهای برای همین موضوع اختصاص دهد و بگوید کسانی که در جامعه اعتبار دارند، ولو سلیقه سیاسی و فکری دیگری دارند، چنین حرفهایی میزنند، در این صورت میتوان به انعکاس بیشتر آن امیدوار بود. در چنین برنامهای تنها خط قرمز باید منافع ملی باشد، نه اینکه افراد را خودی و غیرخودی کنیم و هرکس که مانند ما حرف زد را مطرح کنیم.
باوجود همه این شرایط، فکر میکنید صداهای امروز ایران، در جهان شنیده میشود؟
هر صدایی در ایران اگر درست بلند شود و تأثیرگذار باشد، در خارج هم خود به خود شنیده میشود. البته برای تکمیل این مسأله، باید در جوامع مدنی و سمینارهای جهانی شرکت کرد و مسائل ایران را بهتر توضیح داد. ضمن اینکه میتوان در شبکههای اجتماعی هم با مردم دنیا ارتباط برقرار کنیم تا این صداها شنیده شود. اما در پایان، باز هم تأکید کنم که همه چیز از داخل شروع میشود و به داخل هم ختم میشود. وقتی پایههای این مسأله در داخل قوی نباشد، در ارتباط با بیرون و خارج از کشور هم نمیتواند مؤثر باشد. اگر در داخل به این حرکت مدنی اعتبار بدهیم، میتواند در حد جهانی هم اعتبار پیدا کند.
مرتضی گل پور
- 10
- 2