چندي پيش محمد دادکان، رییس پيشين فدراسیون فوتبال، در یک برنامه تلویزیونی مردم را قسم داد که در انتخابات پیش روی به اصولگرایان و اصلاحطلبان راي ندهند. در حالی اين توصیه جنجالی و بیسابقه در سیمای جمهوری اسلامی ایران طرح میشود که سال گذشته در چنین ایامی، تظاهرکنندگان دی شعارهایی را مبنی بر دلسردی از هر دو جریان سیاسی سر می دادند.
چنین مسالهای برای انتخابات پیش روی یک معضل اصلی است چرا که در حال حاضر نه اصولگرایان و نه اصلاحطلبان جاذبه لازم را برای تهییج مجدد رای دهندگان ندارند. این معضل میتواند با به خطر انداختن انسجام ملی و به تحلیل بردن سرمایههای اجتماعی، از تهدیداتی که از طرف آمریکا و دشمنان منطقهای ایران هم در حال اعمال است، پر خطرتر باشد.
بنابراین این مهم برعهده تحلیلگران سیاسی است تا راهکاری برای برون رفت از سرخوردگی و انجماد سیاسی پیش روی بیاندیشند. در این نوشتار به طور اجمالی به نقاط ضعف و قوت هر دو جریان پرداخته می شود تا از این میان، بدیل سیاسی ممکن پیشنهاد شود.
پاشنه آشیل اصولگرایی و مستمسک اصلاح طلبی
گسترش طبقه متوسط در ایران بعد از انقلاب که در اثر عواملی چون رشد چشمگیر شهر نشینی، توسعه آموزش عالی و گسترش ارتباطات و رسانه ها صورت پذیرفته ، مطالبات جدیدی را در زمینه آزادی های اجتماعی بهوجود آورده است. در این میان اصلاح طلبان بيشتر از این حربه بهره جستهاند تا با ایجاد فوبیای اجتماعی از اصولگرایان چنین القا کنند که تنها حامی آزادیهای اجتماعی و حتی فردی در جمهوری اسلامی ایران، اصلاح طلبان هستند.
چنین بود که محمود احمدی نژاد در مناظرات انتخاباتی ۸۴ میگوید آیا مشکل امروز ما موی جوانان ماست؟ یا ابراهیم رییسی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ با امیر تتلو دیدار میکند تا تبلیغات منفی رقبا علیه خودش را تا حدی تعدیل كند. در سالروز ۱۶ آذر امسال محمد باقر قالیباف در جمع دانشجویان حاضر شد و ضمن گلایه از اینکه از سوی اصلاح طلبان به عناد با آزادیهای اجتماعی متهم میشده است گفت كه البته ما هم با آزادیهای اجتماعی موافقیم. در همین حوزه برگزاری مراسم جشن و کنسرت، مگر در تهران و در پارکها هر شب بیش از ۳۰۰ برنامه برگزار نمیشد؟ چرا تعطیلش کردید؟ ما مخالف شادی مردم هستیم یا شما؟ شادی را که گرفتهاید هیچ، سرمایهشان را هم یک شبه به نصف تقلیل دادید.
در این بین همواره تندرویهای بعضی از شخصیت های وابسته به اصولگرایی، جامعه را به وحشت انداخته و آرای مردم را از سبد این جریان به سبد دیگران هدایت کرده است.
پس اصولگرایی بايد در دیدگاه خود نسبت به آزادیهای اجتماعی باز نگری کند تا با حفظ موازین شرعی وعرفی جامعه، انرژی سیاسی جامعه، به گزاف هزینه مباحث پیش پا افتاده نشود.
امنیت و بازدارندگی، نقطه ضعف اصلاح طلبان
ژئوپولیتیک خطرناک و واقعیات موجود درباره دشمنی عمیقی که با ایران وجود دارد، باعث شده تا امنیت و بازدارندگی به اولویت نخست کشور جهت حفظ بقا و تمامیت ارضی آن بدل شود. خوشبینی و میل به تسامحی که از سیاست خارجی اصلاحطلبان سراغ داریم، باعث می شود که بدنه حاکمیت از سپردن امور خارجی به آنها بیم داشته باشد. جمهوری اسلامی با لحاظ دیدگاه اصولگرایانه در سیاست خارجی نه تنها امنیت ملی را در منطقه متلاطم غرب آسیا صیانت کرده بلکه توفیقات زیادی در بین قدرت منطقه ای خود و بهره بردن از تحولات منطقه به سود خودش داشته است. اصلاحطلبان اما با ایده تنشزداییهای افراطی و خوشبینی به دیپلماسی و اعتماد، قابلیت حفظ تمامیت ارضی ایران را دارا نیستند. نمونه برجام افکار عمومی را قانع کرد که صرف مذاکره و اعتماد به غرب نمیتواند تضمینی برای حفظ منافع ملی کشور باشد. بنابراین در قیاس رویکرد های اصولگرایان و اصلاح طلبان نسبت به امنیت ملی و سیاست خارجی، مدل اصولگرایی کارآمدتر به نظر می رسد.
فساد، کلاف در هم پیچیده همه جناح ها
فساد، رانت خواری و سو استفاده از مناصب سیاسی، مهمترین آفت و نقطه ضعف مشترک بین اصولگرایان و اصلاح طلبان است. مردمی که زیر بار فشار اقتصادی کمر خم کرده اند، شبانهروز یا اخبار اختلاسهای کلان مسولین را میشنوند یا تصاویر فرزندان و وابستگان خارج نشین آنها را میبینند. این وضعیت جامعه را به یاس و نامیدی و انفعال سیاسی میکشاند همانگونه که مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند: «این همه کار خوب دارد در کشور انجام میگیرد ـ کارهایی که انجام گرفته، کم نیست ـ اما وجود فساد، بعضی از آنها را خنثی می کند».
با توجه به شرایط موجود، در راستای مهار فساد دو اقدام قابل انجام است: نخست تقویت نهادهای نظارتی به نحوی که قاطعانه و فوری با متخلفان اقتصادی برخورد شدید صورت گیرد و دوم غربال مسئولینی که شائبه فساد مالی و سودجویی اقتصادی دارند؛ چرا که اساسا با وجود چنین مدیرانی فساد نه تنها مهار نمی شود که مدام در خود بازتولید میشود، به تعبیر مقام معظم رهبری «با دستمال کثیف نمیشود شیشه را تمیز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجه اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد»...
فضای سرد سیاسی کنونی حاصل اشتباهات جریانهای سیاسی در گذشته و حال است. محمود احمدینژاد جریان اصولگرایی را به قهقرا برد و حسن روحانی اصلاحات را از چشم مردم انداخت. اینک نوبت پوست اندازی سیاسی در کشور است به نحوی که دوباره مردم انرژی سیاسی خود را در قالب انتخابات تخلیه کنند. در غیر این صورت دشمنان راههای غیر مسالمتآمیزی را پیش پای آنها خواهند گذاشت؛ از شورش و نافرمانی مدنی گرفته تا آشوبهاي داخلی و فرقی هم ندارد جلیقه زردهای فرانسه باشند یا تظاهرکنندگان میدان التحریر، وقتی امید به یاس بدل شود، فروپاشی سیاسی با آینده ای نامعلوم و ترسناک در ورای آن، انتظار ما را خواهد کشید.
بشيراسماعيلي
- 16
- 4