درست در آستانه ۴۰سالگی انقلاب نیاز به بازخوانی وبررسی مسیر ۴۰ سالهای داریم که پای درآن گذاشتیم وآمدیم وآمدیم تا به جایی که اکنون ایستاده ایم رسیدیم.
این همه فراز وفرود وانقلاب در انقلاب وانقلاب فرهنگی وجنگ وصلح وداشتن ونداشتن وتنگناهایی که رقم خورد ورقم زدیم ودشواریهایی که بروز کرد وبه آن دامن زدیم... این همه وعدهها ووعیدهایی که شد وبه جایی نرسید... و چیزی نیست که بتوان برآن پرده انکار کشید وبدون اندیشیدن وبازخوانی به ادامه آن امید داشت...ما ناگزیریم که راهی برای اندیشیدن وبازخوانی خود و راه خود باز کنیم وبدون پردهپوشی وانکار وفرافکنی به بازخوانی این مسیر دشوار بنشینیم.
امروز به جای تبلیغ ودامن زدن به هیجان هنگامه آن است که به اندیشیدن ودر فکر فرو رفتن دامن بزنیم و به محاسبه بنشینیم.
یک جای «حاسبو قبل ان تحاسبو» هم همین جا است. نمیتوان این حساب وکتاب را واگذاشت وتنها به بخشی از دستاوردها بسنده کرد وسهم نارساییها و ناکامیهارا به کناری نهاد.
دراین سالها کشورهای پیرامون ما از هیج به همه جا رسیدهاند وفناورهای بسیار جهان را دگرگون کرده است وسهم مردمان از توسعه بسیار بوده است.
در یک همسنجی باید وضعیت پیش از انقلاب وکنونی ما وکشورهای دیگر به خوبی بررسی شود.
بهجای هر شعاری باید به بررسی نسبت آنچه داشتهایم ودر سنجش با آنچه کشورهای همسایه ایران داشتهاند وامروز داریم وآنها دارند دفتر حسابوکتاب را بازکنیم.این دفتر حسابوکتاب در ذهن بسیاری گشوده است ونشانههای آن همه جا پیداست. جای خالی نشستهای علمی وبررسیهای دقیق وبررسیهای کارشناسانه وارزیابیهای مبتنی برواقعیت وبدون فرافکنی در فضای جامعه ما بسیار خالی است..
یک سوی ازهمه خوبیها ودرستیها ورشد وپیشرفت گفته میشود ودیگر سوی کاستیها وتنگناها ونادرستیهارا بیان میکنند..درهر دوسو هیجان مو ج میزند و غفلت بیداد میکند..هردوسوی ماجرا واقعیتهارا پنهان میکنند. امروز هنگامهای است که باید نشست واندیشید وبازخوانی کرد ودست به اصلاح زد.
راه ما نه ادامه آنچه هست که آمده ایم ونه درهم شکستن آنچه که ساخته شده است و ساختهایم.بلکه اندیشیدن و بازنگری واصلاح ساختارها و رفتارها است راه ما آین نیست که تنگناهارا به دیگران نسبت دهیم وگشایشها را ازآن خود بدانیم... راه شناختن است و اندیشیدن و اصلاح کردن و توان ملی را برای گذر از دشواریها به میدان آوردن وگذر از تنگنای اندیشه وفرو رفتن در ذهنهای بسته است. ما به نسل خود و به نسل آینده و به کشور و آینده این سرزمین بدهکاریم.
ما بدهکاریم که در طلاییترین دوران توسعه و درهم شکستن مرزهای ساختگی و اندیشههای بسته درخود فرو رفته و قدر زمان را نشناختیم و فرصتهایی را که میشد به بهبود زیست مردمان و توسعه کشور اختصاص داد از دست دادیم
ما بدهکاریم به نسل خودمان ونسل آینده که شادی وشادمانی را از آنها دریغ کردیم و در پیچ وخمهای تنگ ونفس گیر هرروز برنگرانیهای آنها دامن زدیم.
ما بدهکاریم به خود ودنیا که میتوانستیم نمونهای از اندیشیدن وفرهنگ برتررا در برابر آنها به نمایش بگذاریم واین فرصت را از آنها نیز گرفتیم. جهان نیز از این بابت زیان دیده است.
ما بدهکاریم که دلبستگیهای بسیار به یک انقلاب بزرگ را آهسته و آرام به دلسردی تبدیل کردیم.
دراین سالها نادیده گرفتنها فراوان شده است. دراین سالها حذفها وحصرها توان ملی را به فرسایش کشانیده است. دراین سالها نابسامانیهای اجتماعی دامن گیر شده است. در این سالها بحرانهای بسیار سربرآوردهاند. ما میتوانستیم به گونهای دیگر گام برداریم ولی این نباید ما را از بازنگری و اصلاح باز دارد.
ما باهمه بدهکاریها و باوجود همه نارساییها و دشواریها راهی جز بازنگری و اصلاح نداریم راه دشوار آزادی واصلاح اینک درپیش ماست.
دکتر یدالله اسلامی
- 15
- 3