انتقادات به دولت هر روز بیشتر و بیشتر میشود و همگی در انتظار معرفی سخنگو از سوی دولت هستند تا بتواند پاسخگوی این همه ابهامات باشد. نداشتن سخنگو و رفع این ابهامات باعث شده است تا مخالفان و تخریبگران دولت پیروزمندانه به شایعهپراکنی علیه دولت ادامه دهند. یکی از مسائلی که بسیار مورد انتقاد قرار گرفته و در حال حاضر با آن دلواپسان خود را به آب وآتش میزنند، لوایح چهارگانه است و دولت به جهت همین موضوع که فاقد سخنگو است نمیتواند با تمام توان از این لوایح استفاده کند، انتقادات اصلاحطلبان به دولت هم بسیار به گوش میرسد.
چندی پیش یکی از نمایندگان تهران مطرح کرده است که آقای رئیسجمهور به وزیر ارشاد خود اخطار داده است که چرا با این رسانهها برخورد نمیکند. در اینجا باید مطرح کنیم که انتقادات اصلاحطلبان تنها برای بهتر شدن وضعیت کشور بوده و در جهت تخریب دولت نیست آقای روحانی ابتدا باید سخنگویی برای دولت خود انتخاب کند تا پاسخ تخریبگران را بدهد نه آن که به اصلاحطلبان که همیشه از او حمایت کردند و در حال حاضر بهعنوان یک حامی به او گوشزد میکنند ناراضی باشند. باید توجه کرد که دلواپسان هنوز در فضای رقابتهای انتخاباتی هستند و تنها از کمک به مردم سخن میگویند اما باید بدانند که کشور در شرایطی نیست که بخواهند برای دعواهای سیاسی هزینه پرداخت کنند. غلامرضا ظریفیان استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در این باره با «آرمان» به گفتوگو نشست.
اخیرا شاهد موج انتقادات به عملکرد دولت بودهایم و روزبهروز به آن افزوده میشود.
رقبا و مخالفان آقای روحانی را میتوان به دو دسته مخالفان منصف و مخالفان دیگر تقسیم کرد. هر دولتی از جمله دولت آقای روحانی دارای قوتها، توانمندیها و کارنامه موفق در برخی از عرصههاست. همچنین دولت دارای ضعفهایی هم است که بخشی از آن به جهت ضعف است که خود دولت داراست و بخشی دیگر هم به جهت تحمیل مشکلات بر دولت است. مخالفان منصف دولت طبیعتا در کنار ابراز مخالفتها در تلاش هستند تا دولت را مورد نقد مشفقانه و منصفانه قرار دهند و در نهایت از آنجایی که دولت یک پیوندی با اصل نظام و حاکمیت میخورد، این دسته از منتقدان تمام تلاششان را میکنند تا در برابر دولت ضعفهای واقعیاش را قرار دهند و این کار بسیار خوب است.
چه منتقدان و چه موافقان و حامیان دولت بودند در حال حاضر ضمن حمایت نسبت به دولت انتقاد دارند. از ابتدای شکلگیری این دولت ما با مخالفانی روبهرو شدیم که غیرمنصفانه با آن روبهرو شدند و در تلاش بودند تا ضعفها را بزرگ جلوه دهند و مشکلات بسیاری را که فراروی دولت قرار دهند، درست است که این ضعفها هیچ ارتباطی با عملکرد دولت نداشته است اما این دسته درصدد هست اینگونه القا کنند که دولت دارای ضعف مدیریتی است؛ بهطور مثال میتوان به اعمال تحریمهای ظالمانه از سوی آمریکا بر کشورمان اشاره کنیم، چراکه این تحریمها هیچ ارتباطی به دولت ندارد و در اصل آمریکا از دیرباز با نظام سیاسی ایران موافق نیست و نوع برخورد آن با ما تفاوت داشته است.
در حال حاضر این برخوردها در شرایط حادی قرار گرفته است که در ادامه منجر به جنگ اقتصادی علیه کل نظام شده است. طبیعتا دولت بهعنوان پیشران و پیشقراول حل مساله در صف مقدم قرار دارد و طبیعی است که مشکلاتی در این زمینه ایجاد شده و این موضوع غیرمنصفانه است، آنچه که بدون ارتباط با کل نظام در حال رخ دادن است به دولت منتسب کنیم و طبیعی است که دولت هم در این زمینه تواناییها و همچنین ضعفهایی دارد و نیروهایی که منصف هستند طبیعتا به این ضعفها و ناهماهنگیهای دولت پرداختند.
تاچه اندازه انتقادات دلواپسان را به جهت شکستشان در انتخابات ۹۶ میدانید؟
بهنظر میرسد جریان رقیبی که در انتخابات شکست خورد در تلاش است تا مشکلاتی را که دولت با آن دست و پنجه نرم میکند بزرگنمایی کند و نهایتا امیدش این باشد که دولت مستقر را پیش از مهلت قانونیاش بتواند به سمت برکناری یا استعفا سوق دهد. بهنظر میآید این افراد و گروههایی که غیرمنصفانه و بدون توجه به مصالح کنونی کشور دست به چنین اقداماتی میزنند متوجه نیستند که کشور با چه مشکلات و بحرانهایی روبهروست و اگر دولت هم در فرصت مقرر نتواند اقداماتش را به خوبی انجام دهد و مسیر را طی کند در مجموع تنها به ناکامی دولت منجر نخواهد شد بلکه ضعف و آسیب اساسی برای کل نظام حساب میشود که در نتیجه منجر به ایجاد تصور بیثباتی و مشکلات برای کل نظام میشود.
بنابراین تصور میشود که این افراد ممکن است دلسوزانی باشند که توجه به آثار و عملشان نداشته باشند و یا نه سیاستبازانی هستند که موفقیت خود را در ناکامی این دولت بدانند و فکر میکنند که با از صحنه خارج شدن دولت مستقر، جریان آنها میتواند در رأس سیاست کشور قرار گیرد. در حالی که آن جریان در واقع ناکارآمدی خودش را در گذشته به جامعه نشان داده و اگر امید بسته است تا با بزرگ کردن مشکلات این دولت، گذشته خودش را در پس ضعفهای دولت قانونی پنهان میکند و بهنظر میرسد که اشتباه میکند، چراکه مردم ما خاطرات تلخی را که جریان رقیب به مدت هشت سال از آن حمایت کرد هنوز از ذهنشان پاک نکردند و طبیعتا تندروها دارای توهم جدی هستند که تصورشان آن است که تخریب و در ادامه استعفای دولت برابر است با موقعیت آنها.
تخریبها علیه دولت تا چه اندازه ضدمنافع ملی است؟
در یک شرایط خطیر این دولت قطعا نیاز به نقد دارد، قطعا نیاز به آسیبشناسی مشفقانه دارد، قطعا هم بهدلیل آنکه جامعه ما در برابر یک شرایط خاصی قرار گرفته نیازمند یک همدلی و انسجام ملی است برای اینکه جامعه بتواند از این بحران اقتصادی که برای آن فراهم شده است به خصوص بحران اقتصادی عبور کند و بهنظر من این موضوع دور از سیاستورزی صحیح است چرا که ما در شرایط کنونی نیازمند انسجام و تقویت جریان پیشران حل مسائل هستیم و باید به این جریان کمک کرده و آن را تقویت کنیم. در عین حال که باید به جریان پیشران نقد مشفقانه هم داشته باشیم اما باید با کمک به آن کشور را از شرایط سخت عبور دهیم. من دوباره تاکید میکنم که این موضوع به دور از سیاستورزی واقعی است که با بزرگنماییهای غیرمنصفانه پشت دولت را خالی کنیم، چرا که در نهایت سیاستورزیهای غلط علیه دولت تنها حاصلش آسیب زدن به دولت روحانی نیست بلکه این آسیبها به تمام جامعه و نظام سیاسی هم وارد خواهد شد.
چه موضوعی باعث میشود تا دلواپسان تا این اندازه اجازه داشته باشند درباره استعفای دولت صحبت کنند و هیچتوجهی به منافع ملی نداشته باشند؟
این موضوع تنها نشان میدهد که دلواپسان از یک نوع حاشیه امنی به هر دلیلی برخوردار هستند که این حاشیه امن موجب شده تا آنها بدون نگرانی به میدان آمده و هر تهمتی را به هر جریانی حتی اصلاحطلبان بزنند، تهمتها را حتی به دولت هم میزنند و این روند را همیشه اعمال کردهاند. در برخی از موارد شاهد هستیم که اصولگرایان معتدل هم از تهمتهای این جریانات تندرو در امان نیست، متاسفانه این دسته از افراد تندرو با پشتوانه حاشیه امن میتوانند فرصتهای بیشتری را به دست بیاورند و هر نوع برخوردی از خود نشان دهند که بهنظر من این حاشیه امن مهمترین مساله است.
سالم ماندن قدرت تنها اینگونه کلید میخورد که قدرتمداران بپذیرند در یک محیط شیشهای قرار بگیرند و به همین جهت مورد نقد قرار گیرند. دولت از انتقادات نباید عدول کند. قدرت باید در هر شکل و صورت و موقعیتی مورد نقد باشد تا سلامت آن تضمین شود اما نقد مشفقانه یک امر اخلاقی و نقدهای هنجارشکنانه و بدون اتکا به پشتوانههای حقوقی، کاملا غیراخلاقی است و طبیعتا یکی از دلایلی که اینها اجازه کار را به آنها میدهند طبیعتا همان حاشیه امن است که برای آنها فراهم شده است.
چندی پیش یک نماینده مجلس مطرح کرد که رئیسجمهور از انتقادات رسانههای اصلاحطلب به دولت ناراضی است و به همین جهت نسبت به وزیر ارشاد خرده گرفته و از او انتقاد کرده است. با توجه به اینکه آقای روحانی از انتقادات استقبال میکرد چرا در حال حاضر این انتقادات را به وزیر ارشاد خود دارد؟
این نکته میتواند درست باشد که رئیسجمهور از دستگاههای مجری این درخواست را داشته باشد تا در برابر انتقاداتی که به دولتش میشود در آنجا که انتقاد وارد نباشد یا ابهام داشته باشد، پاسخ مناسبی داده شود. متاسفانه دولت آقای روحانی فاقد سخنگو است و در برابر نقدهایی که به او میشود مردم را در جریان برخی اقدامات خود قرار نمیدهد تا رفع ابهام کند. ممکن است آقای رئیسجمهور از دستگاههای مختلف از جمله وزارت ارشاد بخواهد تا پاسخ خوبی برای رفع ابهامات بدهد و کار درست و منطقی باشد، اگر وزارت ارشاد این کار را انجام نمیدهد طبیعتا این موضوع میتواند خواسته بحق رئیسجمهور باشد.
اگر احیانا تصور برخورد دوگانه است که چرا اصلاحطلبان از دولت نقد میکنند باید گفت که نقد اصلاحطلبان به دولت نقد مشفقانه است و دولت هم نیازمند نقد منصفانه است. بنابراین دولت باید نسبت به این نقدها که از سوی هر شخص، تشکل، حزب یا جریان فکری صورت میگیرد استقبال کند. خود دولت هم قبول دارد که در برخی از عرصهها دارای ضعف است. در برخی از عرصهها دولت دارای ضعفهای جدی است و طبیعتا دولت باید این ضعفهای خود را رفع کند. اتفاقا احزاب، تشکلها و حتی جریانات حامیان دولت که اصلاحطلبان هستند طبیعتا بهترین مجموعهای هستند که میتوانند این نقد مشفقانه را نسبت به دولت داشته باشند.
آیا تحمل انتقاد وجود ندارد؟
طبیعتا این دولت در مقایسه با دولت اصلاحات ظرفیتهای مناسب را برای نقد خود فراهم نکرده است. ولی اگر قصد داریم تا منصفانه با این دولت برخورد کنیم این دولت به دلایل عدیدهای مورد نقدهای بسیار جدی قرار گرفته است.ممکن است این نقد به دولت باشد که شما از ظرفیت این نقدها باید استفاده میکردی و بهتر به اصلاح امور میپرداختی. اگر نقد جدی به دولت باشد آن است که چرا در برابر این هجوم نقدهایی که به دولت شده که بخشی از این نقدها حتما نقدهای منصفانه و درستی است چرا سازوکار مناسب را برای خود فراهم نمیکنی تا از ظرفیت این نقدها استفاده کنی؟
بهنظر من در عین حال که باید به دولت کمک کرد در مقابل باید مراقب نقدهای غیرمنصفانه هم باشیم که نقدهای منصفانه با نقدهای غیرمنصفانه در یک سمت قرار نگیرد و دولت بتواند وظایف خود را دنبال کند. به هر حال دولت باید همچنان نه تنها فضای شنیدن نقدها را فراهم کند بلکه باید فضای اصلاح را هم در دستگاههای خود ایجاد کند. فکر میکنم که دولت با توجه به شرایطی که دارد باید این ظرفیت را برای خود ایجاد کند تا از فرصتهای نقد برای رفع برخی از کاستیها و ضعفهای خود استفاده کند.
چرا آقای روحانی برای دولتش سخنگویی انتخاب نمیکند تا بتواند از این هجمهها بکاهد.
این یکی از پرسشهایی است که باید بجد از دولت پرسید. شاید دولت احساس میکند که در اندازههای پاسخگویی این همه نقدها فردی را پیدا نمیکند ولی به هر حال از نقدهای درست به دولت است چرا که حداقل در اقدامات درستی که دولت دارد نیازمند آن است که به جامعه پاسخ مناسب دهد اما شاهد هستید که دولت حتی در قسمتهایی هم که اقدامات درستی از خود به جای گذاشته ظرفیت دفاع از خود را کمتر دارد و شاید یکی از اشکالاتش هم این است. نداشتن سخنگو انتقاد جدی به دولت است که حداقل برای دفاع از خود هم باید مکانیزمهایی از جمله انتخاب سخنگو را زودتر انجام دهد تا بتواند به نقدهای غیرمنصفانه پاسخ دهد.
چرا از سوی دولت تریبونی برای توضیح اقداماتش و مسائلی مانند FATF وجود ندارد؟
اگر قصد داشته باشیم با این موضوع منصفانه برخورد داشته باشیم باید بگویم که دولت از حداقل تریبونهایی که دارد استفاده میکند، چرا که دولت تریبونهای زیادی در این بحث ندارد. یک بخشی از تریبوهای دولت را میتوان از خبرگزاری ایرنا و بخشی دیگر هم روزنامه ایران یاد کرد. بهنظر من از این ظرفیتها استفاده شده اما به هر حال صدای مخالفان بلندتر بوده است وگرنه درباره این قضایای اخیر هم اصلاحطلبان و هم رسانههای اصلاحطلب در حدی که صدایشان به جامعه میرسد فعال بودهاند. به هر حال در بعضی موارد باید به دولت حق بدهیم، چرا که دولت تریبونی که بتواند با آحاد مردم ارتباط جدی برقرار کند نداشته و در همهمه تریبونهای پرصدا، صدای دولت ممکن است کمتر شنیده شود.
راضیه فراهانی
- 13
- 3