چگونگی حضور اصلاحطلبان در انتخابات اسفندماه و نقشآفرینی در سپهر سیاسی کشور از جمله مسائلی است که محافل سیاسی این جریان سیاسی را به خود مشغول کرده است. اصلاحطلبان با شرایط دشواری روبهرو هستند، پس ضمن اینکه خود منتقد عملکرد دولت هستند و دلخوریهایی هم دارند باید پاسخگوی عملکرد دولت در برابر مطالبات بر زمین مانده مردم نیز باشند تا بتوانند سبد رای خود را حفظ کنند.
این مساله در صورتی است که برآوردها حکایت از ریزش آرا دارد. طاهرنژاد در اینباره میگوید: «این ریزش از بالای هرم به پایین است. بنابراین اگر رأیی از سبد اصلاحطلبان خارج شود به خارج از نظام هدایت و یا منفعل میشود و در این صورت جامعه دچار بیعملی و بیتفاوتی خواهد شد که بسیار نگران کننده است. با اتخاذ راهکارهای مناسب باید فرایند مشارکت مردم را تقویت کرد.» وی معتقد است: «راز موفقیت اصلاحطلبان در مشارکت بالای مردم در انتخابات است و اگر میزان مشارکت سیاسی کاهش یابد اصلاحطلبان شانسی نخواهند داشت و البته رای به سبد اصولگرایان سرازیر نمیشود.»
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی حضور مشروط اصلاحطلبان در انتخابات را راهکاری سازنده نمیداند و معتقد است که با شرطگذاشتن بدون مذاکره و گفتوگو و تعامل بعید است که نتیجهای حاصل شود.» او که از فاصله بین دولت و اصلاحطلبان دلخور است دلیل آن را تغییراتی میداند که در دفتر آقای روحانی انجام شد و در اینباره میگوید: «عملا تغییرات در تعامل بین رئیسجمهور و اصلاحطلبان مانع ایجاد کرد و اصلاحطلبان دیگر دستشان به رئیسجمهوری که با رای قاطع ملت انتخاب شده بود نرسید و نتوانستند مسائلشان را منتقل کنند.»
برای بررسی موارد مطرح شده «آرمان» با یدا... طاهرنژاد، نماینده مجلس پنجم گپوگفتی پیرامون مسائل سیاسی روز و چالش اصلاحطلبان در آوردگاه اسفندماه داشته که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
برخی معتقدند اقبال جامعه نسبت به اصلاحطلبان در مقایسه با انتخابات گذشته کاهش یافته است. چرا این جریان سیاسی به چنین وضعیتی رسیده است؟
شرایط اصلاحطلبان برای فعالیت سیاسی در دورهای بسیار سخت شد. خانه احزاب بهعنوان یک نهاد صنفی پشتیبان احزاب، بسته شد و فعالیت حزبی و تشکیلاتی در آن دوره بعضا تحمل نشد. در نتیجه بسیاری از احزاب و تشکلهای سیاسی تعطیل شدند و یا با فشارهای گوناگونی که از جهات مختلف بر آنها وارد شد، ادامه فعالیت را برایشان سخت کرد. انتخابات سال ۹۲ از اینرو برای اصلاحطلبان یک فرصت بهحساب میآمد تا هویت سیاسی خود را بازیابند و بستری فراهم شد بتوانند در سپهر سیاسی ایران نقشآفرین باشند. بنابراین اصلاحطلبان به سال ۹۲ بدهکارند. ضمن اینکه محصول فعالیت ائتلافی این جریان سیاسی، رضایتبخش بود، تدبیری هم اندیشیده شد که به کاندیدای واحدی دست یابند و هم اینکه به نتیجهای خوب در انتخاب یعنی پیروزی آقای روحانی انجامید. عملکرد آقای روحانی نیز در دولت اول موفقیتآمیز بود.
در این دوره راهبرد سیاست خارجی مناسب، شرایط جهانی را برای خیزش اقتصادی در کشور مساعد کرد و در سیاست داخلی هم فضا برای فعلان سیاسی، تشکلها و احزاب گشایش یافت. برجام نیز از دستاوردهای ارزشمند این دولت بود، اما برخی منتقد برجام هستند بدون اینکه منصفانه و کارشناسانه همه ابعاد و دستاوردهای برجام را تحلیل کنند، در صورتی که نباید فراموش کرد که برجام ما را از ذیل بند ۷ منشور شورای امنیت سازمان ملل خارج کرد و تحریمهای شورای امنیت را یکجا لغو کرد و همچنین فضا برای بهبود کسبوکار در کشور مهیا شد. در نتیجه ظرفیت خوبی در فضای بینالمللی برای ایران ایجاد شد که نرخ تورم تکرقمی و کاهش نرخ بیکاری و رشد نرخ سرمایهگذاری از دستاوردهای آن بود و همه فعالیتهای اقتصادی با یک شیب نسبتا خوب بهبود یافت. کشور از رشد اقتصادی ۸/۶- به رشد اقتصادی ۸/۵ رسید و این یک شاهکار بود که کشور به فضای بانشاط سیاسی و رونق فعالیتهای اقتصادی رسید و ثبات به اقتصاد ایران برگشت.
اصلاحطلبان با چنین دستاورد و اندوختهای به استقبال انتخابات ۹۶ رفتند و طبیعی بود که در انتخابات ۹۶ هم ادامه راه ۹۲ را تعقیب کنند، چون تجربه موفقیتآمیزی داشتند. شناخت مثبتی نسبت به آقای روحانی حاصل شد و عملکرد وی نیز در دوره اول قابل دفاع بود و از سوی دیگر رئیسجمهور تعامل قابلقبولی با اصلاحطلبان داشت و در دولت یازدهم ارتباطات و مناسبات رئیسجمهور با اصلاحطلبان بسیار خوب بود اما در دولت دوازدهم بهطرز شگفتانگیزی همه چیز عوض شد. فضای اقتصادی تحتتاثیر خروج آمریکا از برجام بهشدت آسیب دید و عرصه بینالمللی بهدلیل فشارهای آمریکا بر ایران تنگ شد. برخی نابسامانیهای اقتصادی در تامین امورات معیشتی دولت را در تنگنا قرار داد و مخالفان دستاویزی یافتند تا به دولت بتازند. از سوی دیگر آقای روحانی با انتخاب مدیران در حوزه اقتصادی، عملا روند روبهرشد و قابل قبول اقتصاد ایران را منحرف کرد و عناصری که در تیم اقتصادی به خدمت گرفت مقبول اصلاحطلبان و مشخصا آقای جهانگیری که در واقع تکیهگاه اصلاحطلبان در دولت بود، نبودند.
همچنین در دفتر رئیسجمهور تحولاتی روی داد که ارتباط اصلاحطلبان با شخص رئیسجمهور بهشدت محدود شد. در نتیجه ایجاد این فاصله باعث شد اصلاحطلبان رنجیده شوند و آنطور که باید به حمایت از دولت در عرصههای مختلف ظاهر نشوند. حال دولت دچار مشکلات عدیدهای است به این دلیل که فضای کسبوکار محدود شده و معیشت مردم وضعیت مطلوبی ندارد و همچنین رشد بیکاری افزایشیافته و تورم رو به فزونیست و دستاوردهای محبوب و مطلوب دولت یازدهم در دولت دوازدهم رو به افول نهاده و متاسفانه شرایطی را ایجاد کرده که جامعه دچار رنجش شد. بنابراین با توجه به اینکه افکار عمومی، دولت را برآمده از تلاش سیاسی اصلاحطلبان میداند و انتظاراتشان برآورده نمیشود از اصلاحطلبان گلهمند هستند.
دلیل فاصله ایجادشده بین اصلاحطلبان و آقای روحانی چه بود؟
تغییراتی که در دفتر آقای روحانی انجام شد، عملا در تعامل بین رئیسجمهور و اصلاحطلبان مانع ایجاد کرد و اصلاحطلبان دیگر دستشان به رئیسجمهوری که با رای قاطع ملت انتخاب شده بود نرسید و نتوانستند مسائلشان را منتقل کنند و این عامل گلایهمندی اصلاحطلبان از دولت شد. عامل دیگر این بود که به هر حال آقای جهانگیری از طرف اصلاحطلبان پیشنهادهایی را برای رئیسجمهور در چینش کابینه داشت که عملا پیشنهادات او نادیده گرفته شد. حتی در حوزههایی که آقای جهانگیری بهدلیل تجربه و تواناییهایی فردی صاحبنظر بودند هم نظر وی لحاظ نشد.
عملا هم ثابت شد که اگر نظر آقای جهانگیری در چینش کابینه لحاظ میشد این مسائل و مشکلاتی که امروز با آن دستوپنجه نرم میکنیم شاید به این شدت نبود. اینها عواملی هستند که اصلاحطلبان را رنجانده است، اما معنای سخن این نیست که اصلاحطلبان از دولت حمایت نمیکنند. اصلاحطلبان اکنون هم حامی منتقد دولت هستند و ضمن اینکه از دولت حمایت میکنند نقد هم دارند و راهکار و پیشنهاد هم به دولت ارائه میدهند.
اصلاحطلبان با ائتلاف با میانهروها و اعتدالیون به حمایت از آقای روحانی برخاستند اما انتظارات مردم از اصلاحطلبان بیشتر است و مردم انتظار پاسخگویی از آنها دارند، این رنجش تا چه حد در آرای اصلاحطلبان تاثیر خواهد گذاشت؟
فضای سیاسی ایران هنوز جریان سومی را شناسایی نکرده و نوعا برآیند عملکرد اصولگرایان و اصلاحطلبان خود را در عرصه سیاسی و اجتماعی نشان میدهد، لذا نقش چندانی را برای جریان اعتدال نه در انتخاب آقای روحانی و نه در عملکرد آقای روحانی نمیتوان قائل شد. اعتدال یک مشی است و بهعنوان یک مکتب سیاسی مطرح نیست که بخواهیم از آن انتظار زیادی داشته باشیم. پیشبینی میشود که در نهایت فضای کشور با همین دو جریان سیاسی اداره خواهد شد. بنابراین طبیعی است که فشار افکار عمومی متوجه اصلاحطلبان باشد و اگر بر اثر ضعف عملکرد دولت ریزشی صورت گیرد، طبیعی است که از پیکره اصلاحطلبان باشد. البته باید تاکید کرد ریزش آرای مردم از پیکره اصلاحات به این معنی نیست که آرا به سبد اصولگرایان سرازیر میشود، این ریزش از بالای هرم به پایین است.
بنابراین اگر رأیی از سبد اصلاحطلبان خارج شود به خارج هدایت شده و یا منفعل میشود و در این صورت جامعه دچار بیعملی و بیتفاوتی خواهد شد که بسیار نگران کننده است. با اتخاذ راهکارهای مناسب باید فرایند مشارکت مردم را تقویت کرد.
آیا با توجه به گلایهمندی که در جامعه از عملکرد مسئولان وجود دارد، اصلاحطلبان میتوانند مردم را به پای صندوق رأی بکشانند؟
یکی از مولفههای تاثیرگذار بر اعتماد متقابل صداقت است. اگر اصلاحطلبان بهرغم فراز و فرودی که در عملکرد دولت و عملکرد سیاسی خودشان وجود دارد با مردم صادق باشند، میتوانند بخشی از رنجشها را جبران کنند، کما اینکه دولت هم باید مسائل را تا جایی که با منافع ملی و امنیتی ناسازگار نیست با مردم صادقانه و کارشناسیشده و مدبرانه در میان بگذارد. یکی از آفتهایی که اکنون دامنگیر جامعه ایران است افول سرمایههای اجتماعی است، اعتماد مردم نسبت به برخی مسئولان کاهش پیدا کرده و بهتبع آن نسبت به جریانهای سیاسی هم بیاعتماد شدهاند.
اصلاحطلبان باید صادقانه با مردم حرف بزنند حتی اگر اشتباه کردهاند صادقانه بگویند اشتباه کردهاند. ما اکنون در شرایطی نیستیم که به مردم بگوییم اینگونه فکر نمیکردیم و یا این را نمیخواستیم و نسبت به وضعیت اعتراض داریم، این را مردم از ما نخواهند پذیرفت بلکه باید پاسخگوی مردم باشیم. اصلاحطلبان با توجه به عملکرد چهارساله روحانی از وی در ۹۶ حمایت کردند. حال اگر انتظارات محققنشده نمیتوانیم صددرصد بگوییم اصلاحطلبان مقصرند، چون اگر در سال ۹۲ مقصرند در سال ۹۶ قطعا مقصر نیستند. کمتر کسی است که بخواهد عملکرد دور اول دولت را نفی کند. دولت در دور دوم با بدشانسی روبهرو شد، پدیدهای در آمریکا بر سر کار آمد که همه مسائل را میخواهد با زور حل کند و کمتر سراغ منطق و گفتوگو میرود. اکنون دولت فشار زیادی را تحمل میکند و در این شرایط سخت، اصلاحطلبان نمیتوانند بگویند انتظار چنین شرایطی را نداشتیم لذا مردم از ما قبول نخواهند کرد.
باید شرایط برای مردم تشریح شود و تاکید کنیم که انتخاب ما در ۹۲ اگر هوشمندانه بود در ۹۶ آگاهانه بود، یعنی براساس یک کارنامه روشن رأی دادیم و مردم را تشویق به این امر کردیم و امیدوار بودیم همان روند ادامه یابد اما متاسفانه با مشکل روبهرو شدیم.
اگر مردم سوال کنند که وقتی آگاهانه حمایت کردید و اکنون با این مشکلات روبهرو هستیم چه تضمینی وجود دارد که در انتخابات دیگر هم با چنین مشکلاتی مواجه نشویم، اصلاحطلبان چه پاسخی دارند؟
مردم باید بدانند دولت و مقدورات و مقتضیاتش چه بوده است و آیا میتوانست بهتر از این عمل کند و نکرد؟ و چقدر میتوانست؟ اگر واقعا میتوانست عملکرد بهتری داشته باشد اما منفعل بوده، انتقاد وارد است و اصلاحطلبان و دولت مقصر هستند اما واقعیت این است که محدودیتهای دولت بسیار زیاد است و دولت با فهرست بلندی از معذوریتها و محدودیتهایی روبهروست که دلواپسان در ایجاد آن نقش درخشانی دارند. برای مثال اظهاراتی مثل آنچه سعید قاسمی اخیرا گفته نوعی بیتدبیری است. اتفاقاتی از این دست در عرصه سیاسی برای دولت دردسرساز است و باید کلی هزینه کند تا بتواند آثار و تبعات آن را تا حدودی رفع کند که در برخی موارد قابل رفع هم نیست و این موضوع در همه عرصهها وجود دارد. دولت محدودیت و تنگناهای زیادی دارد و البته اشتباهات زیادی هم دارد.
با توجه به مشکلات مردم و دلزدگی جامعه از برخی سیاستها آیا اصلاحطلبان در انتخابات اسفندماه مجلس مورد اقبال مردم واقع خواهند شد؟
طبیعی است که اگر با همین روند جلو برویم چهبسا مشارکت مردم در انتخابات کاهش یابد و تجربه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز نشان میدهد هرگاه مشارکت مردم پایین بود، اصلاحطلبان شانس چندانی برای موفقیت نداشتهاند، مگر در حوزههایی که افراد به اعتبار تواناییها و نفوذ و کاریزمای خودشان توانستند موفق شوند. راز موفقیت اصلاحطلبان در مشارکت بالای مردم در انتخابات است.
اخیرا بحث حضور مشروط اصلاحطلبان در انتخابات مطرح شده، نظر شما چیست؟ آیا میتواند راهکاری برای اصلاحطلبان باشد؟
تجربه سالهای اخیر را که مرور میکنیم میبینیم هیچگاه هیچ شرطی چندان موثر واقع نشده است و اگر شرایط تعدیلشده، حاصل تعامل دو جناح سیاسی بوده، نه اینکه جریانها بر اثر فشار بتوانند شرطی را تحمیل کنند. بنابراین طرح این موضوع به این شکل چندان دستاوردی نخواهد داشت. ایجاد تعامل سازنده میتواند اعتماد آسیبدیده را ترمیم کند و فضا را بهگونهای شکل دهد که اصلاحطلبان بخشی از کشور تلقی شده، به آنها اعتماد شود و شرایطی فراهم باشد که اصلاحطلبان بتوانند حضور بانشاط، گسترده و منسجمتری داشته باشند. در غیر اینصورت با شرط گذاشتن بدون مذاکره و گفتوگو و تعامل بعید است که نتیجهای حاصل شود.
عملکرد شورای شهر و فراکسیون امید را که برآمده از تلاش اصلاحطلبان در انتخابات بود چگونه ارزیابی میکنید و آیا عملکردها آنقدر قابل دفاع است که در جذب آرای مردم در انتخابات مجلس موثر واقع شود؟
عملکرد شورای شهر نسبتا قوی و قابلدفاع است، شورای شهر در شرایطی مسئولیت را برعهده گرفت که بنا به گزارش شهردار تهران شهرداری با بیش از ۵۷ هزار میلیارد بدهی مواجه بود. بسیاری از ریختوپاشهای شهرداری در پروژهها مدیریت شد و نظارت بر عملکردها بهبود یافت. همچنان اعضای شورا بسیار مراقب هستند که درگیر زدوبندهای پشت پرده نشوند. فضای آرام که در شهرداری حاکم است سببشده بسیاری از بدهیها را تسویه کرده و بسیاری از پروژهها را توانسته به نتیجه برساند. این موارد کارهای مفیدی برای شهر بزرگی مانند تهران است. بنابراین اداره بیحاشیه شهر تهران موفقیت محسوب میشود.
البته اشکالاتی هم وجود دارد، شورای شهر در طول دوسال، سه شهردار عوض کرد که میتوانست اینگونه نباشد. اگر ثبات در مدیریت شهری حاکم بود بیتردید شاهد وضعیت بهتری در پروژههای شهری میبودیم و بهیقین سازماندهی و نظمبخشیدن به بودجه شهرداری و هزینهها و مدیریت پروژهها بهتر بود و خطوط مترو و حملونقل شهری توسعه یافته و تجهیز میشد. تغییر مدیریت و ناپایداری در این حوزه سبب شد که فرصت پرداختن عمیق و اصولی به مسائل فراهم نشده است اما مدیریت بیحاشیه و کمآفت جای تشکر دارد و عملکرد شورای شهر را نسبتا موفقآمیز میدانم.
عملکرد فراکسیون امید را چگونه ارزیابی میکنید؟
فراکسیون امید بهتر از این میتوانست عمل کند. مجلس در رأس امور است و تریبون مجلس تریبون مقدس و مقتدری است و تنها جایگاهی است که تریبون در اختیار نمایندگان است تا بتوانند صدایشان را به گوش مسئولان برسانند اما آنطور که انتظار میرفت عملکرد چشمگیری دیده نشد. شاید هم نمیشود چندان فراکسیون امید را مقصر دانست زیرا در یک شرایط اضطراری به سراغ یک لیست حداقلی رفتند. کاندیداهای شاخص لیست اصلاحطلبان تائید صلاحیت نشدند و جز معدودی، اکثر کاندیداها بهویژه در تهران از سابقه سیاسی و اجرایی موثری برخوردار نبودند.
در همین شرایط هم انتظار بیشتری از فراکسیون امید بود که در حد انتظار ظاهر نشدند. گرچه آنها هم با مشکلات فراوانی روبهرو هستند. نماینده برای ایفای وظیفه نمایندگیاش نباید دغدغه داشته باشد اما برخی نمایندگان نگران هستند که در آینده نتوانند دوباره در این جایگاه قرار بگیرند و با مشکل روبهرو شوند. بنابراین خود را کنترل میکنند و این کنترل بیش از حد باعث میشود بسیاری از حقایق و مسائلی که اکنون با آن روبهرو هستیم گفته نشود.
برخی معتقدند که بسیاری از نیروهای نسل جوان اصلاحطلبان در حال خروج از این دایره هستند. اصلاحطلبان برای جذب جوانان چه برنامهای دارد؟
امکانات تشکلهای سیاسی اصلاحطلب برای جذب جوانان بسیار محدود است و بدون ابزار و امکانات هم نمیتوان به این هدف دست یافت. احزاب پشتوانه مالی لازم را در اختیار نداشته و حق فعالیت اقتصادی هم ندارند. بنابراین امکانات احزاب برای پوششدادن فعالیت سیاسی خود بسیار ناکافی است. نمیتوان چندان امیدوار بود که در کوتاهمدت بتوانیم جوانان را آنطور که شایسته است جذب کنیم، اما تلاش میشود که در این مسیر حرکت کنیم.
چالش پیش روی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس چیست؟
عدم مشارکت مردم. چالش پیش روی اصلاحطلبان برای انتخابات نگرانی از عدم مشارکت است. اصلاحطلبان باید تمام توان و تلاششان را بهکار گیرند که در این زمان کوتاه اعتماد جامعه مخاطب خود را جلب کنند. حضور و مشارکت فعالانه مردم در انتخابات یعنی انتخاب اصلاحطلبان. درصورت ریزش رأی اصلاحطلبان رأی هیچکدام از هواداران اصلاحطلب به سبد رأی اصولگرایان انداخته نمیشود.
استراتژی اصلاحطلبان برای جلب آرای مردم چیست؟
شورای عالی سیاستگذاری سعی دارد با سازماندهی نیروها در سطح کشور بتواند بحث تبیین وضعیت و شرایط جامعه و جذب جوانان و اعتمادسازی را انجام دهد. اینکه تا چه حد موفق شود، باید دید آیا برنامهریزی دقیقی وجود دارد یا نه.
پارلمان اصلاحات چه سازوکاری دارد؟
در یک دهه اخیر همچنان بحث بر سر این بوده است که تعدد مراکز تصمیمگیری اصلاحطلبی کارایی آنها را در بزنگاههای تصمیمگیری دچار مشکل میکند، پیشنهاد پارلمان اصلاحات در اواخر سال ۹۶در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تصویب و مقرر شد سازوکار آن را کمیته سیاسی شورای هماهنگی تدوین کند و در شورا به تصویب برسد و پارلمان اصلاحات شکل گیرد. ساختار کلیاش این است که حدود ۶۰۰ نفر از فعالان سیاسی اعم از کادر رهبری، احزاب سیاسی و رجل سیاسی و هنرمندان و صاحبنظران سیاسی اصلاحطلب در این جمع قرار گیرند.
اساسنامه آن تهیه و در کمیته سیاسی به تصویب رسیده و نظر احزاب جمعآوری شده که اکنون برای تصویب در دستور کار شورای هماهنگی است. اکنون بحث بر سر این است که اساسنامه آن بهگونهای باشد که شائبه یک تشکیلات سیاسی جدید را نداشته باشد، بلکه یک نهاد بالادستی ائتلافی باشد که در واقع جمع نظر اصلاحطلبان را بتوانیم از آن استخراج کنیم. چینش آن به این صورت است که هر حوزه انتخابیه متناظر با نماینده مجلس یک نماینده برای پارلمان اصلاحات انتخاب شود و از هر حزب سیاسی هم ۱۰ تا ۱۵ نفر عضو پارلمان اصلاحات شوند یک تعدادی هم از وزرا و استانداران اصلاحطلب و هنرمندان و افرادی که اهل قلم هستند، بهعنوان اشخاص حقیقی در کنار این اشخاص حقوقی فعالیت کنند. تشکیل پارلمان اصلاحات بعید است که به انتخابات مجلس برسد.
دولت در این دوسال باقیمانده باید چه روندی را برای بهبود شرایط کشور در پیش گیرد؟
کشور در شرایط ویژهای قرار دارد و فشار بر نهادهای داخلی و مردم زیاد است و در این شرایط ویژه، ابتکارات خاصی برای گذر از آن لازم است. از دولت انتظار میرود که حضور موثرتری در عرصه داشته باشد و تصمیمگیریهایی بهنگام داشته باشد. نباید دنبال تصمیمات خلقالساعه باشیم که تبعات آن برای مدتها دامنگیر جامعه خواهد شد. دولت باید هستههای فکری دردرون خود ایجاد کند که بهطور مداوم تصمیمسازی کنند تا در مواقع لزوم بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. اکنون وضعیت در موارد محصول ندانمکاریهای داخلی است.
تمامی مشکلات متوجه تحریمها نیست، بخشی به ناآگاهی برخی از مسئولان اجرایی برمیگردد که باعث میشود تصمیمات غیراصولی گرفته شود. دولت باید در متن تحولات حضور داشته باشد. تغییرات در بدنه دولت ضروری است و در دوسال باقیمانده از عمر دولت کارگشا خواهد بود. کشور با این روندی که پیش میرود حتما با مشکل روبهرو خواهد شد؛ پس سرعت در تصمیمگیری و حضور در متن تحولات و طرح مسائل با مردم و درخواست کمک از آنها باید در دستور کار دولت قرار گیرد تا از این شرایط ویژه به سلامت عبور کنیم.
سارا ابراهیمی
- 12
- 4