اندیشه صلح و دوری از جنگ و نزاع از گذشتههای دور تا به امروز، بخش جداییناپذیری از فرهنگ و تمدن ایرانی بوده است، اصل خطیری که اسلام نیز در کنار فرهنگ ایرانی آن را رشد داد و به امروز منتقل نمود. اما آنچه امروز چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی آشکارا به چشم میآید ترویج افکار، روحیات، اعمال و نگاه خشونتطلبانه از سوی گروهی اندک است که در هر دو عرصه آثار جبرانناپذیری در پی دارد. محمد تقی فاضل میبدی، مدرس حوزه علمیه قم در گفت و گو با همدلی، از این اندیشههای خطرناک و زیانبار و لزوم همدلی و همزبانی در گذر از دشواریهای امروز سخن میگوید.
چرا اندیشه اصلاحطلبی در ایران با مخالفت روبرو میشود؟
عدهای همیشه جنگطلب بودهاند و روحیه جنگ و جنگطلبی میانشان بسیار بالا بوده است. این عده همواره به دنبال منافع خود بودند و برخی قدرتها فکر میکردند که بقای قدرت در گرو جنگ است، این نوع نگاه در تاریخ بوده و کشور ما هم از این مسئله برکنار نبوده است. ولی باید توجه داشته باشیم که فرهنگ ایرانی و ملت ایران همیشه به دنبال صلح بوده و هیچوقت از جنگ لذت نبرده است. در جنگهایی هم که در طول تاریخ به ملت ایران تحمیل شد، ملت در مقابل آن مقاومت کرد و بالاخره با پیشنهاد صلح و اصلاح، جنگ را به پایان رساند. به علاوه هیچوقت جنگهای داخلی ایران در نهایت به نفع کشور ایران تمام نمیشد ولی در پایان، با مذاکرهای که انجام میشد خاتمه مییافت. نمونه آن، جنگهای میان ایران و روسیه است که به زیان ما تمام شد.
من معتقدم جنگ ایران و عراق نهایتا به نفع ما تمام نشد، به نفع عراق هم تمام نشد، فقط زرادخانههایی که میخواستند اسلحههایشان را بفروشند و کشورهای ایران و عراق و منطقه خاورمیانه را ضعیف کنند از آن سود بردند. الان هم کسانی که شعار جنگ میدهند و شباهتهای تاریخی هم برای آن درست میکنند اشتباه میکنند. در جنگ هیچ چیزی گیر انسان نمیآید، نه رشد، نه تکامل و نه توسعه، جز اینکه سرمایههای کشور نابود میشود. اینهایی هم که میگویند حضرت علی (ع) با معاویه جنگید و صلح نکرد حرفشان غلط است. حضرت علی (ع) چند بار پیغام و نماینده فرستاد که این جنگ برافروخته نشود، حتی هیئتی را هم که از سوی معاویه خدمت حضرت آمد قبول کرد و با آن صحبت نمود، منتها آنها میخواستند معاویه را بر کشور اسلامی حاکم کنند ولی حضرت علی (ع) زیر بار نمیرفت.
امروز اندیشه صلح طلبی در ایران به چه صورت است؟
من معتقدم اگر امروز از ملت ایران رای بگیرید هیچ کس دنبال جنگ نیست، به هیچ عنوان، ولی عدهای هستند که بر طبل جنگ میکوبند. من الان هم معتقدم که راه برای صلح و مذاکرات صلح باز است و باید به حرف کشورهای دنیا که دارند میان ما وساطت میکنند توجه کرد و از موضع عزت و سربلندی با طرف مقابل مذاکره نمود. نقش مذاکره در اسلام و قرآن مطرح شده است. خداوند متعال هم در قرآن میگوید اگر دشمنانتان از شما تقاضای صلح کردند پیشنهاد صلحشان را بپذیرید و مذاکره کنید. متاسفانه جنگ هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد و این اتفاق برای کشور ما خطرناک است. شاید عدهای احساس کنند ما تا آخر ایستادهایم و همچون امام حسین (ع) تا شهادت میجنگیم، در حالی که خود امام حسین (ع) هم نمیخواست جنگ برپا شود. حتی روز عاشورا هم پیغام میفرستاد که صحبت نماییم و صلح کنیم. در هر صورت در کشور ما، عدهای دارند در رسانهها و ادبیات سیاسیمان، شعار جنگ میدهند که این هم بر خلاف مصالح ملی است و هم بر خلاف استقلال و امنیت کشور، در نهایت هم معلوم نیست چیزی گیرمان بیاید.
حامیان اندیشه جنگطلبی، چه نفعی از اقدامات خود میبرند؟
ممکن است سود ببرند، این را باید از کسانی که این شعار را میدهند سوال کرد. در جنگ ممکن است برخی فکر کنند مغبوضیتی در میان مردم دارند و احتمالش هست که این مغبوضیت به محبوبیت تبدیل شود ولی اینطور نیست.
من بر این باورم که ما و حاکمانمان امروز در کشور به تنها چیزی که نیازمند هستیم ایحاد همدلی، همزبانی و همفکری میان آحاد ملت است، به ویژه آنکه انتخابات هم نزدیک است. به نظر من اختلاف و خصومتی که امروزه میان برخی افراد و گروهها در کشور وجود دارد و گاهی در مطبوعات خود را نشان میدهد بسیار به زیان کشور است. امروز ملت ایران گرفتار گرانی، توهم و تحریمهای اقتصادی بسیار خطرناک است و دولتمردان ما باید به این موضوع فکر کنند. اخیرا یک آقایی گفته که ما باید شعار مرگ بر آمریکا بدهیم، این شعار مقدس و بینالمللی است، من از همینجا میخواهم بگویم شعار مرگ نه مقدس است نه بینالمللی.
حالا ممکن است برای عدهای توجیه سیاسی داشته باشد اما هیچوقت شعار مرگ و خشونت، مقدس نمیشود، چون مقدس امری خدایی است و جنبه الوهیت و جاودانگی دارد. ممکن است ۵ سال دیگر شعار تغییرکند ، دنیای سیاست همینطور است. من بارها گفتهام که با این شعارهای تند و تیزی که ما داخل کشور میدهیم نمیتوانیم مشکلاتمان را با دنیا حل کنیم. باید گفت گو و مذاکره کرد، هیچ راه دیگری هم نیست، چون شعار مرگ بر این کشور و آن کشور هیچ مشکلی از ما حل نمیکند. ضمن اینکه ادبیات کشور، ملت و اسلام هم این نبوده است.
رابطه اصلاحات و صلحطلبی را چگونه میبینید؟
من معتقدم ریشه کلمه اصلاحات از خود صلح میآید. اصلاحات به معنای از بین بردن فاصلهها، دیوارهای بیاعتمادی و نفاقها و کینههایی است که در جامعه وجود دارد. اصلاحات فقط محدود به مسائل اقتصادی و سیاسی نیست، در مسائل اخلاقی هم موجودیت دارد. متاسفانه در کشور ما عدهای از قوه شهویه احساس خطر میکنند، مخصوصا گر کنار خیابان چهار نخ موی دختری پیدا باشد، داد همهشان بلند میشود.
ولی به نظر من خطر قوه غضبیه از قوه شهویه بیشتر است. قوه غضبیه یعنی اینکه ما در کشور به گونهای صحبت کنیم و ادبیاتمان به شکلی باشد که مردم همیشه خشمناک و در حالت دعوا باشند، یا اینکه مردم را به خیابان بکشیم و بگوییم مرگ بر این و آن سر دهید. این کار تحرک قوه غضبیه در میان مردم و بسیار خطرناک است. همانطور که ما سعی میکنیم قوه شهویه جوانان را سرکوب کنیم که به اصطلاح ناهنجاریهای اخلاقی جامعه اصلاح شود، به همان نسبت هم باید سعی کنیم قوه غضبیه در جامعه تحریک نشود، چون بسیار چیز خطرناکی است. بالاخره مردم باید با اخلاق و صلح زندگی کنند.
مردم باید برایشان زندگی و رفاه و معیشت اصل باشد، ما اینها را فرع گرفتهایم. اگر آقایان میگویند ما دنبال عزت و استقلال ملت ایران هستیم، چه عزت و استقلالی بهتر از اینکه یک زن و شوهر و بچههایشان سر سفره خالی ننشینند، این عزت و استقلال است. اینکه زن و شوهری شب در خانه، جلوی بچه هایشان شرمنده باشند و کیسهشان خالی باشد، از آن طرف هم بگویند میخواهیم با مرگ بر این کشور و آن کشور گفتن، استقلالمان را حفظ کنیم صحیح نیست. بنده معتقدم عزت و استقلال انسان از سر سفرهشان شروع میشود. اگر سفره و جیبمان خالی باشد، عزت و استقلال فرد زیر سوال میرود.
این حامیان و جریانسازان قوه غضبیه در کشور هستند که باعث خشونت سیاسی و دینی و جنگ در کشور هستند و آن را تشویق میکنند؟
من معتقدم پشت این جریانی که ادعای جنگطلبی دارد و میخواهد قوه غضبیه را تحریک کند یک گروه مافیایی قرار گرفته است که من گاهی به آن مافیای نفوذ، ثروت یا قدرت میگویم. بالاخره یک جریانی هست که میخواهد ایران، انقلاب و اسلام را بدنام کند. این باور مافیایی است که فکر کنیم باید هر چه بیشتر در مقابل دشمن قوی شویم، در حالی که ما باید سعی کنیم دشمنی در دنیا برایمان وجود نداشته نباشد و طوری زندگی کنیم که کسی دشمنمان نباشد. مردم میخواهند زندگی کنند.
حرفی که اخیرا آقای خاتمی زد حرف بسیار خوب و متینی است، ای کاش همان حرفهایی که ایشان با عنوان گفتگوی تمدنها در زمان ریاست جمهوری خود مطرح کرد را پی میگرفتیم، نه اینکه یک آقایی بیاید و بگوید ابوموسی اشعری هم تقاضای صلح کرد، این حرف غلط و زشت است، حضرت علی (ع) تقاضای صلح کرد، ایشان میگفت که به معاویه فحش بدهید که جنگ برپا نشود، همه اینها در نهجالبلاغه هست، ولی متاسفانه در صدا و سیمای ما، برخی گویندگان و روحانیون توجه درستی به تاریخ اسلام و تشیع ندارند و فکرشان متوجه قدرت است، هر چه قدرت اقتضا کند همانطور فکرشان میچرخد، و هیچ چیزی هم بدتر از این نیست که فکر انسان معطوف به قدرت باشد، نه معطوف به آگاهی درست و مبنای علمی. ولی امروز شاهدیم که پارهای فکرها در این کشور معطوف به مرکز ثقل قدرت است که هر چه آن بپسند میخواهند بر اساس آن حرف بزنند.
اسلام مدافع صلح و نه جنگ است. این آقایان دارند چه کار میکنند که با رفتارشان اینطور وانمود مینمایند که اسلام مدافع جنگ است؟
من معتقدم یک جریانی در کشور وجود دارد که یا جهل مذهبی دارد یا به دنبال منافع خود است، ضمن اینکه دارد در همه جا نفوذ میکند که بگوید اسلام دین جنگ است. در حالی که نه ائمه ما دنبال جنگ بودند، نه اسلام در پی جنگ بوده است. اصلا اسلام از کلمه سلم گرفته میشود و آیات قرآن هم بر همین اصل استوار است. حضرت علی (ع) میگوید کسی که در دشمنی افراط کند گناهکار است، خیلی از این آموزهها در اسلام وجود دارد. اصل اسلام همواره این بوده که آدمها را همدل کند و کنار همدیگر بنشاند تا همدلی کنند.
منتها عدهای میگویند باید تا آخر جان و جهان در مقابل کشور ایستاد، این حرف از کجاست؟ مگر ما آمدهایم تا با دنیا بجنگیم؟ مگر دنیا میخواهد با ما بجنگد؟ اگر ادبیات و دیپلماسی ما در این دنیا درست باشد حرف برای گفتن داریم، اسلام دینی است که سربلند است، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و برای کرامت و حقوق بشر حرفهای بسیاری ارائه نموده است. ولی ما طوری برخورد کردهایم که اسلامستیزی در جهان رواج پیدا کند و بگویند منطق اسلام آن چیزی است که فلان روحانی در خطبهاش بالای منبر گفته است. متاسفانه شرایط اینطور دارد پیش میرود.
بگذاریم جوانان از زندگیشان لذت ببرند، اگر کنسرتی برگزار شد با آنها دعوا و جنگ نکنیم، نگوییم در اسلام حرام است، این دست موارد را باید حل کنیم، ما امروز چیزهایی را میگوییم حرام است که در اسلام حرام نیست. یک خانم میخواهد در خیابان دوچرخه سوار شود، میگویند در اسلام حراح است، چه کسی گفته حرام است؟ بگذارید مردم راحت زندگی کنند. اگر در میان مردم صلح و همدلی برقرار باشد به نظر من هیچ کشوری حتی اگر دشمن ما باشد حریفمان نخواهد شد.
- 21
- 2