درحالی که دولت به چشم می بیند و با گوشها یی تیز می شنود در لبنان، در عراق، در پرو، در اکوادور و در برخی کشورهای دیگر شهروندان با استناد به شرایط دهشتناک اقتصادی به تصمیم های دولتهایشان اعتراض دارند که روزگار را برآنها سخت کرده اند چرا حالا و در هشتمین ماه سال تصمیم به افزایش ناگهانی قیمت بنزین گرفته است. کارشناسان سیاسی باوردارند این تصمیم حکومت نوعی خود زنی سیاسی در وضعیت سخت این روزهای شهروندان به حساب می آید زیرا راه را برای جهش قیمت سایر کالاها هموار می کند.
پرسش این است که چرا سران سه قوه لابد با تایید نهادهایی بالاتر این تصمیم را اتخاذکرده اند؟ واقعیت این است که دست دولت از درآمد حاصل از صادرات نفت خام کوتاه شده است و آن طور که رییس بانک مرکزیبه صورت گذرا اشاره کرد دست کم ۴۰ میلیارددلار از درآمدهای پیش بینی شده صادرات نفت خام برای امسال از دست رفته است. درصورتی که میانگین نرخ هردلا درسال ۱۳۹۸برابر با ۸ هزار تومان لحاظ شود به عدد ۳۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد از دست رفته می رسیم. با توجه با اینکه رییس جمهور ایران همین چند روز پیش اعلام کرد برای اداره کشور ۴۵۰ هزار میلیارد تومان نیاز است که تنها ۱۵۰ هزار میلیارد تومان آن از محل مالیات تامین می شود اندازه درآمد از دست رفته نزدیک به ۷۰ درصد رقمی است که روحانی می گوید که عدد بزرگی است. دولت اما برای تامین کسری بودجه پیش از این راه هایی ارایه کرده بود که درمجموع به رقم ۷۶ هزار میلیارد تومان درصورت تحقق کامل می رسید که جبران درامد از دست رفته را نمی کرد.
بنابراین دولت یا باید از بانک مرکزی استقراض می کرد که به انفجار تورم منجر می شد ، یا باید اوراق بفروشد که مشتری اندکی داشت و دارد و یا به فروش سهام شرکتهای دولتی و دارایی های خود اقدام می کرد که در وضعیت فعلی مشتری ندارند . راه دیگر این است که از خارج وام گرفته شود که این راه نیز بسته است. دراین شرایط آیا جزوصل کردن دولت به جیب شهروندان راه دیگری وجود دارد؟ دولت از همان زمانی که بودجه ۱۳۹۸ را تدوین می کرد می دانست باید درسال جاری به جای اینکه به صادرات نفت امید ببندد باید جیب مردم را نشانه برود.
افزایش مالیات درشرایط رکود با استناد به حرفهای کلی مثل اینکه فرار مالیاتی وجوددارد و یا اینکه ثروتمندان از دادن مالیات طفره می روند و یا اینکه چرا باید از درامد املاک و آپارتمان و خرید سکه مالیات نگرفت راه ورود به جیب مردم را برای خود بازکرده است. دولت نیک می داند نمی تواندبه طور ناگهانی هزینه های جاری و برخی هزینه های ضروری مثل هزینه دفاع و امنیت را کاهش دهد و نیک می داند در ماههای پایانی سال باید برخی از هزینه های مازاد بر هرماه را پرداخت کند و به همین دلیل این هزینه ها باید از جایی تامین شود و آنجا جیب مردم است. نهادهای حاکمیتی ایران به درستی می دانند شهروندان ایرانی در وضعیتی اند که ناگزیرند بار و سنگینی این هزینه تازه را بردوش بگیرند و به امید روزهای بهتر بمانند. واقعیت این است که کف گیر دولت برای دخل و خرج متوازن به ته دیگ رسیده است و راهی جز افزایش سه برابری قیمت بنزین و احتمالا سایر حامل های انرژی ندارد.
بی پولی دولت تاجایی است که احتمال می دهد شاید نتواند از راههای منطقی و اقتصادی به سازمانها و نهادهای تامین اجتماعی کارگری و کارمندی کمک کند یا حتی شاید با دشواری برای پرداخت حقوق و مزد مستخدمین دولت مواجه شود. این خودزنی سیاسی نهادهای حکومتی را باید با دقت نگاه کرد و دید که پیامدهای منفی آن از کدام محل سر بر می آورد.
- 52
- 5
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۸/۲۵ - ۱۳:۵۶
Permalink