این روزها مدام از تفاوت میان اعتراض قانونی و اغتشاش در کشور صحبت میشود و مسئولان از لزوم تفاوت قائل شدن میان این دو موضوع سخن میگویند، اما سؤال اینجاست که اولا دلیل خشم و اعتراض مردم چرا دیده نمیشود و درثانی اساسا آیا امکان اعتراض قانونی برای مردم وجود دارد؟ «آرمان ملی» در گفتوگو با شهربانو امانی، فعال سیاسی اصلاحطلب، عضو شورای شهر تهران و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی به تحلیل حوادث و اعتراضات اخیر پرداخته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
حوادث اخير شرايط ويژهاي در کشور به وجود آورد. بهنظر شما چرا شرايط اين گونه رقم خورد و مردم اين چنين واکنش نشان دادند؟
در سالهاي گذشته ميان اعتراضات خياباني که در جامعه شکل ميگرفت فاصله زماني طولانيتري وجود داشت و فرايند اصلاح امور مردم را اميدوار نگه ميداشت. اتفاقي که طي روزهاي اخير افتاد، نشان داد که مسئولان برنامه روشني براي اداره امور ندارند و تصميمات خلقالساعه باعث شده کشور به مشکلات زيادي دچار شود. پيش از مجلس هفتم، نمايندگان پارلمان افزايش قيمت فرآوردههاي نفتي نظير بنزين را در بودجه پيشبيني کرده بودند و بر همان اساس سالانه ۱۰درصد به قيمتها افزوده ميشد.
دولت هم ميتوانست براي اين افزايش درآمد برنامهريزي کند و بعد از تصويب مجلس به استفاده از آن بپردازد. مساله ديگر بياعتمادي عمومي است که در جامعه به وجود آمده. اعتماد عمومي مساله بسيار مهمي است. اين اعتماد که يک شبه ايجاد نميشود؛ مدتها زمان ميبرد که اندک اندک مردم به يک سيستم اعتماد کنند. حراست از اعتماد مردم وظيفه دولت و حاکميت است، چراکه اين اعتماد ميتواند با يک تلنگر دچار خدشه شود. وقتي هم اعتماد مردم سلب شد، عملا بازسازي آن بسيار سخت و طاقت فرساست. اعتماد را با گفتاردرماني و شعار نميتوان بازگرداند. فکري براي اين مسائل نشد و شد آنچه نبايد ميشد.
نميتوان سهم دولت را نيز در اتفاقات اخير ناديده گرفت. دولت مگر نماينده اصلاحطلبان نبود و نظرات آنها را نمايندگي نميکرد؟ چرا اکنون به چنين وضعيتي دچار شده است که عملا خيلي از اصلاحطلبان هم حاضر به حمايت از آن نيستند؟
اصلاحطلبان همواره در چارچوب ميدان رقابتي که وجود دارد به فعاليت سياسي پرداختهاند و در سال ۱۳۹۲ نيز دقيقا همان اتفاق افتاد. در آن زمان کانديداهاي نزديک به جريان اصلاحات آقايان عارف و روحاني بودند. بهدليل شرايط حساسي که وجود داشت و براساس منافع ملي تصميم بر آن شد که جريان اصلاحات از آقاي روحاني حمايت کند؛ زيرا بحث منافع ملي در ميان بود و با توجه به سابقه آقاي روحاني در بحث هستهاي اميد ميرفت که ايشان بتواند اين مساله را حل و فصل کند.
آقاي روحاني ميگفت هم چرخ سانتريفيوژها و هم چرخ اقتصاد بايد بچرخد. او بهعنوان يک حقوقدان رئيس دولت يازدهم شد و در چهار سال اول تلاش کرد که با همکاري اصلاحطلبان و مشورتهاي آنان کار مملکت را پيش ببرد. طي آن سالها آقاي روحاني از جريان اصلاحات کمک فکري ميگرفت و هرچند تعداد وزراي اصلاحطلب در کابينه زياد نبود، رأي و نظر آنها بهويژه آقاي معاون اول تاثيرگذار بود.
در سالهاي ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ ديپلماسي فعال دولت دستاوردي به نام برجام داشت که علاوه بر خارج کردن ايران از ذيل فصل هفت منشور ملل متحد و رفع بحران هستهاي، وضعيت معيشت مردم را بهبود بخشيد و گشايشهايي جدي ايجاد کرد. وجود برجام سبب شد که مسئولان از بسياري از مشکلات مديريتي در کشور غافل شوند و از سوي ديگران مخالفان دولت نيز کوشيدند به هر نحو ممکن در سر راه بهرهبرداري دولت از مواهب برجام مانع بگذارند و آقاي روحاني آنچنان که بايد در برابر مخالفان نايستادند و نشد که از برجام آن طور که آقاي ظريف تاکيد داشت استفاده کرد.
تا پيش از آغاز دور دوم رياست جمهوري آقاي روحاني اين وضعيت را در کشور شاهد نبوديم و اميد زيادي نسبت به آينده وجود داشت. در دولت دوم ايشان چه اتفاقي افتاد؟
از سال ۱۳۹۶ به اين سو که دولت دوم ايشان آغاز به کار کرد، مخالفين خيلي منسجمتر به فعاليت عليه ايشان پرداختند؛ در افزايش فعاليتهاي تخريبي عليه دولت اين نکته هم مؤثر بود که جريان رقيب دولت عهدي هميشگي با قدرت دارد، هيچگاه قدرت را به گروه ديگر تحويل نميدهد و علاوه بر اينها هيچگاه پاسخگو نيست. همه اينها به علاوه کمرنگتر شدن نقش اصلاحطلبان در دولت سبب شد که دولت دوم کارايي دولت قبل را نداشته باشد و در بسياري از مسائل نتواند درست تصميم گيري کند.
از سوي ديگر در دولت دوم آقاي روحاني، نزديکان سياسي ايشان فکر کردند رأي بيسابقه مردم به او تنها حاصل همت آنها بود. در حالي که اگر بعضي معاونان و مسئولان دفتر آقاي روحاني در جايي کانديدا شوند، تفاوتها را خواهند فهميد. ناسپاسي آنها و محدود کردن حلقه مديريتي کشور که نمونه آن شرايطي است که براي آقاي جهانگيري در دولت ايجاد شده، تبعات خود را خيلي زود نشان داد. آنها در خيال خود براي بعد از آقاي روحاني برنامهريزي ميکردند. وقتي مردمي که پاي صندوقهاي رأي آمده بودند، نمک خوردن و نمکدان شکستن اين آقايان را ديدند و متوجه شدند که اساسا آنها نسبت چنداني با مطالبات رأيدهندگان ندارند، به دولت بياعتماد شدند.
آقاي روحاني با عدم تحقق شعارهايي که پيش از انتخابات مطرح شده بود، از جمله ايجاد فضاي باز سياسي و حل مساله حصر کار را براي دولت سختتر کرد. در اين فاصله يک آدم تندرو نيز در آمريکا بر سر کار آمد، شرايط در جهان پيچيدهتر شد و متاسفانه شاهد آن بوديم که جنگطلبان جهاني کمر به از بين بردن برجام بستند. ترامپ علاوه بر توافقنامههاي بينالمللي نظير توافق پاريس، نفتا، INF از خروج از برجام سخن ميگفت (که سرانجام سال ۹۷ از آن خارج شد) و فضا براي تندروها در همه جا مهيا شد.
نقش مجلس را تا چه اندازه مؤثر ميدانيد؟ آيا نمايندگان نميتوانستند به دولت کمک کنند؟
مجلس هم نتوانست در اين ميان موثر عمل کند زيرا بسياري از کساني که با ليست اصلاحات به پارلمان راه يافته بودند، اصلا اصلاحطلب نبودند. اصلاحطلبان شناسنامهدار که مورد تاييد شوراي نگهبان قرار ميگرفتند بسيار اندک بودند و شايد در کل کشور به ۳۰ نفر نميرسيدند. بسياري کسان آمدند گفتند ما حامي دولت هستيم و ميخواهيم در ليست اصلاحات باشيم. اينها به مجلس که رفتند يا تغيير رويه دادند يا آنقدر صدايشان کماثر بود که اصلا شنيده نشد. عدم پاسخگويي همين وضعيت را ايجاد ميکند.
البته اصلاحطلبان هم در آن زمان چندان مقصر نبودند. سياستهاي شوراي عالي در آن زمان بر دو محور استوار بود: اول جلوگيري از ورود تندروها و پايداريچيها به مجلس و دوم حمايت از دولت در پيشبرد برنامهها. هدف اول محقق شد اما با توجه به رفتارهاي غيراصولي و چرخش کساني که با ليست اميد وارد مجلس شده اما به سمت ديگر رفتند، کار ناقص ماند. بسياري از آنها که با رأي اصلاحطلبان بالا آمده بودند به رأي خود پشت کردند و با قرار گرفتن در جناح رقيب از مستقلبودن خود سخن گفتند.
برخي کارشناسان معتقدند که ريشه اعتراضات ۹۸ به سال ۹۶ بازميشود. ارزيابي شما چيست؟
اعتراضات ديماه ۱۳۹۶ ريشه اقتصادي داشت. با آغاز اعتراضات مردم به مشکلات معيشتي در سال ۱۳۹۶، عليالاصول اصلاحطلبان بايد در کنار مردم قرار ميگرفتند، اما چنين نشد. جريان اصلاحات صرفا به بيان مشکلات اکتفا کرد و با انتقاد از دولت تلاش کرد که صداي مردم را به گوش مسئولان برساند. با اين وجود براي برونرفت از آن شرايط راهکاري ارائه نشد و الگوي واحدي براي خروج از بحران وجود نداشت.
منکر سوءاستفادههايي که از سوي برخي جريانهاي سياسي داخلي و خارجي صورت گرفت نيستم، نظير برخي خارج نشينان، دلواپسان و تيم رئيسجمهور سابق، اما بايد اعتراض مردم زمينهساز يک تغيير در سياستگذاريها از جمله سياستهاي اقتصادي ميشد. کمي بعدتر اعتراضات هفتتپه را شاهد بوديم که آن گونه برخورد شد. مگر کارگر جز حقوق مصرح در قانون چيزي طلب ميکرد؟ چگونه با کارگران برخورد شد؟ آقاي روحاني که شعار ميداد سپهر سياسي کشور بايد به وضعيت سياسي-اجتماعي» تغيير شرايط دهد. چرا در آن زمان دولت اين شعار کليدي رئيسجمهور را فراموش کرد که بعدتر با تبعات آن روبهرو شود؟ انقلاب ما براي شنيده شدن صداي مردم بود اما گويا ارادهاي براي شنيدن صداي مردم در آن زمان وجود نداشت.
از منظر سياسي نيز شرايط کشور براي اعتراض قانوني مهيا نبود. چرا با وجود اتفاقاتي که در سال ۱۳۹۶ رخ داد، تمهيدات لازم در اين باره انديشيده نشد؟
اتفاقا تصميماتي اتخاذ شد که ميتوانست مؤثر باشد اما خب موانعي براي اجرائي کردن اين تصميمات وجود داشت. شوراي شهر در اين خصوص مصوبهاي داشت که مکانهايي براي اعتراضات مردم تعيين شود. اين راهي بود که بتوانيم در راستاي اجرائي کردن اصل ۲۷ قانون اساسي گام برداريم. اين اصل خيلي شفاف و روشن ميگويد «تشكيل اجتماعات و راهپيماييها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل مباني اسلام نباشد آزاد است» اما متاسفانه اين حق چندان در کشور به رسميت شناخته نميشود. در نتيجه هر زمان مردم بخواهند اعتراضات خود را بيان کنند بايد هزينه بسيار سنگيني براي اعتراض خود بپردازند. اعتراض قانوني نبايد براي مردم هزينهاي در پي داشته باشد. در آن زمان گفته شد اين مصوبه در حيطه اختيارات شوراي شهر نيست.
انتظار ميرفت دولت به مساله ورود کند و اقدام مقتضي داشته باشد اما وزير کشور آقاي روحاني اساسا نگاه ديگري دارد و پيشبينيهاي لازم در اين زمينه صورت گرفت. من بسيار متاسفم که مردم آسيبهاي سختي طي هفته گذشته ديدند. مردم وقتي اعتراض ميکنند نه شيشه ميشکنند نه بانک آتش ميزنند و نه امثال اينها. وقتي اعتراض قانونمند و در بستر آرام امکانپذير نباشد، شرايط براي کشور سخت ميشود. در اين شرايط هر اعتراض را بهدليل نگرانيهاي امنيتي نميگذاريم برگزار شود. ميگويند براندازان و خارج نشينان سوءاستفاده ميکنند. من نميدانم اينها از کجا و چگونه وارد کشور ميشوند که اعتراضاتي در اين ابعاد را آرايش ميدهند.
شما ايراد اصلي کار دولت در مساله بنزين را در کجا ميدانيد؟
مردم عادي طي اين روزها آسيب ديدند. بايد براي التيام اين زخم عميق مردم اقدام شود. از سوي ديگر هزينه اقتصادي زيادي نيز بر کشور تحميل شد و معيشت مردم نيز تحت تاثير قرار گرفت. از يکسو اينترنت در کشور بيش از يک هفته قطع بود و از سوي ديگر گران شدن بنزين تحميل هزينهاي اضافي بر دوش مردم بود که به نحو درستي تمهيدات لازم براي کاهش اين آسيب انديشيده نشد. درست است که اين تصميم همه ارکان نظام بود، اما نقش دولت را نيز نميتوان ناديده گرفت. آقاي رئيسجمهور بارها عليه توزيع يارانه نقدي صحبت کرده بود و ميگفت اين موضوع آسيب جدي به اقتصاد کشور زده.
حال چه شد که اين تصميم گرفته شد؟ وقتي سران سه قوه تصميم ميگيرند و رهبري هم اين موضوع افزايش قيمت را تاييد ميکند يعني شرايط درآمدي بسيار سخت بوده و تحت هر شرايطي بايد اين کار صورت ميگرفت. چرا همين را به مردم نميگوييم؟ از سوي ديگر تدابير امنيتي را چرا نسنجيده بوديم؟ مردم که آمبولانس و بانک آتش نميزنند. وقتي ميگوييد اغتشاشگر بودند چرا از پيش اين امکانسنجي صورت نگرفته بود و آنها شناسايي و بازداشت نشده بودند؟
عملکرد آقاي روحاني را در ايام اعتراضات چگونه ديديد؟
اصلاحطلبان با يک چالش جدي روبهرو هستند و کارنامه آقاي روحاني پاي آنها نوشته ميشود. اين در حالي است که ايشان نه انتخاب بلکه ترجيح اصلاحطلبان بود و گمان ميرفت که بتوانند در آن مقطع مشکلات کشور را حل کنند. آقاي روحاني آدمي معتدل بود و با توجه به نزديکي که به مرحوم آيتا... هاشمي داشت انتظار ميرفت مؤثر عمل کند. سرانجام ايشان انتخاب شد اما نتوانست انتظارات را برآورده کند. من به سختيهاي ايشان آگاهم، ميدانم چه حملات بيسابقهاي عليه ايشان در جريان است. ميدانم وقتي رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي ميگويد ماموريت من به زير کشيدن رئيسجمهور است اين حرف چه معنايي دارد. با اين وجود انتظار ميرفت کسي که ۲۴ميليون رأي را پشتيبان خود دارد، بسيار بهتر عمل کند.
عملکرد آقاي رئيسجمهور در اتفاقات اخير حساب شده و کاملا درست بهنظر نميرسيد. صحبتهاي ايشان در طول اعتراضات در حد دبير شوراي عالي امنيت ملي بهنظر ميآمد. آقاي روحاني حرفهايي زدند که کاش نميزدند و اين موضوع بسيار براي من عجيب بود. در مجلس که با ايشان هم دوره بودم، کلمات را براي سخنراني با دقت انتخاب ميکردند اما نميدانم چه بر آقاي روحاني گذشته که امروز اين چنين با عصبانيت سخن ميگويند. رئيسجمهور از وجود دوربين و کنترل مردم حرف ميزند. بايد به آقاي روحاني يادآوري کرد که اين وظيفه بخش امنيتي شماست.
شما با برخي حرفها مردم را در ايام سختي بيپناه کرديد. بيخرداني بودند که بخواهند کشور را به آشوب بکشند اما وقتي به اعتراضات و انتقادات مردم پاسخ درست و رضايت بخش داده نميشود انتظار داريد با بحران مواجه نشويد؟
اصلاحطلبان در اين شرايط چه کار ميتوانند بکنند؟
مهمترين اتفاقي که در شرايط کنوني بايد از سوي همه جريانها صورت گيرد، دلجويي از مردم است. مردم نياز دارند اعتراضاتشان به رسميت شناخته شود. اصلاحطلبان بايد در کنار مردم قرار گيرند و مطالباتشان را از نهاد قدرت پيگيري کنند. من به مسئولان و احزاب و گروهها هشدار ميدهم که نکند به رسميت شناخته نشدن اعتراض مردم، کشور را به سوي مسيري بيبازگشت ببرد.
محمدحسین لطفالهی
- 15
- 4