تنها چند ماه تا پایان چهار سال ریاستجمهوری جنجالی دونالد ترامپ در آمریکا باقی مانده و از هماکنون گمانهزنیها درباره انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر روابط ایران و آمریکا آغاز شده است. رقیب ترامپ در انتخابات آینده جو بایدن معاون باراک اوباما در دوران ریاستجمهوری است. بر اساس نظرسنجیهای صورت گرفته پس از بحران کرونا محبوبیت بایدن نسبت به دونالد ترامپ بیشتر شده است. این درحالی است که مردم آمریکا از نحوه عملکرد ترامپ در بحران کرونا انتقادات جدی دارند.
علاوهبر این ترامپ با چالشهای مختلفی از جمله افشاگریهای نزدیکان خود نیز مواجه بوده که جایگاه وی را بیش از پیش در جامعه آمریکا متزلزل کرده است. بههمین دلیل و برای تحلیل و بررسی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تأثیر آن بر روابط ایران و آمریکا «آرمان ملی» با دکترصادق زیباکلام استاد سابق دانشگاه تهران و تحلیلگر برجسته سیاسی گفتوگو کرده است که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
شکست يا پيروزي ترامپ در انتخابات رياستجمهوري چه نقشي در معادلات بين ايران و آمريکا خواهد داشت؟ آيا درصورتي که جو بايدن به رياستجمهوري آمريکا برسد چشمانداز بهتري بين ايران و آمريکا به وجود خواهد آمد؟
پيروزي ترامپ يا بايدن در انتخابات رياستجمهوري آمريکا در رابطه کلي ايران و آمريکا تغييري ايجاد نميکند. از سال ۵۷ که در ايران انقلاب شده تاکنون چه روسايجمهوري ايالات متحده آمريکا جمهوريخواه بودند؛ چه دموکرات رابطه ايران و آمريکا تغييري نکرده و ستيز و دشمني ايران با آمريکا همچنان ادامه پيدا کرده است. کارتر دموکرات بود، ريگان جمهوريخواه بود، جورج بوش جمهوريخواه بود، کلينتون دموکرات بود، اوباما دموکرات بود و ترامپ جمهوريخواه بوده است. با اين وجود در دوران رياستجمهوري همه اين افراد دشمني ايران و آمريکا ادامه پيدا کرده است. آمريکاستيزياي که در ايران در دوران رياستجمهوري اوباما وجود داشت با آمريکاستيزياي که در دوران ترامپ در ايران وجود دارد، هيچ تفاوتي نکرده است.
به هر حال در دوران برخي روسايجمهوري آمريکا مانند اوباما ايران و آمريکا به هم نزديکتر شدهاند يا رويکرد مسالمتآميزي با هم داشتهاند. آيا ميتوان عنوان کرد در طول ۴۱ سال گذشته رابطه ايران و آمريکا به صورت مطلق در وضعيت دشمني قرار داشته است؟
اين اتفاقات رخ داده اما نگاه آمريکا و ايران به همديگر تغييري نکرده است. ايدئولوژي آمريکاستيزي در ايران در دوران رياستجمهوري اوباما همان بوده که امروز در دوران رياستجمهوري ترامپ هم وجود دارد. اين در حالي است که نگاه دموکراتها با جمهوريخواهان درباره ايران متفاوت بوده است. به عنوان مثال نگاه آقاي اوباما و جان کري در زمينه برجام نسبت به ايران مثبت بود و همين نگاه مثبت نيز زمينه را براي توافق برجام فراهم کرد. با اين وجود ترامپ براساس ملاحظات و انگيزههايي که داشت توافق برجام را به هم زد. اين نقض سخنان بنده نيست. سخن بنده اين است که چه زماني که دموکراتها در کاخ سفيد حضور داشتهاند و چه زماني که جمهوريخواهان قدرت را در ايالات متحده آمريکا در اختيار داشتهاند رابطه ايران و آمريکا هيچ تغييري نکرده است. اينکه دموکراتها همچنان به برجام علاقهمند هستند و در عين حال ترامپ از برجام خارج شده و آن را به ضرر آمريکا قلمداد کرده نيز ناقض سخنان بنده نيست. اوباما و جان کري که مانند ترامپ و پمپئو شمشير را عليه ايران از رو نبسته بودند. با اين وجود هيچ تغيير ملموسي در رابطه ايران و آمريکا رخ نداد. دو کشور پس از ۲۱ ماه مذاکره بر سر برجام در نهايت به توافق رسيدند و برجام به عنوان يک توافق بينالمللي امضا شد. پس از برجام نيز شرکتهاي بزرگ اروپايي و ژاپني وارد ايران شدند و سرمايهگذاريهايي نيز صورت گرفت. با اين وجود به اندازهاي تيغ و تيشه در مسير برجام ريختيم که چه ترامپ در آمريکا به قدرت ميرسيد و چه نميرسيد برجام مرده بود و عملا کارايي خود را از دست داده بود. از همان ابتدا نيز تندروها در ايران عنوان کردند برجام به معناي تنشزدايي با آمريکا و غرب نيست و همه شعارها اعم از صدور انقلاب همچنان ادامه پيدا خواهد کرد. اين اتفاق نيز در عمل رخ داد. در نتيجه اگر در انتخابات رياستجمهوري آينده آمريکا نيز دموکراتها به پيروزي برسند و به دنبال تنش با ايران نباشد و تحريمهاي وحشتناک عليه ايران اعمال نکنند ما در درون کشور کاري ميکنيم که آنها نيز شمشير را عليه ايران از رو ببندند.
با همه اين اوصاف شما شانس پيروزي ترامپ را بيشتر ميدانيد يا بايدن را؟
تا قبل از کرونا شانس ترامپ خيلي زياد بود و وي موفق شده بود در اقتصاد آمريکا يک تحول مثبت ايجاد کند. در دوران رياستجمهوري ترامپ ميزان بيکاري در پايينترين سطح خود قرار داشت و همچنين رشد اقتصادي آمريکا در بالاترين سطح خود بود. از سوي ديگر صادرات آمريکا رشد کرده بود و به همين دليل وضع اقتصادي طبقه زير متوسط در آمريکا اعم از سفيدپوست و سياهپوست بهتر از گذشته شده بود. با اين وجود ظهور ويروس کرونا افق روشن ترامپ را در انتخابات آينده از بين برد. مقصود من اين نيست که مردم آمريکا دولت ترامپ را مسئول کرونا ميدانند. منظور من اين است که پس از کرونا در جامعه آمريکا اين احساس به وجود آمده که دولت ترامپ مديريت خوبي نسبت به بحران کرونا در اين کشور نداشته است. مردم آمريکا گمان ميکنند اگر ترامپ عملکرد بهتري نسبت به بحران کرونا داشت ميزان تلفات در آمريکا تا به اين اندازه زياد نميشد. نظرسنجيهاي صورت گرفته نيز نشان ميدهد تا قبل از کرونا ميزان محبوبيت ترامپ نسبت به کانديداي نهايي دموکراتها بيشتر بوده اما پس از کرونا ميزان محبوبيت ترامپ براي اولين بار کمتر از جو بايدن بوده است. به همين دليل اگر وضعيت به همين شکل ادامه پيدا کند شانس ترامپ روزبهروز کاهش پيدا ميکند و به همان اندازه شانس بايدن افزايش پيدا ميکند.
پيروزي بايدن چه سناريويي را پيشروي ايران و آمريکا قرار ميدهد؟ اگر ترامپ دوباره به رياستجمهوري برسد چه چشماندازي براي رابطه ايران و آمريکا متصور هستيد؟
بنده در گذشته معتقد بودم بين ايران و آمريکا بحران ايجاد شده است. اين در حالي است که مدتهاست به اين نتيجه رسيدهام که بايد به جاي کلمه بحران از باتلاق استفاده کنم. تفاوت اين دو کلمه نيز در اين است که در وضعيت بحراني انتظار ميرود شرايط به مرور زمان بهتر شود، اما در وضعيت باتلاق به مرور زمان وضعيت بدتر ميشود و دو طرف در عمق بيشتر گرفتار ميشوند. در چنين شرايطي تنها يک تصميم فوقالعاده ميتواند فرد گرفتار در باتلاق را نجات دهد و راه تدريجي ديگري وجود ندارد. به همين دليل نيز معتقدم تنها راهي که ميتواند ايران و آمريکا را از اين باتلاق نجات دهد به تعبير من برجام ۹۹ است؛ مانند توافق برجام در سال ۹۴ خواهد بود.
در حالي که آمريکا از برجام خارج شده است چرا بايد به سمت يک برجام ديگر با آمريکا حرکت کرد؟
بايد ديد چه عواملي باعث شده آمريکا از برجام خارج شود. بنده معتقدم جريان تندرو و راديکال باعث شده که آمريکا از برجام خارج شود. پس از برجام تندروهاي داخلي به شکلي رفتار ميکردند که قرار نيست رويکرد جديدي در مقابل آمريکا و غرب اتخاذ شود و رويکرد آمريکاستيزي و غربستيزي همچنان در ايران ادامه خواهد داشت. تندروها عنوان ميکردند برجام تنها يک توافق در زمينه هستهاي بوده و کارکرد ديگري نداشته است. در نتيجه سياست آمريکاستيزي که از بهمن ۵۷ آغاز شده بود همچنان با قدرت ادامه پيدا خواهد کرد. بنده معتقدم ما بايد به دنبال برجام ديگري با آمريکا باشيم. برجام قبلي توسط آقاي روحاني امضا شد که با مخالفت تندروها مواجه بود. تندروهاي داخلي همواره اين نکته را به کشورهاي جهان القا کردهاند که آقاي روحاني در ايران تصميمگير نهايي نيست و تصميمات مهم در جاي ديگري گرفته ميشود. نکته ديگر اينکه تندروها و راديکالها همواره به اين مساله اعتقاد داشتهاند که اگر قرار است سودي از برجام عايد کشور شود، چرا اين سود به نام حسن روحاني و حاميانش يعني اصلاحطلبان نوشته شود. به همين دليل نيز از همه امکانات و ابزار خود براي مخالفت با برجام استفاده کردند. اين در حالي است که تندروها به اين نکته اذعان دارند که با يک حرکت ديگر وضعيت اقتصادي ايران بهتر خواهد شد و اين بهبود اوضاع در کوتاه مدت نيز قابل مشاهده خواهد بود.
فکر ميکنيد در شرايط کنوني آمريکاييها چه واکنشي نسبت به حرکت ايران از خود نشان بدهند؟
واقعيت اين است که ستيز با آمريکا با تسخير سفارت آغاز شد. چند ماه پس از انقلاب مقامات آمريکايي در ديدار با مهندس بازرگان، دکتر چمران و دکتر يزدي در الجزيره رسما اعلام کردند ما جمهوري اسلامي را به رسميت ميشناسيم و به انقلاب ايران احترام ميگذاريم. اما مساله اين بود که آمريکاييها دروغ ميگفتند و بهرغم اينکه عنوان ميکردند با جمهوري اسلامي دشمني ندارند اما مرتب عليه جمهوري اسلامي توطئه ميکردند. به همين دليل نيز در ۴۲ سال گذشته در يک دور باطل با آمريکا قرار گرفتهايم. بنده معتقدم آمريکاييها با ما مشکل نداشتند.
آمريکاييها رژيم پهلوي را به جمهوري اسلامي ترجيح ميدادند و اين واقعيت را پذيرفتند که خواست مردم ايران حکومت پهلوي نيست. با اين وجود تندروهاي داخلي چه در آبان ۵۸ و چه در آبان ۹۹ اين مساله را نپذيرفتند و معتقدند زيباکلام و ليبرالهاي سادهلوح سخن آمريکايي را باور کردهاند. امروز هم اگر ما به سمت تنشزدايي با آمريکا حرکت کنيم هم جو بايدن استقبال خواهد کرد، هم ترامپ. شايد در جزئيات توافق با ايران بين جمهوريخواهان و دموکراتها تفاوتهايي وجود داشته باشد اما در اصل موضوع هر دو جريان سياسي آمريکا اتفاقنظر خواهند داشت. به صورت طبيعي اگر هر کشوري نسبت به کشور ديگري ابراز انزجار و دشمني کند پس از مدتي با واکنشي شبيه مواجه خواهد شد. چگونه ممکن است در حالي که تندروهاي داخلي همواره با رويکرد خصمانه با آمريکا رفتار ميکنند آمريکاييها رويکرد ديگري در مقابل ايران در پيش بگيرند. بنده خوشبينانه به قضيه نگاه ميکنم و معتقدم چشمانداز بين ايران و آمريکا روشن است.
دلايل شما براي خوشبيني نسبت به آينده روابط ايران و آمريکا چيست؟
سال آينده هم مجلس در اختيار تندروها قرار دارد و هم قوه مجريه. اين در حالي است که ساير نهادها نيز با اين دو قوه همسو خواهند بود. در نتيجه اگر توافقي بين ايران و آمريکا صورت بگيرد کسي در اين مسير تيغ و تيشه نميريزد و مانع ايجاد نميکند. بايد بين تندروها و ميانهروها در ايران تفکيک قائل شد. ميانهروها در ايران قدرتي ندارد که بتوانند توافق بين ايران و آمريکا را از ريل خارج کنند. اين در حالي است که تندروها در سال ۹۴ توافق ايران و آمريکا را از ريل خارج کردند. جريان اعتدالگرا و اصلاحطلب حتي اگر از قدرت کافي نيز برخوردار بودند به دنبال برهم زدن توافق بين ايران و آمريکا حرکت نميکردند. براي دموکراتها مفاهيمي مانند حقوقبشر، انتخابات آزاد و نداشتن زنداني سياسي بيشتر از جمهوريخواهان ارزشمند بوده است. اينکه جمهوريخواهان تندرو مانند ترامپ و پمپئو تنها به وجود زنداني اعتراض ميکنند اما به زندانيان سياسي در عربستان اعتراض نميکنند نشاندهنده آن است که اين افراد به معناي واقعي به مفاهيمي مانند حقوق بشر و نداشتن زنداني سياسي باور ندارند و تنها منافع خود را در اين زمينه در نظر ميگيرند.
به باور من ترامپ به همان اندازه طرفدار دموکراسي است که رهبران حزب کمونيست چين، بن سلمان، پوتين يا بشار اسد به دموکراسي باور دارند. امروز بخشي از جريان تندرو در داخل ايران به اين نتيجه رسيدهاند که جمهوري اسلامي بايد به سمت يک حرکت جديد برود. در چنين شرايطي قطعا آمريکا در ازاي کاهش تحريمها به دنبال گرفتن امتيازاتي از ايران خواهند بود. زياد هم فرق نميکند که اين حرکت در مقابل ترامپ باشد يا بايدن. تنها تفاوت در جزئيات مذاکراتي است که بين ايران و آمريکا صورت ميگيرد. در هر دو حالت وضعيت اقتصادي ايران بهتر خواهد شد. در چنين شرايطي تندروها به مردم عنوان ميکنند در حالي که روحاني نتوانسته توافق خوبي با آمريکا انجام بدهد ما موفق شدهايم اين کار را انجام بدهيم.
* احسان انصاری
- 17
- 2