کیهان نوشت:شکست دونالد ترامپ، شکست سیاستهای خارجی آمریکا در مقطع «چهار ساله اخیر» هم هست و این یعنی ایران در هماوردی به پیروزی رسیده چرا که معمار سیاست فشار حداکثری میدان را ترک میکند، در حالی که حریف او همچنان هل من مبارز میطلبد و در صحنه مبارزه باقی مانده است.
بدیهی است این به معنای استقبال از بایدن نیست چرا که او نیز در دشمنی و کینهتوزی علیه ایران اسلامی با ترامپ تفاوتی ندارد. بایدن در یادداشتی که برای CNN فرستاده بود تاکید کرده بود که سیاست فشار حداکثری نتوانسته ایران را به زانو در آورد و باید تحریمهای هوشمند نیز به آن افزوده شود! این نکته نیز گفتنی است که طی ۴۱ سال گذشته دموکراتها بیشترین دشمنی و توطئه و تحریم را علیه جمهوری اسلامی ایران اِعمال کردهاند.
آنچه برای حریف در صحنه مبارزه مهم است، شکست طرف مقابل در «میدان» است وقتی حریف میدان را ترک میکند و یا زمان را از دست میدهد، این برای طرف مقابل پیروزی به حساب میآید. در خود آمریکا و میان مقامات این کشور مطرح بود که در دوره ترامپ فشار آمریکا بر ایران متراکم گردیده و دامنه این فشار به هر فرد و یا شرکت خارجی که در مظان همکاری با ایران بود هم رسید و لذا بسیاری از راههای ورود کالا به ایران و یا خروج کالا از ایران مسدود گردید.
شکست ترامپ در انتخابات دور دوم، از حیث شکست یک مقطع از سیاستهای ضدایرانی آمریکا برای ما بسیار مهم است و میتواند یک دستاورد بزرگ هم تلقی شود. در این فضا دولت جمهوری اسلامی باید از فرصت حدود شش ماههای که تا تثبیت دولت جدید آمریکا پیشرو دارد، حداکثر تلاش خود را برای رفع محدودیتهای قبلی و دورزدن تحریمها به کار گیرد چرا که آمریکا با ضعیفترین دوران حاکمیت خود روبهروست و بسیاری از کشورهای طرف تجارت ایران مانند گذشته حاضر به پذیرش دستورات دیکته شده آمریکا نیستند.
الان زمان آن است که دولت از شرایط فشل آمریکا برای کاهش فشارهای موجود بر ملت ایران استفاده نماید و همه ظرفیت خود را برای آن بسیج کند.
قطعاً این شکست -بخوانید شکست آمریکا- برای جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت، خوشایند خواهد بود. شکست اخیر آمریکا، از نظر یمنیها به مثابه شکست «سعودی متجاوز» نیز هست کما اینکه برای فلسطینیها شکست ترامپ به معنای شکست نتانیاهو و شکست سیاستهای ضدفلسطینی که در قالب معامله قرن، یا الحاق کرانه باختری و یا انتقال سفارتخانهها از تلآویو به بیتالمقدس دنبال شد هم مطرح است. در لبنان شکست ترامپ به معنای شکست جبهه آمریکایی سعودی فعال در این کشور نیز تلقی میشود. شکست قاتل خبیث سردار سلیمانی برای جمهوری اسلامی به خصوص یک نتیجه خوب به حساب میآید. این شکست از یک سو به ما فرصت میدهد تا با بهرهگیری از آمریکای فشل و گرفتار در مشکلات عدیده، فشارهای کنونی را با برنامهریزی درست از بین ببریم و از سوی دیگر شکست سیاست «فشار حداکثری» اعتماد هیئتحاکمه جدید آمریکا به این سیاست را کاهش میدهد و این برای ما در فضای بینالمللی هم وضع بهتری را رقم میزند.
البته در نهایت همانطور که دستاوردهای ما مرهون مقاومت و برنامهریزی درست ما بوده، از این پس نیز میزان موفقیت جمهوری اسلامی و ملت ایران به میزان مقاومت، خوداتکایی و اصلاحات اقتصادی بستگی دارد.
روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به روحانی: شما و ظریف ۹ ماه فرصت دارید، امید را به مردم بازگردانید
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:ماجرای انتخابات آمریکا بر تمایل ملتی که با صندوقهای رأی قهر کرده بود نیز رفتهرفته تأثیر میگذارد و شاید راه باقیمانده تا انتخابات ۱۴۰۰ آنگونه که یک جریان خاص میاندیشد آسان و هموار برایشان نباشد و تفکر اینکه با یک انتخابات حداقلی پس از مجلس، ریاست جمهوری را نیز در اختیار بگیرند توهمی بیش نباشد.
البته این دورنما برای موفقیت جریان مستقل سیاسی کشور نیز هنوز روشن نیست و باید منتظر تحولات آینده بود. دولت و دستگاه سیاست خارجی آن نباید به تهدیدات و خط و نشان کشیدنهای افراطیون اهمیتی بدهند ازجمله آنگونه که یک فعال با انصاف اصولگرا خبر از آتش تهیه آنان بر علیه شخص وزارت خارجه داده است. دولت آقای روحانی در فرصت نه ماهه باقیمانده هنوز میتواند با تدبیر، امید را به مردم برگرداند.
البته راه درست جلب رضایت مردم از راه توجه جدی به نیازهای آنان و حل مشکلات است تا آنجایی که اختیارش را دارد و هرجا هم نداشت با آنها صریحاً در میان بگذارد. توجه به داخل و همزیستی با جهان خارج رمز موفقیت است و این قطعاً به معنای ندیدن پیچیدگی و شیطنت حاکمان جدید کاخ سفید و اعتماد به آنان نیست.
اگر دستگاه دیپلماسی کشور با استقلال و صلابت راه قبل از ترامپ را دنبال کند و در کار مردم هم بهویژه سفره اقتصادی آنان گشایشی دیده شود، میتوان امیدوار بود که انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ تبدیل به یک حماسه باشکوه شود. این چیزی است که نظام به آن احتیاج دارد و تداوم عزتمند آنرا تضمین میکند و امید است جریانهای مختلف سیاسی و نهادهای انتخاباتی و تأثیرگذار نیز این فرصت طلایی را بفهمند و در آن مسیر حرکت کنند.
روزنامه اطلاعات: انتخابات آمریکا از نگاهی متفاوت!
۱ـ اینبار نیز انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا در صدر خبرها، گزارشها، نقد و تحلیل کارشناسان سیاسی و رسانهای قرار گرفته است. مهمترین فصل اشتراک همه آنها بر چند محور میچرخد. الف: بیش از یکصد و پنجاه میلیون از شهروندان آمریکایی در این انتخابات شرکت کردهاند که در تاریخ انتخابات در این کشور و در جهان بیسابقه و دارای اهمیت خاص است. اولین نگاه مثبت به عدد ۱۵۰ میلیون رأی دهنده در سراسر آمریکا، به خودی خود نشان از دو ویژگی شهروندان آن دارد. یکی حضور در صحنه برای انتخاب عالیترین مقام دولتی کشور خود که در قانون اساسی آمریکا، بالاترین شخصیت در هرم قدرت و ردهبندیهای نظام حکومتی دیده شده است. تا آنجا که همسر رئیس جمهوری را «بانوی اول» و در ادبیات رایج اجتماعی «مادر ملت» مینامند. شخص رئیس جمهوری، علاوه بر مسئولیتهای وسیع قانونی و اجرایی در اداره، مدیریت و مرکزیت نظام فدرالی در کشوری وسیع با ۵۰ ایالت، فرماندهی کل قوا در رأس هرم ارتش و مجموعه ارگانهای نظامی ـ امنیتی دیده شده است. بنیانگذاران آمریکا در تدوین قانون اساسی آن که بزرگترین، وسیعترین قانون اساسی در جهان است، اصل اول را با این عبارت آغاز کردهاندکه «ما به خدا ایمان داریم». این جمله بر اسکناس یک دلاری آمریکا نیز حک شده است. اصول دیگر بر «دمکراسی» یا همان میزان رأی ملت تدوین شده است که در شرح هرم قدرت و مسئولان براساس پذیرش «فدراتیو» در سراسر این کشور و ایالتهای آن جاری و ساری است. براساس نظر «جفر سون» از بنیانگذاران در تدوین قانون اساسی آمریکا که معتقد بود «قدرت» در درون خود همواره فساد را به همراه دارد، در حالی که بدون شاخصه قدرت نمیتوان کشور و جامعه را اداره کرد؛ باید قدرت و مسئولیتپذیری را در راستای هم ارزیابی کرد و برای مهار آن از انحراف، چرخش قدرت در مدت زمان تعریف شده از طریق انتخابات و پذیرش آراء مردم، تحقق یابد تا همواره تصحیح و مهار آن صورت پذیرد. دمکراسی امری متداوم است و ریشه نهادینه آن بر پذیرش آرای مردم از طریق انتخابات استوار است.
۲ـ حاکمیت در آمریکا در حیطه شرح وظایف دو نهاد اصلی آن، کنگره (مجلس و سنا) و کاخ سفید(ریاست جمهوری) تعریف و تبیین شده است. کنگره، بزرگترین مسئولیت «قانونگذاری» و نهاد ریاست جمهوری، «مرکزیت اجرایی و فرماندهی» را به عهده دارند. این هر دو نهاد از طریق انتخابات تعریف و تعیین میشوند.
از سوی دیگر شاکله حاکمیت در آمریکا، تعریف دو حزبی «حزب دمکرات و جمهوریخواه» دارد که تفاوتها در چرخشهای اجرایی و مدیریتی را به صورت مستمر، ظهور و بروز میدهند. در انتخابات اخیر در آمریکا، رقابت دوحزب حاکم و نمایندگان آن برای پذیرش ریاست جمهوری در چهار سال آینده، براساس همین محوریت تعریف از حاکمیت دوحزبی میچرخد. تفاوت ترامپ و بایدن، اولی به نمایندگی از حزب جمهوریخواه و دومی از سوی حزب دمکرات در همین راستا قرار دارد. در حالی که ترامپ برای دور دوم و بایدن برای اولین دوره چهارسال در صحنه مبارزات انتخاباتی قرار گرفتهاند. براین اساس:
۳ـ ترامپ باید از چهارسال دوره اول ریاست جمهوریاش دفاع کند و بایدن مرحله به مرحله کارنامه و عملکرد چهارسال گذشته از دوره اول ریاستجمهوری او را به چالش کشید. واقعیت مشهود در این انتخابات نشان میدهد که اول: مردم آمریکا از عملکرد و شخصیت ترامپ خسته شدهاند. زیرا او قادر نیست کارنامهای مورد قبول مردم از چهار سال گذشته ریاست جمهوریاش ارائه دهد. دوم: در مجموع برنامهریزیها و عملکرد ترامپ در داخل در مقابله با اپیدمی مرگبار کرونا، یا سیاستهای اجتماعی و بهویژه اقتصادی ناموفق بوده است. رأی دهندگان آمریکایی، کشور خود را در بحرانهای متعدد میبینند که دیگر قابل دفاع نیست و نیازمند چرخش و تغییر است. سوم: در سیاست خارجی، کارنامه چهار ساله ترامپ بر محور ستیزهجویی، دشمنیابی و قلدری استوار بوده است. این سیاست و خصلت شخصیتی ترامپ چنان به بنبست رسیده است که شخصیتهای فکری و اندیشمندان آمریکا، ادامه این مسیر را تشدید فاجعه تا حد خطر جهانی میدانند و هشدار دادهاند. چامسکی، جامعهشناس صاحب نام در آمریکا و در جهان در آستانه انتخابات بهصورت علنی از طریق رسانهها چندین بار این جمله «اگر ترامپ بار دیگر انتخاب شود برای بشریت خطرناک خواهد بود» را گفته و هشدار داده است. در محک گذشته براساس ارزیابی از شرایط نوشته شد که: «کوپن قدرتطلبی انحصاری ترامپ پایان گرفته است.» بر همین اساس در صحنه بینالمللی هیچ دولت و کشوری بهصورت رسمی و قاطع از انتخاب مجدد او حمایت نکرد.
۴ـ این انتخابات، درپوش گندابی را برداشته است که شکافهای خطرناک اجتماعی تا تهدیدهای مسلحانه نژادپرستی در شهرهای آمریکا را ظاهر کرده است. ترامپ و همراهان او از پمپئو وزیر خارجه تا معاون اول و … خود را نمایندگان تفکرات «اوانجلیستی صهیونیست» میدانند که اکنون با اسلحه وارد خیابانها میشوند و تا کشتار شهروندان آمریکایی پیش آمدهاند. خطری که برخی از سیاستمداران صاحبنام از هر دو حزب حاکم جمهوریخواهان (هم حزبیهای ترامپ) تا اغلب دمکراتها هشدار میدهند و آژیر خطر جنگ داخلی را به صدا درآوردهاند. در گزارشهای خبری چندین رسانه آمریکایی آمده است که فروش سلاحهای مرگبار از فروشگاههای اسلحه تا پنجاه برابر رشد یافته و خطرناکی رفتارهای ترامپ موجب شده است که آژیر خطر نبردهای خیابانی در سراسر آمریکا به صدا درآید! ترمیم این شکاف از اولین شعارهای «بایدن» است که مدام میگوید: «دمکراسی در آمریکا و پذیرش رأی مردم آن هنوز زنده و پابرجا است و اگر من انتخاب شوم، رئیسجمهوری همه مردم آمریکا خواهم بود!» انتخابات در آمریکا اوج تضادهای تفکری در این کشور را آشکارتر کرده است.
- 11
- 4