روزنامه آرمان ملی شنبه چهارم بهمن گفت وگویی را با بهمن آرمان اقتصاددان ترتیب داده که در ادامه، گزیده ای از آن را می خوانیم:
در حالی که جو بایدن به صورت رسمی قدرت را در آمریکا به دست گرفته این روزها مهمترین سوال افکار عمومی در ایران این است که چه چشماندازی پیشروی بایدن و اقتصاد ایران قرار خواهد گرفت. بایدن در دوران مبارزات انتخاباتی خود عنوان کرده به برجام بازخواهد گشت و چینش کابینه وی نیز نشان میدهد در آینده چنین اتفاقی رخ خواهد داد. این در حالی است که هنوز مشخص نیست بایدن در مقابل ایران چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت و آیا تنها به برجام بازخواهد گشت و تحریمها همچنان باقی خواهد ماند یا اینکه بایدن در نهایت تحریمهای ایران را لغو خواهد کرد. تندروها در ایران به بازگشت بایدن به برجام اهمیت نمیدهند و عنوان میکنند پیششرط هر نوع مذاکرهای باید برداشته شدن تحریمها علیه ایران باشد. این در حالی است که به نظر میرسد بایدن در ابتدا به برجام باز خواهد گشت و در یک پروسه زمانی تعیین شده در صورت بازگشت ایران به تعهدات برجامی تحریمهای ایران را کاهش میدهد یا لغو میکند.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان گفتوگو کرده است. دکتر آرمان معتقد است: «عدهای در داخل کشور نیز به دنبال این هستند که در کشور توسعه اقتصادی صورت نگیرد. این عده با آگاهی یا بدونآگاهی با کشورهای خارجی که موافق قدرتمند شدن ایران نیستند، همراه و همگام هستند. به همین دلیل نیز ایران را در دهههای گذشته در وضعیت تنش دائمی قرار دادهاند. واقعیت این است که یک کشور قادر نیست برای مدت طولانی فشارهایی را تحمل کند که در شرایط عادی کمتر کشوری میتواند آنها را تحمل کند. بالا رفتن نرخ بیکاری، کوچکتر شدن سفره مردم، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق و اعتیاد از جمله مسائلی هستند تا که حدی قابلتحملند. به همین دلیل بنده به گروههایی که جنگطلبی و خشونتطلبی را در کشور ترویج میکنند هشدار میدهم کاسه صبر مردم نیز حدی دارد و مردم تا حدی میتوانند سیاستهای جنگطلبانه را تحمل کنند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را می خوانید.
با رسمی شدن حضور بایدن در کاخ سفید چه چشماندازی پیشروی اقتصاد ایران که تا حدود زیادی در سالهای اخیر تحتسیاست خارجی بوده، مشاهده میکنید؟
برای پاسخ به این سوال باید به گذشته و شاید هم به تاریخ ۱۰ هزار ساله ایران مراجعه کنیم. بدون توجه به این مقوله حضور رئیسجمهور جدید در کاخ سفید و بازتاب این اتفاق در ایران کامل نخواهد بود. اگر به تاریخ ۱۰ هزارساله ایران نگاه کنیم متوجه میشویم در این مدت ایران تنها دوبار به کشورهای دیگر حمله کرده که این حملات نیز به قصد کشورگشایی نبوده است. یک بار در زمان خشایارشاه ایرانیان به یونان حمله کردند که این حمله نیز برای کشورگشایی نبوده و مورد دوم نیز در زمان نادر شاه افشار بوده که لشکر ایران به هندوستان حمله کرده است. این حمله نیز با هدف کشورگشایی صورت نگرفته، بلکه برای دادخواهی از کسانی بوده که در حمله محمود افغان به ایران با وی همکاری کرده بودند. این مسأله نشان میدهد ایرانیان روحیه جنگطلبی ندارند و به دنبال جنگ نبوده و در آینده نیز نخواهند بود. مردم ایران انتخابات آمریکا را به صورت دقیق رصد میکردند. دلیل این کار نیز این بوده که آینده خود را در نتیجه این انتخابات جستوجو میکردهاند.
آمریکا یک ابرقدرت است که یک چهارم اقتصاد جهان را در اختیار دارد، از سوی دیگر دارای قویترین نیروی نظامی و پیچیدهترین سیستم مالی جهان است. در چنین شرایطی دو نگرش در ایران وجود داشته است؛ یک نگرش این بوده که اگر ترامپ دوباره در انتخابات پیروز شود با فشارهایی که به دولت ایران وارد میکند ایران را وادار میکند از برخی سیاستهای خود در منطقه و جهان عقبنشینی کند. نگرش دوم این بوده که بهتر است دموکراتها روی کار بیایند و در نهایت سیاست متفاوتی نسبت به ترامپ در مقابل ایران اتخاذ کنند. البته نگرش اول بیشتر در فضای سیاسی و اقتصادی ایران غالب بوده است. این در حالی بود که بنده معتقدم هر دو نگرش در نهایت مبنای عملی ندارد.
چرا هر دو نگرش مبنای عملی ندارد؟
واقعیت این است که در آمریکا دو حزب جمهوریخواه و دموکرات دارای قدرت محدودی هستند. به همین دلیل نیز تغییر یک رئیسجمهور به معنای این نیست که قرار است تغییرات اساسی در سیاستهای آمریکا رخ بدهد. عدهای در ایران گمان میکنند جمهوریخواهان جنگطلب هستند و در مقابل دموکراتها صلحطلبند. این در حالی است که مرگبارترین جنگی که پس از جنگ جهانی دوم در اروپا اتفاق افتاده در زمان کلینتون به عنوان یک رئیسجمهور دموکرات رخ داده است. امروز یک واقعیت اجتماعی در ایران این است که مردم از جنگطلبی خسته شدهاند. امروز از چنین رویکردهایی استقبال نمیکنند و ترجیح میدهند هزینهها صرف رفاه آنها شود. این در حالی است که ایرانیان نسبت به تمامیت ارضی خود حساس هستند. مردم ایران به قیمت به دستآوردن صلح، رفاه اقتصادی و آرامش به دنبال این هستند که به زندگی عادی خود برگردند. دولت ایران باید این واقعیتهای درونی را درک کند. درک کردن این واقعیت نیز بدون رجزخوانی و شعار دادن است و براساس منافع ملی خواهد بود. به همین دلیل مردم ایران تمایل دارند دولت وارد گفتوگویی بشود که زمینهساز رفع تحریمها شود. در این زمینه باید به سخنان آقایروحانی در مراسم افتتاح پالایشگاه بیدبلند خلیجفارس توجه کنیم.
پروژهای که دارای اهمیت زیادی برای ایران بود. این در حالی است که بسیاری از پروژهها به دلیل تحریمهای بینالمللی قابلیت اجرایی پیدا نمیکنند. عدم اجرای این پروژهها نیز منجر به نارضایتی عمومی، بیکاری گسترده و شرایطی شده که شاهد قطع برق و گاز در کشور هستیم. این مسائل نشان میدهد توانایی مردم در تحمل سختیهای بیشتر محدود است. این در حالی است که برخی عنوان میکنند پذیرش افایتیاف برای کشور ضروری نیست و تحریمها نتوانستهاند اقتصاد ایران را تحتتأثیر قرار بدهند. واقعیت این است که تحریمها برای هر تراکنش مالی ۳۵ درصد هزینه اضافی به کشور تحمیل کرده است. در چنین شرایطی اگر یک کالا وارد ایران شود که قیمت آن یک یورو باشد ما مجبور هستیم یک یورو و ۳۵ سنت پرداخت کنیم.
در درون ایــران نیز گروههایی وجود دارند که بهرغم شعارهایی که در زمینه توسعه اقتصادی و سیاسی میدهند اما در عمل با ارتباط اقتصادی با کشورهای جهان و از جمله کشورهای غربی مخالف هستند و کارشکنی میکنند. دیدگاه شما درباره گروههای داخلی مخالف با رابطه ایران و غرب چیست؟
در درون کشور نیز چنین گروههایی وجود دارند. به عنوان مثال اگر به موضوع بورس توجه کنید به راحتی میتوانید منافع این عده را مشاهده کنید. در همه کشورهای جهان بورس به عنوان دماسنج اقتصاد و مسائل سیاسی شناخته میشود. این در حالی است که عدهای که منافع خود را آسیب زدن به دولت میدانند با دستوری کردن قیمت فولاد در بورس که تقریبا ۴۵ درصد سهام شرکتهای بورس را تشکیل میدهد سبب ریزش سهام شرکتهای حاضر در بورس شدند. در چنین شرایطی مجلس شورای اسلامی شرکتهای پالایشی را مجبور کرده دو میلیون تن قیر رایگان توزیع کنند. کمیسیون تلفیق مجلس نیز مصوبهای را تصویب کرده که قیمت حاملهای انرژی برای سال آینده شدیدا افزایش پیدا کند. این مسائل نشان میدهد عدهای در داخل کشور نیز به دنبال این هستند که در کشور توسعه اقتصادی صورت نگیرد.
این عده با آگاهی یا بدونآگاهی با کشورهای خارجی که موافق قدرتمند شدن ایران هستند، همراه و همگامند. به همین دلیل نیز ایران را در دهههای گذشته در وضعیت تنش دائمی قرار دادهاند. واقعیت این است که یک کشور قادر نیست برای مدت طولانی چنین فشارهایی را تحمل کند که در شرایط عادی کمتر کشوری میتواند آنها را تحمل کند. بالا رفتن نرخ بیکاری، کوچکتر شدن سفره مردم، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق و اعتیاد از جمله مسائلی هستند که تا حدی قابلتحمل هستند. به همین دلیل بنده به گروههایی که جنگطلبی و خشونتطلبی را در کشور ترویج میکنند هشدار میدهم که کاسه صبر مردم نیز حدی دارد و مردم تا حدی میتوانند سیاستهای جنگطلبانه را تحمل کنند. اگر این سیاستها ادامه پیدا کند ممکن است شاهد واکنشهایی از سوی مردم باشیم که میتواند برای کشور بسیار گران تمام شود.
پس از حضور بایـدن در کاخ سفید قیمت ارز و سکه روند نزولی پیدا کرده اســت. آیا این وضعیت پایدار خواهد بود؟ حضور بایدن در کاخ سفید چه چشماندازی را در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در اقتصاد ایران به وجود خواهد آورد؟
حدود ۳۰ یا ۴۰ درصد قیمت ارز در ایران جنبه روانی دارد و براساس متغیرهای مختلف کم و زیاد میشود. این اتفاق نیز پس از حضور بایدن در کاخ سفید رخ داد و ما شاهد بودیم که حباب قیمتها در روند نزولی قرار گرفت. این در حالی است که با افزایش تنشها در ایران دوباره قیمت سکه و ارز افزایش پیدا کرد. در نتیجه در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت همه چیز به این بستگی خواهد داشت که ایران چگونه میتواند سیاستهای تنشزا را به سیاستهای تنشزدا تبدیل کند. بدونتردید اگر این اتفاق رخ بدهد نرخ ارز در ایران کاهش پیدا خواهد کرد و ممکن است روی رقمی حدود ۱۶ یا ۱۷ هزار تومان قرار بگیرد. نکته دیگری که در میانمدت برای ایران اهمیت دارد این است که با پذیرش افایتیاف و آغاز مذاکرات ما میتوانیم تعداد قابلتوجهی از پروژههای توسعهای کشور را در زمینههای مختلف به نتیجه برسانیم و با ورود سرمایه خارجی و امکان تأمین پروژههای توسعهای از طریق بازارهای مالی جهان نرخ بیکاری نیز در کشور کاهش پیدا خواهد. در چنین شرایطی ما حتی میتوانیم به یک رشد اقتصادی دو رقمی در آینده دست پیدا کنیم. همه این مسائل به سیاستهای تنشزدایی ایران در آینده و امکان جذب سرمایهگذاری خارجی در کشور بستگی دارد. در کوتاه مدت و با احتمال برداشته شدن تحریمها ایران امکان فروش نفت پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که مشکلات روابط بانکی ایران با سیستم بانکی جهانی تا حدودی مرتفع شود و ایران بتواند روابط اقتصادی خارجی خود را بهبود ببخشد. اگر این اتفاقات رخ بدهد روی زندگی مردم تأثیر مستقیم خواهد داشت. البته بهبود نسبی این وضعیت برای ایران بیهزینه نیز نخواهد بود.
در چنین شرایطی ایران باید اف ای تی اف را بپذیرد. حتی این احتمال وجود دارد که لازم باشد از ساخت برخی جنگافزارهای تهاجمی نیز خودداری کند و در سیاستهای هستهایاش نیز تغییراتی ایجاد شود. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که همه مشکلات اقتصادی کشور متأثیر ار تحریمهای بینالمللی نیست. شاید ۴۰ درصد مشکلات اقتصادی ایران متأثر از تحریمها باشد اما بقیه آن متأثر از سوء مدیریت، ضعف مدیریت و اعمال روشهای امنیتی و اطلاعاتی در اقتصاد است. اعمال روشهای امنیتی و اطلاعاتی در اقتصاد نیز از زمان دولتهای نهم و دهم در ایران رایج شد. این وضعیت همچنان هم ادامه دارد و اجازه نمیدهد افراد توانمند و نخبه در تصمیمگیریهای اقتصادی حضور داشته باشند. به عنوان مثال اگر به بحران به وجود آمده در بورس توجه کنیم این بحران بیش از آنکه به سیاست خارجی ارتباط داشته باشد به ندانمکاری و نداشتن اطلاعات کافی مدیران ارتباط داشته است. ساختن مسکن و آزادراهها در کشور که متأثر از تحریمها نیست. اگر مسئولان کشور بهواقع نگران وضعیت مردم هستند باید به خوبی به پیامدهای ناگوار مشکلات اقتصادی فکر کنند. در شرایط کنونی بحرانهای اقتصادی به صورت مستقیم روی افزایش آمار طلاق و خودکشی در کشور تأثیرگذار بوده و میزان طلاق و خودکشی را بیشتر از گذشته کرده است. افزایش طلاق و خودکشی نیز پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خاص خود را به همراه آورده است. امروز وقت آن رسیده که عقل و منطق در بین مسئولان کشور جایگزین شعار و سخنان سطحی شود.
شما فقط با راي مردم مشكل داريد
نارضايتيهاي اخير کشور باعث شده مردم از اسفند ۹۸ در انتخابات مشارکت باشکوهي نداشته باشند. از اين رو بعضي از مردم فکر ميکنند، قدرت رئيسجمهور و نهادهاي انتخاباتي در کشور کم شده است و مشکلات آنها با شرکت کردن در انتخابات رفع نميشود. البته اين تصور بيشک متعلق به عده زيادي از مردم نيست و آنها حضور در صحنه انتخابات را تنها راه علاج مشکلات کشور ميدانند. در همين رابطه «آرمان ملي» با هدايتا... آقايي فعال سياسي اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که در ادامه ميخوانيد:
شرايط سياسي و اقتصادي کشور را در آخرين دهه قرن چگونه ارزيابي ميکنيد؟
سيستم اجتماعي، مديريتي و در مجموع نظام تصميمگيري ما مانند قطاري است که از ريل خارج شده و به پرتگاه نزديک ميشود. اما در داخل اين قطار مسافراني هستند که بيشتر بر سر کوپه و نشستن روي کدام صندلي دعوا ميکنند و رقابتها و اختلافات آنها بدون اينکه متوجه باشند سبب شده قطار از ريل خارج شود. در اين راستا بحث انتخابات هم يکي از مسائل مهمي است که به اين مساله مربوط ميشود. اصلاحطلبان بهطور سنتي در انتخاباتهاي رياستجمهوري، مجلس يا هر انتخابات ديگري در بين مردم اميد ايجاد ميکردند و فکر ميکردند که ميتوانند با حضور نيروهاي فرهيخته و آزادانديش مطالبات مردم را محقق کنند و مردمسالاري و دموکراسي را در کشور به ارمغان بياورند و شکوفايي در کشور ايجاد کنند. اما از سال ۸۸ با اتفاقاتي که در انتخابات رخ داد و بعد از آن هم مسائلي که در کشور ايجاد شد، مخصوصا ردصلاحيت مرحوم آيتا.. هاشميرفسنجاني و همچنين ردصلاحيتها در مجلس دهم و يازدهم و نامزدهاي رياستجمهوري و راي دادن مردم در شرايط خاص به روحاني. عدهاي براي شوراهاي اسلامي شهر و روستا هم نسخه دارند و ميخواهند آنها را مثل قبل نسان ندهند. بعضي از شهرداران شهرستانهاي کشور دستگير شدهاند. شما وقتي به اين موضوعات دقت ميکنيد، متوجه ميشويد که نهادهاي ذيربط به دنبال چه هستند.
فکر ميکنيد، نارضايتيهاي اخير در کشور باعث شده مردم از شرکت کردن در انتخابات دوري کنند و پايههاي دموکراسي در کشور ضعيف شود؟
اين اتفاقات باعث ميشود مردم به دو دسته در کشور تبديل شوند؛ اول افرادي که با هوشمندي و به صورت هدفمند براي حفظ پايههاي دموکراسي و آزادي اجتماعي در انتخابات شرکت ميکنند و بخشي هم افرادي هستند که با توجه به درگيريهاي روزانه، مسائل قوميتي و مشکلاتي که در کشور دارند، در انتخابات به هر وسيلهاي پاي صندوقهاي راي ميروند. اما متاسفانه ما بخش اعظمي از مردم را که در انتخابات حضور پيدا ميکردند، از دست دادهايم. آنان اميد چنداني ندارند که نهادهاي انتخاباتي در کشور ما رنگوبوي شعارهاي اول انقلاب را داشته باشند و بحث دموکراسي و مطالبات مردم را محقق کنند. اما در گروه دوم، افرادي وجود دارند که اقوام و فاميلهاي آنها در انتخابات شهر و روستا شرکت ميکنند و تنها بنا به حضور اقوام خود در انتخابات شرکت ميکنند. در اين رابطه بايد به اين نکته توجه کرد که از نظر محتوايي گروه دومي که در انتخابات شرکت ميکنند، بخش اعظم مردم نيستند و به صورت هدفمند براي دموکراسي و آزاديهاي اجتماعي راي نميدهند.
چه دلايلي وجود دارد که نهادهاي انتخاباتي در کشور ما نميتوانند مطالبات مردم را برآورده کنند و در برطرف کردن مشکلات مردم با مشکلات عديدهاي روبهرو هستند؟
نمايندگان مجلس بايد صداي مردم باشند، اما در انتخابات مجلس يازدهم افرادي که ميتوانستند مطالبات مردم را برآورده کنند، همه تايي صلاحيت نشدند. کساني وارد مجلس شدهاند که انگار بايد در چارچوب خاصي فعاليت کنند. قطعا همين نمايندگاني که در مجلس يازدهم هستند بيشک زماني متوجه ميشوند که اگر حرف مردم را داد نزنند، از طرف مردم طرد خواهند شد و قطعا دچار دستاندازهاي شديدي ميشوند. مردم بعد از شرکت کردن در انتخابات و راي دادن به کانديداي خود در نهايت به اين نتيجه خواهند رسيد که رئيسجمهور منتخب آنها اختيارات کافي ندارد. در اين راستا تنها نهادي که در کشور ما به صورت مستقل عمل ميکرد، شوراهاي اسلامي شهروروستا بود که به نظر ميآيد عدهاي به دنبال آن هستند تا آنها را هم کنار بزنند.
با وجود اينکه بيش از ۴۰ سال از انقلاب اسلامي و تصويب قانون اساسي ميگذرد اما هنوز بعضي از شعارهاي انقلاب تعريف نشده است. ما هنوز نميدانيم جمهوري اسلامي به معناي يک سيستم است که لايهاي از معنويات ديني روي آن است يا اينکه دين اسلام، دموکراسي خاصي دارد که با دموکراسيهايي که در غرب وجود دارد، متفاوت است. من به عنوان کسي که سالها در انقلاب بودهام اعتقاد دارم جمهوري اسلامي در ۴۰ سال گذشته نتوانسته از موضع و خاستگاه دين، دموکراسي صدر درذ صد مورد نظرش را مطرح کند. در اين برهه، اين بحث در کشور انجام ميشود که گروههايي، قدرت خود را در خارج از اراده ديگران در قبضه دارند و نميخواهند قدرت را در محک آراي مردم قرار دهند و اين مسائل را به دين و اسلام ربط ميدهند و ميخواهند هر کسي که با اين تعريف موافق است به رياستجمهوري برسد. صاحبان قدرت ميخواهند مردم تنها به عدهاي خاص،که مورد تاييد مراکز قدرت هستند، رايدهند و فضاي حضور و راي دادن مردم در انتخابات را بازتر کنند.
*سجاد جنتآبادي
- 11
- 7