مسیح مهاجری در یادداشتی انتقادی با عنوان "حرف زدن بس است، عمل کنید" نوشت: سیاستورزی ما متاسفانه با «سیاستبازی» و همینطور «بازی با سیاست» مخلوط شده و خسران زیادی را متوجه مردم و کشور کرده است. حرف زدن را عدهای از مسئولین ما «سیاستورزی» میدانند و به نظر میرسد هر روز سهمیهای از اظهارنظر برای خود قائلند که اگر آن سهمیه را نپردازند، به وظیفه خود عمل نکردهاند و حقوق آخر ماهشان حلال نخواهد بود!
عدهای هم دخالت در کار دیگران را وظیفه خود میدانند و احساسشان اینست که اینطوری بهتر به چشم میآیند و از نردبان ترقی سریعتر میتوانند بالا بروند.
ناشیگریهای وحشتناک این حضرات در هر کاری که برعهده میگیرند و یا برای انجامش اقدام میکنند و یا انجام آن را مکملی برای افزودن بر سرعت بالا رفتن از نردبان ترقی میپندارند هم که غوغا میکند. از این بدتر، توجیهاتی است که به هنگام ناکامی ناشی از ناشیگریهای خود به آن متوسل میشوند. آنها مردم را هالو فرض کردهاند و از قدرت بینظیر فضای مجازی در مچگیریها غافلند و یا خود را به غفلت میزنند و نتیجه این میشود که هر روز گاف جدیدی میدهند و از اعتبار خود نزد مردم میکاهند عجیب است که حاضر هم نیستند وقتی با درهای بسته مواجه میشوند اعتراف کنند که اشتباه کردهاند. نهتنها چنین اعترافی در قاموس آنها نیست، بلکه حتی خود را پیروز میدان هم معرفی میکنند و «سفر پرباری» را در کارنامه خود به ثبت میرسانند.
رسانه ملی هم که وظیفه خطیر پر کردن زمان بخشهای خبری خود را برعهده دارد و اگر آنهمه زحمت و تلاش حضرات را منعکس نکند، در برابر مردم و نظام و انقلاب احساس شرمندگی میکند. بالاخره بیست و چند شبکه ملی و دهها شبکه استانی باید تغذیه شوند. بیانصافی است که عرق ریختنهای عزیزانی که حتی وقتی با درهای بسته مواجه میشوند خم به ابرو نمیآورند و هرطور شده به راه خودشان ادامه میدهند را به بهترین وجه و در تمام بخشهای خبری و گزارشی منعکس نکند. تکرار هم وقتی ناپسند است که هدف والای تقویت مسئولین و کمک به آنها برای بالا رفتن سریع از نردبان ترقی در کار نباشد. با وجود چنین هدف مهمی این قبیل اخبار هر قدر بیشتر و پررنگتر از رسانه ملی پخش بشوند، ثوابش بیشتر است و حقوق آخر ماه مدیران و دستاندرکاران حلالتر!
از این کارهای صواب که بگذریم، از حرف زدنهای آن دسته از مسئولین که مسئولیت اجرائی کردن سیاستها را برعهده دارند نمیتوان گذشت. اینکه هر روز از زبان این حضرات بشنویم آمریکا باید تحریمها را لغو کند تا ما به تعهداتمان در برجام برگردیم، حرفی است که در مدت نزدیک یکماه بعد از سقوط ترامپ و روی کار آمدن بایدن هر روز چند بار میشنویم. از آن طرف هم میشنویم که هر روز میگویند اگر ایران به تعهدات برجامی خود برگردد، ما هم تحریمها را لغو میکنیم. وقتی در اینجا رهبری با صراحت اعلام میکنند ما به تعهدات برجامیمان برخواهیم گشت به این شرط که آمریکا تحریمها را لغو کند و تاکید میکنند که این، سیاست قطعی ایران است و تمام مسئولین نظام جمهوری اسلامی آن را قبول دارند، دیگر نیاز به تکرار این سیاست اعلامشده توسط سایرین آنهم به صورت هر روزه و حتی هر روز چندبار نیست. معنای اعلام این سیاست توسط رهبری اینست که مجریان به سراغ عملی کردن این سیاست بروند و راه عملی اجرای آن را پیدا کنند. این را همه مردم به روشنی میفهمند و قبول هم دارند، ولی بسیار هم تعجب میکنند که چرا مسئولین اجرائی به جای تکرار مکرر آن، به دنبال پیدا کردن راهی برای اجرائی ساختن آن نمیروند؟
آیا مسئولین خبر ندارند که بعد از سیر نزولی قیمتهای ارز و سکه در اثر انتشار اخبار مثبت احتمال بازگشت آمریکای بایدن به برجام، حالا بار دیگر قیمت ارز و سکه سیر صعودی پیدا کردهاند و به دنبال آن قیمت کالاهای مورد نیاز مردم هم افزایش یافته؟ آیا حضرات نمیدانند اقدامات عملی مثبت آنان در جهت حل مشکلات تحریم، مردم را از نکبت گرانی نجات میدهد و در زندگی آنها گشایش ایجاد میکند؟ آیا نمیبینند که بایدن بسیاری از فرمانهای ترامپ را لغو کرده و در مورد جنگ یمن، خارج کردن انصارالله از فهرست سیاه تروریستها و فروش سلاح به عربستان و امارات تصمیمات مثبتی گرفته؟ این میتواند فرصتی باشد برای لغو کردن تحریمهای ظالمانه آمریکا و بازگشت به برجام. میدانیم و میدانید که در ایران کاسبان تحریم، در آمریکا سرانگشتان صهیونیستها و در اسرائیل خود صهیونیستها خواهان نابودی برجام هستند. آیا وجود این دشمنان قسمخورده مردم، کافی نیست که شما مسئولین را از مرحله حرف به عمل بکشاند؟!
- 11
- 6