ایران درگیر دو بنبست اساسی در مناسبات خارجی خود شده است. مذاکرات برجام و نحوه تداوم مناسبات خود با روسیه پس از جنگ اوکراین.
اگر همه مستنداتی که سراغ داریم، گویای آن باشد که موضوع خروج سپاه از لیست تروریسم تنها عامل عدم احیای برجام است و روسیه در این رابطه مدخلیتی ندارد، شاید سخن مستدلی باشد، اما با واقعیتهای میدانی ناسازگار است. بدیهی است ایران نباید و نمیتواند بدون رفع تحریمهایی علیه بیت رهبری و سپاه پاسداران به عنوان یک ارتش رسمی و حقوقی کشور، به توافق بازگردد اما نباید فراموش کرد که سپاه درگیر تحریمهای چندلایه و چندوجهی است. آنچه در مذاکرات مطرح است، تحریمهای مربوط به حوزه برجام است. از منظر پرستیژ برای ایران اهمیت دارد که سپاه از لیست تروریسم خارج شود اما همه میدانیم دیگر تحریمها بر جای خود باقی خواهند ماند. مقامات ایران با آگاهی از این امر به دنبال حفظ پرستیژ ملی خود هستند. دولت امریکا اگر صادق باشد، باید به این دغدغه احترام بگذارد.
اما روسیه مشکل بزرگتری است. اگر سفر جناب عبداللهیان به مسکو موفق بوده باشد، معنایش آن خواهد بود که روسیه نمیتواند چیزی فراتر از برجام طلب کند. بر این باورم که ایران هیچگاه از سیاست نه شرقی و نه غربی بهطور کامل عدول نکرده- هرچند خطاهای استراتژیک بسیاری مرتکب شده-آنچه تصویر ناروشن از مناسبات برخورنده ایران و روسیه را به تصویر میکشد، توازن ناموزون در دشمنی با غرب و ایالات متحده است.
ذات حکومت ایران به روسیه اعتماد مطلق ندارد. ۴- این تصور که امریکا به توافق با ایران نیازمند است، هم درست است و هم غلط. مهمترین خطای استراتژیک ارزیابی ناموزون از قدرت خود و دشمن است. نه باید خود را خیلی دست بالا گرفت و نه حق داریم دشمن خود را تحقیر کرده و دستکم بگیریم. داستان روسیه و خطای راهبردیاش نشان داد که چگونه ارزیابیهای فریبنده تلاش ۳۰ ساله یک حکومت را بر باد میدهد. امریکا همانقدر به برجام نیازمند است که ایران. اما هرچه به جلوتر میرویم، هزینه توافق امریکا با ایران بالاتر میرود. گذشت زمان به ضرر ماست. انتخابات کنگره و اعطای امتیازات سیاسی از سوی کاخ سفید هر روز با محدودیتهای بیشتری روبرو میشود. نامه ۱۷ نماینده دموکرات کنگره نشان میدهد که برجام بهتدریج اهمیت راهبردی خود را از دست میدهد. برای ایران هم در شرایطی که روسیه قرار دارد، بازگشت به برجام هم به تثبیت برتری ما در منطقه کمک میکند و هم میتواند برای روسیه فضای تنفس ایجاد کند؛ لذا توافق برای طرفداران سیاست روسیه در ایران هم میتواند مفید باشد!
دولت رییسی بر انبانی از وعدههای متزاید نشسته است. بدون توافق به نظر نمیرسد بتوان چندان به توفیق این دولت امید بست. این نگرانی وقتی بیشتر میشود که به کابینه که با طیفی از وزرای با طبع خیالپردازی! شکل یافته، نظر افکنیم.
چرا کاسبان تحریم از برهم خوردن مذاکرات خوشحالند؟
اعتماد نوشت:هر روز عبارت تازهای درخصوص برجام از سوی چهرههای سیاست خارجی دولت سیزدهم شنیده میشود. یک روز گفته میشود «توافق در دسترس است» روز دیگر، عبارت «ساعت صفر توافق» به کار برده میشود و ساعاتی بعد عنوان میشود که «همه پرانتزها بسته شدهاند.» اما نهایتا نه تنها تصویری از احیای برجام پیش روی افکار عمومی تصویرسازی نمیشود، بلکه اخبار و اطلاعات برآمده از برخی رسانههای خارجی بیانگر آن است که هنوز مشکلات فراوانی پیش روی احیای احتمالی برجام وجود دارد که تا زمان حل و فصل آنها دستیابی به توافق ممکن نیست.
برخی معتقدند دولت این نوع خبرسازی را انجام میدهد تا از نوسانات احتمالی در بازار ارز و سایر بازارها جلوگیری کند. اما باید توجه داشت این روشها، تنها برای مدت زمان کوتاهی جوابگو است. بازارها به مثابه یک اکوسیستم زنده و پویا، پس از مدتی بدون توجه به این فضاسازیها در مسیر نوسانات پی در پی قرار میگیرند.
شاید رفتار عاقلانهتر این بود که در زمان دولت قبلی و پس از ۶ دور مذاکره بر سر احیای برجام، تصمیم نهایی درخصوص احیای این سند مهم بینالمللی اتخاذ میشد. اما در آن زمان، برخی تصمیمسازان به اشتباه تصور میکردند پس از حضور دولت جدید اصولگرا و بعد از چند ماه به راحتی میتوان دستاوردهای برجام را به نفع یک گروه سیاسی خاص مصادره کرد. در حالی که در نظام بینالملل، هر روز و هر هفتهای، آبستن حوادث تازهای است و ۶ ماه در حوزه دیپلماسی، یعنی یک عمر. من به درستی نمیدانم که در زمان دولت قبلی چه حجم از گفتوگو و توافق با کشورهای ۱+۴ و امریکا صورت گرفته بود که شخص آقای روحانی و ظریف اعلام میکردند، گفتوگوها نهایی شده و تنها موافقت تهران باقی مانده است، اما بعد از این اظهارنظر بود که دولت قبلی تصدی خود را از مذاکرات برداشت و اعلام کرد، نوبت تصمیمسازی ایران است.
امروز بدون شک و تردید میتوان گفت که برخی افراد و جریانات در دورن دولت وجود دارند که مایل به احیای برجام نیستند. این گروهها، برای اینکه در برابر ملت نیز حرفی برای گفتن داشته باشند تلاش میکنند این فضا را القا کنند که توافق به دلیل سنگاندازیهای امریکا، امکانپذیر نشد. در این میان، بیچاره مردمی هستند که نگران مذاکرات هستند تا گرهی از مشکلات اقتصادی و معیشتیشان باز شود و کمی آرامش و ثبات را تجربه کنند.
باید روشن شود که وقتی مسوولان اعلام میکنند، توپ در زمین امریکاست، یعنی چه؟ اینکه مسوولان دولتی، مدام اعلام میکنند توپ توافق در زمین امریکاست و در نقطه مقابل مقامات امریکایی اعلام میکنند، این ایران است که باید تصمیم نهایی را درخصوص توافق بگیرد،یعنی،هنوز پرانتزهای باز فراوانی وجود دارند که دو طرف باید تلاش کنند آنها را ببندند.در این میان، هر اندازه که افکار عمومی با نگرانی و التهاب،چشمانداز پیش روی برجام را دنبال میکنند، مخالفان مذاکرات و کاسبان تحریم از به بنبست رسیدن برجام خوشحالند و لبخند میزنند. افراد و جریاناتی که مشکلات معیشتی مردم را نمیبینند و در عباراتی حیرتانگیز اعلام میکنند، باید کاخ سفید را حسینیه کنیم. گروه دیگر نیز به دنبال مدیریت بر جهان هستند و رویاهایی کودکانه در سر میپرورانند. واقع آن است که غرب تحریمها را در ازای پایان دادن به برنامههای هستهای و همکاریهای منطقهای لغو میکند. ایران هم برای احیای صادرات نفتی خود، بهبود وضعیت معیشتی مردم، بازگشت به بازارهای بینالمللی و... نیازمند برجام است. اینکه هر روز خبر تازهای از احیای برجام و دستیابی به توافق منتشر شود، به جز اینکه افکار عمومی را ملتهب سازد، فایده دیگری نخواهد داشت.
- 15
- 5