روزنامه هممیهن نوشت: مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بینالملل، ریشه بیانیه شدیداللحن چین علیه ایران را فقدان حمایت مردمی از مواضع سیاسی ایران خوانده و معتقد است، چین در هیچ بزنگاهی قرار نیست به داد ایران برسد، کما اینکه کارنامه سیاستهای این کشور در قبال ایران هم موید این رویکرد است.
به نظر شما چرا چین پای بیانیه مشترک با رقیب منطقهای ایران و علیه ایران را در این مقطع امضا کرده است؟
دلیلی که میخواهم عنوان کنم نه درباره ایران، بلکه درباره هر کشوری صادق است. هر کشوری زمانی در سیاست خارجی میتواند موفق باشد که حمایت مردم را در داخل داشته باشد. امروز تبلیغات زیاد میشود که رابطه نظام سیاسی ایران با مردمش دچار آسیب شده است. وقتی چنین وانمود شود که شما در رابطه با مردم دچار آسیب هستید، طبیعی است که نمیتوانید در حوزه سیاست خارجی بدرخشید. این بزرگترین مشکل، نه برای ایران، بلکه برای همه کشورهاست. مقامات ایران باید روی مردم حساب کنند، نه روی روسیه و چین. این خطای دوره قاجاریه هم هست. از زمان فتحعلیشاه تا محمدعلیشاه، پادشاهان قاجار سیاست موازنه مثبت را در پیش گرفتند. مرحوم مصدق سیاست موازنه منفی را اتخاذ کرد. هر دوی این سیستمها، چه منفی و چه مثبت، شکست خورد و غلط بود. موازنه مثبت به این معنا بود که فتحعلیشاه یک امتیاز به روسها میداد و انگلیسها میگفتند به ما هم باید بدهید. دلیل موازنه مثبت این بود که فتحعلیشاه حمایت مردمی و دیپلماتهای کاردان در بساطش نداشت. مصدق هم با هر دو دولت خارجی در جنگ بود، یعنی هم جلوی روسیه، هم انگلیس و هم جلوی آمریکا ایستاد. نتیجه اینکه در نظام بینالملل قدرتها به این نتیجه رسیدند که باید او را حذف کنند؛ مردم هم در روز موعود که باید برای حمایت از مصدق حاضر میشدند، نیامدند و در نتیجه مصدق شکست خورد. نظام سیاسی نباید با یک دست به چین و یک دست به روسیه کمک کند. چون در این مسیر استقلال خودش را از دست میدهد. به عقیده من ایران نه روی روسیه و نه روی چین نباید حساب کند، بلکه روی ملت خودش باید حساب کند. اگر اینطور باشد، با همه دنیا رابطه برابر و از سر عزت میتواند داشته باشد، مانند کشورهایی نظیر هند که رابطه خوبی با قدرتهای بزرگ دارند و ملتشان هم تحت یوغ انگلیس و آمریکا و چین نیستند.
آیا با بند مرتبط با درخواستهای هستهای چین و عربستان از ایران، اساسا نظام سیاسی آنطور که تصور میکرد میتواند در بزنگاه شورای امنیتی شدن پرونده هستهایاش روی وتوی چین حساب کند؟
بههیچعنوان. شما به این بیانیه استناد میکنید، ولی من از بیانیه هم جلوتر به قطعنامههای قبلی شورای امنیت استناد میکنم. در همه قطعنامههای تحریمی قبلی شورای امنیت سازمان ملل، روسیه و چین رای مثبت دادهاند. یعنی حتی رای ممتنع هم ندادهاند. باید در اینجا از خودتان بپرسید آیا ایران تحت تحریم، سبب امتیاز بیشتری برای چین و روسیه خواهد بود یا ایران پیشرفته بدون تحریم و مانند یک کشور عادی؟ قطعا ایران تحت تحریم، هم در نفت و هم صادرات کالا و هم در بازار جهانی از همه نظر برای روسیه و چین مطلوبتر است. ایران تحت تحریم است که سببساز امتیازات روسیه و چین از غرب است. این بیانیه با عربستان بود و دیدیم که چین چطور ما را به بهای اندکی فروخت؛ در مقابل آمریکا اگر پای ایران در میان باشد فکر میکنید چه واکنشی از چین میبینیم؟ هرچه وزن یک کشور به لحاظ اقتصادی و سیاسی بیشتر باشد، چینیها در رابطه با آن کشور به بهای ارزانتری ایران را زیر پا میگذارند. ایران در پیمان ۲۵ساله با چین اشتباه کرد. هر قراردادی که محرمانه باشد و مردم یک کشور از مفاد و تعهدات ۲۵ساله با یک کشور خارجی اطلاع نداشته باشند، بازنده است. قراردادی موفق است که مردم بدانند محتوای آن چیست. اگر قراردادی خوب باشد، مفاد آن مخفی نمیماند؛ آن هم به خواست یک کشور بیگانه. این ادعا مطرح شده که چینیها نمیخواهند مفاد قرارداد۲۵ ساله علنی شود. شما دیدید که چین با وجود امضای یک قرارداد ۲۵ساله با ایران در کنار عربستان چه موضعی گرفت.
واکنش دولت به بیانیه مشترک چین و عربستان را چطور ارزیابی میکنید؟ جمشیدی معاون سیاسی ابراهیم رئیسی از چینیها خواسته ببینند کدام کشور در منطقه ثباتساز بوده است.
آقای جمشیدی معاون سیاسی دولت میگوید چینیها نگاه کنند ما چه کردیم در مقابله با داعش و این همه زحمت کشیدیم در یمن و از این حرفها. یعنی دولت چین هیچکدام از این دستاوردها را نمیدانست و تصمیم گرفت سمت عربستان برود؟ عربستان برخلاف ایران در سیاست خارجی میداند چه کند. برخلاف باوری که عدهای در ایران داشتند و از حرفی که ترامپ زد و عربستان را گاو شیرده خواند، خوشحال شدند، میبینید که این عربستان بود که داشت بقیه دنیا را میدوشید و ما به شعارها دل باختیم. از وقتی بنسلمان آمده بهرغم جنایتهایش، ببینید چقدر در توسعه عربستان موثر واقع شده است. اندکی دیگر در رابطه با روسیه هم باید انتظار شرایط مشابهی داشته باشیم. عربستان یک اشتباه دارد و آن عدم مشروعیت حقوق بشری است که سعی کرده به صورت ظاهری این مسئله را هم با دنیا حل کند. حتی در پرونده خاشقچی که خود بنسلمان فرمان قتلاش را داده بود، سعی کرد با جامعه جهانی تفاهم کند. یعنی شیوه همدردی را بلد است. گاه برخی مسئولان ایران اما شیوه همدردی با مردم خودشان را هم بلد نیستند و جلوی مردم خود میایستند. در همین پرونده اخیر، ما نفهمیدیم چه کسی مسئول بوده است. شما وقتی گزارش پزشکی قانونی را میخوانید، اصلا به علت مرگ اشارهای نشده و فقط از گذشته و سابقه بیماری او حرف میزنند. سعودیها توانستهاند رابطه خودشان را با دنیا در مسائل حقوق بشری ترمیم کنند و این بهخاطر واکنشهایی بوده که بنسلمان نسبت به مسائل حقوق بشری نشان داده است. او مجوز استادیوم رفتن، رانندگی و بازکردن حساب بانکی خانمها را صادر کرد، درحالیکه پیش از بنسلمان هیچکدام از اینها وجود نداشت. او با این کارها رضایت نظام بینالملل را جلب کرد و کنوانسیون حقوق زنان سازمان ملل را تصویب کرد. اما ایران نتوانسته دنیا را مجاب کند که این نظام سیاسی در حال رعایت حقوق مردماش است.
آیا چین در سیاست شراکت با ایران تجدیدنظر کرده است؟ بند مربوط به تبدیل شدن لبنان به مبادی مواد مخدر را چطور تفسیر میکنید؟ چرا چینیها ادعاهای جهانی علیه حزبالله را بهرسمیت شناختهاند؟
چینیها به این نتیجه رسیدهاند که برای پیشرفت اقتصادی، ثروت اهمیت دارد. کشوری که به لحاظ اقتصادی بتواند تولید بالا داشته باشد، قدرتمند است. منتها قدرت موثر در نظم بینالمللی، نه قدرت آشوبگر. به همین دلیل سیاست همکاری با آمریکا، ژاپن و کرهجنوبی که در گذشته با آنها دچار مشکل بوده را در پیش گرفته است. در منطقه خاورمیانه هم همین رویکرد را دارد و با کشورهایی مانند عربستان، امارات و بهزودی با اسرائیل در مسیر همکاری قرار گرفته است. ایران قدرت اقتصادی و نظامی مفیدی برای چینیها محسوب نمیشود. به همین خاطر به سمت عربستان سعودی رفته است و در همین راستا هم به اصالت ادعای عربستان، موضوع حزبالله را در مقایسه با موضوع ایران ارجحیت دادهاند.
آیا عضویت ایران در شانگهای که بهظاهر تنها دستاورد سیاست خارجی دولت رئیسی هم بوده، نباید مانع از این مواضع تند چین علیه ایران میشد؟
این چه دستاوردی بوده؟ این یک پیمان امنیتی در مقابل تروریسمی است که از منظر چین و روسیه مسلمانان چچن و اویغور را شامل میشود. بقیه کشورها هم با این نگاه وارد پیمان همکاریهای شانگهای شدهاند. شانگهای یک پیمان امنیتی است و اقتصادی نیست. اگر ایران در مقابله با تروریسم فعالیتی داشت که نیاز به همکاری کشورهای دیگر داشت، ورودش به این پیمان یا هر پیمان دیگری میتوانست دستاورد محسوب شود، اما سازمانی از جنس شانگهای که رهبری آن در دست روسیه و چین است، بهمنظور بهرهوری از سایر کشورها ایجاد شده و عضویت در آن چندان مهم نیست و نباید به تبلیغاتی که از سوی دستگاهها مطرح میشود دلخوش کرد. از طرفی ادعای دستاورد بودن پیمان شانگهای، امروز و بعد از امضای پیمان استراتژیک چین با عربستان عملا باطل شده است.
در مورد توافق۲۵ ساله با چین چطور؟ براساس مفاد افشاشده از این توافق که رسما هم تایید نشدهاند، طی این توافق قرار بود چین شریک استراتژیک ایران باشد و در ازای دریافت امتیاز تعداد زیادی پروژه در زمینه انرژی و حملونقل، در مقابل غرب در بزنگاهها بایستد.
از محتوای این توافق هیچکسی خبر ندارد. ولی همین یک سال و اندی که از امضای آن گذشته، متوجه شدیم که این توافق موثر نیست. اگر موثر بود باید مردم میدانستند که چه امتیازاتی متوجه آنهاست و چه سودی برای دو کشور خواهد داشت. اینکه متوقع باشیم یک پیمان ۲۵ساله صددرصد به نفع ایران یا چین باشد، خطاست، ولی بدتر این است که پیمانی بسته شود که ما ندانیم چه هست و بعد آن را تمجید کنیم. آنچه تاکنون متوجه شدهایم این است که این پیمان خوبی نبوده است، چون اگر بود نباید شاهد چنین بیانیه مشترکی با رقیب ایران و علیه ایران میبودیم.
- 18
- 5