به گزارش فرازدیلی، ایران در تکاپوی آغاز مذاکرات احیای برجام با کشورهای غربی است اما به نظر میرسد که موضوع ارائه پهپادهای تهران به مسکو به یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز در جریان مذاکرات احیای توافق هستهای ایران مبدل شده است هر چند که برخی از مقامات تهران معتقدند که مسکو برای سرریز کردن هزینههای جنگ اوکراین با کشور دیگر بیمیل به، به میان آمدن نام ایران نبود.
با حسن بهشتیپور استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل بین الملل گفت و گویی در این رابطه انجام دادهایم که بدین شرح است:
**مقامات ایران بارها اعلام کردهاند که ما در قضیه اوکراین ضربه بدی از روسها متحمل شدهایم. این ضربه در رابطه با چه مواردی است؟ ذکر این نکته ضروریست که کشورهای غربی اعلام کردهاند یکی از موضوعات مورد مذاکره در گفت و گوهای احیای برجام قطعا نحوه همکاریهای تهران و مسکو در خلال جنگ اوکراین است. از دیدگاه جنابعالی آیا راهی برای حل و فصل شدن این موضوع در مذاکرات ایران و غرب وجود دارد؟
به نظر میآید ما در کشور با آفت کلی در تحلیلهای مان مواجه هستیم. یعنی مشکلات کشور را به گردن دیگران میاندازیم. این کار سادهترین روش برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت تصمیم گیری و سیاستگذاریهای اشتباهمان است. در مواردی آمریکا مقصر اعلام میشود. در مواردی انگلیس و حالا هم روسیه. نمیدانم آنهایی که میگویند ما از سیاست روسیه در اوکراین ضربه خوردهایم چه استدلالی برای حرفهایشان دارند و یا بر چه مبانی آن را بیان میکنند.
اینکه مثلا به هر دلیلی در گذشته پهپادهایی را در اختیار روسیه قرار دادهایم؟ آیا با اجبار مسکو بوده است یا منافع ما اقتضا میکرد که این کار را انجام دهیم؟ آیا مبادلات دفاعی و نظامی ایران و روسیه برای برخورداری از جنگنده پیشرفته سوخو ۳۵ موجب مبادله پهپادهای ایران با مسکو شد؟ آیا اگر کشور دیگری حاضر میشد که ادوات موردنیاز نظامی ایران را تامین کند ما از این فرصت استفاده میکردیم؟ بنابراین پیش از آنکه مسئولیت تصمیمگیریهایمان را به گردن کشور دیگری بیاندازیم ابتدا این ارزیابی را داشته باشیم که در شرایط فعلی ما آیا از این توان برخوردار هستیم که ادوات نظامی مورد نظرمان را از کشور دیگری تامین کنیم؟
البته من نیز به این موضوع واقف هستم که بیشتر نیازهای نظامی ما از تولیدات داخلی تامین میشود اما در هر صورت جنگندههای پیشرفته را کدام کشور در اختیار ما قرار میدهد که حالا بگوییم روسها مثلا در قضیه جنگ اوکراین، ما را در وضعیت بغرنجی قرار دادهاند؟ این سادهانگاری است که فکر کنیم روسها به ما دستور میدهند که به چه صورتی عمل کنیم یا مداخله این کشور (در امور داخلی ایران) موجب میشود که ما فلان تصمیم را اتخاذ کنیم! تمام تصمیمات ما با نتایج مثبت و منفی به جهت اعمال خودمان بوده است چرا میخواهیم کشور دیگری حالا یا آمریکا یا روسیه و یا انگلیس و یا حتی کشورهای دیگر را در آن دخیل بدانیم. اشاره من همین یک مورد نیست ما عادت داریم که مشکلاتمان را نتیجه عملکرد کشورهای دیگر بدانیم. من منکر دخالتهای کشورهای دیگر در امور داخلی ایران نیستم اما معتقدم که در تصمیمسازیهای ما دخالت ندارند. تصمیمسازی یعنی خودتان به این نتیجه میرسید که فلان کار را انجام دهید یا خیر. در این مورد کشور خاصی نمیتواند خواسته خود را به شما تحمیل کند.
**استدلالشان این است که قرار نبود همکاریهای نظامی روسیه و ایران تا این اندازه برجسته شود. اینکه روسها بیمیل نبودند تا هزینههای جنگ اوکراین را با کشور دیگری شریک شوند.
یعنی موضع ایران مشخص نباشد.
**یعنی روسها هزینه جنگ اوکراین را با ایران تقسیم کردهاند.
وزیر خارجه کشورمان صراحتا اعلام کرده است که ما سیاست بیطرفی را انتخاب کردهایم. اما این سیاست در مواردی با ابهام مواجه است. باید این ارزیابی را داشت که آیا این سیاست (ابهام) را روسیه برای ما ایجاد کرده است یا ما خودمان این ابهام را به وجود آوردهایم. ما گاهی این استنباط را داشتهایم که این ابهام به نفع ما است و منافع ملی مان را بیشتر تامین میکند. بر همین اساس هم به آن شکل عمل میکنیم. من نمیخواهم از درستی این سیاست، دفاعی داشته باشم. میخواهم این سئوال را مطرح کنم که تصمیمگیریهای ما چه ارتباطی به روسها دارد؟ ما علاقهمند هستیم دلیل موضوعات مختلف را به روسیه نسبت دهیم در حالی که مسببالسباب خود ما هستیم. خودمان تصمیم گرفتهایم که این سیاست را اتخاذ کنیم. حالا این سیاست میتواند درست باشد یا غلط. در هر صورت خود ما باید مسئولیت اتخاذ آن را برعهده گیریم و دیگران را در تصمیمگیریهای مان دخیل ندانیم.
**از دیدگاه جنابعالی آیا ممکن است موضوع اوکراین در مذاکرات احتمالی احیای برجام حل و فصل شود و یا پای ایران همچنان در میان است؟
از دیدگاه من اولا موضوع جنگ روسیه با اوکراین یک تجاوز آشکار به یکی از همسایگان روسیه است و مسکو به هیچ وجه حق نداشت حتی به بهانه تهدید احتمالی که میتوانست از سوی اوکراین متوجه آن شود به این کشور حمله کند و از آن بدتر چهار استان این کشور را ضمیمه خاک خود کند. یعنی روسیه متعهد به توافق آلماتی بود؛ توافق آلماتی توافق مهمی بود که در دسامبر ۱۹۹۱ و چند روز پیش از فروپاشی شوروی با حضور تمامی جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق منعقد شد. بر اساس این توافق جمهوریهای این اتحادیه مرزهای داخلی شوروی را میان خود و مرزهای بینالمللی را با سایر کشورها به رسمیت شناختند.
میخواهم بگویم در آن مقطع زمانی تمامی این جمهوریها از جمله روسیه متعهد به رعایت آن شدهاند. بنابراین مسکو نمیتواند این توافق مهم را زیرپا بگذارد. از آن مهمتر توافق بوداپست است. توافقی که براساس آن تمامی سلاحهای هستهای اوکراین در اختیار آمریکا قرار گرفت تا نابود شوند- بخشی از این سلاحها به روسیه منتقل شد- در آن زمان هم روسیه و هم انگلیس و هم آمریکا متعهد شدند که امنیت اوکراین را تامین کنند. روسیه باید به این تعهد پایبند میماند اما با این بهانه که اوکراین توافق مینسک ۲ را زیر پا گذاشته یا خواهان پیوستن به ناتو است به این کشور حمله کرد که از دیدگاه بنده این موضوعات دلیلی برای اقدام نظامی علیه اوکراین نیست. ما نیز میپذیریم این موضوعات می تواند تهدیدی علیه روسیه قلمداد شود اما دلیل موجهی برای تجاوز به کشور دیگری محسوب نمیشود.
حالا در این میان ایران باید چه سیاستی را در پیش میگرفت؟ من از نخستین روز این ماجرا گفتهام که بهترین سیاست برای ایران، سیاست بیطرفی فعال است. یعنی این اصل که نباید جنگی رخ دهد و نباید مرزهای بینالمللی یک کشور به واسطه تهدید امنیت ملی نادیده انگاشته شود. اینکه تمامیت ارضی کشورها براساس منشور ملل متحد به رسمیت شناخته شود. اصل بر عدم مداخله در امور داخلی کشورها باشد. این موارد را باید به عنوان اصول بنیادین پذیرفت. در این میان نیز ایران میتوانست به عنوان میانجیگر فعال وارد عمل شود تا به این وضعیت خاتمه دهد. اما میانجیگری که از دو سوی جریان این جنگ پذیرفته شده باشد چرا که کشور میانجیگر باید از اعتبار لازم میان هر دو سوی این جریان برخوردار باشد.
اگر هم از توان میانجیگری برخوردار نباشد حداقل باید اصل بیطرفی را در چارچوب منافع ملی کشور رعایت کند. ما نباید اجازه دهیم این امر (تجاوز روسیه با اوکراین) به یک رویه حقوقی تبدیل شود که کشورها براساس تهدیدات خود به کشورهای دیگر حمله، آن کشور را اشغال و ضمیمه خاک خود کنند. اگر روزی حمله روسیه به اوکراین به یک رویه حقوقی تبدیل شود برای تمامی کشورها قابل اجرا خواهد بود و نظام بینالملل را به خطر خواهد انداخت.
معتقدم به جهت آنکه ایران چارچوبهای قواعد بینالمللی را پذیرفته است باید بی طرف باقی بماند و برای پایان یافتن به این جنگ تمامی تلاش خود را به کار گیرد. تمامی قواعد و قرائن نیز بر این امر گواهی میدهند که جنگ اوکراین برخلاف منافع روسیه و منافع اوکراین و کشورهای اروپایی است. تنها کشور منتفع از این جنگ در وهله نخست آمریکا و بعد هم کشورهایی نظیر عربستان هستند که نفت بیشتری را با قیمت بالاتری به فروش رساندهاند. میخواهم بگویم اگر ایران در این موضوع نمیتواند ابتکار عملی داشته باشد حداقل میتواند موضع بیطرفی خود را به هر طریقی که میتواند حفظ کند و اجازه ندهد از این موضوع سوءاستفادهای صورت گیرد.
**در رابطه با مذاکرات احیای برجام چگونه میتواند عمل کند تا جنگ اوکراین اثرگذاری چندانی بر روند مذاکرات نداشته باشد؟ در هر صورت کشورهای غربی اتهامی را در این رابطه علیه ایران مطرح کرده است . آیا تهران امکان رهایی از این اتهام را دارد ؟ حتی ما با تحریمهایی هم مواجه شدهایم.
در رابطه با تحریمها که، به جهت بیشمار بودن همین تحریمهای فعلی دیگر ابراز نگرانی برای تحریمهای جدید امری بی مورد است. در حال حاضر کشورهای غربی با گذر از صنعت و اقتصاد و ... به تحریم اشخاص در ایران روی آوردهاند و آن هم با بهانههای حقوق بشری. اما در هر صورت اگر ایران سیاست بیطرفی را در دستور کار خود قرار دهد بهانه را از غرب برای اعمال تحریمهای جدید نسبت به همکاریهای ایران و روسیه در قضیه اوکراین سلب خواهد کرد و اساسا این کشورها نمیتوانند به موضوع مورد نظر متوسل شوند. باید این موضوع را هم در نظر داشته باشیم که به جهت رویکرد تقابلی ایران با غرب، در هر صورت بهانهای برای اعمال فشار بر کشورمان ایجاد خواهد شد. زمانی اوکراین است، وقتی بحثهای حقوق بشری و یا مساله هستهای و تروریسم یا بیثباتسازی منطقهای و بسیاری از موضوعات دیگر که اسباب اعمال تحریمهای غرب را فراهم آورده است.
اما مجددا تاکید میکنم سیاست بیطرفی ایران، بهانه را برای اعمال تحریمهای جدید علیه کشورمان از بین خواهد برد و ما از عواقب جنگ اوکراین در امان خواهیم بود. به صورت کلی هم معتقدم ما باید گفت و گوهای مستقیممان با آمریکا را آغاز و سعی کنیم تا موضوعات پیرامون احیای برجام را حل و فصل کنیم. این گام مهمی است که به یافتن راهکار در مسائل دیگر منتهی میشود اما در این زمینه ما همچنان درجا میزنیم و عوامل مختلفی نیز در این شرایط تاثیرگذار بوده است.
**برداشت من از گفتههای جنابعالی این است که حتی اگر روزی مشخص شود که ایران در جنگ اوکراین موضع بیطرفی داشته است بهانههای دیگری برای اعمال تحریمهای جدید مطرح خواهد شد. یعنی تا زمانیکه ما با آمریکاییها پای میز مذاکرات مستقیمی ننشینیم وضعیت به همین شکل باقی خواهد ماند.
همینطور است.
**در شرایط فعلی که مجلس نمایندگان آمریکا به جمهوریخواهان رسیده است، افراطیترین دولت اسرائیل با نخست وزیری نتانیاهو هم بر سر قدرت است آیا در این شرایط ایران و آمریکا می توانند پای میز مذاکرات مستقیم بنشینند؟
اگر اراده کافی در دو سوی ماجرا وجود داشته باشد این عمل امکانپذیر است. رئیس جمهور آمریکا همچنان از قدرت زیادی برخودار است ولو اینکه مجلس نمایندگان در اختیار جمهوریخواهان این کشور قرار داشته باشد همچنان شخص رئیس جمهور آمریکا میتواند تحریمها را حداقل به حالت تعلیق درآورد و ۱۸۰ روز یکبار یا ۹۰ روز یکبار تمدید آنها را لغو کند. آنچنانکه در گذشته نیز اینچنین بوده است. اما متاسفانه مشکل اینجاست در شرایط فعلی این اراده وجود ندارد. به نظر میرسد غرب منتظر است تا ببینند نتیجه تحولات داخلی ایران به چه صورتی پیش میرود. آیا به تغییر حکومت میانجامد و یا تغییر رفتار حکومت؟ در صورتی که دولت فعلی آمریکا به این نتیجه برسد که پای میز مذاکرات مستقیمی با آمریکا بنشیند میتواند بدون تصویب کنگره تحریمهای ایران را به حالت تعلیق درآورد.
اگر چه ایران اصرار بر لغو کامل این تحریمها دارد اما لغو این تحریمها مستلزم همکاری کنگره آمریکا است-یکسری از این تحریمها براساس مصوبه کنگره به حالت اجرایی رسیده است- که فکر نمیکنم در این شرایط امکانپذیر باشد. اگر ما نیز خواهان مذاکرات مستقیمی با آمریکاییها هستیم باید در داخل کشور اقداماتی را انجام دهیم تا با قدرت و قوت بیشتری پای میز مذاکره با واشنگتن حاضر شویم. اما در مورد دولت نتانیاهو که مورد سئوال شما بود هم معتقدم این فرد پیش از این نیز در قدرت قرار داشت و حتی حالا که با افراطیترین دولت اسرائیل در قدرت است نیز نمیتواند اثرگذاری چندانی بر روند مذاکرات داشته باشد اگر و مجددا تاکید میکنم اگر ارداه ای در ایران و آمریکا برای احیای برجام به وجود آید چنانکه در دولت اوباما نتوانست؛ در آن زمان نتانیاهو به عنوان نخست وزیر وقت اسرائیل از تمامی حربههای خود برای عدم توافق برجام استفاده کرد اما راه به جایی نبرد.
البته بعدها این توان را صرف عدم اجرای برجام کرد که با همکاری عربستان و جمهوری خواهان آمریکایی و بهانههایی که در داخل کشور (ایران) برای آن فراهم شد توانست اهداف خود را پیگیری کند. به اعتقاد بنده در شرایط فعلی ایجاد وحدت و همبستگی ملی تنها راهی است که میتواند منجر به حضور پر قدرت مذاکره کننده ایرانی در پای میز مذاکرات احیای برجام شود. یعنی این فرد با پشتوانه ۸۰ میلیون ایرانی پای میز مذاکرات مستقیم با آمریکا حاضر شود و دیگر نگرانی از جهت اقدامات نتانیاهو یا عربستان و یا کشورهای اروپایی نداشته باشد.
سیده آمنه موسوی
- 11
- 4