روزنامه جهان صنعت نوشت: درست ۵ روز پیش، وبسایت حسن روحانی در مطلبی با عنوان «دیداری که رخ نداد» به بازخوانی برخی مسائل پرداخت که در جریان سفر سال ۹۸ رییسجمهوری وقت به سازمان ملل متحد پیش آمد و در نهایت مانع از دیدار حسن روحانی و دونالد ترامپ شد؛ دیداری که البته نه بهصورت دوجانبه، بلکه قرار بود با حضور تمامی طرفین برجام برگزار شود و نشد. حال آنکه در این مطلب در وبسایت حسن روحانی تاکید شده که در آستانه برگزاری آن نشست، «مطلقا شرطی از سوی ترامپ مطرح نشده بود.» آن هم در حالی که در سال ۹۷ هم از ۱۲شرطی که وزیر خارجه وقت ایالاتمتحده مطرح کرده بود، ترامپ تنها ۲ شرط مذاکره موشکی و منطقهای را برای بازگشت به برجام پیش کشید و در حاشیه مجمع عمومی آن سال نیز در یک روز، ۸ نوبت درخواست ملاقات با حسن روحانی را مطرح کرد که با توجه به شرایط مطرحشده، تقاضای او از سوی روحانی پذیرفته نشد. ترامپ در سالهای ۹۶، ۹۷ و ۹۸ مجموعا ۱۰ بار درخواست ملاقات کرد و از میانجیگری چندین نفر از سران کشورهای قدرتمند غربی و شرقی بهعنوان واسطه استفاده کرد؛ چنانکه از رییسجمهوری فرانسه، نخستوزیر ژاپن، نخستوزیر ایتالیا، نخستوزیر پاکستان، نخستوزیر انگلیس، صدراعظم آلمان و دبیرکل سازمان ملل تا حتی رییسجمهوری روسیه به این عنوان درخواست شد و در نهایت نتوانست موافقت جمهوری اسلامی را جلب کند. حال در شرایطی که ۲ سال پس از آغاز ریاستجمهوری ابراهیم رییسی، هنوز هیچ خبری از توافق و حلوفصل پرونده هستهای ایران نیست، به نظر میرسد حمله موشکی اخیر حماس به مواضع اسرائیل بر پیچیدگیهای این پرونده افزوده است؛ شرایطی که باعث شد بهسراغ علی بیگدلی، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد سیاست خارجی و روابط بینالملل برویم و از او درباره آخرین وضعیت مذاکرات هستهای طرح پرسش کنیم.
آقای بیگدلی، در شرایط کنونی آیا کماکان میتوان نسبتبه گشایش در وضعیت مذاکرات خوشبین بود؟ به باور جنابعالی، صرفنظر از تحولاتی که از ابتدای هفته با آغاز عملیات «طوفان الاقصی» رقم خورد، کدامیک از طرفین در شرایط کنونی، بیشتر به ازسرگیری مذاکرات راغب بوده و حاضر به انجام اقداماتی است که اعتماد طرف مقابل را جلب کند؟!
واقعیت این است که به طور کلی در شرایط کنونی هر دو طرف از چنین تمایلی برخوردارند و در واقع هر یک از طرفین، به دلایلی خواستار حلوفصل این پرونده است. طبیعتا ما بهدلیل تشدید مشکلات اقتصادی و وضعیت ناگوار معیشتی که شهروندان با آن دستوپنجه نرم میکنند، ناچار به پذیرش برجام هستیم. البته حل این مشکلات اقتصادی صرفا با حلوفصل پرونده هستهای و پذیرش برجام، مرتفع نخواهد شد و علاوهبر آن، لازم است شروط همکاری با گروه ویژه اقدام مالی یا همان FATF را بپذیریم تا بتوانیم با شبکه جهانی بانکی کار کنیم و شرایط را برای انجام مبادلات مالی فراهم کنیم. از دیگرسو ایالاتمتحده نیز بهنسبت خواستار حلوفصل پرونده هستهای است و نمیتوان گفت که کاخ سفید تمایلی به بازگشت به برجام ندارد. در واقع جو بایدن باتوجه به آنکه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری قرار دارد، بهشدت به این مساله نیاز دارد تا بتواند از برجام و حلوفصل پرونده هستهای جمهوری اسلامی در مناظرهها و رقابتهای انتخاباتی خود بهعنوان یک برگ برنده استفاده کند.
با این حساب، به نظر شما علت عدم دستیابی به توافق چیست؟ در واقع فارغ از آنچه درپی حمله موشکی حماس به مواضع اسرائیل احتمالا بر سرنوشت مذاکرات نیز موثر خواهد بود، فکر میکنید علت عدم توافق طرفین در این دو سال و بهویژه همین چندماه اخیر که بار دیگر شاهد تحرکاتی ازسوی دو طرف بودیم، چه بود؟
ببینید، مشکلی که در این مدت اخیر میان ایران و آمریکا بهوجود آمد، ناترازی سطح انتظارات طرفین از یکدیگر بود. به عبارت دیگر آمریکا از ما انتظاراتی دارد که عملیاتی کردن آن برای جمهوری اسلامی تا حدی مشکل است. به بیان دیگر حتی اگر بتوانیم بحث غنیسازی و چگونگی فعالیت سانتریفیوژها را بهنحوی مدیریت کنیم که انتظارات طرف آمریکایی برآورده شود، از آنجا که کاخ سفید همچنین به بحث موشکی، دخالتهای جمهوری اسلامی در مناسبات و مسائل منطقه و بحث عادیسازی روابط با عربستان سعودی و بهطور کلی بهبود روابط با کشورهای حاشیه خلیجفارس نظر دارد و مطالباتی را درخصوص هر یک از این مسائل نیز مطرح کرده و میکند، طبیعتا برآورده کردن تمامی این انتظارات برای جمهوری اسلامی دشوار است. از طرف دیگر انتظارات ایران از دولت بایدن نیز آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. فراموش نکنیم وقتی بایدن وارد کاخ سفید شد، رسما اعلام کرده بود که حاضر است تمامی تحریمهای برجامی را بردارد اما جمهوری اسلامی این مساله را نپذیرفت و خواستار این شد که علاوهبر این تحریمها، نام سپاه نیز از فهرست گروههای تروریستی ایالاتمتحده خارج شود که این درخواست ایران مورد پذیرش کاخ سفید قرار نگرفت. نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که ما باید با آمریکا به یک توافق جامع برسیم و تا وقتی که چنین توافقی حاصل نشود، نه مشکلات پرونده هستهای مرتفع خواهد شد، نه سایر مشکلات و اختلافنظرها. هماکنون مشکلاتی را با آژانس نیز داریم و دستیابی به توافق جامع به این معنا خواهد بود که هم مشکل هستهای مرتفع شود، هم مشکل موشکی، هم بحث حضور نیروهای جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه. بنابراین به نظر میرسد مشکلات جدی در این مسیر وجود دارد که مانع از دستیابی به توافق میان طرفین شده است.
در چنین شرایطی آیا عملیات طوفان الاقصی و مسائلی که از ابتدای هفته جاری آغاز شد، میتواند در روند مذاکرات تاثیرگذار باشد؟!
طبیعتا مساله حماس و اسرائیل نیز بر پیچیدگیهای کار خواهد افزود. بنابراین این بحث اخیر در روابط ایران با کشورهای غربی و حتی در روابط ما با برخی شیخنشینهای حاشیه خلیجفارس اختلال ایجاد میکند. باید دقت داشته باشیم که بحث حمله حماس به اسرائیل، به هیچ عنوان مساله کوچکی نیست بلکه مسالهای بسیار حساس و مهمی است که خدایناکرده میتواند به جای باریک کشیده شود. بهویژه اینکه اگر احیانا حزبالله بخواهد وارد میدان شود و به مواضع اسرائیل حمله کند. با این حساب باید بگوییم در شرایط کنونی که من با شما صحبت میکنم، عملا امکان هیچ نوع مذاکرهای میان ایران و آمریکا وجود ندارد و حتی بحث انتخابات آمریکا نیز نمیتواند تاثیری در میل و رغبت دولت بایدن در راستای مذاکره با ایران داشته باشد. مساله برجام عملا در حالت اغما بهسر میبرد و با یک نوع فراموشی مواجه شده است. حال آنکه در غیراین صورت میشد این امکان را متصور بود که تفاهمهایی میان طرفین تا پیش از پایان دولت نخست بایدن انجام شود.
همانطور که مستحضرید وبسایت حسن روحانی اخیرا در مطلبی با عنوان «دیداری که رخ نداد» به بحث سفر سال ۹۸ روحانی به نیویورک پرداخته و تاکید کرده دونالد ترامپ رییسجمهوری وقت ایالاتمتحده در آن زمان، تمامی شروط دوازدهگانه آمریکا را کنار گذاشته و آماده مذاکره با ایران بود. همچنین در سال ۹۷ تنها دو شرط از این شروط مدنظر ترامپ بود. اما با وجود این، نه در آن مقاطع و نه پیش و پس از آن شاهد شکلگیری مذاکراتی موثر و توافق نبودیم. با این مقدمه، اگر بخواهید به یک یا چند مقطع خاص اشاره کنید که امکان دستیابی به توافق میان طرفین فراهم بود و از این فرصتها استفاده نشد، به نظر شما در کدام بزنگاهها چنین امکانی فراهم بود؟
واقعیت این است که ما از زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی در چند نوبت این امکان را داشتیم که مشکلمان با جامعه جهانی و بهطور مشخص کشورهای غربی را حل کنیم. بهخصوص وقتی در سال ۲۰۰۱ میلادی آقای خاتمی در صحن سازمان ملل متحد از تئوری «گفتوگوی تمدنها» صحبت کرد که با استقبال گسترده جامعه جهانی همراه شد. همچنین به یاد داریم وقتی آقای خاتمی به پاریس سفر کرد، شرایط آب و هوایی بسیار خطرناکی حاکم بود و با وجود این آقای خاتمی این سفر را لغو نکرد. همچنین وقتی آقای خاتمی به ورودی کاخ الیزه رسید، آقای شیراک که رییسجمهوری وقت فرانسه بود، برخلاف عرف معمول، تا پایین پلههای کاخ الیزه به استقبال ایشان رفت. حتی وقتی مطبوعات به شیراک فشار آوردند که چرا برخلاف عرف رفتار کرده، او توضیح داد که این کار را به احترام ملت ایران انجام داده چراکه میدانسته آقای خاتمی از حمایت کامل ملت ایران برخوردار است. همچنین وقتی در دوران ریاستجمهوری کلینتون، پالسهای مثبتی برای دیدار با خاتمی ارسال شد، آقای خاتمی از تهران منع شد. به هر حال در آن بزنگاه امکان حلوفصل مشکلات ایران با جامعه جهانی فراهم بود اما بهدلیل فشارهای تندروهای داخلی هر بار بهنحوی این فرصت از دست رفت. همچنین با روی کار آمدن آقای روحانی، بار دیگر این امکان فراهم شد. بهویژه آنکه آقای روحانی مدرک تحصیلیاش را از بریتانیا گرفته و رابطه خوبی با کشورهای اروپایی بهخصوص انگلیسیها ایجاد کرده بود اما گروهی از تندروهای داخلی و نزدیکان آقای سعید جلیلی توافق را «خیانت» خواندند و مانع از این شدند که مشکلات ایران با جامعه جهانی حل شود. امروز کار به جایی رسیده که مخالفان و نزدیکان آقای جلیلی نیز به این نتیجه رسیدهاند که چارهای جز حلوفصل این مشکلات نیست. چنانکه اخیرا اخباری درباره کاهش سختگیریها در قبال همکاری با FATF نیز منتشر شده و به نظر میرسد چنین تمایلی برای حل مشکل همکاری با گروه ویژه اقدام مالی وجود دارد. باید دقت کنیم که ما با مجموعهای از مشکلات مواجه هستیم و اگر میخواهیم مشکل هستهای را حل کنیم، طبیعتا باید بتوانیم آن مجموعه مشکلات را مرتفع کنیم. این در حالی است که وضعیتی که امروز در آن قرار داریم، ما را هر روز بیش از گذشته در انزوای سیاسی قرار میدهد. این در حالی است که اخیرا با مشکلاتی در بحث قفقاز نیز روبهرو بودیم یا مشکلاتی که با افغانستان تحت حاکمیت طالبان و حتی عراق داریم، همگی مانع از حلوفصل مشکلات اساسی ما شده و ما را بیش از پیش در انزوای سیاسی و اقتصادی فرو برده است. همزمان بحث کریدوری که قرار است از هند آغاز شود و پس از عبور از اسرائیل، ازطریق دریا به اروپا برسد میتواند منجر به تشدید انزوای سیاسی و اقتصادی ما شود. بنابراین شیوه کنونی و مسیر و راهبردی که در سیاست خارجی پیش گرفتهایم به زعم بنده بهعنوان یک کارشناس روابط خارجی و بینالمللی، ایران را در انزوای سیاسی و اقتصادی و بحرانهای بینالمللی غرق میکند و بسیاری از مشکلات داخلی، معیشتی و اقتصادی ما نیز نتیجه همین رویکردی است که در سیاست خارجی و منطقهای داریم؛ رویکردی که باعث شد در این چند دهه، فرصتهای بسیار خوبی را از دست بدهیم و در حال حاضر نیز برای آنکه بتوانیم مانع از خسارت بیشتر شویم، چارهای نداریم جز اینکه نوع نگاهمان را تغییر دهیم و در این رویکرد افراطی که به برقراری روابط با کشورهای غربی و حتی به تعبیری ارتباط با جامعه جهانی داریم، تجدیدنظر کنیم.
- 19
- 6