دونالد ترامپ، رئیسجمهوری جدید ایالات متحده، قلم به دست گرفته و هولناکترین وعدههای انتخاباتی خود را یکبهیک عملی میکند و با هر تصمیم هول و هراسی به جان هزاران نفر از مردم سراسر جهان میاندازد. ایالات متحده آمریکا، کشوری که بر پایه مهاجرت و تنوع نژادی بنا نهاده شد، حالا شاهد حضور ضدمهاجرترین رئیسجمهوری تاریخ خود در کاخ سفید است. دونالد ترامپ روز گذشته و در اقدامی که زندگی هزاران نفر از مردم خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داد، دستور قانون ممنوعیت موقتی ورود و صدور ویزا برای اتباع چندین کشور منطقه را صادر کرد که ایران نیز شامل این قانون میشود.
با قانونیشدن تصمیم ترامپ، صدور ویزا برای شهروندان سوریه، ایران و پنج کشور دیگر خاورمیانه و آفریقا به حالت تعلیق درمیآید و از ورود پناهجویان هم جلوگیری میشود. براساس گزارش بسیاری از رسانههای انگلیسیزبان، محدودیتها شامل ورود دارندگان ویزا به آمریکا هم خواهد شد. ترامپ البته سهشنبهشب و پیش از این اقدامات در توییتی بهصورت کلی از این اقدام خود خبر داد: «فردا روز بزرگی برای امنیت ملی آمریکا خواهد بود. در کنار خیلی کارهای دیگر ما دیوار (بین مرز مکزیک و آمریکا) را هم خواهیم ساخت».
به گزارش رویترز، «روز بزرگ برای امنیت ملی آمریکا» به اين معناست که ترامپ قانونی را امضا کرد که بر مبنای آن روند صدور ویزا برای شهروندان کشورهای ایران، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و یمن که بخواهند به آمریکا بروند با محدودیت روبهرو میشود.
بسیاری از ناظران اقدام ترامپ را نژادپرستانه و ملیگرایانه توصیف کردهاند؛ «جیمز کارافانو»، مشاور ارشد امنیت ملی تیم انتقالی، محدودیت صدور ویزا را برنامهای «از روی احتیاط» میخواند. او روز گذشته در گفتوگو با رادیو «بیبیسی» گفت: «ما شاهد مواردی از تروریسم فراملی کسانی بودهایم که برای انجام عملیاتهای تروریستی از کشوری به کشور دیگر رفتهاند. ما شماری از آنها را در غرب اروپا دیدهایم؛ بنابراین اقدام محتاطانه یک کشور برای جلوگیری از سفر تروریستها و اطمینان از غربالگری پناهندگان و متقاضیان ویزا بههیچوجه بیتدبیری نیست».
به گفته او، این کار بههیچوجه تلاشی برای آزاردادن افرادی با مذهب خاص نیست.
بااینحال «نهاد عواد»، رهبر جامعه مسلمانان آمریکا، در گفتوگو با الجزیره دستور جدید ترامپ را «سیاست کور» خواند و گفت این تصمیم، آمریکا را امنتر نخواهد کرد. عواد که مدیر شورای روابط اسلامی آمریکاست، در این گفتوگو همچنین بيان كرد: «این تصمیم، آمریکا و جامعه ما را ترسناک و کمتر پذیرنده میکند. این مسیر بزرگبودن آمریکا بهعنوان یک ملت نیست». ترامپ در حالی قانون ضد مهاجرتی خود را اجرائی میکند که آمریکا در سال ٢٠١٦ ، ١٠ هزار پناهنده سوری را پذیرفت که بیشتر آنها خانوادههای سوری و فرزندانشان بودند.
ساخت ديوار جنجالي
ترامپ همانطورکه در توییت سهشنبهشب خود هم ذکر کرده بود، روز گذشته یک قدم به اجرای یکی دیگر از وعدههای انتخاباتی خود درباره ساخت دیوار میان مرز آمریکا و مکزیک نزدیکتر شد. آنطورکه دو مقام دولتی آمریکا به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتهاند، ترامپ با حضور در وزارت امنیت داخلی این کشور درخواست اختصاص بودجه برای ساخت این دیوار را امضا خواهد کرد. به گفته منابع مطلع، بخش اول این قانون که شامل تشدید مقررات ایمنی مرزهاست روز چهارشنبه امضا شد و بخش مربوط به پناهجویان در پایان هفته جاری امضا ميشود. ساختن دیوار در مرز مکزیک، از جمله وعدههای انتخاباتی دونالد ترامپ در زمان رقابتهای ماههای گذشته بود. او درعینحال زمانی خواستار لغو موقتی ورود همه مسلمانان به خاک ایالات متحده شده بود؛ اما سپس خواستار تمرکز بر «بررسی سختگیرانه پیشینه» شهروندان کشورهایی شد که گروههای تروریستی در آنها حضور دارند.
ادامه ساخت ٢ خط لوله نفتي
ترامپ روز سهشنبه علاوه بر اقداماتی علیه پناهجویان و اتباع خارجی، فرمانهایی صادر کرد که بومیهای این کشور ماهها علیه آن مبارزه کرده بودند. رئیسجمهوری آمریکا با امضاي فرمانهای اجرائی از ادامه توسعه و ساخت دو خط لوله نفتی «داکوتا» و «کیاستون» حمایت کرد، اقداماتی که خشم فعالان محیط زیستی را برانگیخت که بهرهبرداری و استخراج ذخایر نفت خام سنگین را مخرب محیط زیست میدانند. خط لوله داکوتا قرار است کار انتقال نفت بین چهار ایالت آمریکا را انجام دهد؛ اما ساخت این خط لوله اعتراض بومیان آمریکایی را در پی داشت و ازهمینرو «باراک اوباما»، رئیسجمهوری پیشین ایالات متحده، در ماههای پایانی قدرت، توسعه خط لوله نفتی داکوتا را متوقف کرد. بومیان آمریکایی که در این منطقه زندگی میکنند، بیم آن دارند این خط لوله به آلودگی آب رودخانه میسوری منجر شود که بزرگترین رودخانه شمال آمریکاست؛ آنها همچنین میگویند میراث فرهنگی و سرزمینهای مقدس آنها در خطر نابودی قرار دارد. به دنبال این اعتراضها ارتش آمریکا سال گذشته اعلام کرد درصدد است یک مسیر جایگزین برای این خط لوله در نظر بگیرد.
پیام ترامپ به آمریکا و جهان«بازگشت به ناسیونالیسم»
تحولات سیاسی در آمریکا بلافاصله بعد از مراسم تحلیف «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری این کشور، درباره میراثزدایی از دوران «باراک اوباما» با سرعت آغاز شده است. این روند که تقریبا در نرم معمول تعویض قدرت در کاخ سفید بیسابقه است، نشان میدهد ساختار سیاسی این کشور در حال خانهتکانی و تغییر در دکترین سیاست داخلی و خارجی است. احکام ریاستجمهوری در دو روز اول زمامداری ترامپ از جمله لغو قانون بیمههای درمانی موسوم به «اوباماکر»، قطع کمکهای دولتی به مراکز و مؤسسات متصدی سقط جنین و فرمان خروج از پیمان شراکت ترانس -پاسیفیک که هر سه مورد بهشدت در کانون توجه دولت قبلی بود، دقیقا در راستای همین میراثزدایی انجام گرفته است.
همزمان رئیسجمهوری جدید در دیدار با صاحبان مشاغل بهصراحت اعلان کرد چنانچه فعالیت خود را در آمریکا حفظ کرده و زمینه انتقال فعالیتهای برونمرزی خود را به کشور فراهم کنند، از کاهش مالیاتی در حد ١٥ تا ٢٠ درصد برخوردار شده و در مقابل تعرفه سنگینی بر کالاهای تولیدی آنان در خارج کشور بسته میشود. هرچند خروج آمریکا از پیمان ترانس-پاسیفیک بهلحاظ قانونی هیچ مشکل حقوقی به دلیل اینکه این پیمان هنوز در کنگره تصویب نشده بود و فقط توافقی مقدماتی بین واشنگتن و دیگر کشورهای عضو این پیمان تلقی میشد ایجاد نمیکند اما رویارویی ترامپ با موضوع اقتصاد جهانی در چارچوب «تجارت آزاد» به این راحتی که دولتمردان جدید فکر میکنند انجامپذیر نخواهد بود. تا زمانی که آمریکا عضو سازمان تجارت جهانی است بدون شک تابع مقررات و قوانین آن خواهد بود که نگاه ناسیونالیستی ترامپ به اقتصاد کلان در چارچوب تخلف و نقض معاهدات تجاری و «دامپینگ» در این حوزه تبعات حقوقی و تنبیهات مالی سنگینی به همراه خواهد داشت.
هماکنون دیگر هیچ تردیدی وجود ندارد که ظهور پدیده «ترامپیسم» در عرصه سیاسی- اجتماعی آمریکا فراتر از تمایل بخشی از رأیدهندگان در تقابل با وضع موجود و موجسواری بر دوقطبیهای تشدیدیابنده در این کشور، یک کنش جدید در جهان سرمایهداری است که به دلیل بحرانهای مزمن آن بستر نوع جدیدی از ناسیونالیسم راست در آمریکا و اروپا را فراهم کرده است. چنین روندهایی در کشورهای در حال توسعه به همان اندازه که میتواند ترقیخواهانه و در چارچوب تقویب بورژوازی ملی به حساب آید اما در مرحله امپریالیسم و در کشورهای پیشرفته سرمایهداری نشانههایی از ظهور نوع جدیدی از فاشیسم در قرن بیستویکم است که هرچند با دهه ٣٠ میلادی در اروپا متفاوت است، اما در همان راستا قابل تحلیل است.
نزدیکی بیش از پیش دونالد ترامپ با احزاب افراطی و ناسیونالیست اروپایی از جمله در فرانسه، آلمان، بریتانیا و هلند نیز در همین چارچوب قابل تحلیل و ارزیابی است. این همپوشانی منافع بین احزاب افراطی نظام سرمایهداری معاصر از آمریکا تا اروپا هماکنون موجب شده است دولت واشنگتن در تقابل با اتحادیه اروپایی قرار گرفته و به نیروهای افراطی و در حاشیه این جوامع خون تازه تزریق کند.
نقش بریتانیای بعد از پیروزی «برگزیت» دراینمیان برای آمریکای ترامپ در آینده بسیار پررنگ خواهد بود و بههمیندلیل است که او قصد دارد در اولین دیدار خارجی خود میزبان «ترزا می»، نخستوزیر لندن، باشد. وقتی همهپرسی برگزیت در بریتانیا با ٥٢ درصد آرا پیروز شد، باراک اوباما بلافاصله با موضعگیری در مقابل آن گفت لندن برای روابط خود با واشنگتن از این پس باید در انتهای صف و در پشت سر اتحادیه اروپایی قرار گیرد ولی حالا وضعیت کاملا دگرگون شده و جزیره به سکوی پرش ترامپ برای هدف بهزانودرآوردن این اتحادیه تبدیل شده است.
ترامپ هرگز تمایل خود را به فروپاشی اتحادیه اروپایی پنهان نکرده است و بارها قبل و بعد از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری الگوی برگزیت بریتانیایی را به دیگر جوامع عضو اتحادیه هم توصیه کرده است. با توجه به اینکه سال ٢٠١٧ سال سرنوشتسازی برای بقای اتحادیه اروپایی است و از هماکنون احزاب ملیگرای افراطی از جمله جبهه ملی به رهبری «ژان مارین لوپن» در فرانسه، حزب آلترناتیو برای آلمان به رهبری «فراوکه پتری» در آلمان و حزب آزادی به رهبری «خیرت ویلدرز» در هلند خود را برای رقابت در انتخابات آماده میکنند، بدون شک شوک پیروزی ترامپ و حمایت او از آنان زنگ خطر را برای اتحادیه اروپایی به صدا درآورده است.
با توجه به روحیه دونالد ترامپ به نظر میرسد در دیدار با ترزا می، او سعی خواهد کرد حمایت قاطع خود را از بریتانیا در مقابل اتحادیه اروپایی نشان دهد و رأیدهندگان فرانسوی، آلمانی و هلندی را تشویق به پیروی از الگوی بریتانیا کند. بدون شک اتحادیه اروپایی بر خلاف رؤیای اولیه تشکیل آن هم اینک دچار تناقضات و کاستیهای زیادی است که به دلیل سیاستهای کاملا اشتباه و تحتتأثیر هژمونی قدرت اقتصادی آلمان وارد بیراهه شده است که از یک طرف شکاف بین شمال و جنوب آن و برنامههای ریاضت اقتصادی فضای تنفس را برای اکثریت شهروندان عضو سخت کرده است. از طرف دیگر این اتحادیه در سالهای اخیر با عبور از سیاست خارجی نیمهمستقل و «گلیست» خود به زائده از ناتو تبدیل شده است که بزرگترین دغدغه آن مبارزه با روسیه بوده است. بههمیندلیل با توجه به تحولات جدید در عرصه بینالمللی، منطقهای و ملی هماکنون نیروهای سیاسی و احزاب مخالف اتحادیه اروپایی در موقعیت بهتری نسبت به رقبای خود قرار دارند.
در چنین شرایطی جهان گام به دوران جدیدی در وضعیت «آنارشی» موجود گذاشته است که بسیاری از تئوریها و پراتیک سیاسی- اجتماعی گذشته دچار دگرگونی بنیادین میشود و هر کشور و جریان سیاسیای که از قبل خود را برای این وضعیت آماده نکرده یا نکند، بازنده بزرگ در تحولات آتی خواهند بود. ترامپ نشانه ظهور است اما نه ظهور یک وضعیت انقلابی و تغییرات مثبت که بدون تردید صدای ناقوس نوع جدیدی از «داروینیسم سیاسی» است که میتواند ضعیفترها را در پای قدرتمندترها قربانی کند. رهبرانی که در نظام مسلط سرمایهداری و مرحله امپریالیسم فریاد واگذاری قدرت به مردم را سر میدهند، یا باید انقلابیونی باشند که بخواهند این نظام را ساقط کنند یا فاشیستهایی هستند که قصد دارند اقتدارگرایی در حوزه ملی و بینالمللی را بر نظم جدید تحمیل کنند.
- 13
- 4