ترامپ یک پدیده است؛ پدیدهای که در روزهای رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمريكا نیز چهره و ادبیاتی متفاوت از خود بروز داد و البته کمتر کسی باور داشت این موفقیت نصیب وی شود، اما اگر از زاویهای دیگر نگاه کنیم، او روی جریانی از نارضایتیهای عمومی سوار شد و توانست اگرچه مبهم، پاسخهایی به مطالبات عمومی بدهد.
بههمیندلیل با وجود افشاگریهایی که علیه وی شد، بهتدریج در نظرسنجیها بالا آمد. این نارضایتی در لایههای مختلف ایالات متحده، واقعیت دارد. «برنی سندرز» نیز در مراحل رقابتهای درونی حزب دموکرات با پاسخدادن به همین نارضایتیها بود که توانست در میان بسیاری از مردم آمريكا، طرفدار پیدا کند.
شاید اگر او نامزد نهایی دموکراتها بود، امروز نتیجهای دیگر رقم میخورد، اما اتفاقی که بعد از ریاستجمهوری ترامپ رخ داد، نوعی شتابزدگی در عملکرد را نشان میدهد که ناشی از ناپختگی اوست. اگرچه برخی افراد کارآزموده و محافلی نظیر بنیاد هریتیج که افراد مطلعی هستند، گزارشهایی به وی میدهند، اما شتابزدگی در رفتار رئيسجمهور تازهوارد آمريكا مشهود است که ثمره آن در تصمیمگیریهای او بازتاب یافته. اتفاق جالبتوجه این است که جنبشهای اجتماعی اعتراضی به عملکرد ترامپ، فردای تصمیمات جدید او به راه افتاد. در فرودگاه سیاتل، واشنگتن، دنور، سانفرانسیسکو، لسآنجلس و... مردم گرد آمدند و تظاهراتی اعتراضی در واشنگتن برگزار شد که جان کری، وزیر خارجه قبلی آمريكا، کمتر از یک هفته از ترک سمت رسمی خود بهعنوان یک شهروند در آن شرکت کرد. هیلاری کلینتون و جو بایدن نیز فعالیتهایی را آغاز کردهاند.
علاوهبراین غولهایی نظیر گوگل نیز به این حرکت پیوستهاند و نوعی مقاومت مدنی در آنجا در حال شکلگیری است. به نظر میرسد این حرکات بهتدریج قوت خواهد گرفت و پدیده اجتماعی جدیدي خواهد بود. پیشبینی این است که با جنبشهای دیگر نظیر جنبش ضدجنگ، ٩٩ درصد، طرفداران سبز و... ترکیب شده و اتفاقی را سامان دهند.
در سیستم وکلای آمريكا نیز این حرکت را میبینیم که داوطلبانه میخواهند به مردم کمک کنند. دموکراتهای کنگره و سنا نیز واکنشهای مشابهی داشتهاند. در اروپا نیز شرایط چندان تفاوتی نمیکند. ترزا می، نخستوزیر بریتانیا که در آمريكا موضع نسبتا مثبتي در دیدار با ترامپ داشت، در بازگشت به کشور خود ناچار شد اذعان کند نگاه متفاوتی با رئیسجمهور ایالات متحده دارد. فرانسه و آلمان، واکنشهای تندتری از خود نشان دادهاند و به نظر میرسد با عملکرد ترامپ، گرایش به راست که در حال اوجگیری بود تقلیل یافته است. مردم با دیدن ترامپ، نمیخواهند ترامپهای دیگری هم در اروپا سر برآورند. یک میلیون و ٨٠٠ هزار نفر در انگلیس، خواستار عدم ورود ترامپ به خاک کشورشان شدهاند. اگر این حرکتهای اجتماعی در غرب، به یکدیگر بچسبند، فضا تغییر خواهد کرد. چهرههای سرشناس، بازیگران هالیوود، استادان دانشگاه و حتی چهرهای مانند امانوئل والرشتاين، نظریهپرداز بزرگ آمريكایی، نسبت به ترامپ موضع دارند. اخیرا استراتژی منسوب به کيسینجر مطرح شده که ترامپ با نزدیکی به روسیه، علیه چین عمل کند. اروپا و بهویژه آلمان بهشدت از روسیه هراسان هستند و کشورهایي نظیر لهستان نیز نگرانیهای دیگری در قبال نزدیکی آمريكا و روسیه دارند. بههرحال اگر جنبشهای اعتراضی علیه ترامپ قویتر شوند، وی ناچار به عقبنشینی است، همانطور که اخیرا، افراد دارای گرینکارت را از دايره شموليت ممنوعيت ورود به آمريكا مستثنا کرد.
او اعلام کرده اگر یک هفته قبل این اتفاق را اطلاعرسانی میکرد، افراد بد وارد آمريكا میشدند، درحالیکه در نظامهای پاسخگو، این نوع توجیهات، مضحک تعبیر میشود و نوعی بیبرنامگی را نشان میدهد که جهان سوم به آن متهم است. دراینمیان موضوع توجه به حقوق ایرانیان ساکن ايالات متحده، جنبهای حیاتی دارد. فرمان ترامپ نیز بیش از آنکه بر شش کشور مسلمان دیگر اثرگذار باشد، ایرانیان را هدف قرار میدهد. ایرانیان جمعيت قابلملاحظهای از مهاجران آمريكا را شکل میدهند. اهمیت آنان فقط به دلیل تحصیلات آنان نیست که البته تحصیلکرده هستند. دانشگاه سیراکیوز در پژوهشی اعلام کرده ایرانیان اقلیتی هستند که بهلحاظ تحصیلات، از میانگین آمريكا، حداقل دو سال تحصیلی بالاتر هستند.
اهمیت آنان فقط به این دلیل نیست که موفق هستند که هستند؛ آنان در صنایع ایالات متحده خوشنام هستند، در پژوهشکدهها، در ریاضیات و فیزیک شناختهشده هستند. اهمیت آنان فقط به این دلیل نیست که دارا و برخوردار هستند و میانگین درآمد خانوادگی ایرانیها بالاتر از آمريكاییهاست و میانگین دارایی ایرانیها ٢٠ هزار دلار از میانگین دارايي آمريكاییها بالاتر است. مسئله اهمیت ایرانیان آمريكا برای ما در آنجاست که هرکسی شناسنامه ایرانی دارد باید مورد توجه قرار بگیرد. درست است كه آنان در ايران نيستند اما هيچگاه سربار آمريكا نبودهاند. شادی و غم آنان برای دولت جمهوری اسلامی مهم است و نسبت به آن تکلیف و مسئولیت دارد. مجموعه سیاستهای ایران و وزارت خارجه دراینباره در روزهای اخیر، پختگی لازم را داشته است. در کنار این ما باید از جنبشهای اعتراضی آمريكا، یارگیری کنیم. قرار است اواخر بهمنماه، رقابتهای کشتی جام جهانی با حضور تیم ملی ایالات متحده در کرمانشاه برگزار شود. آنان ویزا گرفتهاند و وقتی دکتر ظریف میگوید هرکس ویزای معتبر ایران را در اختیار دارد، مورد استقبال ما قرار میگیرد؛ یعنی حساب مردم آمريكا از تصمیمات دولت این کشور جداست.
اگر تسهیلات لازم برای حضور رسانههای دنیا برای پوشش این رقابتها فراهم و ميهماننوازی و مهربانی ایرانیها به نمایش گذاشته شود، پاسخی به شعارهای جنبشهای اعتراضی آمريكا در روزهای اخیر است که میگفتند ایرانیان به آمريكا خوش آمدید. به باور نگارنده، آینده آمريكا و اروپا از این جریانات اجتماعی اعتراضی متأثر خواهد شد. باید با همراهی این جنبشها و دفاع از حقوق جامعه مسلمانان آمريكا را كه ساير كشورهاي اسلامي نسبت به آن سكوت كردهاند، اعلام کنیم پاسخ ما به ترامپ، نعلبهنعل نیست و نگاه ما انسانی و رفتار او فاشیستی است.
- 18
- 1