همشهری با این مقدمه، گفتوگوی خود با شمخاني را منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
با توجه به نقش مهم ايران در مبارزه با تروريسم در سوريه و عراق ارزيابي شما از آخرين تحولات ميداني عراق چيست؟
موضوع امنيت امروزه قابل انحصار به امنيت فيزيكي و يا محدود شدن در يك محيط جغرافيايي خاص نيست. امنيت بيش از آنكه عيني باشد، ذهني است و بيش از آنكه محصول كار يك دستگاه يا نهاد و شخص باشد، محصول همكاري مشترك و جمعي است. بر اين اساس حضور جمهوري اسلامي ايران در عراق و سوريه ضمن اينكه با هدف مقابله با تروريسم در كشوري فراتر از مرزها محسوب ميشود، اما به شكل مستقيم به امنيت ايران نيز مرتبط است.
حضور چند عنصر تروريستي كه اقدامي فاقد ارزش و كور در مجلس شوراي اسلامي و حرم امام راحل(ره) انجام دادند يك نمونه است كه نشان داد جامعه و بلكه كشور به لحاظ رواني ميتواند درگير ابعاد «احساس ناامني» شود. اين شرايط چند سال است كه در مقياسي فوق تصور در سوريه و عراق حاكم است. تروريستها نهتنها عمليات انجام ميدهند بلكه براي خود دولت تشكيل دادهاند، انبارهاي عظيمي از سلاح و مهمات در اختيار دارند و مهمتر از آن حمايتهاي مالي، اطلاعاتي و انساني نيز از آنها به عمل ميآيد.
لذا پيروزي بر تروريسم در عراق كه دولت خودخوانده در موصل تشكيل دادند يك دستاورد بسيار مهم محسوب ميشود كه ارزش و موفقيت آن فراتر از مرزهاي عراق است. البته اين نبرد به پايان نرسيده است و اصولا بايد مبارزه با تروريسم در عراق را به قبل و بعد از آزادسازي موصل تقسيم كرد كه هر مرحله مشخصات و الزامات خاص خودرا دارد.
و آيا آزادي موصل تأثيري بر عمليات ضدتروريسم در سوريه خواهد داشت؟
براي اينكه ارزش اين اقدام در مرحله فعلي بيشتر مشخص شود بگويم كه آمريكاييها برآورد روشني از امكان آزادسازي موصل نداشتند و زمان حدود ۷ سال را پيشبيني ميكردند. ضمن اينكه حضور ائتلافي متشكل از بيش از ۶۰ كشور را نيز ضروري ميدانستند. اما با فتوايي كه مرجعيت ديني عراق بهويژه آيتالله سيستاني براي جهاد با تروريسم دادند و همچنين تشكيل نيروهاي الحشدالشعبي در كنار ارتش عراق و تمركز و حمايتي كه دولت عراق داشت نهايتا موصل در مدت چند ماه آزاد شد.
با توجه به هم مرز بودن استان نينواي عراق با سوريه محدود شدن قدرت داعش در عراق بر كاهش توان آنها در سوريه هم اثرگذار بوده و انشاءالله بعد از بازپسگيري موصل، روند نابودي تروريسم در سوريه نيز با سرعت بيشتري ادامه خواهد يافت.
باتوجه به اعلام تاريخ ۲۵ سپتامبر بهعنوان زمان همهپرسي در اقليم كردستان عراق، مقامات ارشد ايران و برخي كشورها در اين رابطه اعلام موضع كردهاند. شما بهعنوان دبير شورايعالي امنيت ملي ايران ارزيابيتان از اين تحولات چيست؟
يكي از مولفههاي قدرت، بحث ژئوپلتيك و وسعت سرزميني است. انسجام داخلي و وحدت سياسي نيز مولفه مهم ديگر در قدرت يك كشور است. ثروت، توان اقتصادي، دسترسي به منابع انرژي، نيروهاي مسلح و امثال آن نيز در مراتب بعدي قرار دارند كه ميزان قدرت يك كشور را نشان ميدهند. تقسيم شدن عراق تمام اين عوامل و مولفههاي قدرت را تحتتأثير منفي قرار ميدهد و واضح است كه عراق تقسيم شده هرگز با قبل از آن يكسان نخواهد بود.
كردهاي عراق امروز در حاكميت عراق حضور مؤثر و گستردهاي دارند و علاوه بر آن با محدوديتي در برخورداري از منابع اقتصادي در مقايسه با ديگر استانها و مناطق عراق نيز مواجه نيستند. اعتقاد ما اين است كه اختلاف كردها با دولت مركزي عراق در چارچوب قانون اساسي عراق قابل حل و فصل است.
برداشت مااين است كه موضوع همه پرسي بيشتر مبنايي براي امتياز گيري در رقابتهاي سياسي داخلي شده و طرح آن اشتباهي راهبردي است كه با تشويق و تحريك دشمنان عراق نيز همراه است. بهويژه رويكرد رژيم صهيونيستي در اين خصوص بسيار حائز اهميت است.
بهعنوان مقام عالي هماهنگكننده ميان ايران، روسيه و سوريه در موضوع مبارزه با تروريسم نظرتان نسبت به آخرين روند مذاكرات موسوم به آستانه و نتايج آن و تلاشهايي كه براي مذاكره با معارضان شده است، چيست؟
آنچه در يك مذاكره همواره مدنظر ديپلماتها و دستگاههاي سياست خارجي است، اراده و قصد تحقق اهداف ترسيم شده براي نشستهاست. اگر مذاكره براي مذاكره باشد صرفا فرصت سوزي است. هرچند در عرف ديپلماسي براي قطع نشدن نشستها گاهي لازم است به حداقلها نيز اكتفا شود. مذاكرات ژنو اين خلأ را داشت كه صرفا در مقاطع زماني كه تروريستها در تنگنا قرار ميگرفتند و براي ايجاد فضا و تنفس براي آنها توسط سازمان ملل تشكيل ميشد اما هيچ نتيجه عملي و ملموسي به همراه نداشت.
لذا مذاكرات آستانه شكل گرفت و از رهگذر آن بزرگترين دستاورد سياسي از ابتداي شكلگيري بحران در سوريه يعني برقراري آتشبس پايدار در بخش زيادي از مناطق نبرد حاصل شد.علاوه بر اين بررسي وضعيت گروههاي مسلح و مناطق آنها و همچنين اقداماتي كه ميتواند باعث نجات جان غيرنظاميان باشد و همچنين تعيين مناطق كاهش تنش بخشهاي مهم ديگري از خروجي مذاكرات آستانه است.
مذاكرات آستانه ميتواند تأثيري بر ديگر گفتوگوهاي بينالمللي در حوزه سوريه داشته باشد؟
معتقديم اين مذاكرات آستانه بود كه باعث شد سازمان ملل و طرفهاي ديگر نيز فعالتر در حوزه سياسي وارد شوند. هرچند نبايد منكر اثرگذاري دستاوردهاي ميداني همچون آزادسازي حلب بود اما نبرد در سوريه در نهايت بايستي بهصورت سياسي تمام شود. تلاش زيادي صورت گرفت تا معارضان ديدگاههاي خود را به حكومت منتقل و پاسخهاي لازم را نيز دريافت كنند. در مواردي نيز نتايج مفيدي داشت كه از جمله تسليم و خارج شدن بخشي از معارضه از شهرها و روستاهاي اشغال شده را ميتوان نام برد.
پيشبيني شما از ادامه مذاكرات آستانه چيست؟
لازم است در اين رابطه به نكته مهمي در اين بخش اشاره كنم و آن عدمتمايل آمريكا و متحدينش به اتمام بحران در منطقه است. آنها بهدنبال هزينه كردن سرمايه كشورهاي مسلمان و ويران كردن زيرساختهاي اين كشورها براي به يغما بردن منابع آنها هستند. متأسفانه برخي كشورهاي منطقه نيز با اين راهبرد آمريكا همراهي ميكنند. لذا مسير مذاكرات قطعا به سهولت پيش نخواهد رفت و با كارشكني و مانع تراشيهايي از سوي حاميان تروريستها مواجه خواهد شد.
اخيرا رئيسجمهور فرانسه اعلام كرده تغيير اسد ديگر شرط اين كشور نيست. اين ديدگاه چه كمكي به پيشرفت مذاكرات صلح خواهد كرد و فكر ميكنيد ساير كشورها هم به اين تغيير ديدگاه رسيدهاند؟
بهنظر من مدتهاست كه گزينه تغيير بشار اسد در سوريه كنار گذاشته شده است و كشورهاي زيادي بهصورت آشكار و پنهان اين مسئله را پذيرفتهاند. اين خطاي محاسباتي از سوي آمريكا در ابتداي بحران سوريه دنبال ميشدكه احساس ميكرد با تروريسم وارداتي و فشارهاي اقتصادي و تحريم ميتوان دولت سوريه را ساقط و حكومتي وابسته و مورد پسند غرب را روي كار آورد تا به زعم خود محور مقاومت را تضعيف كنند. اما نتيجه اين شد كه اين تروريستها پس از چند سال ناكامي به كشورهاي خود بازگشتند و موجي از ترور را از جمله در اروپا به راه انداختند. هزاران آواره از سوريه به اروپا پناهنده شدند و اروپا را با بحران در پذيرش آنها مواجه ساختند. اكنون دولت سوريه محكمتر از گذشته به كار خود و مقابله با تروريستها ادامه ميدهد.
و پاسخ شما به ديگر كشورهايي كه درباره آينده سوريه پيششرط ميگذارند؟
اينكه آمريكا يا برخي ديگر از كشورها تلاش كنند به جاي مردم سوريه تصميم بگيرند يا بگويند چهكسي حق كانديدا شدن دارد يا ندارد، مغاير با اصول دمكراسي و حق تعيين سرنوشت ملّتهاست. اگر قدرتهاي منطقهاي و جهاني همچنان به دمكراسي و بازگشت آرامش به سوريه ميانديشند، بايد با كمك به نابودي گروههاي تروريست، زمينه اعمال آراي مردم را فراهم آورند و صندوقهاي رأي را بهعنوان معيار و راهگشاي آينده سياسي دراين كشور بپذيرند. بهنظر ما دمكراسي از لوله تفنگ و مسير نظاميگري حاصل نميشود.
روند همكاريها با روسيه در بحران سوريه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
صرفنظر از انگيزههاي روسيه براي نقشآفريني نظامي در معادلات سوريه ، بايد گفت ورود آنها به اين پرونده، موازنه ميدان را به نفع سوريه تغييرداد. اما بيش ازآن نقش روسيه را بهعنوان يكي از ۵ عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل، بايد در تحولات سياسي مربوط به سوريه و ايستادگي در برابرآمريكا جستوجو كرد. روسيه با تمام قدرت به پيروزي در سوريه ميانديشد.
اين رويكرد علاوه بر دستاوردهايي كه براي مردم سوريه داشته به توانمنديهاي اين كشور در برابر آمريكا در ساير معادلات نيز كمك كرده است. امروزهمكاريهاي ايران و روسيه درقالب دو همپيمان راهبردي ادامه دارد و اين همپيماني آثار مثبتي در تحولات منطقه و حوادث سوريه در برداشته است. دريك جمع بندي كوتاه ميتوان گفت، تأثير جمهوري اسلامي ايران در معادلات ميداني مؤثرتر و توانمندي روسيه در عرصه سياسي عميقتر است، اين ظرفيتها در كنار يكديگر توازن تحولات را به نفع محورمقاومت افزايش داده است و اين روند با تقويت همكاريهاي ميداني و هماهنگيهاي سياسي روبهافزايش ارزيابي ميشود.
يك سال قبل موضوع استفاده روسيه از پايگاه شهيد نوژه را داشتيم كه بعدها جنابعالي مجوز موردي مجدد براي روسها را مطرح كرديد. آيا روسها درخواستي در اين رابطه داشتهاند؟
طبيعتا استفاده از پايگاه هوايي و فضاي ايران يكي از ظرفيتهاي قابل اشتراك براي تحقق اهداف راهبردي است و درصورت نياز بهصورت موردي درخصوص آن تصميمگيري خواهد شد.
توان موشكي كشور در دوران مسئوليت جنابعالي در وزارت دفاع تحول شگرفي داشت. توان موشكي كشور با توجه به شناختي كه داريد از بعد بازدارندگي در چه وضعيتي قرار دارد؟
قدرت موشكي ايران براي دشمنان بيش از داخل كشور شناخته شده و هراس آور است و از اين حيث در برابر بسياري از تهديدات بازدارنده بوده است. باتوجه به اينكه ما در تأمين امنيت بهخودمان تكيه داريم و مانند برخي كشورهاي ضعيف منطقه نيازمند جلب حمايتهاي سياسي و يا انبارداري تسليحات آنها و هزينههاي فوق العاده نيستيم، لذا براي هر نوع تهديدي سلاح دفاعي منحصر به فردي را نيز طراحي و توليد كردهايم. اصولا قدرت موشكي نيز براي اين فراهم شده كه در شرايط مورد نياز به درستي به كار گرفته شود.
تحليل شما از بازخورد عمليات موشكي چندي قبل سپاه در ديرالزور چگونه است؟
بعد از جنگ تا به امروز يكي از منطقيترين زمينههاي بهكارگيري قدرت موشكي ايران در عمليات موشكي اخير سپاه شكل گرفت.
اخيرا شاهد تحركاتي از سوي آمريكا درباره نقض برجام هستيم. آيا آمريكا تلاش ميكند ايران را وادار به نقض برجام كند؟ ايران چه استراتژي در مقابل اين بازي دارد؟
ميان برجام و ماهيت سياستهاي خصمانه آمريكا بايستي تفكيك قائل شد. اصولا برجام بنا نداشته و ندارد كه مانعي براي كاهش دشمني آمريكا با ملت ايران باشد. ذات سياست خارجي آمريكا اعمال نفوذ و فشار بهمنظور تسليمسازي و تحقير كشورهاي مخالف خود است و در اين مسير تمامي ابزارهاي نامشروع و شيطاني را نيز به خدمت ميگيرد.
براي آمريكا مهم نيست كه در ويتنام چند ميليون انسان كشته شود و يا از چه نوع سلاحهاي ممنوعهاي براي پيشبرد اهداف خود استفاده كند. تنها با اتكا به قدرت و ظرفيتها و توانمنديهاي مقابله است كه ميتوان منطق هزينه - فايده آمريكا براي پيگيري سياست هايش را تغيير داد. لذا سعي ما اين است كه از جميع امكانات و توان خود براي مقابله با سناريوهاي آمريكا استفاده كنيم. فرصتي كه پيش روي ما وجود دارد اين است كه هيچ نوع هوشمندي و ابتكاري در مجموعه هيأت حاكمه آمريكايي ديده نميشود و تمام برنامههاي آنها قابل حدس و پيشبيني است. لذا حتي پيش از امضاي برجام نيز اين رفتار آمريكا كاملا متصور بود.
سناريوهاي ايران براي مواجهه با نقض برجام از سوي آمريكا چيست؟
مجموعهاي از اقدامات در حوزههاي فني هستهاي، اقتصادي و سياسي پيش روي ماست كه بهصورت موازي و هماهنگ دنبال ميشوند. آمريكا هر بار در حوزههاي غيرهستهاي تحريمي عليه اشخاص و نهادهاي ما وضع كرده، در همان حوزه يك دستاورد جديد را رونمايي كردهايم كه بخشي از آنها رسانهاي نيز نشده است.
اخيرا آمريكاييها باز هم برخي افراد را مشمول تحريم قرار دادند آيا اينها نقض برجام نيستند؟
تحريم چند شخص و شركت تقريبا هيچ اثري بر استمرار مسير يك كشور پهناور ندارد اما زمينه را كاملا براي اقدام ما فراهم ساخته و مشروعيت و حمايت بينالمللي را به همراه داشته است.
فكر ميكنيد آمريكا براي برجام چه برنامهاي دارد؟
آمريكا بهدنبال خروج از برجام با هزينه ايران است كه قطعا اين فرصت از سوي ما در اختيار اين كشور قرار داده نخواهد شد. البته بهصورت طبيعي ارزش برجام بهعنوان يك توافق بينالمللي كه با قطعنامه شوراي امنيت پشتيباني ميشود بستگي به احترام و اجراي آن از سوي همه طرفها دارد و منافع آن نيز بايد براي كشورهاي عضو قابل بهرهبرداري باشد.
- 19
- 2
ناشناس
۱۳۹۶/۵/۱۱ - ۱۹:۵۰
Permalink