در دنیای سیاست خارجی ایالات متحده افراد بسیار کمی هستند که از جایگاه و پرستیژ هنری کیسینجر برخوردار باشند. او همچنان نظرات و توصیه های خود را در موارد خطیر دیپلماتیک ارائه می کند. موضوع نگران کننده این است که برخی از تحلیل های اش به طرز فزاینده ای رابطه خود را با واقعیت از دست می دهند.
کیسینجر در یکی از آخرین مقالات اش هشدار داده است اگر سپاه پاسداران ایران و متحدان شیعه اش در عراق و سوریه قلمرویی که اینک در اشغال داعش است پس بگیرند، شکست داعش به تشکیل "امپراتوری رادیکال شیعه" منجر خواهد شد.
فارغ از آنکه دلیل اش چیست که شخصی که شهرت اش رئالیستی برجسته است حرف های نئومحافظه کاران را طوطی وار تکرار می کند، صحبت از "امپراتوری رادیکال ایران" کاملا بی معنا است و اگر توسط سیاستمداران دنبال شود پیامدهایی خطرناک به دنبال دارد.
واقعیتی که کیسینجر از آن فرار می کند این است که سیاست های منطقه ای ایران به طور بنیادین از ذات تدافعی برخوردار است. بر خلاف دیگر دولت های منطقه، ایران از تامین کننده امنیتی خارجی سود نمی برد. در شرایطی که ترکیه عضو ناتو است و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل از روابط امنیتی گسترده با ایالات متحده برخوردارند، ایران تنها به خودش متکی است.
جنگ با عراق، زمانی که تقریبا تمام دنیا علیه تهران پشت سر بغداد متحد شدند، ایرانی ها را از این واقعیت دردناک آگاه کرد و تا امروز در تفکر امنیتی ملی آنها تسری داشته است.
ایران برای خنثی کردن یا کاهش تهدیدات، شبکه ای از متحدان و حامیان در خاورمیانه ایجاد کرده است که به عنوان مدافعین بازدارنده فعالیت می کنند تا تهدیدات را از مرزهای ایران دور کنند. برخلاف این افسانه که ایران در پی بنا کردن امپراتوری جدید با سیرت شیعه است، این نیروها نه به لحاظ مذهبی و نه به لحاظ ایدئولوژیک همگن نیستند: طیف این نیروها از اسلام گرایان شیعه متعارف همچون حزب الله لبنان و بشار اسد سکولار تا بنیادگرایان اهل سنت حماس و حتی وهابی های قطری هر موقع که شانس آن دست دهد، تشکیل می شود.
از سوی دیگر، سفر اخیر مقتدی صدر، روحانی سیاسی برجسته شیعه به عربستان سعودی نشان داد که ایران فاصله زیادی با در اختیار گرفتن زیست سیاسی نیروهایی که قرار است بخش مهمی از "امپراتوری اش" باشند دارد. دولت عراق، با آنکه تحت تسلط شیعیان است، هرگز عروسکی در دست تهران نبوده است. حتی اگر اکثریت عراقی ها شیعه باشند، آنها عرب هم هستند، و ابلهانه است اگر پتانسیل ملی گرایی عربی را دست کم بگیریم.
برای اینکه بحث روشن تر شود، بگذارید یک لحظه تصور کنیم کیسینجر درست می گوید، که "امپراتوی رادیکال ایرانی" محتمل است و به هر قیمتی شده می بایست جلوی این تحولات "نابکارانه " گرفته شود. هر چند مستقیم این را نمی گوید، اما حرف کیسینجر این است که ایالات متحده باید از بقای داعش اطمینان خاطر کسب کند تا "امپراتوری ایران" را متوازن کند.
دانا روهابچر، نماینده جمهوری خواه کنگره از کالیفرنیا و از متحدان نزدیک پرزیدنت ترامپ تقریبا همین نظریه را پس از حملات تروریستی داعش به تهران مطرح کرد. هر چند حتی مخالفان سرسخت ایران هم از دیدگاه های نفرت انگیز روهابچر حمایت نکردند، اما وقتی این اظهارات توسط فردی در قامت کیسینجر تایید می شود، می تواند اهمیت بیشتری پیدا کند، آن هم در فضای شیطانی که اینک در واشینگتن نسبت به ایران وجود دارد.
هرچند ایران تماما معصوم و بیگناه نیست، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که این کشور یگانه عامل بدبختی منطقه معرفی شود. تحت هیچ شرایطی ایالات متحده نباید حتی به فکر پشتیبانی یا مدارا به هر شکلی با سازمان تروریستی اهریمنی مانند داعش باشد.
بر عکس، شکست فوری داعش به عنوان فرصتی برای آغاز مذاکرات برای رسیدن به توافقی کاملا چند جانبه برای تامین امنیت منطقه، باید در دستور کار تمام بازیگران مسئول در منطقه و خارج از منطقه قرار بگیرد و منافع مشروع تمام کشورها در نظر گرفته شود. از ادامه بازی جمع صفر از نوعی که در آخرین مقاله گمراه کننده هنری کیسینجر توصیه شده است هیچ چیز به دست نخواهد آمد.
- 16
- 5