گفتگوی عباس ملکی، عضو پیوسته دانشگاه امآیتی را در زیر مشاهده می کنید:
بخشی از مرزهای غربی کشور همجوار با مناطقی است که اکنون درصددند با برگزاری رفراندوم از دولت مرکزی عراق جدا شوند، اما این مرزها قراردادهایی است که سالهاست پابرجاست. چطور شد که در گذر تاریخ، بخشی از کُردها در ایران، بخشی در عراق و ترکیه قرار گرفتند؟
مرزهای کشورها تقریبا یک پدیده مدرن است. مرزهای ایران با پاکستان و افغانستان و مرزهای پاکستان و افغانستان با هم، مرزهاییاند که از سوی انگلیس تعیین شده و به خط دیورند موسوم است. مرز عراق و سوریه و همچنین عراق و اردن که مرزهای موسوم به سایکس- پیکو است، از سال ١٩١٩ تعیین شده، اما مرزهای غربی ایران تاریخیترند. این مرز حدفاصل ایران و روم در گذشته بوده و بین ایران و دولت عثمانی امتداد یافت.
امپراتوران ایرانی و عثمانی به موجب عهدنامه ارزروم از سال ١٩٤٣ تقریبا همین بود که الان هست. بعد از تجزیه دولت عثمانی و بعد از جنگ جهانی اول و تشکیل دولت عراق و ترکیه، ایران با این کشورها هممرز شد و شاید مهمترین قرارداد در این زمینه، قرارداد ١٩٣٧ است که مرز بین ایران و عراق را مشخص کرد. سال ١٩٧٥ در سعدآباد تهران مطابق پیمان حسن همجواری، مرزهای ایران و عراق اصلاح شدند که مرز آبی از شرق اروندرود به خط القعر اروندرود منتقل و خطوط خشکی میلهگذاری و تحدید مرزی انجام شد.
در این سالها اگرچه درگیریهایی در این مرز بوده و بزرگترین آنها جنگ ایران و عراق در سالهای ١٩٨٠ تا ١٩٨٨ بود که همه اطراف آن را به رسمیت شناختهاند و آخرینبار در قطعنامه مرتبط با این مرز؛ یعنی قطعنامه ٥٩٨ بر آن صحه گذاشته است.
چگونه کردها دوپاره یا چندپاره شدند؟
در این مورد که کردها دوپاره یا چندپاره شدهاند به نظر میرسد بعد از پیمان وستفالی در آلمان از سال ١٦٤٨ بهبعد، کشورها نه بر اساس نژاد، نه قبیله و مذهب، بلکه بر اساس هویت ملی مشخص میشدهاند. ایران یک هویت قدیمی بوده که اقوام مختلف در آن جا داشتند و قسمتی از کردها که در ایران بودند، باقی ماندند و بخش دیگرشان در سوریه و ترکیه.
مورخان به این موضوع اشاره میکنند که دولت انگلستان زمانی که بر سر مرزهای سایکس - پیکو به توافق رسید، قولی هم به کردها داده بود، ولی به نظر من در دنیای حاضر بهترین کار این است که مرزها را بدون تغییر به رسمیت بشناسیم و بقیه مطالب را از طریق مذاکره و گفتوگو حل کنیم.
اگرچه در ایران مواضع حاکمیتی مبنیبر مخالفت جدی با برگزاری رفراندوم است، اما بین تحلیلگران و اندیشمندان نظرات متفاوتی درمورد این رفراندوم وجود دارد. به نظر میرسد شما هم جزء مخالفان این رفراندوم هستید. علت مخالفت شما چیست؟
به نظر من رفراندومی که اقای بارزانی اعلام کرده، در زمان مناسبی نبوده. از سوی دیگر زمان استقلالخواهی و دوران تجزیه کشورها تمام شده و هرگونه فعالیت از این قبیل باعث توسعه بیشتر سرزمینها نمیشود، بلکه باعث رکود بیشتر آن میشود. نمونه مشخص آن، مسله قرهباغ است. از زمانی که قرهباغ از جمهوری آذربایجان جدا شد و با ارمنستان یکی شد، نهتنها قرهباغ هیچ پیشرفتی نکرد، حتی مهاجرت از این سرزمین به طور سرسامآوری افزایش یافت.
الان هم نه از موقعیت ژئوپليتیک خود، نه از منابع معدنی و نه حتی از ساير موقعیتهايش نمیتواند استفاده کند. در سوی دیگر اگرچه زخم بزرگی بر پیکر جمهوری آذربایجان مانده که بخشی از خاک این جمهوری از سوی کشور دیگری جدا شده، اما نسبتا وسیعتر و سریعتر از ارمنستان در حال رشد است. در اینجا هم به نظر من استقلال اقلیم کردستان، کار مناسبی نیست. علاوه بر اینکه موقعیت زمانی آن مناسب نیست.
وقتی هیچیک از همسایگان اقلیم به این خودمختاری راضی نیستند، بعید است منطقه بتواند به توسعه و پیشرفت قابلتوجه برسد. من هم قبول دارم که برخی خواستهای اقلیم خودمختار از سوی دولت مرکزی عراق نادیده گرفته میشود، اما این موضوع در کشورهای دیگر هم هست که به برخی مناطق کمتوجهی میشود، اما اگر گفتوگو و رسیدن به یک مصالحه در میان نباشد، همهجای جهان باید شاهد دچار اختلاف و تجزیه باشیم، مثلا در اروپا کشور بلژیک هم مشکلات مشابهی دارد یا صربستان یا برخی نقاط روسیه هم چنین مسائلی دارند، اما بهتر این است که همین مرزهای موجود در جهان را بپذیریم.
همانطور که میدانید، برخی تحلیلگران و همکاران شما در حوزه روابط بینالملل با این رفراندوم موافق و برخی مخالف هستند. یکی از موافقان این رفراندوم آقای نقیبزاده است که معتقد است از موضع ایران، این رفراندوم و استقلال به نفع ایران است و از آن بهعنوان «ایران دوم» یاد کرده است. آقای نقیبزاده معتقد است که ایران هیچگاه از عراق متمرکز تجربه خوشی نداشته و تجزیه این کشور به نفع ایران است. نظر شما دراینباره چیست؟
با احترامی که برای آقای دکتر نقیبزاده قائلم، معتقدم این یک نگاه مینیمالیستی است. من هم قبول دارم که از زمان پیدایش عراق مستقل بعد از جنگ جهانی اول تا الان مشکلات متعددی با عراق داشتیم، اما فراموش نکنیم «ایران دوم» همین عراق است. ما یک عراق عرب داریم و یک عراق عجم یا یک ایران عرب داریم و یک ایران عجم.
به نظر من کل عراق میتواند ایران دوم باشد. از زمان سقوط صدام در سال ٢٠٠٣ تاکنون ما یکی از بهترین و توسعهیافتهترین روابط را با عراق داریم. با توجه به تجربهام در سیاست خارجی و در محیطهای دانشگاهی باید بگویم که اگر در بخش اقتصادی کارهای ما بیش از این با بغداد پیش نرفته به دلیل این بوده که کشور ما آمادگی و ظرفیت همکاری با این کشور را نداشته؛ وگرنه طرف مقابل هم آماده بوده و هم بخشهای مالیشان را تدارک دیده بودند و هم به لحاظ نیروی انسانی در این زمينه تدارک دیده بودند. به نظر من اگر یک عراق متمرکز با روابط خوب با ایران داشته باشیم، با احترام به حقوق ملتها و اقلیتها و نژادهای مختلف بیشتر به نفع ایران است.
من پیشنهاد میکنم آقای رئيسجمهور کنفرانسی تشکیل بدهند و همسایگان اقلیم همچنین عراق را برای بحث درباره این موضوع و با هدف دستیابی به یک توافق بدون بحث و تنش دعوت کنند. به نظر من با اعلام استقلال، مشکلاتی برای همه کشورها و ازجمله ایران پیش میآید. البته ایران نباید تنها رفتاری سلبی داشته باشد. کردها به دلیل نزدیکی بیشترشان با ایران، انتظار بیشتری از ایران دارند.
اگر نشستی برگزار شود و دراینباره بحث بیشتری شود، مناسب است؛ اما با شناختی که از منطقه دارم، به طور کلی استقلال کردستان را به نفع تمامیت ارضی ایران نمیدانم. ما درعینحال که فرهنگ توسعهیابندهای در اطرافمان داریم؛ اما بههرحال باید مراقب باشیم. هدیه الهی به نام تمامیت ارضی ایران چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت.باید مراقب بود. همانطور که در جنگ هشتساله برای هر وجب از این خاک چقدر خون داده شده است.
گرچه وضعیت کردها در خاورمیانه ایدهآل نیست؛ اما به طور نسبی وضعیت کردها در ایران بهتر از دیگر مناطق است.آنچه موجب نگرانی من است، این است که کشورهای دیگر صبر و متانت خود را از دست بدهند؛ مثلا رژه نظامی ترکیه پیامی دارد یا دولت مرکزی عراق نتواند بیشازاین تحمل کند؛ حتی اگر آنها با هم درگیر شوند؛ بدونتردید برای ما پیامدهایی خواهد داشت. با رفراندوم استقلال مخالفم؛ اما با تشکیل کنفرانسی از همسایگان عراق و اقلیم در تهران موافقم. دولت ایران فارغ از نظر بغداد و آنکارا و دیگران باید مذاکرات بیشتری با اعضای اقلیم کردستان داشته باشد.
زینب اسماعیلی
- 19
- 6