طي سه روز گذشته و پس از نمايش موشك جديد خرمشهر در رژه نيروهاي مسلح و اعلام خبر آزمايش موفقيت آميز آن، دولت فرانسه مواضع تندي عليه جمهوري اسلامي ايران گرفته است و آزمايش موشكي را نقض قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت اعلام كرده است.
پيش از اين نيز رييسجمهور فرانسه، امانوئل ماكرون در حاشيه اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد، مواضع متناقضي را در مورد برجام گرفتهبود و از يك سو با دفاع از پايبندي ايران به اين توافق خواهان حفظ آن شدهبود و از سوي ديگر همراستا با دولت امريكا از بازنگري در اين توافق يا تكميل آن سخن گفتهبود.
موضعگيري ماكرون در مورد برنامه موشكي ايران هم مختص به واكنش در برابر آزمايش موشكي اخير نبود، بلكه رييسجمهور فرانسه در سخنان خود در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل متحد هم همصدا با همتاي امريكايي خودش از «نگراني در مورد رفتار منطقهاي ايران» و در انتقاد از برنامه موشكي ايران سخن گفتهبود. محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران در واكنش به اظهارات امانوئل ماكرون، در مصاحبه روز گذشته خود با سيانان تاكيد كرده بود كه «برخي كاملا يك جانبه به اين قضيه (برنامه موشكي ايران) نگاه ميكنند».
ظريف تاكيد كرد كه ايران از مذاكره در مورد برنامه موشكي و نقش منطقهاياش هراسي ندارد اما از آنجا كه اين مسائل پيچيده و سخت بودند، در مذاكرات برجام تصميم بر آن شد كه تنها در مورد برنامه هستهاي ايران گفتوگو شود و آنچه در برجام آمده است فقط منحصر به برنامه هستهاي ايران است.
مرتضي مكي، كارشناس مسائل فرانسه معتقد است كه هر چند در مساله برجام اروپاييها با ايران همسوترند، اما در انتقاد از برنامه موشكي، دولتهاي اروپايي با امريكا همصدا هستند. اين كارشناس معتقد است كه فرانسويها به دنبال ايجاد توازن ميان قدرت ايران، عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي هستند و در اين راستا تلاش ميكنند از غالب شدن قدرت ايران در منطقه جلوگيري كنند. در ادامه، گفتوگوي روزنامه اعتماد با مرتضي مكي را مطالعه ميكنيد:
طي روزهاي گذشته شاهد بوديم كه دولت فرانسه مواضع مختلف و گاه متناقضي را در مورد برجام گرفته است، از يك سو آقاي ماكرون اعلام ميكند كه ترك برجام توسط امريكا يك اشتباه بزرگ است و از سوي ديگر تلويحا از مسائلي مانند بازنگري يا تكميل برجام يا مسائلي مانند افزايش دادن دوره محدوديتهاي موجود در برجام حمايت ميكند. روز گذشته هم شاهد بوديم كه دولت فرانسه، در واكنش به آزمايش موشكي ايران، آن را ناقض قطعنامه ٢٢٣١ اعلام كرد؛ به اعتقاد شما موضع نهايي دولت فرانسه در برابر ايران و برجام چيست؟ آيا فرانسويها در اين موضوع كنار ايران قرار گرفتهاند يا كنار دولت ترامپ؟
البته نميتوان به صورت دقيق و صفر و صدي پاسخ دقيق داد كه موضع فرانسويها حمايت از ايران است يا دولت امريكا. موضع اروپاييها در مورد برجام به هر صورت مشخص است. اروپاييها و از جمله فرانسه برجام را يك دستاورد ميدانند كه موفق شد برنامه هستهاي ايران را تحت كنترل و مديريت درآورد؛ حتي خانم مركل، صدراعظم آلمان، تاكيد كرده است كه برجام ميتواند الگويي براي حل پرونده كره شمالي هم باشد.
چنين اظهاراتي نشان ميدهد كه اروپاييها به برجام به عنوان يك راهكار موفق ديپلماتيك كه توانست يك بحران بينالمللي را پايان دهد، نگاه ميكنند. اما در مورد بحث موشكي كه آقاي ماكرون انتقادات شديدي مطرح كرده است، اروپاييها با امريكا همسو هستند. فرانسويها و ديگر كشورهاي اروپايي در پي يك سياست متوازنسازي در منطقه خاورميانه هستند و به دنبال اين هستند كه با جمهوري اسلامي ايران، عربستان و اسراييل به عنوان قدرتهايي كه در خاورميانه به رسميت ميشناسند، يك نوع تعادل قدرت در منطقه ايجاد كنند.
به هر حال آنها دغدغهها و نگرانيهايي نسبت به تحولات سوريه، عراق، لبنان و فلسطين دارند كه راهكار آن را در توازن قوا ميان قدرتهاي منطقهاي جستوجو ميكنند. بر خلاف ايالات متحده امريكا، فرانسه و ديگر قدرتهاي اروپايي نقش جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يك قدرت موثر در تحولات منطقه خاورميانه پذيرفتهاند، اما معناي پذيرش، اين نيست كه هيچ نگراني و دغدغهاي در مورد قدرت و نفوذ جمهوري اسلامي ايران در منطقه نداشتهباشند.
به خصوص كه دغدغههاي لابي قدرتمند عربستان سعودي و رژيم اسراييل را در كشورهاي اروپايي ناديده نميگيرند. به خصوص كه مناسبات و ارتباطات اقتصادي، تجاري و سياسي اروپا به خصوص فرانسه با عربستان و اسراييل بسيار گسترده و فراگيرتر است.
از اين جهت بايد اين نوع انتقادهاي آقاي ماكرون را مورد توجه قرار داد كه از يك سو بر حفظ برجام تاكيد ميكند و از سوي ديگر انتقادات تندي عليه برنامه موشكي جمهوري اسلامي ايران مطرح ميكند. چرا كه بر اساس روابط و استراتژيهاي منطقهاي فرانسه آنها نگرانيهاي خاص خودشان را از قدرت ايران دارند و از برنامه موشكي ايران ناراضي هستند.
فرانسه و بريتانيا، بعد از آزمايش اخير موشكي ايران، به نقض قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت اشاره كردند، آيا چنين استنادي صحيح است و آيا چنين هشدارهايي ميتواند توافق هستهاي را به خطر بيندازد؟
خب قطعنامه ٢٢٣١ يك قطعنامهاي است كه هر يك از طرفين برداشت خاص خود را از آن دارند، بخشي از قطعنامه كه مرتبط با برجام است، همه طرفين اجماع دارند كه مربوط به برنامه هستهاي است و توافق در مورد آن وجود دارد. اما در مورد بحث موشكي نيز در اين قطعنامه بخشهايي وجود دارد كه جمهوري اسلامي ايران نيز همزمان با تصويب قطعنامه اعلام كرد كه نسبت به تعميم دادن مساله هستهاي به برنامه موشكي اعتراض دارد و حاضر به پذيرش هيچ محدوديتي براي برنامه دفاعي خود نيست.
اما به هر حال اين قطعنامه به تصويب شوراي امنيت سازمان ملل متحد رسيده است و درست است كه در متن قطعنامه، ممنوعيت الزامآوري براي جمهوري اسلامي ايران تصويب نشده است و لحن قطعنامه فقط توصيه است، اما كشورهاي اروپايي و امريكا اين برداشت را دارند كه آزمايشهاي موشك بالستيك توسط ايران نقض روح اين قطعنامه است كه به عنوان پشتيبان برجام تصويب شده است.
از آنجا كه دولت جمهوري اسلامي ايران همواره هشدار داده است كه برنامه دفاعي و موشكي ايران، خط قرمز محسوب ميشود و از سوي ديگر فرانسه يكي از كشورهايي است كه پس از برجام پيشگام سرمايهگذاري و گسترش مناسبات تجاري خود با ايران بوده است، آيا فرانسويها نگران نيستند كه پافشاري بر مخالفت با برنامه موشكي جمهوري اسلامي ايران به منافع سياسي و تجاريشان ضربه بزند؟
در مورد نوع مناسبات اروپاييها با جمهوري اسلامي ايران بايد همواره اين نكته را مورد توجه قرار داد كه درست است كه آنها به دنبال نوعي روابط سياسي- اقتصادي نزديك با ايران هستند، اما فرانسه و به طريق اولي اروپا همچنان بخشي از منظومه سياسي دنياي غرب است.
به هر روي غربيها منافع خاص خودشان را در خاورميانه دنبال ميكنند و يكي از مهمترين دغدغههاي آنها همواره منافع و امنيت اسراييل بوده است. در عين حال فرانسه همواره در كشورهاي عربي نفوذ و اثرگذاري تاريخي داشته است و امروز هم مناسبات خود با عربستان سعودي از يكسو و اثرگذاري خود در جهان عرب را به عنوان يك اولويت مورد توجه قرار ميدهد. انتقادهايي كه فرانسويها عليه عملكرد جمهوري اسلامي ايران بيان ميكنند بخشي از استراتژي متوازنسازي آنها در خاورميانه است تا بتوانند آنگونه كه خود علاقهمند هستند بحرانهاي موجود در خاورميانه را كنترل و مديريت كنند.
از سوي ديگر هم مطمئن هستند كه بدون ايران نميتوانند مديريت بحران در عراق، سوريه و لبنان را در اختيار خودشان بگيرند، در نتيجه به دنبال ايجاد توازن قوايي در منطقه هستند كه از يك سو منافع خودشان، از سوي ديگر منافع عربستان و اسراييل با مشاركت جمهوري اسلامي ايران در اين بحرانها تامين شود. در نتيجه اروپاييها در به صورت يك پكيج سياستهاي كلان، هم روابط سياسي اقتصادي با ايران را ادامه ميدهند و هم انتقادهاي خودشان را از رفتار ايران در منطقه بيان ميكنند.
آيا مواضع اخير آقاي ماكرون در مورد ايران و برجام با مواضع دولتهاي پيشين فرانسه به خصوص دولت آقاي اولاند مشابه است يا تفاوتي در سياست فرانسه در قبال ايران پيش آمده؟
تحولاتي كه در منطقه خاورميانه روي داده است و وضعيت كنوني سوريه و عراق، از جمله شكستهايي كه داعش با آن مواجه شده است، باعث شده است واقعيتهاي تازهاي به دولت فرانسه و ديگر دولتهاي اروپايي تحميل شود. تحولات منطقه به خصوص در سوريه برخلاف انتظارات و پيشبينيهاي فرانسويها در حال پيشرفت است. در نتيجه بدون شك رفتار و واكنشهاي آقاي ماكرون نسبت به دولت آقاي ماكرون تفاوتهاي زيادي پيدا كرده است.
فراموش نكنيم كه فرانسوا اولاند يكي از رهبراني بود كه پس از آغاز بحران در سوريه اجلاس گروه دوستان سوريه را تشكيل داد و به صورت مداوم در نشستهاي چند هفته يك بار در كشورهاي مختلف براي كمك به گروههاي منازع با پشتيباني فرانسه جلساتي را تشكيل ميداد. دولت فرانسه كمكهاي بسيار زيادي را براي گروههاي تندرو و تروريستي در سوريه تامين كرد. عملا تمام سياستهاي گذشته فرانسه با تحولات اخير به شكست برخورد كرده است. در نتيجه قطعا نگاه پاريس به تحولات سوريه كه ايران نقش موثري در آن بازي ميكند تفاوت پيدا كرده است.
به تازگي شاهد سفر وزير خارجه و وزير دفاع فرانسه به بغداد بوديم كه نشان از تجديدنظر جدي فرانسه در مورد خاورميانه بوديم. اگر نگوييم استراتژي كلي فرانسه در خاورميانه تغيير كرده است، دست كم ميتوان گفت به لحاظ تاكتيكي قطعا پاريس نگاه تازهاي به تحولات منطقه در پيش گرفته است و بر اساس نگاه به واقعيتهاي جديد جاري در منطقه سياستهاي خود را پيش ميبرد. قطعا با توجه به اين تغييرات، سياست ماكرون نسبت به جمهوري اسلامي ايران نيز نسبت به سلفش تغيير كرده است.
در شرايطي كه بلافاصله پس از آخرين آزمايش موشكي ايران، فرانسه و بريتانيا پيشگام شدند تا نامهاي در محكوميت ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارسال كنند، بعد از آن شاهد بوديم كه در حمله موشكي ايران به مواضع داعش در ديرالزور هيچ واكنشي از سوي اروپا ديده نشد، اما بار ديگر با آزمايش موشكي اخير، شاهد بيانيههاي تند از سوي دستگاه ديپلماسي فرانسه و بريتانيا هستيم. آيا فرانسويها و بريتانياييها با كليت برنامه موشكي ايران مشكل دارند، يا مساله برد موشكهاي ايران در واكنشهاي آنها نقش دارد؟
موشكهايي كه ايران به سمت سوريه شليك كرد در وضعيتي كاملا متفاوت بود، كشورهايي كه الان در بحران سوريه فعال هستند از همه ابزارهاي سياسي و نظامي خودشان استفاده ميكنند و تحت پوششهاي مختلف چه اروپا، چه امريكا و چه روسيه اقدامات نظامي مختلفي را در خاك سوريه انجام ميدهند...
اما فرانسويها در بيانيه اخير خودشان خواهان كنار گذاشتن كامل برنامه موشكي از سوي جمهوري اسلامي ايران شدهاند...
استراتژي كلان آنها اين است، قطعا آنها با تمام برنامههاي دفاعي ايران كه از نظر آنها تهديدي براي اسراييل محسوب ميشود، مشكل دارند و تمام تلاش آنها اين است كه كل برنامه دفاعي ايران كنار گذاشته شود و همواره در تمام اظهارنظرها و برنامههايشان با كل برنامه موشكي ايران مخالفت ميكنند، هيچگاه نميگويند اين موشك را داشته باشيد اما فلان موشك را نداشته باشيد. با توجه به مناسباتي كه اروپاييها با اسراييل و عربستان دارند، اين موضعگيريشان بسيار محكم است.
اما موضوع سوريه يك پرونده خاص است كه بسياري از قدرتهاي جهاني و منطقهاي يا به صورت نيابتي يا به صورت مستقيم در آن مشاركت دارند. بايد توجه داشت كه واكنشي كه ايران نشان داد نيز پس از حملات تروريستي بود كه در تهران رخ داد؛ خود كشورهاي اروپايي چه فرانسه و چه بلژيك نيز بعد از حوادث تروريستي كه در خاكشان رخ داد بلافاصله واكنش نظامي در خاك سوريه نشان دادند.
جمهوري اسلامي ايران نيز تحت پوشش مبارزه با تروريسم اهدافي را در ديرالزور هدف قرار داد و در آن مورد خاص اروپاييها حرفي براي گفتن نداشتند، همه اين كشورها خودشان ٦ سال است كه در سوريه در حال جنگ هستند، جايي براي انتقاد از ايران وجود نداشت. با اين حال همان عمليات يك هشدار به كشورهاي ديگر در مورد نوع و كيفيت پيشرفتهاي جمهوري اسلامي ايران در زمينه برنامه موشكي بود.
فكر ميكنيد كه انتقادهايي كه از سوي فرانسه و بريتانيا در مورد برنامه موشكي ايران انجام شده است و واكنش تند آنها به آزمايش موشك خرمشهر در ايران، اثري بر اجراي توافق هستهاي خواهد داشت؟
به هر حال هر آزمايش موشكي ايران بهانهاي در اختيار آنها قرار ميدهد تا انتقادهاي خود را مطرح كنند. اما اينكه تصور كنيم كه چنين انتقاداتي به معناي تجديدنظر در روابط با جمهوري اسلامي ايران يا توقف اجراي برجام باشد، به نظر خيلي زود است كه چنين تحليلي از انتقادها و بيانيههاي اخير داشته باشيم.
انتقاد و اظهارنظر، هر چقدر هم كه تند باشد به معناي واكنش عملي نيست و نميتوان از آن برداشت كرد كه تجديدنظري در روابط پيش آمده است. اگر نگراني در مورد روابط اروپا با جمهوري اسلامي ايران يا آينده برجام وجود دارد بايد در ادامه منتظر واكنشها و اقدامات عملي طرف اروپايي ماند، اما اظهارات و بيانيهها تغييري در شرايط موجود ايجاد نميكند.
- 16
- 1