رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در چهارمین سفر خود طی شش سال گذشته، در حالی وارد تهران شد که به نظر می رسد در شرایط فعلی رویکرد های آنکارا بیش از همیشه به تهران و جبهه متحدان منطقه ای و بین المللی آن از جمله روسیه نزدیک شده است.اما سوال اساسی درباره اردوغان که به سیاست ورزی سینوسی مشهور شده، همچنان این است که او تا چه حد قابل اعتماد است؟ آیا دوباره شاهد چرخش های ترکیه در برابر قول و قرار ها و رویکرد های سیاسی خود خواهیم بود؟ چرخشی که بیش از همه در بحران سوریه به چشم آمد.
این احتیاط در مراوده با اردوغان وقتی موجه تر می نماید که به یاد بیاوریم رابطه اردوغان و بشار اسد زمانی آن قدر صمیمی بود که ناهار را خانوادگی در دمشق می خوردند و شام را در آنکارا. برای درک درست از رویکرد واقعی ترکیه و پایداری آن، نیاز مند شناخت چرایی سیاست جدید آنکارا به ویژه بعد از کودتای ناکام ۱۵ جولای در این کشورهستیم.
رجب طیب اردوغان درست از فردای کودتا در این کشور با رنجش از همتایان غربی خود، آن ها را به تلاش برای کودتا متهم کرد و در رویکرد های منطقه ای، نزدیکی هر چه بیشتر به ایران و روسیه را در پیش گرفت.
سفر به مسکو و متقابلا سفر پوتین به ترکیه، انعقاد اولین قرارداد تسلیحاتی به عنوان یک عضو ناتو با روسیه برای خرید سیستم اس ۴۰۰ که مخالفت جدی شرکای خود در ناتو را برانگیخت، اختلاف نظر جدی با آمریکا در سوریه، افزایش مراودات بلندپایه نظامی و سیاسی با ایران و... بخشی از نمونه های عینی از روند جدید سیاست خارجی آنکار است.
سیاست خارجی ترکیه در دهه های اخیر حتی در زمان اجرای سیاست «تنش صفر» با همسایگان و همچنین در چند سال اخیر پس از بهار عربی و بحران سوریه همواره بر یک محور اصلی استوار بوده است؛ کسب حداکثر منافع به هربها وبدون توجه به منافع طرف مقابل که نداشتن ثبات در رویکرد ها نیز در سال های اخیر به عنوان محور ثابت دیگری در کنار این رویکرد قرار گرفته است. فارغ از دلایلی که اقدام اردوغان بعد از کودتای ۱۵ جولای در سیاست داخلی و خارجی را شکل داد چرخش وی در تحولات منطقه ای نیز به خوبی نشان دهنده این رویکرد آنکاراست.
سیاست جدید آمریکا به ویژه در دولت ترامپ مبنی بر نزدیکی به کرد های سوریه تحت عنوان نیرو های دموکراتیک سوریه و حمایت از آن ها به عنوان نیروی زمینی پیش برنده اهداف ائتلاف در سوریه به رغم هشدار های پیاپی آنکارا ، خشم اردوغان نسبت به واشنگتن را برانگیخته و راوبط دو کشور را تحت تاثیر قرارداده است.
فشار های روز افزون اروپا بر ترکیه به واسطه رفتار های پس از کودتا و موضوع مهاجران، تیره شدن روابط عربستان و قطر که شریک راهبردی ترکیه است و همچنین موضوع همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق به طور عمده، مجموع دلایلی است که باعث چرخش جدید سیاست خارجه اردوغان و نزدیکی به ایران و روسیه شده است.
بااین شرایط به نظر می رسد این رویکرد متاثر از چند تحول منطقه ای و بین المللی بوده و نمی تواند نشان دهنده تغییر رویکردی استراتژیک در سیاست خارجی ترکیه باشد به عبارتی اگر امروز آمریکا روابط خود را با کرد های سوریه و نقش آن ها در آینده این کشور تغییر دهد بر نوع رویکرد ترکیه درباره همکاری با ایران وروسیه در سوریه تاثیر گذار خواهد بود.
گذشته از این ترکیه و اقتصاد این کشور به شدت مبتنی بر مراودات تجاری بادیگر کشور ها بوده و قطعا این امر در حساب و کتاب سیاست خارجی این کشور نیز موثر است؛ به عبارتی هر گونه تغییر رویکرد استراتژیک آنکارارا باید با توان و اراده این کشور در قبال هزینه های اقتصادی ناشی از آن سنجید.نوع مواضعی که اردوغان و زیبکچی وزیر اقتصاد این کشور درباره تحریم کامل اقلیم کردستان اتخاذ کرده اند شاید بهترین مثال در این حوزه باشد.
در حالی که اردوغان به تندی و با حرارت بسیار مسئولان اقلیم را به تحریم همه جانبه تهدید می کند، نهاد زیبکچی وزیر اقتصاد ترکیه با لحنی ملایم و درست بعد از برگزاری همه پرسی اقلیم اعلام می کند که «قصد تحریم اقتصادی اقلیم کردستان عراق را نداریم» گذشته از این که این موضوع را می توان در رویکرد پلیس خوب و بد تعبیر کرد اما در منطق آنکارا باید پاسخ چند سوال از قبل مشخص شود:این که در صورت بستن مرز ها توسط ترکیه سود های حاصل از مبادلات ۱۰ میلیارد دلاری ترکیه با این اقلیم چگونه جایگزین می شود؟
آیا دولت عراق می تواند جایگزینی برای بازار های قبلی ترکیه باشد و ترکیه برای تأمین انرژی و سوختی که از شمال عراق دریافت می کند چه جایگزینی خواهد داشت؟ جالب این که بخش مهمی از توافقات روز گذشته اردوغان در تهران مربوط به تامین انرژی و خرید گاز از ایران بود.حتی بر اساس اعلام خبرگزاری آناتولی در هفت ماهه نخست سال ۲۰۱۷ ایران با افزایش ۱۴۲ درصدی صادرات نفت خام به ترکیه، جای عراق به عنوان بزرگ ترین تأمین کننده نفت ترکیه را گرفته است.
فراموش نکنیم که ترکیه به رغم هیاهوی بسیار درباره تحریم اقلیم کردستان تاکنون فقط مرز هوایی خود را به روی اقلیم بسته و گذرگاه ‹ابراهیم خلیل›به عنوان مهم ترین مرز مبادله کالای ترکیه با اقلیم مانند قبل فعال است برخلاف ایران که اقدامات تاثیر گذار تری در قبال اقدام اقلیم برای تجزیه عراق انجام داده است. با همه این تفاصیل، اکنون سوال این است که آیا ما باید به زمینه های پیش آمده برای همکاری بیشتر و حتی نوعی اتحاداستراتژیک باترکیه که البته همان طور که گفته شد بیشتر متاثر از تحولات منطقه ای و نگرانی های مشترک است تا تغییر رویکرد، پاسخ منفی بدهیم؟
قطعا پاسخ به این سوال نمی تواند صفر و صدی باشد وبدیهی است که نمی توان فرصت پیش آمده در روابط ایران و ترکیه را به عنوان کشوری که نقش تخریبی یا سازنده آن در تحولات منطقه تاثیر گذار است نادیده گرفت. اما به رغم همه این موارد نباید این مسئله را از نظر دور داشت که جدای از ملاحظات اقتصادی آنکارا، در نهایت موضوع استقلال اقلیم کردستان عراق به طور مستقیم باامنیت ملی ترکیه و منطقه مرتبط است ومسئولان ترکیه قاعدتا به خوبی می دانند که به ثمر نشستن این مسئله در کنار مرز های آنان فرایندی پایان ناپذیر از خشونت و در گیری را به ویژه در مناطق کردنشین این کشور که سابقه دیرینه ای نیز دارد دامن خواهد زد .
بنابراین این مسئله این خوش بینی را ایجاد می کند که این بار اردوغان از مانور سینوسی در عرصه سیاست خارجی خود به ویژه در این باره حذر کند. لذا باید ضمن استقبال از این رویکرد، هرگونه ارتباط استراتژیک و همکاری منطقه ای با ترکیه را با درنظر گرفتن این ملاحظات پیش برد. اردوغان درآستانه سفر به تهران اعلام کرده بود:«سفر من به ایران برای شرکت در یک نشست همکاری استراتژیک در سطح عالی خواهد بود.
ما درباره مسئله شمال عراق هم گفت وگو خواهیم کرد و با یک نقشه راه جدی برمی گردیم.» آینده مشخص خواهد کرد اردوغان تا چه حد آماده تن دادن به رویکرد اجتناب ناپذیر همکاری ایران وترکیه برای ایجاد منطقه ای قدرتمند و عاری از دخالت بیگانگان است.
- 18
- 3