در حالی که کشورهای مختلف جهان و به طور ویژه متحدان سنتی امریکا در اروپا به انتقاد از رویکرد جدید واشنگتن علیه ایران و برجام ایستادهاند، به نظر میرسد دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا باید به همراهی انگشتشماری از کشورهای عربی دلخوش باشد. با این وجود، اشتباه سهوی یا عمدی ترامپ در به کار بردن نام مجعول برای خلیج فارس که میتوانست مایه خرسندی همپیمانان امریکا در منطقه باشد اگر چه طی روزهای گذشته با تماسهای تلفنی و بیانیههای حمایت مقامهای کشورهایی چون عربستان، امارات، بحرین و مصر مواجه شد؛
اما روز یکشنبه بیانیه متعادل وزارت خارجه کویت در حمایت از برجام نشان داد که حتی امید به همراهی کشورهای عربی نیز امیدواری چندان مستحکمی نیست. در چنین فضایی با علی اصغر زرگر، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه درباره تأثیرات راهبرد ادعایی ترامپ علیه ایران بر مسائل جاری منطقه گفتوگو کردیم. گفتوگوی کوتاهی که این کارشناس منطقهای در خلال آن بر ناکام بودن راهبرد جدید امریکا در صحنه عمل تأکید داشت.
شاهد استقبال عربستان و کشورهای پیرواش از راهبرد جدید دولت ترامپ درباره ایران بودیم. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند لابی عربی و اسرائیلی در محتوای این راهبرد بیتأثیر نبودهاند. ارزیابی شما از نسبت راهبرد امریکا با مسائلاش در خاورمیانه و استقبال برخی کشورهای منطقه از آن چیست؟
ترامپ و گروه سیاسی که در امریکا بر سر کار آمدند در مبارزات انتخاباتیشان مواضع تندی را علیه توافق هستهای مطرح کردند و بر تهدید پاره کردن برجام مانور دادند و همچنین ترامپ بارها اعلام کرد که «ما در عراق هزینههای زیادی دادیم اما در نهایت آن را دو دستی تقدیم ایران کردیم».
بنابر این راهبرد جدید منتشر شده را باید پیرو همان شعارها و مواضع و تلاش برای به چالش کشاندن جمهوری اسلامی ایران تفسیر کرد. همچنین طبیعی است که وقتی یک دولت از جمله دولت امریکا بخواهد یک استراتژی را درباره کشوری پیگیری کند نیازمند شکل دادن به نوعی ائتلاف منطقهای و بینالمللی است. همان طور که امریکا در سال های گذشته سیاست تحریم ایران را با شکل دادن به یک ائتلاف جهانی و تحریم همه جانبه علیه ایران به اجرا درآورد تا بتواند ایرن را پای میز مذاکره بکشاند. طبیعی است که برای اجرای راهبرد جدید نیز به ائتلافی از همان جنس نیازمند است.
منظورتان این است که ائتلافی پیرامون راهبرد جدید امریکا شکل خواهد گرفت؟ در این صورت این ائتلاف چه مختصاتی خواهد داشت؟
عربستان، مصر، بحرین و امارات و برخی دیگر از کشورهای عربی ائتلاف کشورهایی بودند که به همراهی امریکا تغییر رژیم در سوریه و سقوط دولت بشار اسد را پیگیری میکردند. همچنین ائتلاف بینالمللی که به نام مبارزه با تروریسم و به سرکردگی امریکا شکل گرفت و زمانی ترکیه هم جزو آن بود و حالا به هر دلیل از آن خارج شده است و البته ممکن است در آینده به سمت آن چرخش داشته باشد. بنابر این آنچه بهعنوان استقبال کشورهایی مانند عربستان و امارات از راهبرد ضد ایرانی ترامپ مطرح است،
چندان تعجب برانگیز نیست زیرا این ائتلاف در سالهای گذشته وجود داشته و حالا که موضوع سوریه و عراق به نفع نیروهای محور مقاومت و ایران در حال تمام شدن است و در شرایطی که امریکاییها در راهبرد خود مدعی آن میشوند که برجام سبب افزایش قدرت منطقهای ایران و خیال آسوده آن برای گسترش نفوذ شده است؛ طبیعی است که آنها بخواهند ائتلاف خود با امریکا را پیرامون ضدیت با ایران و کاستن از این قدرت و نفوذ حفظ کنند و حتی با اظهارات خود تنور را داغتر کنند.
زیرا درباره عراق، سوریه و مجموعاً خاورمیانه بزرگ خواه ناخواه چالش چند وجهی میان ایران و عربستان در موضوع های مذهبی، امنیت منطقه، انرژی و تفوق طلبی سیاسی وجود دارد. مصر هم باوجود مسائل داخلی و مشکلات اقتصادی که دست به گریبان است، ترجیح میدهد از این گردونه عقب نماند و با چنین موضعگیریهایی عرضاندام کند. علاوه بر اینکه میدانیم مصر در پس تحولات سالهای اخیر خود تا حدود زیادی به حمایتهای مالی عربستان و امریکا وابسته است و دنباله روی سیاسی عارضه همان وابستگی است.
چنین ائتلافی تا چه حد میتواند در اجرای راهبرد جدید امریکا مؤثر باشد؟
اینها چندان کارهای نیستند و تنها میخواهند خودشان را در این دایره جا بدهند و بگویند ما هم هستیم. امریکاییها هم برای تقویت این حس با آنها همراهی میکنند اما در واقع در فقدان کشورهای اروپایی برای ائتلاف با امریکا، ائتلاف با کشورهایی مانند عربستان و امارات کاری پیش نخواهد برد.
البته شاهد آن بودیم که کشورهای مهم اروپایی به صراحت بر موضع همراهی نکردن با ترامپ در مواجهه با ایران و برجام تأکید کردند. در چنین شرایطی به نظر میرسد که بهکار بردن نام مجعول برای خلیج فارس اتفاقی نه از روی سهو بلکه به عمد برای تأکید بر همراهی همین چند کشور و بهکارگیری آنها در ائتلاف علیه ایران بوده است، تا چه حد با چنین نظری موافق هستید؟
خواه ناخواه وقتی یک ستیزهجویی چه از جنس جنگ سرد و چه رو دررویی نظامی میان دو کشور در جریان باشد، سیاستمداران سعی میکنند از همه ابزارهایشان استفاده کنند. بهکار بردن نام مجعول برای خلیج فارس که محصول اختلافات ایران و مصر در زمان محمدرضا شاه پهلوی با جمال عبدالناصر رهبر انقلاب مصر بود، از سوی ترامپ نیز اتفاقی از همین جنس است، زیرا امریکاییها در اوج خشمگینی و دیپلماسی تهاجمی خود نسبت به ایران قرار گرفتهاند و طبیعی بود که از هر ابزاری حتی ابزار دروغ و نام جعلی هم استفاده کنند تا هم ایران را تحریک کنند و هم کلامشان خوشایند برخی کشورهای عربی منطقه باشد.
بالاخره امریکاییها برای اجرای سیاست خودشان علیه ایران بهدنبال شریک و ائتلاف میگردند. آنها این ائتلاف را بهطور طبیعی در بین کشورهای عربی منطقه خلیج فارس دارند، زیرا اغلب این کشورها مسائل امنیتی و دفاعی خودشان را به امریکا سپردهاند و ناچاراند با سیاستهای امریکا در منطقه همراهی کنند. منتها مسأله این است که این ائتلاف راه به جایی نمیبرد زیرا اینها کشورهایی هستند که در درگیریهای فراتر از دیپلماسی بیشترین ضرر را میبینند. این است که امریکاییها بیشتر بهدنبال شکل دادن به ائتلاف با اروپاییها هستند.
به نظر میرسد که در دستیابی به چنین هدفی ناکام بوده است؟
اروپاییها اگر چه درست است که فعلاً در حمایت از برجام محکم ایستادهاند اما نظرشان بیشتر بر منافع اقتصادی است که از قبل برجام بهدست میآورند. اگر این منافع اقتصادی دچار خدشه شود ممکن است که آنها هم با امریکا کنار بیایند.
آیا بر اساس استراتژی دولت ترامپ باید منتظر اقدامات جدیدی از سوی امریکا در سوریه باشیم؟
امریکاییها میخواستند که سوریه و عراق را به کشورهای ضعیفی از نظر اقتصادی و نظامی تبدیل کنند. طبیعتاً در شرایط اخیر در سوریه هر اتفاقی که بیفتد دولت سوریه طی دست کم دو دهه آینده باید مشغول بازسازی داخلی باشد و دچار چنان مسائلی خواهند بود که دیگر بهعنوان خطری برای رژیم اسرائیل تلقی نشوند. امریکا برآیند هرج و مرجی را که در خاورمیانه وجود دارد به نفع خود و بحرانی سازنده میدانند، حتی اگر ایران، ترکیه و سوریه یا هر کشور دیگری در آن ایفای نقش کند،
مهم برآیند است که هنوز بر وفق مراد واشنگتن پیش میرود. این است که کنار نشستهاند و بدون اینکه هزینه کنند و سربازی از دست بدهند، با پول عربستان و نیروی انسانی ایران و استراتژی و نیروی هوایی روسیه شاهد پیش رفتن روندی هستند که دست کم تا این لحظه خواست غایی آنها را برآورده است؛ دولتها و حکومتهای ضعیف در خاورمیانه که نمیتوانند برای اسرائیل و منافع امریکا در منطقه خطرساز شوند. به همین دلیل معتقدم که ترامپ خودش را درگیر تله سوریه نخواهد کرد.
در ماه های اخیر به نظر میرسید که در روند تنشهای میان ایران و عربستان نشانههایی از تغییر مثبت مشاهده میشود. استراتژی جدید ترامپ و استقبال پررنگ ریاض از آن چه تأثیری در این زمینه خواهد داشت؟
بله رفتار مناسب دولت عربستان با حاجیان ایرانی، به نحوی تسلیم شدن ریاض در مقابل نفوذ ایران در سوریه و عراق یا ماجرای بازدید هیأت عربستانی از اماکن دیپلماتیکشان در ایران، علامتهایی بود از اینکه تنشها مقداری فروکش میکند و احتمال دارد که در آینده روابط دیپلماتیک برقرار شود، اما الان هم اتفاق آنچنانی نیفتاده است. طبیعی است که در منطقه ائتلافی که از قبل بین امریکا و اسرائیل و عربستان و کشورهای خلیج فارس در مورد مسائلی مانند سوریه وجود داشت الان گرمتر شود.
اما این اتفاق آن علامتهایی را که بروز داده شده بود به طور کامل از بین نمیبرد. رقابت به جای خود باقی است اما تأثیرات منطقهای راهبرد ترامپ موقتی است. علاوه بر اینکه راهبرد تا اجرایی شدن طول خواهد کشید و تا وقتی که اغلب کشورهای دنیا در برابر ترامپ از برجام و به عبارتی موضع ایران دفاع میکنند، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. این دنیای دیپلماسی است و همان طور که مقابله میان ایران و امریکا ادامه پیدا میکند باید گفت که قدرت و نفوذ ایران در منطقه نیز تداوم خواهد داشت و امری دیرپا خواهد بود.
مهراوه خوارزمی
- 10
- 1