با وجود غيرقابل پيشبينيبودن انتخاب ترامپ بهعنوان نامزد نهايي جمهوريخواهان در انتخابات گذشته رياستجمهوري آمريكا و همينطور احتمال ضعيف برندهشدن او مقابل هيلاري كلينتون، واقعيت جهان امروز، حضور او در كاخ سفيد و نشستن روي صندلي رياستجمهوري است. مواضع اخير او درباره برجام و سخناني كه در قبال ايران و ايرانيان بيان كرد، واكنشهاي بسياري را برانگيخت. شرايط فعلي ايران و آمريكا را با علي خرم، ديپلمات باسابقه كشورمان و نماينده پيشين ايران در مقر اروپايي سازمان ملل، به بحث گذاشتهايم.
چرا ترامپ بعد از اين اتفاق، به رفتارهاي خارج از عرف خود ادامه داد درحاليكه پيشبيني اين بود كه او تحتتأثير ساير مراكز تصميمگيري در ايالات متحده و البته قواعد ناگزير يك رئيسجمهور، كمي تعديل خواهد شد؟
ترامپ نه خودش فکر ميکرد که رئيسجمهور ميشود و نه جامعه آمريکا به اين موضوع باور داشت، بههميندلیل ترامپ با دست باز هرچه را بر زبانش آمد، بيان كرد، چراكه به انتخابات هم بهعنوان يك شوي تبليغاتي مينگريست. شعارهاي غيرقابلاجرا و عوامانه سر داد، اما بنا به دلايلي كه جاي بحث آن نيست، توانست آراي الكترال بيشتري جذب كند. اين شرايط همچنان براي او به اتمام نرسيده و اين از ويژگيهاي ذاتي اوست، همانطوركه در ايران هم ما موارد مشابهي را داشتهايم كه افراد ذاتا به حركتهاي خاص و مردمفريبانه علاقهمند هستند.
چرا دستگاههاي ديگر در آمريكا او را محدود نكردهاند؟
چرا در ماجراي ممنوعيت صدور ويزا براي اتباع چند كشور از جمله ايران، اين اتفاق رخ داد. صاحبنظران و مردم آمريکا ميدانند اگر قرار باشد مبناي منطقي تأمين امنيت و مقابله با تروريسم باشد، هيچيک از اتباع اين کشورها در عملياتي تروريستي عليه منافع آمريکا، اروپا و هيچجاي ديگري شرکت نداشتهاند؛ براي مثال ايرانيها نه در واقعه ١١ سپتامبر شرکت داشتند و نه در هيچ عمليات تروريستي ديگري و اگر قرار بود مبناي ترامپ منطقي باشد، بايد اتباع کشورهايي مانند عربستان، پاکستان، مصر و افغانستان را شامل ميشد.
چند قاضي فدرال هم اين تصميم را بلااثر كردند. ابتدا سال گذشته يک قاضي فدرال حکم داد که دستور وي درباره کساني که وارد آمريکا شدهاند، باطل شود و گفت نميتوان آنها را بازداشت کرد يا بازگرداند و دستور رئيسجمهور تحتالشعاع قرار گرفت و کساني که اين مشکل را در نيويورک و نزديک آن منطقه دارند نجات پيدا کردهاند. قاضي ديگري هم در ويرجينيا اين کار را کرد و فرمانداران ايالتها نيز موضعگيريهايي کردهاند، همينطور نمايندگان مجلس و فعالان حقوق بشري نيز حالا مقابل او ايستادهاند و نميتوان گفت امکان حمايت منطقي از چنين فردي وجود داشته باشد.
بههرحال چه در آن موضوع و چه خروج از كنوانسيونهاي جهاني يا حمله به برجام و فعاليتهاي منطقهاي ايران، او يك دره بزرگ مقابل آمريكا ايجاد كرده و به نظر ميرسد علاقهمند است اين روند را ادامه دهد. رفتار ذاتي او بر مبناي تشتت، عدم آرامش و تخاصم استوار است و همين علتِ مخالفت مرکل، ماكرون و ترزا مي با اوست، درحاليكه اين كشورها معمولا متحد ذاتي آمريكا هستند. ترامپ نوعي تشتت در داخل آمريکا ايجاد كرده و در خارج آمريکا نيز ما چنين واکنشهايي را ميبينيم. همان ابتدا ميخائيل گورباچف، رهبر شوروي سابق، گفت سال ٢٠١٧ سالي است که ترامپ با سياستهاي خودش جهان را به لبه پرتگاه جنگ ميبرد.
فراموش نكنيم ترامپ در سال اول رياستجمهوري خود قرار دارد و به نظر من مقاومتها عليه او هر روز بيشتر ميشود. او درحالحاضر پايينترين محبوبيت را در سال اول رياستجمهوري به نسبت ساير رؤساي جمهور داشته يا بالاي ٦٠ درصد شركتكنندگان در نظرسنجي سيانان گفتهاند مخالف خروج آمريكا از برجام هستند. سياستهاي اجرائي ترامپ مخالفتها را تشديد ميکند.
ترامپ دو راه بيشتر ندارد؛ يا مجبور است از سياستهاي توخالي و گندهگويانه دست بردارد و به رئيسجمهوري معمولي و عادي تبديل شود يا اينکه استيضاح و عدم کفايت وي از سوی سنا پيش برده خواهد شد. بههرحالآمريکا يک کشور عادي نيست و بايد از پايههاي حفظ ثبات در جهان باشد. آنقدر نقش آمريکا در جهان زياد است که يک فرد نامعمول نبايد بر آن کشور حکومت کند. حاکميت چنين فردي در يک کشور جهانسومي ممکن است به خود و کشورهاي منطقه آسيب بزند، اما در آمريکا ممکن است به کل جهان آسيب بزند و اين چيزي نيست که کل جهان بتواند آن را تحمل کند.
روسيه همچنان به ترامپ اميدوار است؟ آيا ممكن است اين اميدواري باعث عبور از ايران شود؟
روسيه در سياست خارجي، شرايط خاص خود را دارد. وضعيت ترامپ با توجه به اتهاماتي كه به دختر و داماد او در زمينه رابطه با روسيه زده شده، براي برقراري رابطه مطلوب با روسيه دچار مشكل شده است. البته روسها هنوز اميد خود را از دست ندادهاند. آنان مرتب تذکر ميدهند که با وجود اينکه ما بهدنبال بهبود روابط با آمريکا هستيم، با آمريکا اختلافات جدي داريم که آنها را کنار نميگذاريم. روسيه آنقدر عاقل است که بداند ترامپ با نفهميدن پيش ميرود و منافع حياتي آمريکا، روسيه و چين در يک طرف قابل جمعشدن نيستند. ممکن است بهطور مقطعي همدیگر را تحمل کنند ولي در مقابل هم قرار خواهند گرفت.
چينيها چطور؟
چينيها چون از ايده کنفوسيوس پيروي ميکنند، عاقل و سنجيده عمل ميکنند و واکنشي نشان ندادهاند، اما کار خودشان را انجام ميدهند و با وجود هياهويي که ترامپ به راه انداخته است، چينيها واکنش تندي از خود نشان ندادهاند. ترامپ همه اعم از اروپا، آسيا و کشورهاي اسلامي را برانگيخته است.
در ايران، افرادي كه گمان میکردند ترامپ بهتر از كلينتون است، امروز در شرايط دشواري قرار گرفتهاند البته همچنان ميگويند دموكراتها نيز به فشارهايي از نوع ديگر بر ايران، مشهور هستند. به نظر شما با پديده ترامپ چگونه بايد مواجه شد؟
حاميان ايراني ترامپ بايد ميدانستند چرا بسياري از كارشناسان همان زمان، كلينتون را براي ايران، مناسبتر ميدانستند. ترامپ در ابتداي راه است و ميبينيد هر روز چالش تازهاي براي كشورمان ايجاد ميكند. او اگر سياستهاي خود را ادامه دهد، وضعيت بسيار خصمانهاي به وجود خواهد آمد. بنابراين کساني که از پيروزي او در ايران شادي ميکردند بايد امروز را ميديدند.
در حالي که اگر کلينتون بر سر کار آمده بود، تنها کاري که ميکرد اين بود که در مورد حقوق بشر سرسختتر از اوباما برخورد ميکرد اما در ساير موارد مانند او بود. ترامپ همان اول دستور داد که پايتخت در فلسطين اشغالي از تلآويو به بيتالمقدس شرقي برود و اين، سياست جمهوري اسلامي دراينخصوص از روز اول انقلاب تا امروز را به چالش جدي كشيد.
با توجه به فضايي كه او براي خود و آمريكا داخل و خارج ايجاد كرده و در حال ايجاد باتلاقهاي جديدي پيش پاي خود است، بهترين راهبرد ايران، عدم مواجهه مستقيم با اوست. الگوي چينيها در اين مورد، ظاهرا بهتر جواب داده است كه ما كار خودمان را به نحو احسن انجام داده و مطمئن باشيم که هم در داخل آمريکا و هم اروپا، روسيه و چين به حساب ترامپ خواهند رسيد. هماهنگي در اتخاذ مواضع يكسان و شنيدهشدن يك صدا از ايران، داراي اهميت بسيار زيادي است.
درباره برجام فكر ميكنيد ترامپ ميتواند مسئله خاصي براي ايران ايجاد كند؟
سخنان اخير ترامپ نشان داد که نهتنها او بلکه هيچ کشور ديگري هم بهتنهايي توان خروج از برجام را ندارد بهدليل اينکه پايه اين توافق حقوقي است و يک معاهده چندجانبه حقوقي چنين نيست که هرکسي بنابر سليقه بتواند از آن خارج شود. ترامپ هم متوجه اين مسئله شد و دو ماهي براي خروج از آن سروصدا راه انداخته بود، اما حتي نتوانست عدم پايبندي ايران را اعلام کند.
پيشازاين بارها گفته بودم ترامپ نهتنها توان خروج از برجام را ندارد، بلکه حتي نميتواند عدم پايبندي ايران را اعلام کند زيرا اظهارنظر دراينباره برعهده رئيسجمهور آمريکا نيست بلکه آژانس بينالمللي انرژي اتمي است که بايد دراينباره اظهارنظر کند. ترامپ در سخنراني دو هفته خود فقط توهين كرد و به هياهوي تبليغاتي پرداخت و فرهنگ مخصوص خود را مطرح ساخت. بهعبارتيديگر ترامپ در اين برنامه سخنراني بيش از گذشته خود را مفتضح کرد و جهان پس از اين سخنراني پشت سر ايران يکپارچهتر شدند و اين هم به لطف بيعقلي دونالد ترامپ محقق شد.
هيچوقت چنين نبوده که رؤساي فرانسه، انگليس و آلمان بيانيه مشترک در حمايت از ايران صادر کنند. وزراي دولت ترامپ به او گفتهاند که اين مسئله باعث منزوي و بياعتمادشدن بيشتر آمريکا ميشود. بههميندليل وزير خارجه، وزير دفاع و مشاور امنيت ملي کاخ سفيد در آمريکا با کار ترامپ مخالف بودند و حتي مشاور امنيت کاخ سفيد به پايبندي ايران نسبت به برجام تأکيد کرده بود؛ بنابراين ترامپ دست به کاري زده است که صرفا لابي اسرائيل و عربستان از آن خشنود شدهاند، به عبارتي ديگر اين حرکت را بايد در مسير رفتارهاي نسنجيده گذشته او تعبير كرد.
او تلاش ميکند تا خود را در صحنه خارجي موفق معرفي کند و علامت موفقيت کشتيکجکار هم اين است که مرتبا دست به زورگويي و قلدري زند. به هر حال او توپ را در زمين کنگره انداخته و کنگره هم ميداند شگرد رئيسجمهور آمريکا چيست، بنابراين روي آن کار خواهد کرد ولي اروپاييها بر کنگره تأثيرگذار هستند؛ بنابراين پيشبيني ميکنم کار به شکل معقول خود برخواهد گشت و کنگره هم مانع اجراي برجام نخواهد شد و اين احتمال وجود دارد که در زمينه تروريست، موشکي يا حقوق بشر موضوعاتي را به تصويب برسانند. حتي درباره برخورد با سپاه پاسداران، هياهوي تبليغاتي زيادي درباره قرارگرفتن آن در فهرست گروههاي تروريستي انجام داده شد ولي مطرح کرده بودم که از نظر حقوق بينالملل هيچ کشوري نميتواند نيروهاي مسلح يک کشور ديگر را بهعنوان گروه تروريستي شناسايي کند. به هر حال هوشياري ما در اين شرايط، بسيار ضروري است.
ضمنا نزديكي به اروپا البته با حفظ ملاحظات، ميتواند كارگشا باشد. حقيقت اين است که امروز ساير قدرتهاي جهاني به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد از ترامپ عبور کرده و خود هدايت را بر عهده بگيرند. جدالهاي لفظي خطرناکي که بر سر موضوع هستهاي کرهشمالي از سوي ترامپ صورت گرفت، حجت را بر اروپا تمام کرد تا به قول خانم هلگا اشميد، يک بحران هستهاي براي کره زمين خيلي زياد است و نبايد دست ترامپ را بازگذاشت تا بحران دومي را به وجود آورد. ناکاميهاي ترامپ در داخل آمريکا هم دولتمردان و رهبران دموکرات و جمهوريخواه را نگران کرد؛ به ترتيبي که جان مککين به صف موافقان حفظ برجام پيوست و هيلاري کلينتون اظهار کرد رفتار ترامپ باعث احمق جلوهدادن آمريکا ميشود و درحاليکه شواهد حاکي از پايبندي ايران به توافق هستهاي است، خروج از برجام خطرناک است.
چنانچه طبق طرح ترامپ، کنگره نمايندگان آمريکا در اين ٦٠ روز تحريمي عليه ايران تصويب نکند، خودش وارد صحنه شده و با خروج از برجام، تحريمهايي را به تصويب خواهد رساند؛ حتي اگر ترامپ بتواند اين آخرين آرزوي خود را برآورده کند، آمريکاي منزوي قادر نخواهد بود قانون داخلي خود را بر اروپاييها و ديگراني مانند روسيه و چين، تحميل کند؛ زيرا از قبل، ترامپ و طرحهايش را رد کردهاند. به علاوه، مؤثربودن تحريمها در گرو قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد است که در فضاي حاضر هيچ شانسي براي تصويب ندارد.
جمهوري اسلامي ايران بايد موقعيت ممتاز خود را بهخوبي تشخيص دهد و بداند رمز موفقيت در ادامه پايبندي ايران به تعهداتش در برجام است که اجماعي جهاني را پشت سر خود ايجاد کرده است. همانطور كه گفتم براي حفظ اين اجماع، باید بسيار تلاش كنيم و روابط خود را علاوه بر روسيه و چين با اروپا بسيار گسترش دهيم و اجازه ندهيم يکي از اعضاي گروه ١+٥ و ازجمله بريتانيا، از اين اجماع خارج شود.
حسين سخندان
- 10
- 1