آيا رفتار و واکنش اروپا مقابل موضعگيريهاي ضدبرجامي آمريكا، نشانهاي از شکاف بين اين دو قدرت است يا اينکه فعلا تاکتيکي است که در پيش گرفته شده است؟ بعد از اعلام مواضع ترامپ درباره ايران، اتحاديه اروپا و کشورهاي اروپايي وارد فازي از همراهي با برجام شدند و براي اقناع ترامپ و کنگره آمريكا کوشیدند آمريكا را متقاعد کنند برجام را بدون هيچ تغييري به پيش ببرد. سران اروپايي در نشستي در بروکسل بر استمرار برجام تأکيد کردند و خواستار اين شدند که کنگره نيز برجام را با همين شکل فعلي ادامه دهد. اگرچه آنها ادعاهايي درباره فعاليتهاي منطقهاي ايران مطرح کردند که با پاسخ مقامات مسئول ايران مواجه شد.
در همين شرايط قرار است فدريکا موگريني در سفري به واشنگتن در اين زمينه مذاکراتي با اعضاي کنگره و مقامات آمريكايي داشته باشد. معاون او، هلگا اشميد نيز قرار است به تهران سفر کند. محمدجواد ظريف نامهاي مبني بر شکايت از بدعهديهاي آمريكا به کميسيون مشترک برجام نوشته و خواستار پيگيري شده است، اما اين موضوع که اروپا تا چه زماني همراهياش رابا برجام ادامه خواهد داد، سؤالي تأملبرانگیز است. اين موضوع را در قالب پنج سؤال با «محمدحسين ملايک»، سفير اسبق ايران در سوئيس و چين و «حميد کريمنيا»، ديپلماتي که سابقه کار در کشورهاي اروپايي را دارد، در ميان گذاشتيم که پاسخهايشان را در ادامه ميخوانيد. سؤالها به شرح زير بوده است:
١- اروپا در واکنش به سخنان ترامپ، موضعگيري جدي در حمايت از برجام نشان داد. اين واکنش تحليلهاي متفاوتي در برداشت اعم از اينکه انتفاع اروپا از برجام موجب آن شده است. تحليل شما از اين حمايت تمامقد اتحاديه اروپا و سران اروپايي از برجام چيست؟
٢-رهبران فرانسه، انگليس و آلمان از برجام حمايت ويژهاي کردند، اين را در نشست بروکسل هم اعلام کردند. به نظر شما کدامشان رهبري اين حمايت را در دست خواهد گرفت؟ انتفاع ايستادن پشت برجام و مقابله با ترامپ براي کدامشان بيشتر است؟
٣- برخي تحليلها مبني بر اين است که مکرون تمايل دارد نقش رهبري معنوي سران اتحاديه اروپا را در دست بگيرد. شما تصور ميکنيد اين رهبري به او واگذار ميشود؟ سفرش به ايران هم ميتواند در اين راستا باشد؛ درحاليکه نه ترزا مي و نه مرکل هيچکدام قصد سفر به ايران نداشته و ندارند.
٤- قرار است موگريني به واشنگتن سفر کند و با مقامات آمريكايي رايزني کند، شما فکر ميکنيد او بتواند تغييري در استراتژيهاي ضدبرجامي واشنگتن ايجاد کند؟
٥-جمعبندي آنچه بين اروپا و آمريكا رخ داده نشان ميدهد اين دو قطب برخلاف هميشه بر سر برجام از هم فاصله گرفتهاند، درحاليکه پيشتر درباره اقدامات ضدايراني نوعي همپوشاني شگفتانگيز داشتند. به نظر شما اين شکاف تا چه زماني استمرار مييابد؟
زميني براي خودنمايي مکرون
محمدحسين ملايک- سفير اسبق ايران در سوئيس و چين
١. رفتار آقاي ترامپ به همراه قدرت آمريكا و نظاميان نشسته بر مناصب قدرت در آن کشور پديدهاي است که ابهام در چگونگي واکنش به آن را در سراسر جهان گسترش داده است، لاجرم هر کشوري براي رويارويي حتي ديپلماتيک با آمريكا وادار به تفکري دوباره ميشود. تاکنون غير از کره شمالي که يک نوع توازن را در برخوردها با آمريكا نگاه داشته، کشورهاي ديگر سعي کردهاند بهنوعي از مواجهه مستقيم با آمريكا پرهيز کنند، از جمله چين که تاکنون سعي کرده از رويارويي با شخص ترامپ حذر کند.
ايران نيز از جمله کشورهايي بود که بعد از انتخاب ترامپ سعي کرد با او درگير نشود، اما ايشان بعد از حضور در عربستان که لفاظيهاي شديد عليه ايران داشت، در سخنراني خود در مجمع عمومي و سپس اعلام سياستهاي آمريكا درباره ايران و نحوه برخورد با برجام، ديگر گزينهاي براي مماشات براي ايران باقي نگذاشت و مفتخر به صفت «شارلاتان» از سوی مسئولان ايراني شد؛ بنابراين ايران و آمريكا از زاويه ردوبدل اتهام به يکديگر با بهکارگيري الفاظ ناشايست وارد مرحله اول يک رويارويي شدهاند.
نتايج اين رويارويي بههرحال نميتواند آرامش در روابط دو کشور باشد و ميتواند به منطقه خاورميانه نيز سرايت کند. تحولات منطقه مستقيم بر محيط امنيتي اروپا تأثير دارد و اروپا بيشترين خطر را بهطور عيني و جدي احساس ميکند. اروپا جدا از اينکه در همين فضا قرار گرفته، میکوشد از حداقلهاي قابل اطمينان و قابل حصول حفاظت کند. اين حداقل صورت فعلي برجام است. به نظر نميرسد جامعه سياستورز آمريكا علاقهاي به ازبينبردن اين توافق چندجانبه داشته باشد که کمترين خاصيت آن تضمين و قول دائمي ايران براي پيگيرينکردن هرگونه سلاح اتمي در آينده است؛
اما دولت آمريكا فضا را جوري متشنج کرده که گزينه خارجشدن از برجام گزينه اول به نظر ميرسد. اروپا از برجام بهدليل کنترلي که بر برخي از رفتارهاي ايران که نامتعارف ميخوانند، اعمال ميکند، حمايت کرده و دگرگوني آن را توسعه درگيري در خاورميانه و احتمال وقوع جنگ ديگري ميداند. از طرف ديگر، اروپا به درستي ميداند که دولت فعلي آمريكا تحت تأثير سياستهاي راست افراطي و صهيونيستي که در خود اروپا قدري در کنترل قرار گرفته، قرار دارد که بسيار غيرمسئولانه عمل ميکند؛ بنابراين از طريق حفظ برجام و کار با نمايندگان کنگره سعي دارد سياستهاي ضدجنگ خود را به پيش برد. از طرف ديگر خروج آمريكا از برجام به مفهوم پايان چندجانبهگرايي در جهان و ازبينرفتن نظم ليبرال است. جايي که چين آرام آرام دارد نسخه همکاري خود را به جهان توصيه ميکند و ميتواند جايگزيني بر هنجارهاي فعلي باشد.
٢. رهبران اروپايي شامل انگليس بهطور جد بهدنبال کنترل راست افراطي در کشورهاي خود و محدودکردن آن در آمريكا هستند و از اين منظر سعي در بستن يکي از جبهههاي گشودهشده از سوي اين جناح دارند. از بين کشورهاي فوق فرانسه و انگليس از استقلال سياسي بيشتري برخوردارند و از بين اين دو فرانسه بهطور اصولي زمينه بيشتري براي خودنمايي سياسي دارد. انگلستان اساسا علاقهاي به رقابت با آمريكا در هيچ زمينهاي نشان نميدهد. اما در مورد اين سؤال بعيد است کسي به اين اميد داشته باشد که در صورت تصميم قطعي دولت آمريكا به ورود به درگيري با ايران، اروپا در مقابل ترامپ باشد.
اروپا اگر با آمريكا همراهي نکند، حمايتي از ايران نخواهد کرد.
٣. فرانسه بعد از برجام بزرگترين سرمايهگذاريها را از زاويه انتقال پول به ايران انجام داده که نيازمند حمايت رهبران اين کشور از آنهاست. در حالي که ساير کشورهاي اروپايي شامل آلمان با وجود گسترش تجارت، سرمايهگذاريهاي کوچکي انجام دادهاند که قابل مقايسه با فرانسه نيست. بنابراين از زاويه منافع ملي آقاي مکرون بايد پيشرو در اين اقدامات باشد. البته فرانسه در اتحاديه اروپا چه در مقياس اقتصاد و چه در عملکرد تحتالشعاع آلمان است اما هميشه فرانسويها استقلال عمل سياسي بيشتري نسبت به آلمان در خود احساس ميکنند و اين احتمال هم وجود دارد که بخواهند کسري توان اقتصادي خود را با قدرت سياسي جبران كنند.
٤. من فکر ميکنم کنگره آمريكا با دخالتهاي اروپا و شخص خانم موگريني به اين نتيجه ميرسد که در برجام تغييري بهوجود نيايد. البته آن را به اروپا خواهند فروخت، در قبال جلب نظر آنها براي واردكردن فشار از نوع ديگر به ايران. آمريكا به تعهدات خود در برجام عمل نکرده و نخواهد کرد اما ساير موضوعات که مورد علاقه ايران نيست، وارد چرخه ديپلماسي ميشود. آقاي ترامپ چند روز پيش در يک مصاحبه گفت که به اروپا براي حل مسئلهاش با ايران احتياج ندارد. اين فشاري است که به اتحاديه اروپا براي جلب نظر آنها در جهت ايجاد ائتلاف عليه ايران وارد ميکند.
٥. سعي کردم فاصله بين اروپا و آمريكا را از زاويه فهم خودم بيان کنم.
پيشگيري از هرجومرج احتمالي آينده
حميد کريمنيا- ديپلمات
١. رويکرد اروپا نسبت به موافقتنامه برجام مبتني بر حفظ اصول و مقررات بينالمللي است. به اين معني که همچنان که جمهوري اسلامي ايران نيز مکررا اعلام کرده، اين موافقتنامه يک سند بينالمللي است و دولت يک کشور که قبلا آن را امضا کرده در زمان ديگر نميتواند آن را بهطور يکطرفه لغو کرده يا از آن خارج شود. از اين جهت اختلاف نظر اروپا و آمريكا در اين رابطه يک جنبه حقوقي دارد و کلا اروپاييها نسبت به اين نوع تعهدات مايلاند در قبال آنها حتيالمقدور باقي بمانند.
٢. تصور ميکنم اين حمايتها از دو جنبه قابل بررسي باشد؛ يک جنبه حقوقي، همچنان که اشاره شد، و يک جنبه سياسي و تجاري. از جنبه سياسي و تجاري نيز وضعيت متفاوت خواهد بود. به اين معني که روابط سياسي و اقتصادي اروپا و آمريكا در موقعيتي است که نظرات آمريكا مورد ملاحظه قرار ميگيرد. اينکه کدام يک از اين سه کشور اروپايي براي حمايت از ايران رهبري آن را بر عهده خواهد گرفت، شايد مجهول باشد.
بهطور مسلم هريک از اين سه کشور علاقه دارند بدون دردسر روابط تجاري گستردهاي را بعد از لغو تحريمهاي اخير با ايران برقرار کنند. اما با راهبردي که دولت ترامپ در قبال ايران در پيش گرفته، معلوم نيست که آنها تا چه اندازه بتوانند نسبت به ايجاد روابط تجاري با ايران راهها را بگشايند. در اين رابطه مباحث فني بانکي و مالي نيز مطرح است که جاي بحث خود را دارد. همينقدر ميتوان گفت که در اين مورد مشکلات بانکي و مالي از قبل مرتفع نشده و در صورت اجراي تحريمهاي تازهتر از سوي آمريكا اين سير نيمهطيشده با مکانيسمهاي تازهتر از سوي آمريكاييها و نهادهاي بينالمللي مرتبط سختتر خواهد شد.
٣. اينکه فرانسه و آلمان از گذشته بهعنوان کشورهاي اصلي اروپايي نقش «رهبري» اروپا را داشته موضوع تازهاي نيست. در رابطه با همکاري اروپا و ايران و نقش فرانسه در اين رابطه، تصور ميکنم اگر چنين اتفاقي بيفتد، تلاشي خواهد بود که اروپاييها ميخواهند موقعيت تجاري بهوجودآمده در ايران را حفظ کنند. در اينجا بايد به اين نکته هم اشاره کنم که با توجه به اينکه اصولا رويکرد حاکم بر دولت ترامپ يک رويکرد تجاري است، اگر اين دولت موفق شود با وجود تحديدات و فشارهاي تازه در برنامه خود، به نحوي قراردادهاي قبلي از قبيل خريد هواپيماي بويينگ را حفظ کند، ترجيح ميدهد حداقل اين قرارداد بزرگ را در کنار اروپاييها به انجام برساند. از طرف ديگر در تحريمهاي گذشته فشار کمپانيهاي بزرگ اروپايي و حتي آمريكايي بهحدي بود که هرچه زودتر ميخواستند توافقنامه برجام به امضا برسد و تحريمها برداشته شود.
از اين رو در اين دور تازه براي آمريكاييها خيلي سخت خواهد شد تا بار ديگر اروپاييها را متقاعد کند تا اين بازار بزرگ را از دست بدهند. بهتازگي خود ترامپ هم اعلام کرده اروپاييها ميتوانند اين روابط را با ايران داشته باشند و اين هيچ صدمهاي به آمريكا نميزند! در حالي که اگر نظريه تحريمها بر نظريه حفظ قراردادهاي منعقدشده قبلي پيشي نگيرد، اين يک امتياز براي اروپا براي حفظ روابط تجارياش با ايران خواهد بود. اما در مورد قراردادهاي آينده نميتوان پيشبيني کرد. به همين جهت رهبري مکرون در قبال ايران در اين قالب ميتواند بررسي شود.
٤. ديدار رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا در قالب حفظ موافقتنامه برجام در چارچوب روابط بينالملل قابل درک است و وي قصد دارد دولت ترامپ را متقاعد کند که به اين تفاهمنامه متعهد باقي بماند و پيامدهاي خروج آمريكا از اين تعهدنامه را در نظر بگيرد. آمريكا همواره از گذشته خود را نسبت به تعهدات بينالمللي چندان مقيد نميدانسته، از همينرو در آينده هرگونه سند بينالمللي ديگر را ميتواند از هر طرف که بنا بر دلايلي مغاير با منافع خود بداند، دچار شبهه و ترديد كند و در نتيجه در آينده هيچ قرارداد و تفاهمنامه بينالمللي حداقل از سوي کشورهاي قدرتمند جدي تلقي نميشود. اين بحثي است که در حال حاضر در روابط بينالمللي وجود دارد و موگريني قصد دارد از اين هرجومرج احتمالي براي آينده جلوگيري کند.
٥. بهنظرم نميتوان ميان آمريكا و اروپا دو قطب متمايز تصوير کرد. اين دو بلوک اقتصادي و سياسي در حوزه تمدني مشترک بوده و هستند. از اين رو هرگونه اختلاف ديدگاه ميان اين دو جنبه کارشناسي و راهبردي دارد. در عين حال به دليل اشتراکات متعدد و پيوندهاي مختلف نميتوان انتظار داشت که بر سر يک مورد نظير برجام چيزي به نام فاصلهافتادن ميان اين دو بلوک اتفاق بيفتد. اين مورد ما را به ياد «نظريه قديمي سه جهاني» مائو (رهبر گذشته چين) مياندازد. در حالي که شاهد هستيم اين اتفاق حاصل نشده و اروپا و آمريكا هر دو بهصورت رقيب مثبت در چين حضور گسترده اقتصادي و تجاري دارند.
برجام در واقع سند پراهميتي براي ايران و طرفهاي امضاکننده بوده و هست. با اينحال حواشي و پيامدهاي آن نيز براي همه کشورهاي ذينفع اهميت دارد. به اين معني که روح برجام مبتني بر بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران از دستيابي به سلاح اتمي بوده که خود ايران نيز چنين ادعايي را از ابتدا نداشته است. در اين رابطه است که يک اتفاق نظر محکم ميان همه اعضاي اين تفاهمنامه وجود دارد. تا زماني که طرف اروپايي معتقد است که روح برجام از سوي ايران رعايت شده، از آن حمايت ميکند. همانگونه که آژانس بينالمللي انرژي اتمي گزارش داده و اروپا به آن استناد ميکند. اما اگر «محاسبات» بين آمريكاييها و اروپاييها به اين نتيجه برسد که برجام دچار انحراف شده، در اين صورت اروپاييها در مقابل آمريكا نميايستند.
- 15
- 3