به گزارش خبرآنلاین، دکتر علیرضا اکبری، دانش آموخته صلح سازی و حفظ صلح، بنیانگذار موسسه پژوهشهای راهبردی تصمیم و معاون اسبق وزیر دفاع در دوره اصلاحات، درباره تحریم های تازه ایالات متحده آمریکا علیه ایران و حزب الله به خبرآنلاین گفت: «طرح تحریم جدید موشکی و تحریم حزب الله لبنان که پنجشنبه ۲۶ اکتبر در مجلس نمایندگان امریکا به تصویب رسید، نشانه بارزی از آغاز هجوم پر حجم امریکا بر علیه موجودیت اقتصادی ایران است.
آمریکا در این مرحله، جمهوری اسلامی را بعنوان "كشور حامي تروريسم" زیر دو دسته از فشارهای ساختاری تحریمی و محاصره ای قرار خواهد داد»
این کارشناس ارشد مسائل راهبردی درباره احتمال تشدید تنش بین ایران و آمریکا گفت: «وقوع یک برخورد محدود نظامی نیز میتواند مزید بر علت شود تا بخش مهمی از ساختارهای انرژی و ترانزیت ما از رده خارج شود. (ولو که ما هم بتوانیم ضربه ای مقابل به دشمن وارد کنیم) »
اکبری در ادامه راهبردی سیاسی نظام ایران را اینگونه تببین کرد: «با این چشم انداز، براي مديريت اين بحران بزرگ، اساسا دو رويكرد "راهبردي" بنظر میرسد.
اول "تغيير زمين بازي"
دوم،"تغيير رويه ها و رويكردها".
"تغيير زمين بازي"، يعني اينكه ما بتوانيم تقابل را از عرصه تحريم و محاصره به عرصه اي ديگر، مثلا "تقابل قوای امنیتی سیاسی" منتقل کنیم، و تلاش كنيم كه با تحت فشار قرار دادن امريكا و عوامل منطقه اي او ، واشنگتن را مجبور به مصالحه کنیم. و یا اینکه، بتوانیم ساختارهای مورد تحریم مالی و اقتصادی و تجاری و حقوقی بین الملل را دور بزنیم و مناسبات و مبادلات بین المللی کشور را خارج از ساختارهای تحت نفوذ امریکا اداره کنیم.!
منطق روابط بين الملل و تجربيات گذشته،این «تغییر زمین بازی» در هر دو بُعد خود را ناممکن میداند.بعد اول تغییر زمین بازی ، قاعدتا به تشدید و تصاعد بحران منجر میشود و شرایط را غامض تر میکند، تا جایی که "وقوع برخورد بزرگ" را محتمل خواهد كرد. ضمن اینکه دشمن را در بکارگیری ابزار تحریم و محاصره جری تر میکند.
بعد دوم انرا نیز که پیشتر آزموده ایم. لذا بنظر میرسد ، زمین بازی را تعویض کردن، بمراتب ناممکن تر باشد از "تغيير رویکردها".»
بناینگذار موسسه پژوهش های راهبردی در خصوص تغییر سیستم و زمین بازی ایران گفت:
«ما در واقع، بر روی یک ریل قرار داریم که زیرساخت انرا دیگران بانی بوده و مسیر و خط انرا آنها تعیین کرده اند،.سیستم بانکی و مکانیزم مدرن نقل و انتقال پول و اعتبار ، و حتی سیستم دلیوری و ترانزیت کالا و شناسایی تمام اقلام که در یک زمان در کل دنیا در حال داد و ستد هستند، توسط سیستم نظارتی بين المللي، تحت اراده قدرتهای فائق، و ابرقدرتهای غیر دولتی، (مثل نظامات کد رهگیری مالی و پولی یا نظام تعرفه یا نظام بین المللی کدینگ گمرکی و یا ابر شرکتهای خدمات اطلاعاتی یا تبادل کالای ...) اینها یعنی اینکه، نمیتوان بسادگی سیستم و زمین بازی را عوض کرد ، و خارج از ساختارهای نظام مالی پولی تجاری بین المللی، اقتصاد کشور را اداره نمود. لذا، بنظر میرسد انتخاب ممکن و ضروری، "تغییر رویکرد ها و رویه ها" باشد. »
وی درباره راهبرد و نقشه راه کشورمان در قبال آمریکا افزود: «ما به ابزار و روش هایی نیاز داریم که بتوانیم بر رویکرد و نیت طرف مقابل، مشخصا ایالات متحده، برای انصراف از پیچاندن هر چه بیشتر پیچ تحریم و محاصره، و میخکوب کردن «نظام مالی-پولی- اقتصادي - بازرگانی - حقوقی » ما، تاثیر قابل ملاحظه و تعیین کننده بگذاریم.
این، البته یعنی اینکه، ما خود نیز آماده و مهیا برای گونه ای از تغییر و تحول در منش و روش و رویکرد های خودمان باشیم.»
اکبری با طرح یک سوال در گفتگوی خود با خبرآنلاین تاکید کرد: «با مفروض دانستن ؛ تاثیر تعیین کننده تحریم ها، و هجوم و محاصره چند لایه امریکا و متعاقبا اروپا، بر وضعیت "بقا"ي ما؛سوال اصلی اینست که؛ ما، چگونه میتوانیم ضمن حفظ حداکثر ممکن هویت ملی جمهوری اسلامی ایران، و منابع قدرت مادی و معنوی خود، بر تغییر اراده طرف مقابل، در مسیر آتش بس و ترک مخاصمه و حصول نوعی از "تعامل غير مخرب"(يا سازنده) تاثير گذار باشیم؟
«حفظ هویت و منابع تولید قدرت خود، در حد ممکن، و تغییر اراده دشمن از تقابل و برخورد، به ترک مخاصمه و تعامل نسبی».
طبعا، معنای "هویت و منابع قدرت مادي و معنوي"، باید معلوم باشد، و البته معناي ، "حد ممكن"! »
وی در ادامه گفت: «به نظر ميرسد در اين مرحله از تقابل امريكا با ايران، ، بخصوص با در نظر داشتن "عمق پیچیدگی و اثر گذاری ساختارهای مالی و پولی و بانکی و ترانزیتی و اطلاعاتی بر مناسبات بين المللي و ملي"، و با در نظر داشتن تسلط امریکا بر اين مجموعه ساختارها، و نا ممكن بودن زيست طبيعي، خارج از اين ساختارها، تغيير ساختارها و يا خروج از چرخه مناسبات بین المللی (خروج از ساختار و ریل)، نا ممکن تر از تغییر اراده برخورد طرفین باشد.
راه سوم، همان راهی است که در بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ طی کردیم و ازمودیم.
حداکثر زمان نگه داشتن تنفس ما، در آن زمان، از آغاز اثرگذاری تحریمها تا آغاز پروژه چرخش قهرمانانه بود،. یعنی بین ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲. اینبار اما، دشمن با سازوکار و ساز و برگ کاملتری آمده است.
هم قواعد و مقررات مناسبات و مبادلات بینالمللی (بخصوص مبادلات اقتصادی و بازرگانی) پیچیده تر و قابل کنترل تر شده است، و هم حجم و هوشمندی قوانین تحریمی و محاصره همه جانبه، بمراتب افزایش یافته است.
ضمن اینکه، دشمن مسیرهای ازمون شده یا ممکن را برای دور زدن تحریم ها، شناسایی کرده و از آنها بر علیه خود ما استفاده خواهد کرد.»
معاون اسبق وزیر دفاع در دوره اصلاحات در پایان گفت: «در چنین وضعیتی است که، «نفوذ در عقبه دشمن، به نیت ورود به ذهنیت و قوه اراده دشمن» جهت تاثیر بر اراده و تغییر رویه و منش و مشی او ، موثر تر و ضروری تر از تقابل در صحنه مواجهه ، بنظر میرسد.
اگر چنین رویکردی، بطور اصولی مورد نظر و تایید نظام قرار بگیرد، آنگاه این ضرورت حاصل میشود که، اولویت ها، دستور کارهای اجرایی و عملیاتی و نیز شیوه نامه های اقدام را برای آن طراحی و تدوین نمود.»
- 16
- 6