به گزارش انتخاب به نقل از الحیات؛ رئیس جمهور آمریکا جمهوری اسلامی را در رأس اهدافش قرار داده، اما استراتژی دولتش برای مقابله با ایران را تشریح نکرده است. دو گزینه جنگ مستقیم یا جنگ با شبه نظامیان وابسته به ایران در طول و عرض منطقه و تحریمهای اقتصادی در برابر آمریکا وجود دارد. تا کنون، ایالات متحده گزینه آخر را برگزیده است و قصد ورود به عملیات نظامی را ندارد. همینطور تهران نیز به زبان تهدید روی آورده و سرلشکر باقری از دمشق، به اسرائیل در مورد تکرار تجاوزش به سیادت سوریه هشدار می دهد. به نظر می رسد هر دو طرف نگرانی هایی در مورد به راه افتادن جنگ دارند؛ چرا که این نبرد، در صورت وقوع، منحصر به این دو کشور نمی شود.
پس از توافق بر سر برنامه های هسته ای ایران، این کشور به تقویت و گسترش برنامه های موشکی اش روی آورد و از نیروهای نیابتی اش خود در سوریه، عراق و یمن، بعنوان بمب های هسته ای واقعی و فعلی اش استفاده کرد. در ادامه، بر تبلیغات رسانه ای خود پس از هر بار آزمایش موشکهای بالستیک ادامه داد تا فضایی رعب انگیز برای دشمنان ایجاد کند؛ در حالی که واشنگتن پیش از توافق هسته ای بین استفاده از گزینه نظامی برای متوقف کردن برنامه های هسته ای ایران و سیاست تحریم، تردید داشت.
بسیاری بر این باورند که سلاح تحریمها که توسط ایالات متحده علیه دولتها به کار گرفته می شود، بی فایده است. اکنون بازگردانده شدن تحریمهای ایران توسط کنگره مساله ای است که علاوه بر مسئولان این کشور، حتی مورد قبول هم پیمانان واشنگتن نیز نیست. علاوه بر اینکه روسیه، چین و ترکیه هم مخالف آن هستند. همین مساله گسترش نفوذ ایران در جریان پیشروی اش در مبارزه با داعش و دخالت نظامی روسیه در سوریه، اختیاراتی به آن می دهد که تا قبل از تابستان ۲۰۱۵ و امضای توافق هسته ای برایش فراهم نبود. همانطور که ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا نیز در تقویت حشد الشعبی در عراق سهیم بوده است؛ چرا که واشنگتن چشم بر مشارکت این شبه نظامیان در جنگ با داعش بست، هرچند که می دانست این امر منجر به قدرت گرفتن حشد الشعبی می شود. آمریکا همچنین هم پیمان کردی اش، مسعود بارزانی را نجات نداد و تنها به دخالت در بغداد برای جلوگیری از وقوع جنگ بین دولت مرکزی و اربیل اکتفا کرد.
سوال مهم آن است که آیا واشنگتن می تواند با استفاده از حل قضیه کردستان و ارتباط نزدیک با عبادی باعث کاهش نفوذ ایران در عراق شود؟ برخی کارشناسان بر این عقیده اند که بازگشت آمریکا به منطقه، می تواند کلید اصلی قطع پل های ایران در سوریه، لبنان و عراق شود.
بنابراین، در میزان قدرتها، مسکو و پکن نقش عمده ای دارندو چه بسا بخشی از رؤیای ایران، تشکیل یک جبهه مشترک بین تهران، مسکو، پکن و دولتهای برگزیت،که از لحاظ قدرت و تاثیر به موازات شورای امنیت باشد، تحقق یافته است.
طبعا رئیس جمهور روسیه در بازی با برگه ایران، بعنوان ابزاری برای چانه زنی با واشنگتن، شک نمی کند. پوتین در پی تحکیم گامهای کشورش با دولتهای بزرگ جهان است. اما با وجود تمام صحبتهایی که در مورد هماهنگی بین دو قدرت بزرگ ایالات متحده و روسیه در سوریه وجود دارد، واقعیتها برخلاف این اظهار نظرهاست. مسکو واشنگتن را متهم به همکاری با داعش در سوریه و در طرف مقابل، امریکا روسیه را متهم به حمایت از طالبان در افغانستان می کند.
خلاصه کلام آنکه روسیه ای که به سمت کاهش روابطش با ناتو حرکت می کند، بدون پرداخت بهایی گزاف به واشنگتن، آماده ریسک در روابطش با تهران نخواهد بود.
همین مساله در مورد پکن نیز صدق می کند؛ که به روابط عمیق با ایالات متحده تمایل دارد. اما ترکیه ای که قبلا به تحریمها علیه جمهوری اسلامی پایبند نبود، در طلیعه مخالفان تحریمهای جدید است. حمایت اندکی که کردهای سوریه از آمریکا می بینند، آنها را بیش از پیش به سمت آغوش روسیه می کشاند.
در جبهه دیگر، اسرائیل قرار دارد که از سیاستهای ترامپ علیه ایران استقبال می کند و آماده هر گونه مقابله نظامی است. ارتش اسرائیلی بزرگترین رزمایشش را انجام داده و زرّاد خانه و نیروهای نظامی اش را سازماندهی دوباره کرد، اما ایران و هم پیمانانش انباری از موشکها را انباشتند. دولتهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی، به منزله سدّی در برابر طرح ایران در یمن، سوریه عراق هستند. روسیه نمی تواند این نقش مهم عربستان را نادیده بگیرد؛ زیرا همانطور که به مصر نیاز دارد، از هماهنگی با سعودیها نیز بی نیاز نیست و نگران آن است که ایران همان آسیبی را به آن مسکو برساند که مشابه آن را متوجه ایالات متحده در عراق نموده است.
تمام این حوادث میزان قدرتها در مقابله بین واشنگتن و تهران را در گرو محاسبه هایی علاوه بر محاسبات میدانی قرار می دهد.ایران نمی تواند قدرتش را با تعداد پایگاههای نظامی یا انتظار نیروهایش در بخشهای وسیعی از خاورمیانه اندازه گیری کند. حال همه چیز به قدرت ترامپ و هم پیمانان عربش باز می گردد که بتوانند از مسکو دلجویی کرده و یا اینکه تفاهم و همکاری آن را جلب کنند یا نه.
در صورت نبود چنین تفاهمی بین روسیه و آمریکا، ایالات متحده نمی تواند جایگاه قدرتمند خود در نظام بین المللی را حفظ کند؛ چرا که مسکو و چین برای تغییر چهره این نظام در خاور دور، اروپای شرقی و مرکزی، علاوه بر خاورمیانه تلاش می کنند.
- 17
- 5