کُردها در برابر نیروهای بعثی- داعشی مقاومت جانانهای کردند و در توقف پیشرفت آنان سهم بسزایی داشتند.کردها موفق شدند شهرهای کُردی جنوب مرز اقلیم را که به موجب قانون اساسی فدرال آن کشور تصمیم درباره آینده آنها موکول به همهپرسی شده بود، از خطر اشغال داعش نجات دهند و انتظار داشتند دولت مرکزی به آن همهپرسی تن دهد.
اهمیت کرکوک برای اقلیم، دستیابی آن به منابع نفتی است که میتوانست آنها را مستقل کند، زیرا در ماههای اخیر دولت عراق از ارسال سهم بودجه جاری اقلیم؛ یعنی حقوق کارمندان و پیشمرگهها نیز به دلیل دراختیارگرفتن منابع نفت خودداری کرده بود.
عملکرد نظامی پیشمرگهها در نجات اقلیم و در پسگرفتن کرکوک و عقبراندن داعش از شمال موصل بهراستی این توهم را پیش آورده بود که گویی کردها به قدرت نظامی ویژهای دست یافته بودند و شاید خود آقای بارزانی نیز فریب چنین توهم مبالغهآمیزی را در ارزیابی قدرت نظامی خود خورده بود که ظاهرا با اعتمادبهنفس و باوجود توصیههای دوستان، رفراندوم درباره استقلال را اعلام و برگزار کرد.
نتیجهای که با جشن و پایکوبی اعلام شد و حکایت از موافقتی ٩٠ درصدی با استقلال اقلیم- شامل کرکوک- داشت، با واکنش فوری ارتش عراق مواجه شد؛ ارتشی که با تجهیز تدریجی و بلندمدت، خود را برای بیرونراندن داعش آماده کرده و از حمایت نیروهای دورهدیده «حشدالشعبی» نیز برخوردار بود.
حزب اتحادیه میهنی کردستان که در حکومت سلیمانیه حضور دارد و در تصمیم بدون مشورت رفراندوم در برابر امری انجامشده قرار گرفته بود نیز روی خوش به استقلال ناپخته نشان نداد، نتیجه سریع آنکه: «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت!» آقای بارزانی نهفقط رفراندوم را پس گرفت، بلکه به تعارف یا بهواقع، عجالتا بازنشستگی سیاسی خود را نیز اعلام کرد.
درواقع وی به موجب قوانین خودشان نمیتوانست بیش از دو بار در مسند ریاست بماند، اما در مشرقزمین بقا در قدرت فرمانروایان همواره میل به بینهایت دارد. بههمیندلیل برخی تحلیلها حکایت از این داشت که آقای بارزانی با پیشکشیدن رفراندوم و بههیجانآوردن مردم درواقع درصدد فراهمآوردن شرایطی متفاوت و توجیه تمدید حکومت خود نیز بوده است. از آنسو آقای العبادی نیز شادمان از این پیروزی گویی بهانهای برای اعلام ابطال «هرآنچه بود» به دست آورده است و دم از بازگشت حاکمیت ملی و متمرکز میزند.
اگر چنین باشد، تصمیم وی نیز ممکن است به همان اندازه تصمیم شکستخورده بارزانی، عجولانه باشد. لابد وی در سفرهای خود به عربستان، ترکیه، روسیه و ایران این موضوع را مطرح و استمزاج کرده است. عربستان احتمالا از این اقدام ضدعجمی استقبال هم کرده است.
جالب اینکه آنهایی که چندی پیش معارضان کُرد ایرانی را برای کمک به راهاندازی جنگ داخلی در ایران با خاماندیشی به عربستان کشانده بودند، اکنون از دیدگاه ضدعجمی خود از پایاندادن به فدرالیسم عراق حمایت میکنند. ترکها نیز برای پایاندادن به این نگرانی که مبادا اقلیم الگو و همچنین پایگاهی برای پکک شود، تعطیل اقلیم را خوش میدارند. لابد از کردهای سوریه نیز انتظار دارند پس از آنکه مأموریتشان در جنگ با داعش به پایان رسید،
به خانههایشان بازگردند و ماجرا خاتمه یابد. تصور پایانیافتن ماجرا که بهجای تفاهم و استقبال از بطلان نتیجه رفراندوم و همکاری و مذاکره و تعیین سهم منصفانه از درآمد نفت و حقوقی متناسب با جمعیت بومی کرد در کرکوک، بخواهند به اعتبار پیروزی نظامی، با ناسپاسی از آنچه گذشته است، حقوق مکتسبه خودمختاری محدود آنان را نیز باطل و نقص کنند، شدنی نیست.
با چنین اقدامی، شریک رفتار عجمستیزانه صدام و پیشینیانش و شریک رفتار غیرانسانی داعشیان با زنان و مردان کرد هممذهب و کردهای ایزدی میشوند. وحشت کردها را از عجمستیزی میتوان از گریز مردم کرکوک از خانههایشان دید.
این اقدام میتواند به زیان دولت عراق نیز باشد، زیرا اگر ناچار شود پای مدعیان خارجی عرب را نیز به ماجرا بکشاند ممکن است ناچار شود بار دیگر به سلطه اقلیتی پیشین تن دهد. رفتار دولتهای پیشین عراق با کردها، رفتار با هممیهن نبوده است. آنها را از دیار خود اخراج و آواره کرده بودند، آنها را به بمباران شیمیایی کشانده بودند. کردها وقتی دیگر چیزی برای باخت نداشته باشند به واکنش و مقاومت خونین از روی استیصال تن خواهند داد و در این صورت از دریافت هیچ کمکی «از هر منبعی» رویگردان نخواهند بود.
اکنون وظیفه ایران است که با استفاده از اعتبار خود در منطقه میانجی شود و از بروز خصومت عربی- عجمی در عراق بکاهد تا حقوق مکتسبه اقلیم کردستان محفوظ بماند و ترتیبی منصفانه برای حفظ حقوق عربها، ترکمنها و آسوریان در کرکوک داده شود و سهم آنها در بودجه ملی محفوظ و محترم بماند و اجازه ندهند اقلیم کنام و پناهگاهی برای ستیزهجویان کشورهای همسایه شود و وحدت سیاسی عراق فدرال محفوظ بماند.
- 18
- 3