درخواست بازرسی از مراکز نظامی ایران و نظارت سختتر «برجام» از جمله بهانههای تازهای است که دولتمردان امریکایی با هدف مخدوش کردن روند اجرای توافق هستهای طرح کردهاند. مطالباتی که نه تنها با پاسخ منفی ایران رو به رو شده بلکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سایر کشورهای طرف توافق هستهای را هم به واکنش واداشته است. با رحمن قهرمان پور، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل هستهای و استراتژیک درباره نقطه هدف امریکا در طرح درخواست بازرسیهای جدید و مخالفت با برنامه موشکی ایران گفتوگو کردیم. قهرمان پور معتقد است که امریکا برخلاف اروپا مرجعیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای نظارت بر روند اجرای برجام را نمیپذیرد.
یکی از جدیدترین تحولات در چارچوب توافق هستهای، تأیید نشدن پایبندی ایران به تعهدات برجامیاش از سوی دولت ترامپ بود که فرضیه تصمیم کاخ سفید برای خروج از برجام را قوت بخشید. آیا با این اقدام میتوان انتظار داشت که در نهایت واشنگتن از برجام خارج شود؟
ترامپ بدون تردید میخواهد براساس وعدههایی که در کمپین انتخاباتی خودش داده از برجام خارج شود اما واقعیت های موجود عینی چه در صحنه سیاست داخلی امریکا و چه در نظام بینالملل او را به سمت بازنگری در این سیاست کشانده است. انتظار داشتیم رئیس جمهوری امریکا در سخنرانی اخیر خود صراحتاً اعلام کند امریکا از برجام خارج میشود اما همین که توپ را در زمین کنگره انداخت به نظر میرسد که دو هدف همزمان را دنبال میکند. تحلیل تیم کاخ سفید این است که برنده این بازی در هر صورت ترامپ است.
اگر کنگره با حرف ترامپ موافقت کند و خروج از برجام را اعلام کند طبیعتاً به نفع ترامپ است و او میگوید هزینه این کار را من ندادهام بلکه کنگره داده است و طرفدارانش را نیز همراه خود دارد. اگر کنگره این کار را نکند بلکه مقداری معیارها را سخت تر کند باز به نظرم برای ترامپ بد نمیشود یعنی به حامیانش میگوید من همه توانی که برای خروج از برجام داشتم به کار گرفتم ولی کنگره مانع من شد. یعنی اینجا بازی ترامپ به نوعی هوشمندانه است. چه کنگره، امریکا را از برجام خارج کند و چه نکند، به نفع ترامپ است.
چه عواملی ترامپ را وادار به بازنگری در سیاست خود درباره برجام کرد؟
واقعیتهای عینی موجود ترامپ را وادار کرده است که در سیاستهای خود بازنگری داشته باشد. به نظرم آنچه که ترامپ دنبالش است وادار کردن ایران به انجام مذاکره برای افزودن مواردی به برجام است به این معنا که مسأله موشکی را که امریکا به آن حساس است، در برجام بیاورد یا مواردی مثل نحوه اجرای نظام پادمانی یا بازرسیها یعنی بازرسی از مراکز نظامی یا برخی موارد فنی که برجام درباره آن سکوت کرده است را به آن بیفزاید.
به طور مثال برجام سقفی برای غنیسازی تعیین کرده اما از آنجایی که از ایران نپرسیده است در کجا از آن استفاده میکند، خیلی دستش را نبسته است. یعنی جاهایی است که ایران میتواند از این موضوع استفاده کند. بنابراین خواسته ترامپ این است که مسیر حرکت را طوری تنظیم کند که ایران برای انجام مذاکرات جدید برای اصلاح برجام و افزودن مواردی به آن اعلام آمادگی کند.
ایران تا الان اعلام کرده است به هیچ وجه افزوده شدن هیچ موردی به برجام را نمیپذیرد. اینجا باز توضیحی لازم است در نظر بگیرید که منظور از اصلاح برجام این نیست که شما مفاد یک به یک این موارد را اصلاح کنید و تغییر دهید بلکه مسأله و دغدغه دولت ترامپ و نومحافظه کاران امریکا بیشتردر مقطع فعلی مسأله فعالیت های موشکی ایران است. خب مسأله فعالیت های موشکی زمانی که برجام به نتیجه رسید از مواردی بود که مورد اختلاف بود یعنی ایران و کشورهای ۱+۵ وقتی به نتیجه نرسیدند توافق کردند که بر سر این اختلاف بمانند هنوز هم این اختلاف پابرجاست ضمن اینکه فراموش نکنیم در حوزه فعالیت های موشکی، پیمان بینالملل الزامآوری وجود ندارد. تنها پیمان موجود پیمان «ام تی سی آر» (رژیم کنترل موشک های بالستیک) است که آنهم یک پیمان اختیاری است و جهانشمول نشده است.
بنابراین در حوزه موشکی برخلاف حوزه فعالیت های هستهای پیمان الزامآوری وجود ندارد که مبنای مذاکره باشد. در بحث فعالیت های هستهای، پیمان الزامآوری به نام «ان پی تی» برقرار است و یک سازوکار نظارتی به نام توافق جامع پادمانی و تکمیل شده آن پروتکل الحاقی است. از آنجایی که ما پروتکل الحاقی را نپذیرفته بودیم براساس توافق جامع پادمانی با آژانس همکاری میکردیم اما درباره فعالیت های موشکی پیمان بینالمللی الزامآوری نیست و ایران عضو این پیمان اختیاری هم نیست.
لذا کار، بسیار دشوار است و ایران هم زیر بار این قضیه نمیرود. خب پس خواست ترامپ این است که ایران را وادار به دو گزینه کند؛ یا ایران از برجام خارج شود و هزینههای خروج از برجام را به جای اینکه ترامپ بپردازد، ایران بپردازد. دوم اینکه با مذاکره برای افزودن مواردی به برجام موافقت کند. ایران تا الان این دستور کار را ندارد. یعنی اعلام کرده است که نخستین کشوری نخواهد بود که از برجام خارج میشود و دوم با هر مذاکره مجدد برای اصلاح یا افزودن مواردی به برجام مخالف است.
نقطه اتصال فعالیت های موشکی با برجام کجاست؟ اگرچه به نظر میرسد که اروپاییها هم در زمینه موضوع فعالیت های موشکی ایران همراه امریکا انتقاداتی دارند اما نکته اینجاست که امریکاییها این مسأله را ناقض روح برجام میدانند و اروپاییها موافق طرح این موضوع در قالب برجام نیستند...آیا این مسأله میتواند به بیشتر شدن اختلاف میان اروپا و امریکا درباره برجام بینجامد؟
در اینجا باید به سه عنصر فنی در طراحی و آزمایش موشکهای بالستیک اشاره کنم که میتواند باعث ایجاد ارتباط میان این نوع موشکها و برنامههای نظامی شود: یک، موشک بالستیک قاره پیما یا اصطلاحاً موشک بین قارهای بالستیک، موسوم به ای سی بیام یا ICBM که بردش بالای سه هزار تا شش هزار متر است. دوم، توانایی حمل کلاهک هستهای یا بمب هستهای که بر این موشک سوار شود و سومین عنصر، وسیله بازگرداندن مجدد موشک بالستیک به جو است.
وقتی موشک از جو خارج میشود مستقیم میرود زیرا براساس قوانین فیزیکی خارج از جو، مقاومتی وجود ندارد وقتی موشک همین طور میرود وسیلهای وجود دارد که آن را به جو بازمیگرداند. در گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی یکی از موارد مطرح در مطالعات ادعایی، بحث بر سر وسیله بازگرداندن مجدد موشک به جو بود.
امریکاییها مدعی بودند که ایران مطالعاتی مبنی بر ساخت چنین وسیلهای انجام داده است. بر مبنای این ادعا اگر ایران چنین وسیلهای بسازد میتواند یک کلاهک هستهای را سوار این موشک قاره پیما کند. خب ایران در آن موقع معتقد بود که اینها موارد اتهامی است که خوشبختانه در برجام حل و فصل شد.
یعنی به این شکل که ایران اعلام کند موشک های بالستیکی که توانایی حمل کلاهک هستهای نداشته باشد، تولید نخواهد کرد؟
بله؛ ایران اعلام کرده از تکنولوژی تغییر کاربرد موشک های بالستیک معمولی به موشک های دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای استفاده نخواهد کرد. این همان مرز بین پیوند فعالیت های موشکی با هستهای است که همیشه هم مورد اختلاف بوده است. در واقع مرز بین فعالیت های هستهای صلحآمیز و فعالیت های هستهای نظامی در کشورهای مختلف فرق میکند. خود آژانس هم در این مورد، معیار مشخص و معینی ندارد که بگوید فلان کشور از این خط قرمز عبور کرد. بنابراین ایران در قالب برجام متعهد شده است که سراغ تولید چنین موشک هایی نرود اما امریکاییها میگویند ایران میتواند موشک های هوافضا و ماهواره بری را که در حال تولید آن است، تغییر کاربری دهد. این هم موضوعی است که محل اختلاف است یعنی یکی از دلایلی که امریکا میگوید ما از مراکز نظامی بازدید کنیم همین است.
خب ایران و آژانس که برای پاسخ به این ادعاها همکاری داشتهاند؟
بله ایران و آژانس درباره رفع این نگرانیها به سازوکار مورد توافق رسیدهاند و آژانس بخشی از اطلاعات خودش را به همان کمیسیون نظارت بر اجرای برجام میدهد.
یعنی آژانس بر اساس پروتکل الحاقی که ایران در چارچوب برجام، اجرای داوطلبانه آن را پذیرفته است، میتواند از همه مراکز مورد ادعا در کشورمان بازرسی کند؟ اینجا بحثی که پیش میآید این است که ایران اعلام کرده حق بازدید از مراکز نظامی را نمیدهد اما آژانس بر مبنای پروتکل الحاقی و کد اصلاحی ۳.۱ خود را مجاز به بازرسی میداند؟
آنچه علنی نشد این بود که ایران و آژانس در مورد مطالعات ادعایی به یک پروتکل و توافقنامهای رسیدند و بر اساس آن توافقنامه، شش موضوعی که محل دعوی بین ایران و آژانس بود حل و فصل شد.
یکی از این موارد، بحث موشکی بود. بنابراین آژانس اکنون کارش را بر اساس آن توافق انجام میدهد یعنی بر اساس نظارت مصوبی که در چارچوب پروتکل الحاقی دارد، پایبندی ایران را اعلام کرده است اما نکته این است که گروه های نومحافظه کار در امریکا از جمله آقای دیوید آلبرایت که از راست های محافظه کار امریکایی و از بازرسان سابق آژانس است و مؤسسه علم و امنیت بینالملل را دارد، مدعی است آژانس، اطلاعات لازم را مثل گذشته درباره فعالیت های هستهای ایران ارائه نمیدهد.
یعنی اگر شما به گزارشهای پادمانی آژانس قبل و بعد از برجام نگاه کنید متوجه میشوید که آژانس قبل از برجام حدود هفت الی هشت صفحه گزارش را با جزئیات ارائه میداد اما این گزارش ها بعد از برجام و بر اساس توافقی که صورت گرفته، کوتاهتر شده و به یک الی دو صفحه رسیده است ولی اصل داستان که راستی آزمایی پایبندی ایران به برجام است، سرجای خودش است. بنابراین الان نومحافظه کاران امریکایی میگویند که آژانس باید اطلاعات بیشتری در مورد فعالیت های هستهای ایران علنی کند و به امریکا هم بدهد اما آژانس و ایران معتقدند بر اساس برجام نیازی به این کار نیست خب این یکی از آن مسائلی است که نومحافظه کاران امریکا خیلی روی آن مانور میدهند.
دلیل اصرار آنها بر این موضوع چیست؟
اهمیتش در بریکینگ تایم (زمان وقفه) است یعنی امریکاییها میگویند که ما اگر از برنامه هستهای ایران اطلاعات مستمر، به روز و کاملی نداشته باشیم ممکن است ایران یکسری فعالیت های مخفیانهای انجام دهد و آن زمانی را که برای رسیدن به نقطه بازگشت ناپذیرلازم است، کوتاهتر کند. یعنی میگویند ممکن است ایران ذیل همین برجام، فعالیت هایی را انجام دهد که از چشم آژانس دور باشد و در آینده فعالیت های نظامی انجام دهد خب این یک حدس و گمان است ایران معتقد است که اگر چنین چیزی هم باشد باید آژانس نظر دهد.
ضمن اینکه ایران گفته ادعای امریکا صحت ندارد و آن هم میتواند درباره امریکا چنین ادعایی را مطرح کند. این یک مسأله فنی پیچیده است. ایران میگوید وقتی ما توافق کردیم و آژانس راستی آزمایی میکند بنابراین اگر خطری وجود داشته باشد نخستین مرجعی که باید این خطر را اعلام کند، آژانس است. به این معنا که نگرانیهای امریکا درباره برجام موضوعیت ندارد.
نکته دیگر آنکه در نظر داشته باشید اصولاً فعالیت های هستهای تابع فیزیک کوانتوم و احتمالات است و نیاز نیست قطعی ببینید. مثلاً در بحث غنیسازی همیشه یک درصد بالا و پایین وجود دارد لذا اینطور نیست که آژانس در بحث نظارت کشورها، به طور صددرصد بگوید من به قطعیت رسیدم بلکه درباره همه کشورها میگوید من با درصد بالایی میگویم که موقعیتش این گونه است.
آیا موضوع بازدید از همه مراکز نظامی و غیر مراکز نظامی ایران که آمانو اعلام کرده بر اساس پروتکل الحاقی مجاز به انجام آن است، در قالب همان توافق دوجانبه ایران و آژانس بر سر حل مطالعات ادعایی است؟
تا حدودی بله؛ الان سه چارچوب برای همکاری ایران و راستی آزمایی آژانس وجود دارد؛ یکی توافق جامع پادمانی است که بعد از پذیرش «ان پی تی» امضا شده و سیستم نظارتی بوده که تا زمان تدوین پروتکل الحاقی وجود داشت. ایران از پروتکل الحاقی بعد از ارسال پروندهاش به شورای امنیت خارج شد و به آژانس اعلام کرد که مبنای همکاریاش با آژانس توافق جامع پادمانی است. چارچوب دومی که در طول مذاکرات به دست آمد عمدتاً معطوف به مطالعات ادعایی بود که چارچوب توافق ایران و آژانس در حین به ثمر رسیدن توافق هستهای شد و آمانو آن را محرمانه اعلام کرد. چارچوب سومی که ایران پذیرفته ولی هنوز به تصویب مجلس نرسیده است، پروتکل الحاقی است. این پروتکل در حقوق بینالملل میگوید یک بار باید به امضا و یک بار هم به تصویب برسد.
ایران آن را امضا کرده اما تصویب آن در مجلس که به معنای پذیرش قطعی پروتکل الحاقی خواهد بود منوط به اجرای برجام و عملی شدن تعهدات ۱+۵ است. دسترسی به سایتها در چارچوب توافق جامع پادمانی بر اساس اعلام آن کشور است. یعنی آن کشور اعلام میکند من در این نقاط فعالیت هستهای دارم و آژانس مأمورانش را میفرستد. این پروسه در پروتکل الحاقی مقداری گستردهتر است یعنی فقط بازرسی منوط به اعلام آن کشور دارنده فعالیت های هستهای نیست.
آژانس میگوید اگر به شواهدی دست پیدا کرد که آن شواهد نشان داد آن کشور در یک نقطه اعلام نشده، فعالیت های هستهای مشکوک انجام می دهد، میتواند از آنجا بازرسی کند اما نکته این است الان در چارچوب برجام پذیرفته شده اگر آژانس چنین ادعایی را مطرح کرد این ادعا در کمیسیون نظارت برجام مطرح شود یعنی اگر آنها هم تأیید کردند مدارک و اسناد محکمی مبنی بر وجود یکسری فعالیت های هستهای وجود دارد، آن وقت ایران بر اساس همان توافقی که در چارچوب حل مطالعات ادعایی (پیام دی) داشته میتواند با رعایت پروتکلهای نظارتی به آژانس اجازه بازدید دهد. بر اساس پروتکل نظارتی یعنی مثلاً بازرسان آژانس سوار ماشین با شیشههای دودی میشوند و فقط از مکانهای معینی که کمیسیون نظارت تعیین کرده بازدید میکنند.
حتی اگر مرکز نظامی باشد؟
بله شامل آن هم میشود ولی هر مرکز نظامی نیست یعنی در برجام آمده اگر کشوری چنین ادعایی کرد باید مدارکش را به آژانس دهد و آژانس به ایران اعلام کند. اگر ایران قبول کرد که هیچ و اگر قبول نکرد به کمیسیون نظارت میرود و آنجا دو طرف بحث میکنند و ادلهشان را ارائه میدهند اگرکمیسیون تصمیم گرفت این مورد وارد است آن وقت آژانس میتواند با رعایت پروتکل از آن نقطه معین بازدید کند. بنابراین بازرسی به معنای این نیست که مثلاً آژانس دستش را بر هر نقطهای که میخواهد، بگذارد و بگوید کل این پادگان را بازرسی کنم اصلاً چنین چیزی در پروتکل الحاقی نیست. زمانی برخی داستان میگفتند که آژانس میتواند هر جای ایران خواست برود در حالی که اینطور نیست.
یعنی گزینه ارجاع درخواست نظارت از مراکز مورد ادعا در ایران به کمیسیون نظارت برجام، به واسطه توافق هستهای میان ایران و آژانس مطرح شده است؟
بله دیگر به صورت اتوماتیک نیست که اگر کشوری مدارکی را به آژانس ارائه کرد، آژانس اقدام کند بلکه انجام این بازرسی منوط به تصویب کمیسیون نظارت شده است. چنانچه تصمیم بر این شد که نظارت صورت گیرد، ایران بر اساس پروتکل تشریفات میگوید من به شما اجازه میدهم فقط از آن نقطه معین بازدید کنید. آن هم مسائل فنی دارد مثلاً یکی از موضوعات راستی آزمایی، نمونهبرداری (سمپلینگ) است.
این سؤال مطرح میشود که نمونهبرداری از چند نقطه صورت میگیرد؟ وقتی امریکاییها در اینجا میگویند ما میخواهیم از مکانهای نظامی بازدید کنیم بحثشان ناظر به موضوع موشکی ایران است. میگویند ما میخواهیم مطمئن شویم ایران در حال انجام فعالیتهای مخفیانه برای تغییر کاربری موشکهای بالستیک به موشکهای دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای نیست اما نکته این است که این مسأله در چارچوب برجام نیامده است.
دو اصطلاح در این زمینه مطرح است؛ اطمینان مثبت (positive assurance) و اطمینان منفی در راستی آزمایی (Negative assurance). یعنی زمانی شما بر مبنای اطمینان مثبت میگویید که من به آن نقطه شک دارم و درخواست بررسی میکنم اما بر اساس اطمینان منفی میگویید من از کجا بدانم که شما این کار را نمیکنید. این ادعا قابلیت اثبات ندارد. این ادعای امریکا که مثلاً ما از کجا بدانیم که ایران در حال تغییر کاربری موشکهای خودش نیست قابل اثبات نیست زیرا اگر اینطور باشد باید دهها هزار مرکز نظامی مورد بازرسی قرار گیرد در حالی که امکانپذیر نیست.
اگر امریکا بر مبنای حقوق بینالملل و قوانین کنترل تسلیحات اقدام میکند باید بر بخش مثبت تأکید کند یعنی بگوید مدارک و اسناد معتبری دارد که در اختیار آژانس قرار خواهد داد و خواهان بازرسی از نقطه معینی است. آنچه امریکا الان میگوید خیلی کلی است یعنی بر مبنای اعتماد منفی است.
میگوید شما به من تضمین دهید که در هیچ کجای ایران هیچ نوع فعالیتی در باره فلان کار انجام نمیشود که این امرقابل اثبات نیست. از منظر ترمهای تخصصی کنترل تسلیحات، آنچه امریکا دنبال میکند، بازرسیهای تهاجمی است یعنی میگوید من هر موقع بتوانم از هر کجا که خواستم بازدید کنم. چنین چیزی در برجام وجود ندارد. تحت یک شرایط ویژهای در توافق جامع پادمانی اگر معلوم شود یکی از فعالیتهای هستهای ایران به سرعت و در حدی گسترش پیدا کرده که تهدید عاجل و فوری برای امنیت بینالملل است و شورای حکام آژانس نیز آن را تأیید بکند، آن وقت تحت شرایط بسیار ویژهای ممکن است ایران آن را قبول کند.
نظیر روندی که با دستیابی به برجام اتفاق افتاده است. درمورد ایران هیچ کس قبول ندارد که فعالیتهای هستهای تهدیدآمیز بلادرنگی صورت میگیرد که میتواند تهدید باشد. امریکا نمیتواند تهاجمی برخورد کند و بگوید من از هر جای ایران که خواستم بازرسی کنم. درخواستی که به یک معنا نقض حاکمیت ملی آن کشور هم به حساب میآید. آمریکاییها بر مبنای اطمینان منفی (Negative assurance) مدعی اند که موشکهای بالستیک ایران قابلیت تجهیز به حمل کلاهک هستهای را دارند.
اگر چنین ادعایی مطرح شود قاعدتاً باید امریکا مدارک خود را به کمیسیون نظارت برجام ببرد و گرنه میتوان این ادعا را در مورد خیلی چیزهای دیگر مطرح کرد.
خب کمیسیون برجام ادعای جدید امریکا درباره برنامه موشکی ایران را نپذیرفته است؟
بله کمیسیون این ادعا را رد کرده است. نمیتوان بدون هیچ مبنایی این ادعاها را مطرح کرد. امریکاییها سال ۱۳۸۲ اعلام کردند که ایران در نطنز بمب میسازد. نتانیاهو سه دوره متوالی پیشبینی کرده است که ایران تا دو سال دیگر به بمب هستهای میرسد. یعنی خیلی از ادعاهایی که مطرح میشود مبنای مستدلی ندارد و بیشتر یک بهانهگیری سیاسی است.
آنچه امریکاییها درباره برنامه موشکی ایران انجام میدهند، نیت خوانی است و در حقوق بینالملل چارچوبی وجود ندارد که کشوری را وادار کند، به تعهداتی که نپذیرفته عمل کند. خب ایران در چارچوب برجام درباره موشکها تعهدی نداده است و به طریق اولی، امریکا هم تحریمهای موشکی ایران را هم لغو نکرده است. دو طرف پذیرفتهاند درباره موشکی ایران توافقی نداشتهاند بنابراین امریکا نمیتواند هیچ ادعایی را در این باره مطرح کند، چون بحث موشکی از دستور کار برجام خارج است.
چرا اروپاییها بر خلاف امریکاییها برنامههای موشکی ایران را ناقض برجام نمیدانند؟
اروپاییها معتقدند درباره این موضوع با ایران توافقی نکردهاند. موضوع موشکی بیشتر مسأله اسرائیل و لابی آنهاست که به امریکا فشار وارد میکنند. البته اروپا این نگاه را ندارد که با ایران رابطه نزدیکی دارد اما از آن طرف هم نمیگوید که ایران از چارچوب برجام خارج شده است.
از منظر حقوقدانها اروپا درباره برنامه موشکی نفیاً و اثباتاً موضعگیری نمیکند. بحث اروپا برجام است. میگوید ایران بر اساس آنچه در چارچوب برجام توافق شده، به آن پایبند بوده است. الان بحث موشکی در برجام نیامده است پس اروپا معتقد است این موضوع برجام نیست. خب ایران فعالیتهای موشکی میکند و امریکا هم تحریم میکند. اروپاییها درباره این ادعای امریکا که میگوید ایران ممکن است موشکهای خود را تغییر کاربری دهد، میگویند که این مسأله باید ذیل برجام و با نظارت آژانس بررسی شود و امریکا خودش رأساً نمیتواند اقدام کند.
یعنی به عبارت سادهتر اتحادیه اروپا مرجعیت آژانس در انجام بازرسیها را پذیرفته است اما امریکا در حال زیر سؤال بردن مرجعیت آژانس است یعنی میگوید آنچه آژانس درمورد پایبندی ایران میگوید مورد قبولش نیست. در حالی که هم ایران، هم طرف اروپایی و هم روسیه و چین در چارچوب برجام پذیرفتند که مرجعیت نهایی اعلام نظر درباره پایبندی ایران، آژانس است.
اما مسأله مورد بحث اینجاست که به موازات این برای کشورهایی که عضو برجام هستند این حق در نظر گرفته شده اگر احساس کردند یا به این نتیجه رسیدند که ایران به آژانس پایبند نبوده این موضوع را به کمیسیون نظارت برجام بیاورند و در صورتی که آنجا حل نشد در شورای وزیران و سپس شورای امنیت مطرح شود. یعنی آنچه الان بیشتر موجب نگرانی است همین سازوکار است که آن را باید جزو نگرانیهای ایران به شمار آورد.
چه دلیلی باعث این نگرانی میشود؟
آنچه ابهام دارد، نحوه خروج از برجام است. برجام پیشبینی کرده اگر هر یک ازکشورهای ۱+۵ بگویند که ایران برجام را نقض کرده است این موضوع در کمیسیون نظارت برجام مطرح میشود و اگر کمیسیون برای حل آن به نتیجه نرسید، موضوع به شورای وزیران ۱+۵ ارجاع داده میشود. اگر در آنجا هم کشوری که از نقض برجام شکایت کرده راضی نشد، مسأله به شورای امنیت میرود و درخواست میکند که تحریمهایی را که بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ تعلیق شده برگردد.
موضوع اینجاست که دیگر در اینجا، بازگشت تحریمها به رأی گذاشته نمیشود یعنی بقیه کشورهای دارای حق وتو نمیتوانند این بازگشت را وتو کنند. یعنی بر خلاف قطعنامههای سازمان ملل که هر نوع قطعنامهای مستلزم آرای همه اعضاست و میتوانند وتو کنند اینجا دیگر رأیگیری نمیشود. مگر اینکه یکی از کشورهای ۱+۵ قبل از آن در شورای وزیران مخالفت کرده باشد. یعنی بازگشت تحریمها اگر به شورای امنیت برسد نوعی مکانیزم خودکار است. این یکی از موارد بحث برانگیز برجام است.
برش
یکی از ایراداتی که دولت ترامپ به برجام وارد میکند این است که ایران بعد از پایان برجام میتواند بدون نظارت بینالمللی برنامههای هستهای خود را از سرگیرد. این ادعا بر چه مبنایی طرح شده است؟
اساس پیمانهای خلع سلاح مبتنی بر نوعی روند اعتمادسازی است. ایران بر مبنای اعتمادسازی ۱۰ ساله و گاه ۱۵ ساله محدودیت بر روند اجرای برنامههای هستهای خود را پذیرفته است. خب قاعدتاً وقتی کشوری در چنین مدت طولانی تحت نظارت مستمر آژانس باشد، احتمال انحراف از برنامههای هستهایاش وجود ندارد. یعنی در این ۱۰ سال، سازوکار مطمئنی بر مبنای اصل سود و زیان برای اعتمادسازی متقابل تعبیه شده است و دو طرف هزینه رفتن به سمت فعالیت هستهای نظامی را بشدت بالا میبرند.
در مجموع آینده برجام در ۱۰ سال آینده بیش از پیش بستگی به این دارد که روابط اروپا و امریکا در چه وضعیتی است. فرض طراحان برجام این بود که در ۱۰ سال آینده سطح تنش میان ایران و غرب کاهش پیدا خواهد کرد و لذا غرب انگیزه و دلیل کافی برای اعتماد به ایران خواهد داشت. به عبارت دیگر برجام ضمن اینکه خود، محصول یک روند اعتمادسازی بود خودش هم یک پروسه اعتمادسازی از طریق نحوه اجرای برجام است. چنانچه پیشبینی شده که ۱۰ سال بعد سطح روابط ایران و غرب بسیار بهتر و متفاوتتر از اکنون خواهد بود. لذا بسیاری از موضوعاتی که اکنون مطرح است ممکن است دیگر مطرح نباشد.
مریم سالاری
- 14
- 6