از خصومتهاي آشكار تا توطئههاي پنهان
عربستان سعودي براي مبارزه با فعاليتهاي منطقهاي و مهار ايران در خاورميانه دست به هركاري ميزند. از به آشوب سياسي كشاندن لبنان تا به خاك و خون كشيدن بيگناهان در يمن. در حالي كه خصومتورزيهاي آشكار سعودي با تهران براي تحليلگران منطقهاي و بينالمللي به امري عادي بدل شده است اما نقشه جديدي كه اخيرا سعودي در پشتپرده براي ائتلافسازي عليه تهران پيش ميبرد، توجه بسياري را به خود جلب كرده است: اتحاد با رژيم اسراييل.
بيبيسي انگليسي روز جمعه گزارشي تحليلي و تفصيلي درباره رابطه جديد رياض و تلآويو نوشت: با در نظر گرفتن تمام اهداف و نيتها بايد گفت كه عربستان سعودي و اسراييل هرچند به شكل غيررسمي اما در واقع اتحادي را عليه افزايش نفوذ ايران در منطقه شكل دادهاند. رابطهاي در حال توسعه و البته بسيار بسيار حساس كه هرازچندگاهي ابعاد تازهاي از آنچه در لايههاي زيرين آن ميگذرد، منتشر ميشود.
هفته گذشته گادي آيزنكوت، رييس ستاد مشترك ارتش اسراييل در گفتوگو با روزنامه سعودي ايلاف، اعلام كرد كه اسراييل براي مبادله اطلاعات با عربستان براي مقابله با ايران آماده است. وي در اينباره گفته بود: منافع مشتركي وجود دارد و تا جايي كه پاي ايران در ميان باشد ما آماده همكاري كامل با سعوديها هستيم. چند روز بعد، وزير سابق دادگستري عربستان سعودي كه از مشاوران نزديك به محمد بن سلمان، وليعهد عربستان است در گفتوگو با يك روزنامه اسراييلي گفت: هيچگونه عمل خشونتآميز يا عمليات تروريستي كه به اسم اسلام صورت بگيرد در هيچ كجا شامل اسراييل هم پذيرفتني نيست. اين سخنان وزير سعودي در نقد و مذمت حمله به اسراييل در جهان عرب بيسابقه بود.
يك روز پس از اين اظهارات وزير سعودي بود كه يك مقام نظامي اسراييلي در لندن از دو جلسه مهمي سخن گفت كه ميان مقامهاي ارشد سعودي و اسراييلي برگزار شده است. به گفته مقام اسراييلي، طرفهاي سعودي در هر دو اين ملاقاتها تاكيد داشتهاند كه اسراييل ديگر دشمن سعوديها نيست.
اين نشانهها به شكل تصادفي ارسال نشدهاند بلكه اين پيامها كاملا با هم هماهنگ بوده و يكي از اهداف آن هشدار به ايران بوده كه رابطه جديدي ميان رياض و تلآويو در حال شكلگيري است. يكي ديگر از اهداف اين سيگنالها از جانب هر دو طرف سعودي و اسراييلي آماده كردن افكار عمومي در داخل جامعه عربستان براي پذيرش عاديسازي رابطه رياض و تلآويو بوده است. در اين ميان نبايد فراموش كرد كه اسراييليها با توجه به فرهنگ سياسي متفاوتتري كه دارند به نسبت سعوديها بسيار راحتتر درباره رابطه دوجانبه سخن ميگويند. شايد به دليل همين پنهانكاريهاي سعوديها باشد كه اطلاعات بسيار اندكي درباره ماهيت رابطه اسراييل – عربستان و سطح توسعهيافتگي آن وجود دارد.
اتصال با حلقه اوليه ايران ستيزي
ميتوان ائتلاف ميان عربستان سعودي و اسراييل را به نوعي «اتحاد به واسطه شرايط» خواند. نابودي حكومت صدامحسين در عراق به دنبال حمله نيروهاي ائتلاف به رهبري امريكا به اين كشور در سال ٢٠٠٣ ميلادي، توازن قوا در منطقه كه پيشتر به نفع اهل تسنن بود را به سمت ايران سنگينتر كرد. رهبري سياسي شيعه در عراق جديد رابطه بسيار نزديكي با تهران برقرار كرد و شايد به همين دليل چندان هم تصادفي نبود كه شيعيان براي دفاع از دولت مركزي سوريه به رهبري بشار اسد خود را به سوريه رساندند.
تصميم ايران براي حمايت از بشار اسد در جنگ سوريه به همراه حمايتهاي هوايي و تجهيزاتي كه از سوي روسها شدند، برگه را در سوريه به نفع اين طيف برگرداند. با اين توفيقها مسير ايران از تهران تا مديترانه باز شد و دستيابي ايران به چنين مسيري از نظر برخي كشورهاي منطقه دسترسي تهران به قلب خاورميانه عربي است. بنابراين ميتوان گفت كه خصومت و دشمني ميان ايران و عربستان سعودي هم استراتژيك و هم به نوعي مذهبي است.
درحال حاضر به نظر ميرسد كه ايران و متحدانش در منطقه؛ برنده معادلات شدهاند. در چنين شرايطي اتحاد ميان عربستان سعودي و اسراييل براي هر دو امري منطقي به نظر ميرسد. هم اسراييل و هم عربستان سعودي اصرار دارند كه ايران نبايد به كشوري دارنده سلاح هستهاي تبديل شود (تهران هرگونه تلاش براي توليد، ذخيره يا استفاده از بمب اتم را رد كرده است). هر دو از مفاد توافق هستهاي ايران با ١+٥ كه به اعتقاد آنها در محدود كردن توانمندي هستهاي ايران سودمند نيست، ناراضي هستند. هر دو حزبالله لبنان را عامل بيثباتي در منطقه ميدانند. اين دغدغههاي مشترك، اسراييل و عربستان را به هم نزديك كرده است.
ترس و تظاهر همزمان تلآويو – رياض
علت نزديكي تلآويو و رياض فقط و فقط ايران در حال صعود نيست. عوامل حياتي ديگري نيز بايد در نظر گرفته شوند كه يكي از آنها تاثير دولت جديد در امريكا به رهبري دونالد ترامپ است. مساله ديگر نيز تحولات جديدي است كه در منطقه خاورميانه رخ داده است؛ از بهار عربي تا جنگ در سوريه.
در نگاه اوليه اينطور به نظر ميرسد كه نه عربستان سعودي و نه اسراييل نبايد شكايتي از دولت جديد در واشنگتن داشته باشند. ترامپ هم در سفر به عربستان و هم به اسراييل از رويكردهاي استراتژيك آنها حمايت كرد و درست مانند رهبران سعودي و مقامهاي اسراييل از توافق هستهاي با ايران بدگويي كرد. وي سخاوتمندانه قراردادهاي نظامي كلان با متحدان واشنگتن در منطقه منعقد كرد تا در نتيجه اين قراردادها تجهيزات پيشرفتهتر را در اختيار آنها قرار دهد. اما همدردي يك چيز است و استراتژي كاربردي چيز ديگري.
شايد اسراييل و عربستان سعودي از سخنان و انتخاب واژگان رييسجمهور امريكا استقبال كنند اما هر دو آنها به خوبي ميدانند كه سياست امريكا در منطقه معلق ماندن و نگرفتن دست كسي به جد است. ايالات متحده و متحدانش از زمين بازي در سوريه توسط ايران و روسيه بيرون رانده شدند. امريكا نيز با وجود سر و صداهاي بسياري كه به راه انداخته هنوز يك سياست مشخص و واحد براي مهار نفوذ ايران تعريف نكرده است. در چنين شرايطي عجيب نيست كه وليعهد سعودي به اين نتيجه رسيده كه كشورش بايد در تامين منافع خود فعالتر عمل كند. هم اسراييل و هم عربستان سعودي غيبت نفوذ امريكا در منطقه و بازگشت بازيگران قديمي مانند روسيه را به زنگ خطرهايي براي خود تعبير كردهاند.
رابطه در سايه تا اطلاع ثانوي
مساله كليدي ديگري نيز در اين اتحاد وجود دارد. محمد بن سلمان استراتژي دوگانهاي را در پيش گرفته است. در حالي كه تلاش ميكند با نفوذ ايران مقابله كند همزمان قصد دارد پادشاهي سعودي را نيز دوباره شكل داده و به گونهاي مدرنسازي كند. استراتژي دوم پاسخي به فراز و فرودها در بهار عربي است. محمد بن سلمان به اين نتيجه رسيده كه منطقه بايد تغيير كند و تغييرات از خانه آغاز ميشوند.
براي محمد بن سلمان اصلاحات همان اندازه مهم است كه مهار نفوذ ايران. در اين ميان اسراييليها نيز به اين نتيجه رسيدهاند كه اصلاحات محمد بن سلمان ميتواند بسيار پرريسك باشد. با اين وجود اسراييل به سوريه به عنوان لابراتواري نگاه ميكند كه ميتواند نمونه كوچكتر منطقه و تحولات در آن باشد و به همين دليل است كه اسراييليها ترجيح ميدهند به قضيه اصلاحات محمد بن سلمان با ديده مثبت نگاه كنند.
اكنون سوال اينجاست كه نزديكي اسراييل و سعودي تا كجا پيش خواهد رفت؟ اين مساله به عوامل بسيار زيادي بستگي دارد. آيا تلاشهاي محمد بن سلمان براي تغيير عربستان سعودي پاسخ ميدهد ؟ آيا وي ميتواند در پروژه به دست آوردن نفوذ برتر منطقهاي موفق عمل كند؟ از سوي ديگر رابطه اسراييل و عربستان سعودي بهبود پيدا نميكند مگر آنكه پيشرفتي در مذاكرات صلح فلسطين و اسراييل رخ دهد. سعوديها بارها گفتهاند كه ابتدا بايد موفقيتهايي در حوزه مذاكرات صلح ايجاد شود و سپس اسراييل را به رسميت خواهند شناخت. بدون چنين دستاوردي بهبود رابطه رياض و تلآويو تنها در سايه ممكن خواهد بود.
سارا معصومي
- 16
- 4