اینک که دیگر داعش در جغرافیای سیاسی خاورمیانه از داشتن زمین در محاسبات کشورها برخوردار نیست، بهنظر میرسد که روند جدیدی در تحولات ژئوپولیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر منطقه خاورمیانه در حال رخ دادن است.
عربستان تحرکات شدیدی را با همدستی رژیم صهیونیستی علیهجمهوری اسلامی ایران آغاز کرده و به روایت موشه یعلون صهیونیست: «عربستان آنچه ما به عبری میگوییم را به عربی میگوید.» رئیسجمهور جنجالی ایالات متحده نیز برای تخلیه ثروت عربستان، با خواستههای سیاسی-امنیتی این رژیم همکاری میکند. در همین راستا «آرمان» برای تبیین بهتر روند تحولات ژئوپولیتیک در خاورمیانه، به سراغ دکتر پیروز مجتهدزاده، مدیر عامل بنیاد «پژوهشهای ژئوپولیتیک یوروسویک» لندن رفته است. گفتوگوی «آرمان» با وی را در ادامه میخوانید.
پس از فروپاشی نظامی داعش در سوریه و عراق، اقدام تروریستی مهیب این گروهک در مصر و احتمالا در سرزمینهای دیگر تداوم خواهد داشت. بهنظر شما قطب نمای تحولات ژئوپولیتیک خاورمیانه کدام سمتوسو را نشان میدهد؟
معنی این حادثه این است که اگرچه این گروه در عراق و سوریه پایگاه سابق را تقریبا بهطور کامل از دست داده است اما این به معنای تلاش داعش است برای اینکه بگوید هنوز نمرده است و به همین دلیل باید تمام مسئولان امنیتی و سیاسی گوش به زنگ و هوشیار باشند، چون با از دست دادن زمین، امکان اقدام تروریستی کور توسط این گروه، بسیار افزایش یافته است. من فکر میکنم، ما باید دقت بیشتری در اینباره داشته باشیم و زمینه افزایش همکاریهای بینالمللی علیه داعش را در این منطقه و مناطق دیگر فراهم کنیم.
اگر داعش بهطور کامل برچیده شود، چه کشوری دست بالا را در تحولات خاورمیانه خواهد داشت؟ آیا یک یا چند قدرت منطقهای، تحولات را کنترل خواهند کرد یا قدرتهای فرامنطقهای تاثیر بیشتری خواهند داشت؟
تحولات خاورمیانه به سمتوسویی خواهد رفت که اخیرا شاهد حرکت به آن سمت و مسیر هستیم. مهمتر از بود و نبود داعش، همکاریهای استراتژیکی و بسیار خطرآفرین میان عربستان و رژیمصهیونیستی است که متاسفانه به شدت مورد حمایت ایالات متحده آمریکاست. ما شاهد این هستیم که عربستان سعودی در دو سال اخیر دست به اقدامات بسیار خطرناکی زده است که صلح و امنیت منطقه را بهشدت تهدید میکند.
این اقدامات حتی همه دنیا را نیز به بهت و حیرت واداشت. محاصره شدید ملت مظلوم و غیرنظامی یمن، که بیگناه زیر بمباران شبانهروزی جنگندههای سعودی قرار گرفتهاند؛ تغییر محسوس مواضع در قبال سوریه، بر علیه صلح و آرامش این کشور، محاصره عجیب و غریب کشور قطر، آدمربایی و بهتر بگویم نخستوزیرربایی از لبنان، از جمله مسائلی است که ادامه خواهد داشت؛ چه داعش ادامه داشته باشد چه تداوم نداشته باشد، به قوت خود باقی خواهد ماند.
بهویژه با نسل جدیدی که در سیاست خارجی و سیاستهای امنیتی خود در عربستان سعودی روی کار آمده است؛ همکاری تنگاتنگ با رژیمصهیونیستی را در دستور کار خود قرار دادهاند. این مسائل در تخصص آلسعود نبوده است بلکه در تخصص ویژه رژیمصهیونیستی بوده و خواهد بود. این رژیم نیز بهطور علنی همکاری خود با آلسعود را تایید کرده است و در این زمینه جای تردیدی باقی نگذاشتهاند.
این همکاریها، اعتماد بهنفس تازه و البته کاذبی به هیات حاکمه عربستان داده است. در سلمان بن عبدالعزیز، در محمد بن سلمان و در وزیر خارجه حیرتانگیز و عجیب و غریب این تشکیلات، یعنی عادل الجبیر، بهشدت میتوان نمود این اعتماد بهنفس را دید. اظهارات بیشرمانه اخیر محمد بنسلمان، درباره هیتلر جدید در خاورمیانه، واقعا برای آدم فقط حیرت میآفریند و البته هیچعقل سلیمی این اظهارات را در هیچکجای دنیا قبول نمیکند.
آن چهکسی است که در خاورمیانه در حال نسلکشی است؟ معلوم است که عربستان سعودی! این کشور با بمبارانهای گسترده خود علیه مردم مظلوم و بیپناه یمن، تمام مردم غیر نظامی را دارد نسلکشی میکند و تلاش دارد که شیعیان یمن به کلی از صفحه روزگار محو شوند، همانگونه که هیتلر در تلاش بود تا یهودیان را از صحنه روزگار حذف کند.
ما میدانیم که شرایط ژینوساید (نسلکشی) توسط عربستان، با همکاریهای گسترده نظامی اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، دارد روز بهروز گسترش پیدا میکند. علنیشدن همکاریهای رژیمصهیونیستی با آلسعود، باعث میشود که رئیسجمهور ناپخته آمریکا نیز با اظهارات همواره نسنجیده خود سعی میکند این وضعیت را در خاورمیانه تداوم ببخشد. من فکر میکنم این وضعیت در بود و یا نبود داعش تداوم خواهد داشت.
همانطور که اشاره کردید دیروز محمد بنسلمان در مصاحبه با توماس فریدمن در روزنامه نیویورک تایمز، در توهینی آشکار، از بروز هیتلر جدید در خاورمیانه خبر داد. حال آنکه در زمانی که عربستان ملت قطر را در محاصره گرفت، ایران بهرغم اختلافات سیاسی در کنار قطر قرار گرفت، یا زمانی که عربستان نسبت به کودتای ترکیه سکوت تاییدآمیزی را در پیش گرفته بود، ایران بود که در کنار ترکیه ایستاد. در موضوع همهپرسی کردستان عراق نیز شاهد واکنش سنجیده ایران بودهایم. بهنظر شما هیتلر خاورمیانه چه کسی میتواند باشد؟
همانطور که تشریح کردم، این موضوع یک تهمت است. این مطالبی که شما اشاره کردید در قیاس تهمت هیتلری نمیگنجد. مساله هیتلر جدید، مساله برهمزدن نظم، امنیت و صلح در منطقه نیست. مساله اینکه عرب چه بکند و عجم چه بکند هم نیست. مساله نسلکشی است. هیتلر به قصد از بیخکندن نسل یهود دست به جنایت آشوویتس زد. ما امروز تنها قدرتی را که در خاورمیانه در حال نسلکشی میبینیم، رژیم آل سعود است.
عربستان هم در سوریه و عراق از گروههای تروریستی تکفیری القاعده، داعش و نظایر آن، علیه شیعیان استفاده کرد، هم در یمن بهدنبال از بین بردن نسل شیعیان است. همانطور که دیدهاید آلسعود با تسلیحات کشتار جمعی خود (بمبهای فسفری و خوشهای) بر سر مردم شیعه مسلک یمن آوار شده است. این جنایات به قدری گسترده بوده که صدای همه محافل حقوقی بینالمللی را درآورده است.
سازمان ملل متحد و دیدهبان حقوق بشر نیز بارها علیه این جنایت موضع گرفتهاند. هیتلر جدید میخواهد نسل شیعیان در یمن را نیز همچون سایر نقاط شیعهنشین براندازد. محمد بنسلمان که ظاهرا بسیار هیجانزده و تازه نفس است و تلاش دارد که خیلی زود به مقاصد خود برسد، کل ماجرا را عوضی گرفته است! برای رد گم کردن و ایجاد انحراف در اذهان عمومی جهانی، میکوشد بگوید کس دیگری هیتلر است، حال آنکه به گواه تاریخ شبیهترین فرد در تاریخ به هیتلر، همین بنسلمان است.
ممکن است دامنه ماجراجویی عربستان، به دخالت نظامی در کشورهای دیگر منطقه نیز کشیده شود؟
خیلی وقت است که کشیده شده. خیلی وقت است که ماجراجوییهای عربستان را در سوریه، یمن و عراق شاهد هستیم.
منظورم حمله نظامی بود.
اگر بخواهم مقداری بدبینی بهکار ببرم، باید بگویم مقصود اصلی آلسعود، مبارزه علیه شیعیان منطقه است. آنها میخواهند در مراحل اول، قدرت شیعیان را در سوریه، عراق و یمن از میان ببرند و سپس به سراغ کشور اصلی شیعه یعنی ایران بیایند. تقریبا تردیدی در این مساله باقی نمانده است. ما اطمینان داریم که رژیمصهیونیستی نیز از این نیات بهخوبی آگاهی دارد و اتفاقا در تلاش برای تقویت این نیات ، تمام تلاش خود را بهکار بسته است.
از بد حادثه، در واشنگتن نیز فردی با مخیلهای شبیه آنچه در ریاض و تلآویو میبینیم، بر سر کارآمده است. ترامپ نه تنها این ذهنیت را تصریح میکند بلکه تسلیحات مورد نیاز آلسعود را برای اهداف شوم، در اختیارش میگذارد. من فکر میکنم، اوضاع کاملا روشن است و اهداف نیز بهطور کامل مشخص است.
همانطور که جهان بشری نسبت به این اقدامات اعتراضات گستردهای را آغاز کرده است، ما نیز باید دقت کنیم که هیتلر منطقه در واقع محمد بنسلمان ولیعهد خام و همینطور خود ملک سلمان هستند. وزیر خارجه آنها نیز جای خود را در رژیم هیتلری نازیستی آلسعود، بهطور مشخصی دارد و در حال ایفای نقش برای تقویت این رژیم کودککش است.
با این توضیحات، آیا عربستان خود را برای رویارویی نظامی آماده میکند؟
البته این نهایت آرزوی آنهاست اما خود حکومت عربستان بهتر از هرکسی میداند که عربستان نه استعداد نظامی لازم برای این کار را دارد و نه استعداد جمعیتی و هویتی را. میدانید که فراتر از هر چیز دیگری، حتی سلاحهای کشتار جمعی که ایالات متحده در اختیار عربستان گذاشته است، عربستان سعودی نیازمند داشتن یک ملت است.
یک ملت مصمم و با اراده ملی. که عربستان این را ندارد. همانطور که میدانید عربستان یک اجتماع قبیلهای است و وفاداری افراد به رئیس قبیله است و نه حکامی که در ریاض نشستهاند. اراده، عزم، جرات و پشتیبانی ملی لازم را، عربستان سعودی در اختیار ندارد.
آیا عربستان از پشتیبانی بینالمللی برخوردار است؟
رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ، همکاری متحدانهای با آلسعود دارند، اما من میگویم فقط داشتن حمایت آمریکا و صهیونیستها کافی نیست. داشتن جنگافزارهای کشتار جمعی کافی نیست چون جنگ یک امر ملی است. چیزی نیست که فقط با اراده هیتلری دولت سعودی میسر باشد. عربستان سعودی متشکل از چند قبیله و طایفه است.مانند ایران نیست که در جنگ ۸ساله با همبستگی ملی معجزه کند و دنیا را انگشت به دهان نگه دارد.
این امکان وجود دارد که این رویارویی به تقابل نظامی منجر نشود و بهجای آن از ابزار نفت برای اعمال فشار استفاده شود؟ آیا لابی عربستان در این زمینه میتواند به ضرر ایران باشد؟
بله، این اقدام در دست انجام است. این وضعیت اکنون وجود دارد. نه ما بلکه اروپاییها نیز سخن از جنگ نیابتی به میان میآورند. منتهای سخن اینکه جنگ را، بهعنوان منتهیآلامال آلسعود میدانم که ابزارهای درونی لازم برای این موضع را در اختیار ندارد.
کشورهای اسلامی و اروپایی بین ایران و عربستان، توان میانجیگری دارند؟
عربستان تا جایی که توانسته سران دول اسلامی را خریده است.
اتحادیه اروپا چطور؟
در حال حاضر اتحادیه اروپا موافق این حوادث نیست و درباره برجام و اختلافاتی که میان ایران و آمریکا در این زمینه تشدید شده است، اروپا معتقد است که باید از مواضع کاملا محکم ایران حمایت کند. اما پادرمیانی فرانسه بر سر آزادکردن حریری از گروگانگیری عربستان (همانطور که پیشبینی میشد) باعث اتخاذ برخی مواضع غیر اصولی شد.
البته بهنظر میرسد که موضع فرانسه امتیازی است که این کشور برای آزادکردن حریری از زندان عربستان، به آلسعود داده است. این موضوعی است که دستگاه دیپلماسی ما نباید از کنار آن به آسانی بگذرد.
چه راهکاری برای حل این موضوع پیشنهاد میدهید؟
من رویکرد را قدرتمندانه نمیبینم. فقط میخواهم راهنمایی کنم که دستگاه دیپلماسی باید در قبال حرکات غیرمنطقی مکرون، واکنشهای منطقی نشان دهد و آن عبارت است از مراجعه به وزیران امور خارجه ۱+۵ که ظاهرا سخنگوی اتحادیه اروپا، سخنگوی آنها نیز هست. باید سکوت خود را در قبال رئیسجمهور فرانسه بشکنیم. در آن صورت میتوان واکنش بهتری نشان داد چراکه موضع فرانسه روشنتر میشود. در قبال بیانیه نفتی اخیر ترامپ نیز میتوان همین کار را انجام داد و به کمیسیون مشترکی که در اینباره پیشبینی شده، شکایت کرد.
گفتوگو با اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵، میتواند راهی برای خروج از بنبست انتزاعی باشد. گفتوگو و تبیین سیاستهای مبتنی بر منافع ملی این توان را دارد که خنثیکننده اتهامات بیاساس باشد. در هر حال راهی جز خنثیکردن توطئههای این محور شوم ضدایرانی و ضدشیعی نداریم. دستگاه دیپلماسی نباید فرصتهای موجود در این زمینه را از دست بدهد. هیچکشوری نمیتواند در موارد مربوط به ایران دست بالاتر را داشته باشد.
مجتبی اسکندری
- 16
- 2