محمود عباس، رييس تشكيلات خودگردان فلسطيني امروز قرار است به رياض سفر كند تا در مورد تحولات اخير در مورد فلسطين بعد از اعلام تصميم دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در مورد شناسايي قدس به عنوان پايتخت اسراييل، مشورت كند. عربستان طي دو هفته گذشته به دليل آنچه از سوي برخي موضوع نرم و فقدان واكنش مناسب به تصميم ترامپ عنوان شد، زير تيغ انتقاد قرار دارد. در عين حال خبرهايي در مورد احتمال سفر محمود عباس به تهران و دعوت رسمي ايران از او مطرح شده است. محمود عباس پيش از اين سال ٢٠١٢ براي شركت در اجلاس عدم تعهد به تهران آمدهبود.
تحولات پرونده فلسطين را با قاسم محبعلي، مديركل پيشين خاورميانه وزارت امورخارجه بررسي كرديم.
چرا به نظر ميرسد كه عربستان سعودي موضع تند و محكمي عليه تصميم اخير ترامپ در مورد قدس اتخاذ نكرده است؟
موضع عربستان در مورد فلسطين يك موضع كليدي و غيرقابل چشمپوشي است، فلسطينيها يا هر كشور ديگري نميتواند بدون حضور و مشاركت عربستان موضوع پرونده فلسطين را پيش ببرد. حتي امريكاييها هم براي پيشبرد سياستهاي خودشان در مورد فلسطين مجبور به كسب رضايت عربستان سعودي هستند. امروز اما عربستان در وضعيت خاصي گرفتار شده است؛ از يك سو خودش را درگير جنگ در يمن كرده و از سوي ديگر خواسته يا ناخواسته وارد يك رويارويي وسيع با ايران در منطقه شده است. امريكاييها و اسراييليها از اين فرصت مغتنم درگيري عربستان سعودي استفاده كردهاند و يك گام در جهت اهداف خودشان در زمينه فلسطين پيشروي كردهاند. دونالد ترامپ با اين ديدگاه اقدام به اعلام قدس به عنوان پايتخت فلسطين كرده است كه عربستان سعودي در شرايط حاضر امكان واكنش جدي به اين قضيه را ندارد. اصليترين مناقشه در پرونده فلسطين، موضوع مالكيت و حاكميت بر قدس شريف و منطقه بيتالمقدس است.
امريكاييها بدون توجه به اينكه بر اساس توافق اسلو قرار بود كه حاكميت بر قدس، آخرين موضوع مورد مذاكره، پس از حل مشكلات ديگر باشد، با يك گام بلند اين شهر را به عنوان پايتخت اسراييل به رسميت شناختند. به علت بههمريختگي جهان عرب، ضعف دولتهاي عربي و بحرانهاي داخلي در بسياري از كشورها، مشكلاتي كه عربستان در يمن با آن مواجه شد و اينكه براي برخي از كشورهاي عربي مساله تهديد اسراييل به سرگرمي به موضوع ادعايي تهديد ايران شده است، فرصت چنين اقدامي در اختيار امريكا و اسراييل قرار گرفته است.
قطعا عربستانيها از اين موضوع بسيار ناراحت و ناخرسند هستند. نبايد تصور شود كه عربستان منفعتي از اين تصميم ميبرد يا اينكه از چنين اقدامي خوشحال ميشود. بيش از هر چيز به نظر ميرسد عربستان در يك نقطهاي گير كرده است؛ به دليل اشتباههايي كه طي سالهاي اخير مرتكب شدهاند، خواسته يا ناخواسته رياض درگير يك موقعيت بسيار پيچيده و ناگزير شده است. اينكه عربستان در اين شرايطي كه گير كرده است راه برگشتي دارد يا نه، واقعا قابل پيشبيني و تحليل نيست. در برابر تصميم دونالد ترامپ در زمينه قدس، شرايط عربستان، به عنوان رهبر اصلي جهان عرب بسيار پيچيدهتر از پروندههاي ديگر است. حتي يك واكنش تند از سوي عربستان هم ممكن است عواقب بدتري براي فلسطينيها داشته باشد.
فراموش نكنيم كه تصميم اشتباه جمال عبدالناصر، رهبر پيشين مصر در سال ١٩٦٧ باعث شد كه مرزهاي آنچه امروز از سوي مصر به عنوان دولت اسراييل پذيرفتهشده، بسيار فراتر از چيزي بشود كه پيش از آن بود. در آن دوران جمال عبدالناصر قصد داشت با اقدام نظامي اسراييل را از بين ببرد، اما نهايتا نتيجه معكوسي گرفت. عربستانيها هم طي سه سال گذشته تصميمهايي گرفتهاند كه ممكن است نهايتا به ضرر آرمان فلسطين تمام شود، آنها به بهانه مقابله با نفوذ ايران جنگ يمن را شروع كردهاند، اما حالا براي موفقيت در اين جنگ نيازمند كمك و حمايت امريكاييها هستند و اين نياز ممكن است باعث شود مجبور به دادن امتيازهايي به طرف مقابل در زمينه پرونده فلسطين شوند.
سعوديها در اين موقعيت حساس هنوز نميدانند كدام مسير را انتخاب كنند. اما نهايتا تصميمي كه عربستان اتخاذ كند، اثر مهمي روي اين پرونده خواهد داشت، به خصوص كه در جهان عرب ديگر كشوري باقي نمانده كه از قدرت بالايي برخوردار باشد، دولتهاي قدرتمندتر و تندروتري مانند دولت قذافي در ليبي يا دولت الجزاير، يا از ميان رفتهاند يا مواضعشان تعديل شده، دولت مصر با شرايط سختي در داخل كشور روبهرو است، دولتهاي عراق و سوريه عملا سرزمينهايشان تحت اشغال امريكا است و با بحرانهاي متعددي مواجهند. كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس هم با مساله ايران خودشان را سرگرم كردهاند.
در اين شرايط سفر محمود عباس به رياض چه تاثيري ميتواند بر تحولات داشته باشد؟
در اين ميان محمود عباس، رييس تشكيلات خودگردان فلسطيني، سرنوشت شخص خودش و سرنوشت مردم فلسطين را در شرايط كنوني در گرو تصميم عربستان ميداند. او مجبور است به عربستان برود و از سياست اعمالي عربستان سعودي باخبر شود. واقعيت اين است كه احتمال زيادي وجود دارد سياست اعمالي عربستان با سياست اعلاني آنها متفاوت باشد. عربستان مجبور است كه خيلي پيچيده صحبت كند و در اظهارات رسمي خود جانب احتياط را رعايت كند.
ديدگاه ما در ايران به مساله فلسطين بيشتر ديدگاه تبليغي است و بسيار از سياستهاي اعلاني را عين سياستهاي اعمالي برداشت ميكنيم. در عين حال رسانههاي ما گاهي اوقات در تفسير و ترجمه مواضع عربي آنها را مستحيل ميكنند و معاني ديگري منتقل ميكنند كه با واقعيت منطبق نيست . عربستان مجبور است در شرايط حساس ادبيات پيچيده و مبهمي را براي اظهارنظر در مورد پرونده قدس در پيش بگيرد و كلماتي به كار ببرد كه در تمام پروندههايي كه در آن گرفتار هستند به صورت چندوجهي بهرهبرداري كنند. براي آنها موضوع يمن، مساله تهديد منطقهاي ايران و موضوع قدس اشغالي همه به عنوان مجموعهاي بههمپيوسته تلقي ميشوند.
حالا سفر محمود عباس به رياض به او كمك خواهد كرد تا متوجه شود، سياست پنهاني و اعمالي عربستان سعودي در پرونده قدس چه است. از اين طريق، عباس ميتواند مواضع آينده خودش را تنظيم كند و براساس واقعيتهاي موجود تصميمگيري كند و موضعي بگيرد كه در برابر اسراييل و امريكا، قابل اجرا باشد. اگر عباس نتواند شرايط را درست تشخيص بدهد و رابطه خود با عربستان و امريكا را به درستي تنظيم نكند، حتي همان چيزي كه امروز در اختيار او و در واقع سرزمينهايي كه در اختيار فلسطينيها است ممكن است مورد تهديد قرار بگيرد.
رسانههاي غربي از طرح جديدي براي تشكيل يك دولت فلسطيني در نوار غزه و بخشهايي از صحراي سينا خبر ميدهند و ادعا ميكنند كه عربستان به صورت پنهاني با چنين طرحي موافقت كرده است. فكر ميكنيد چنين گمانهزنيهايي چقدر قريب به واقعيت باشد؟
اين مساله به اين سادگيهايي كه توسط رسانهها مطرح ميشود، نيست. صحراي سينا متعلق به مصر است، اينكه آيا مصريها علاقهمندند كه اين را بپذيرند؟ به نظر من بسيار بعيد است، اگر صددرصد منفي نباشد بسيار بعيد است. دوم اينكه آيا فلسطينيها آمادگي پذيرش چنين طرحي را دارند؟ اين زمينه هم به گمان من وجود ندارد. بنياد منازعه فلسطين مربوط به كرانه باختري، شهر قدس، منطقه بيتالمقدس و محل قرار گرفتن مسجدالاقصي است. مسائل ديگري كه در مورد غزه مطرح ميشود، بيش از هر چيز مسائل فرعيتر هستند. سرزمينهاي اشغالي ديگر و مسائل مربوط به بازگشت آوارگان، در واقع نسبت به مساله قدس اولويت كمتري براي همه طرفين دارند و مطرح كردن چنين گمانهزنيهايي بيشتر براي ايجاد انحراف در اذهان و افكار عمومي است. هيچكس نه در فلسطين و نه در دنياي عرب و نه در جهان اسلام آمادگي پذيرش اين موضوع را ندارد.
فكر ميكنيد احتمال نزديك شدن دولت خودگردان فلسطيني و تهران چه اثري در پرونده فلسطين داشته باشد؟
خبر دعوت از عباس از سوي برخي منابع فلسطيني و صهيونيستي به عنوان يك گمانهزني منتشر شده است و هنوز از سوي تهران تاييد نشده است. اگر اين تحول رخ بدهد اقدام بسيار خوبي است. اگر جمهوري اسلامي ايران بخواهد از فلسطين حمايت كند قبل از هرچيز بايد از آن چيزي كه روي زمين به نام فلسطين وجود دارد حمايت كند. به لحاظ حقوقي اكنون دولت خودگردان در سرزمينهاي فلسطيني به رسميت شناختهشده است. موجوديت ديگري كه به نام فلسطين از لحاظ بينالمللي و سياسي به رسميت شناخته شده باشد وجود ندارد. ممكن است دولت خودگردان ناقص باشد و ايدهها و آرمانهاي فلسطين را برآورده نكند اما موجوديتي كه به عنوان يك ساختار حقوقي در مقابل اسراييل وجود دارد دولت خودگردان است.
اگر كسي ميخواهد از فلسطين حمايت كند، از جمله جمهوري اسلامي ايران، بايد اين موجوديت را تقويت كند. اگر اين پايه تضعيف شود، به نفع اسراييل است. ممكن است اهدافي براي آينده وجود داشتهباشد، اما نميتوان نقد را به نسيه فروخت. اشكالي كه سياست اعراب در برابر فلسطين از ابتداي پرونده پي گرفتند همين بود كه از ابتدا نرفتند يك موجوديت سياسي قابل شناسايي براي فلسطين ايجاد كنند و آن موجوديت را تقويت كنند و پشت اين موجوديت مواضع خود را تقويت كنند. كاري كه در برابر صهيونيستها انجام دادند. قطعا دولت خودگردان يك موجوديت بينقص نيست، اشكالاتي دارد، تعهداتي را پذيرفته كه مورد تاييد جمهوري اسلامي ايران نيست، ضعفهايي دارد، سياستهاي اشتباهي در پيش گرفته، اما نبايد فراموش كنيم كه دولت خودگردان در اشغال اسراييل است، تصميمگيريهايش آزادانه نيست، بلكه در يك قفس تصميمگيري ميكند. اما چيزي كه به عنوان نهاد در فلسطين وجود دارد، دولت خودگردان است. تقويت دولت خودگردان به نفع پيشبرد سياست ما در مورد فلسطين است.
تركيه ادعا كرده است قصد دارد سفارتي در قدس شرقي به عنوان سفارت فلسطين باز كند، فكر ميكنيد چنين ابتكار يا اقدامي تا چه اندازه عملي باشد؟
خير! تركيه با اسراييل رابطه ديپلماتيك دارد، قدس شرقي هم در اشغال اسراييليها است، در نتيجه باز كردن يك سفارت در قدس هم بدون توافق اسراييليها براي آنها امكانپذير نخواهد بود. به اعتقاد من آقاي اردوغان يك دودوزه بازي در اين پرونده انجام ميدهد. در واقع همان كار امريكاييها را انجام ميدهد، پذيرش قدس به عنوان پايتخت و بردن سفارت تحت نظارت اسراييل به شهر قدس، در واقع همان كاري است كه ترامپ ميكند. براي بردن سفارت تركيه بايد از اسراييل مجوز بگيرد، هويتي كه سلطه نظامي و امنيتي بر شهر دارد، اسراييل است، هويتي كه ادعا ميكند پايتختش قدس است، اسراييل است. تركيه ضمن اينكه در ظاهر از فلسطينيها حمايت ميكند، عملا در حال پيش بردن سياست امر واقع صهيونيستهاست.
شهاب شهسواري
- 9
- 4