محمود سریعالقلم، استاد دانشگاه شهیدبهشتی در جریان پانزدهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت نکات مهمی را درخصوص آنچه پیشتر کارشناسان و متخصصان امر مبانی نظری دولت یازدهم و دوازدهم خوانده بودند، بیان کرده است. سریعالقلم بر تقدم توسعه یکسویه بر ارزشهای دیگر حتی دموکراسی و عدالت میگوید و بهنوعی پادگفتمان توسعه برونزا را معرفی و تشریح میکند، همچنین سریعالقلم در این نشست، نقد نسبتا تندی را هم به تیم مذاکرهکننده هستهای داشته و صریحا میگوید: «مذاکرات برجام توسط ایران براساس دانش بینالمللی نبود، چراکه این مذاکرات دچار هیجان و احساس بود و باید مطالعات بیشتری صورت میپذیرفت.»
واقعیت این است که این اولینبار نیست که محمود سریعالقلم نقدی رادیکال به تیم وزارت امور خارجه به سرپرستی محمدجواد ظریف میکند، آذر سال ۹۵ و چندماه پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ایالات متحده، محمود سریعالقلم در یادداشتی درخصوص تحلیل آینده برجام مینویسد: «۱۵۵ نفر در تیم آمریکا فعال بودند که شامل مورخ و روانشناس نیز بود.
در یک فرآیند دهساله، با اعمال تدریجی تحریمهای اقتصادی، آمریکا خود را آماده کرد تا آنچه فوری تلقی میکرد به حل و فصل موضوع هستهای بپردازد؛ اما دقت کم تئوریک دستگاه دیپلماسی با رهیافتی که نسبت به ایران طی دهه گذشته در آمریکا انباشته شده بود و سایه انداختن روش سازمانمللی (سخنرانی و تنظیم قطعنامه) بر فرآیند برجام، باعث شد انتظارات غیرواقعی و تحلیلهای احساسمحور در ذهن بسیاری شکل گیرد و نمایش برجام مهمتر از محتوای آن شود.»
این انتقادهای محمود سریعالقلم در زمان خود سر و صدای زیادی بهپا کرد، سخنانی که میتوان آنها را مکمل حرفهای امروزش دانست. اما نکته کلیدی این است که مجموعهنقدهای سریعالقلم به برجام اگر فقط علت فنی و محتوایی داشته باشد و ارتباطی با برخی چالشهای احتمالی عاطفی مشاور سابق جناب روحانی با دولت نداشته باشد، همگی در دوره پسااوباما بیان شده است یعنی دورهای که بهرغم تبلیغات سنگین در کارایی برجام تردیدهای جدی در این خصوص به وجود آمد و عملا با دستفرمان دولت جدید آمریکا ثابت شد پایبندی ایالات متحده به برجام تقریبا هیچ است و البته این مساله هم در افکارعمومی طرح شد که احتمالا توافق برجام بهگونهای تنظیم شده است که ایالات متحده چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ با تکنیکهای متفاوت میتواند بهگونهای رفتار کند که هم در نظر نقض نشده باشد و هم در عمل بیاعتبار و فاقد کارآیی شود.
با این مفروضات طبیعیترین سوال از جناب سریعالقلم این است که شما که نسبت به برجام و نحوه مذاکرات و حتی توان تیم مذاکرهکننده ایرانی تا این حد دچار تردید بودید و البته نسبت به محتوای برجام نقدهای اساسی داشتید، چرا قبل از نقض فاحش برجام و تثبیت عدم کارایی آن چنین سخنی نگفتید؟
نگارنده عمیقا معتقد است اگر کمی به دیدگاههای جناب استاد نزدیک شویم، اساسا چنین سوالی را مطرح نمیکنیم و چنین پرسشی وارد نیست.
در بین پارادایمهای نظری علومانسانی، چارچوپ «پوزیتیویسم حاد» نزدیکترین چارچوب به مبانی دولت جناب روحانی است، مبانیای که در زمان حضور ایشان در مرکز تحقیقات مجمع و با مشاوره جناب سریعالقلم تئوریزه شد در زمان تبلیغات انتخابات طرح و در دولت یازدهم و دوازدهم به کار گرفته شد. در پارادایم پوزیتیویسم (تجربهگرایی مثبت و اتکا به استقراء)، تعریف از «توسعه»، به تجربه توسعه در جهان محدود است و تلقی و تعریف متفاوت از آنچه امروز در جهان «توسعه» تلقی و تعریف میشود، مورد اعتنا نیست.
این تلقی از نحوه توسعهیافتگی، با خود پیامدها و اولویتگذاریهایی دارد. از مهمترین پیامدهای آن این است که روابط خارجی با کشورهای غربی اولویت نخست ماست، چراکه آنها جهان توسعهیافتهاند و توسعه تنها از طریق ارتباط و تعامل مثبت با جهان توسعهیافته، حاصل میشود.
متناسب با همین چارچوب است که نسخه مذاکره حداکثری تجویز میشود و ادبیاتی چون «گره زدن آب خوردن با برجام» تولید و صادر میشود.
محمود سریعالقلم را نباید ملامت کرد چون در همین چارچوب یعنی پوزیتیویسم حاد است که فرد بدون اعتنا به پرسشهای نظری و بدون پاسخ به سوالاتی از جنس اینکه چرا قبل از مذاکره و قرارداد به آن حداقل بدبین نبودید، میتواند پس از روشن شدن آینده برجام بهراحتی به نقد برجام و تیم مذاکرهکننده بپردازد، یعنی چون این دیدگاه نظری بر سَبیل تجربهگرایی حاد میراند به خود حق میدهد به نظریه خود وفادار باشد مادامی که به لحاظ تجربه کل آن زیر سوال نرفته است و در این مسیر پذیرش هر هزینهای را هم توجیه میکند.
در نگاه پوزیتیویستی حاد فاصله «گره زدن آب خوردن مردم به برجام» تا «مگر دیوانهاند مذاکره کنند» بهراحتی همان آب خوردن درنوردیده میشود و اتفاقا توجیه و تفسیر علمی هم پیدا میکند.
در همین نگاه است که امکان طرح این پرسش هم وجود ندارد که اگر باقی نسخههای مبتنیبر پوزیتیویسم در ساحتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... هم مانند نسخه برجام هوا شود، تکلیف چیست و چه کسی پاسخگوست؟
محمد زعیمزاده
- 9
- 6