سال ۲۰۱۷ هم با همه اتفاقاتش تمام شد. سالی پر از حادثه و خبر که شاید پربیراه نباشد بگوییم که چهار گوشه جهان را در بر گرفته بود. شاید مهمترین اتفاق ۲۰۱۷ روی کار آمدن ترامپ در ایالات متحده آمریکا باشد که در میان بهت جهانیان به کاخ سفید راه یافت و از آن به بعد بود که باید توئیتهای جنجالی و عجیبش را میخواندیم تا شاید از آنچه در فکرش میگذرد، سر دربیاوریم! خاورمیانه هم که با روی کارآمدن محمد بن سلمان در عربستان دستخوش تحولاتی شد که البته جانشینی ولیعهد جوان سعودی را هم باید متاثر از ترامپ دانست.
وقتی به آنچه در طول یک سال میلادی گذشته در جهان رخ داد، فکر میکنیم برای تحلیل و بررسی آن و کنار هم قراردادن این پازل پرتعداد و چیدمانش نیازمند استادی مثل دکتر علی خرم هستیم که با مقالات و تحلیلهای کارشناسی خود، دیدگان مخاطب را به روی واقعیت بهخوبی باز میکند و بهدلیل درک صحیحی که از اتفاقات پیرامونی دارد با همین ذهن باز آینده را هم بهخوبی ترسیم میکند. به همین دلیل «آرمان» با موضوع سال میلادی که پشت سر گذاشتیم، با این استاد دانشگاه به گفتوگو نشست که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
سال ۲۰۱۷ از نظر جنابعالی سالی معمولی، پرتنش یا سالی آرام محسوب میشود؟
بهنظر بنده سال ۲۰۱۷ یکی از سالهای پرآشوب دهه اخیر محسوب میشود زیرا تحولاتی صورت گرفت که از صلح و ثبات جهانی کاست و برعکس تنش و تشنج را تقویت کرد.
این تنش و تشنج در همه نقاط جهان بوده یا مختص خاورمیانه محسوب میشود؟ و آیا علتالعللی برای این نابسامانیها میتوان جستوجو کرد؟
تنش و تشنج متاسفانه در همه نقاط جهان در شکل مظاهر تروریسم دیده شده و درگیری و چالش در خاورمیانه منشا بیثباتی در کل جهان شد. اما میتوان ریشههایی برای اینهمه بیثباتی پیدا کرد و یا حداقل اگر برخی ریشهها وجود نمیداشت در این حد وسیع شرایط ناپایدار و بیثبات بهوجود نمیآمد.
این ریشه و یا ریشههای اصلی بیثباتی جهان را قدری برایمان تشریح کنید.
ببینید! جهان تا سال ۲۰۱۶ غیر از موضوع داعش و تروریسم آن، داشت به سمت نوعی همگرایی و همکاری پیش میرفت. اروپا با آمریکای اوباما همنظر بود و روسیه و چین هم با نقد مثبت آمریکایی اوباما همراهی میکردند. اما با ظهور دونالد ترامپ بیثباتی در همه ابعاد به صلح جهان سرایت کرد زیرا ترامپ شخصی نبود که بتواند رهبری جهان را بهعهده گیرد و این دنیای پیچیده را با مسائل متنوع گردهم آورد. در دوره اوباما، اروپاییها رهبری آمریکا را پذیرفته بودند و آن را ترویج میکردند. نمونه آن همین توافق هستهای ایران با گروه ۱+۵ بود که با هماهنگی اوباما و جان کری همه قدرتهای جهانی همکاری و از بروز یک درگیری بیدلیل جلوگیری کردند. به عبارت دیگر به صلح جهانی کمک کردند و به جای چالشها، تحریمها و تهدیدات دوره جورج بوش، از مذاکرات دیپلماتیک و همکاری بین ایران و جامعه جهانی پشتیبانی کردند و اوباما توانست از خود در تاریخ سیاسی آمریکا و جهان سابقه نهچندان بدی بهجای بگذارد که از خصومتهای نابجا عبور کرده و به جای تهدید و تحریم، بهنظرات دیگران و از جمله ایران احترام گذاشته و همکاری را ترویج کند.
همین سیاست و تحملپذیری از سوی اوباما نسبت به کرهشمالی هم صورت گرفت و درصدد برنیامد کرهشمالی را که چیزی برای از دست دادن نداشت، تحریک کند. اما در دوره دونالد ترامپ این سیاست برعکس شد و آمریکا دوباره چهره استکباری و تکبر و تفرعن به خود گرفت و همین عامل باعث شد نظم در درون آمریکا و در جهان بههم بریزد و حاصل آن تشنج و آشوب در جهان و بهویژه در خاورمیانه به ظهور برسد. پس در سال ۲۰۱۷ ریشه بیثباتی و نقض صلح یکی در تروریسم جهانی و دیگری در ظهور دونالد ترامپ محسوب میشود.
برخی جناحها هنگامی که در سال ۲۰۱۶ مبارزات انتخاباتی بین هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ در جریان بود، از پیروزی ترامپ استقبال و ابراز خوشحالی میکردند. این امر دلیل خاصی داشت؟
همه صاحبنظران علوم سیاسی و روابط بینالملل در سطح جهان با همان آشنایی اولیه با نظرات و شخصیت ترامپ فهمیدند جهان با چه موجودی در آینده روبهرو خواهد شد. لذا همه همداستان شدند از کلینتون در قبال ترامپ حمایت کنند نه بهخاطر اینکه کلینتون ایدهآل بود بلکهبه خاطر دفع شر دونالد ترامپ این انتخاب را کردند. اروپاییها، چین، هند، آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا صاحب این دیدگاه بودند. تنها روسیه، بخشی از کشورهای عربی و رژیم اسرائیل از آمدن ترامپ استقبال میکردند. وضعیت روسیه که اکنون روشن شده چرا از ترامپ در قبال کلینتون حمایت میکرد. اسرائیل و کشورهای عربی هم میخواستند کسی بیاید که بازی را برهم بزند تا آنها شانس مجددی برای شروع بازی داشته باشند که بعد از یک سال روشن شده اسرائیل و عربستان چه طرحهایی داشتهاند.
در ایران هنوز دلیلی کارشناسی برای حمایت برخی جناحها از ترامپ مشاهده نشده شاید تحتتاثیر نظرات روسیه، برخی در ایران هم فکر میکردند آمدن ترامپ برای جناحشان مفید است. آنچه از جمعبندی نظرات این جناحها در ایران بهدست میآید این است که آنقدر در دشمنی با توافق هستهای عمیق و عجین شده بودند که حاضر بودند فردی بیاید و توافق هستهای دود شود. متاسفانه اینها بدون کوچکترین شناختی از منافع و امنیت ملی چنین آرزویی را در سر میپروراندند و حالا مشاهده کردهاند چقدر سطحی مینگریستند و همان دونالد ترامپ چگونه اکنون علیه جمهوری اسلامی ایران حرکت میکند. بدتر از آن مشاهده میکنید یک نفر شاخص از همان جناحهای فکری حاضر نشده رسما عذرخواهی و اعتراف به اشتباه کند. امروز به هر دری میزنند که از شر طرح و برنامههای ترامپ راحت شوند و همین بزرگترین دلیل برای درک اشتباه آن جناحها محسوب میشود.
گفتید تفکرات و عملکرد دونالد ترامپ باعث شد در سال ۲۰۱۷ تشنج و آشوب در خاورمیانه تقویت شود.
ترامپ طرحهای غیرمعقول، غیرکارشناسی و مخالف صلح جهانی در سر میپروراند و با تکبر خاصی فکر میکرد میتواند این طرح را پیاده کند ولی در کمتر از یک سال همه آنها چه در زمینه سیاست داخلی و چه در زمینه سیاست خارجی با شکست مواجه شد. از این رو ترامپ عصبی شد و سعی کرد برای خود دستاوردی دست و پا کند که به ریاستجمهوری خودش مشروعیت بدهد. همین امر باعث شد از طرح تفرقهافکنانه بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل که مخالف حقوق بینالملل و مصوبات سازمان ملل متحد بود،
حمایت کند و یا به عربستان اجازه دهد اینهمه جنایت در یمن صورت دهد و هیچ صدایی از جامعه جهانی درنیاید و یا قطر را برخلاف منشور ملل متحد و حقوق بینالملل محاصره دریایی و هوایی کند و هیچ قطعنامهای در شورای امنیت علیه این اقدامات عربستان به تصویب نرسد و یا عربستان با بیاعتنایی به جامعه جهانی، سعد حریری نخستوزیری لبنان را احضار و زندانی کند تا او را وادار به استعفا و سخنان ضدایرانی کنند. دونالد ترامپ در واکنش به این اقدامات غیرقانونی عربستان فقط اظهار کرد او به اقدامات رهبران سعودی اعتماد دارد که نشان از نقص مغزی دونالد ترامپ دارد! پس ترامپ در سال ۲۰۱۷ ترویجکننده بیثباتی، جنگ، درگیری و آشوب در خاورمیانه بوده و مشخص نیست کی و چگونه شر او از سر جهان کم خواهد شد.
آیا سیاستهای بیثباتکننده دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ دامن بقیه جهان را هم گرفته است؟
بله، نگاه کنید کرهشمالی چگونه با تهدیدات ترامپ تحریک شد و دست به گسترش سلاحهای هستهای و هیدروژنی و موشکی خود زد و جهان را در لبه یک جنگ هستهای قرار داد و بعد هم ترامپ وضع موجود کرهشمالی را بیسر و صدا پذیرفت. اروپا، روسیه و چین آشکارا زبان به انتقاد از دونالد ترامپ گشودند و او را مسئول هرگونه جنگ در شبهجزیره کره معرفی کردند. همین کشورها ترامپ را مسئول نقض سلامتی کره زمین دانستند که با عوامفریبی، دانش بشری و همفکری و همداستانی همه کشورهای جهان را زیر سوال برده و تعهدات خود برای پایینآوردن گازهای گلخانهای و گرمترشدن جو کره زمین را نقض کرده است. همین امر باعث شد بقیه کشورهای جهان که با اوباما همکاری کرده بودند رسما اعلام کنند به تعهدات خود ادامه میدهند و برای نجات کره زمین از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد و این یعنی دونالد ترامپ در مقابل جهان و جهان در مقابل دونالد ترامپ!
آیا تحولات چشمگیر سال ۲۰۱۷ به همین جا خاتمه یافت؟
خیر، از مسائل دیگر میتوان به پاکسازی قومی مسلمانان در میانمار اشاره کرد که در سال ۲۰۱۷ بروز کرد و وجدان جامعه جهانی و بهویژه مسلمانان را آزار داد. وضع اسفناک ۶۰۰هزار مسلمان روهینگیایی که در معرض انواع جنایات قرار گرفتند یکی از مسائل تکاندهنده سال ۲۰۱۷ بود. مایه تاسف است که جامعه جهانی کار زیادی برای این مردم نگونبخت نتوانست انجام دهد و شبیه به وضعیت مردم یمن بر سر مردم مسلمان میانمار هم آمد. البته ابعاد جنایات عربستان و گروه ائتلافیاش هیچگاه قابل مقایسه با جنایات نظامیهای میانمار نیست در یمن ۷میلیون نفر در معرض بمباران هوایی، گرسنگی، محاصره دارویی و انواع بیماریها قرار دارند و مسببان این اعمال نیز مسلمان هستند در حالی که در میانمار، مسلمانان اسیر بودائیان شدهاند.
به همین خاطر این جنایات در یمن برای عربستان شرمندگی تاریخی و دینی بهوجود آورده است و مسلمانان این دنائت را از عربستان نخواهند پذیرفت. موضوع دیگری که در سال ۲۰۱۷ قابل توجه بوده موضوع اشتباه استراتژیک مسعود بارزانی در اعلام استقلال کردها در اقلیم کردستان عراق بود که به یک ناکامی و درهمریختگی در این اقلیم منتهی شد و ثبات و آرامش مردم کرد را طوری به بازی گرفت که جایگاه مسعود بارزانی و خودمختاری اقلیم کردستان کاملا زیر سوال رفت و کردها از آنچه انجام دادند، پشیمان شدند. در سال ۲۰۱۷ شاهد آغاز فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس بودیم که چگونه این سازمان بهطور فرمایشی حول تقابل و خصومت با ایران در سال ۱۳۶۱ تشکیل شد و با عامل امنیت و ترس از خدشهدارشدن آن، پنج کشور عربی حاشیه جنوب خلیج فارس را حول فرماندهی عربستان برای ۳۵ سال حفظ کرد ولی در نهایت بهخاطر اشتباه و تندروی محمد بن سلمان این شورا به دو گروه تندرو و متعادل تقسیم شدند و حاضر نشدند در یک اجلاس سران در کویت گردهم آیند.
نازنین فرازی
- 15
- 1