آیا کشورهای عرب نیاز به گفت و گو با کشورهای همسایه دارند؟ در وهله اول پاسخ اول به این سوال منفی است. چند روز پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه از سودان دیدن کرد، در این دیدار دو طرف قراردادهای تجاری و اقتصادی به ارزش میلیاردها دلار امضا کردند، این منظور من در این مقاله نیست، مهم این است که سودان به ترکیه تعهد داد که اداره جزایر مسکونی واقع در دریای سرخ را برای مدتی نامحدود در اختیار ترکیه قرار دهد، اتفاقی که می تواند دامنه نفوذ ترکیه را تا دریای سرخ گسترش دهد و نفوذش را مستقیما تا عربستان و مصر که هم مرز با این منطقه هستند، بگستراند.
در سایه سیاست های هر دو کشور ترکیه و سودان که می توان گفت چندان با مصر دوستانه نیستند، سفر اردوغان پیام های سلبی در خود دارد، اکنون ترکیه نفوذ خود را به آفریقا رسانده است. ترکیه نزدیک به ۳۲ سفارت جدید ظرف ۱۸ ماه گذشته در پایتخت های آفریقایی افتتاح کرده است. به اطلاعات خواننده محترم می افزایم که سفر اردوغان به سودان عالی ترین سفر یک مقام در این سطح به این کشور از سال ۱۹۵۶ تا کنون محسوب می شود.
پیش از آن علی اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۹۹۱ از خارطوم دیدن کرده بود، در آن زمان روابط مصر و ایران بحرانی تر شده بود برای این که توافقنامه دمشق میان مصر و سوریه از یک سو و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از سوی دیگر برای حمایت از امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس در برابر هر گونه تهدید احتمالی (اشاره به خصوص به عراق) امضا شده بود. ایران در آن موقع آن را پیامی سلبی به خودش قلمداد کرده بود و می خواست این پیام خیلی روشن را به مصر بدهد که می تواند در حوزه نیل نقش آفرینی کند، این سفر تاثیر بسیار بدی بر مصر گذاشت، چرا که بعد از آن نیروهای ایرانی اجازه یافتند که به نیروهای سودانی در خاک سودان آموزش دهند، همچنین هیئت همراه بزرگی که با هاشمی رفسنجانی آمده بوده هر گونه همکاری میان ایران با سودان در سطوح عالی را ممکن می ساخت، همچنین سبب شد تا نفوذ ایران به داخل آفریقا گسترش یابد، همان کاری که الآن ترکیه می کند و اسرائیل نیز تلاش دارد در این قاره سیاه هر چه بیشتر نفوذ کند.
پیچیدگی های روابط عربی با ترکیه و ایران محدود به حضورشان در آفریقا و در کشورهای همسایه مستقیم با مصر و عربستان نمی شود، کافی است به عناوین قضایای بزرگی که در لبنان و سوریه و عراق و یمن و بحرین می گذرد، توجه کنیم تا عمق تضاد منافع میان طرف های مختلف را دریابیم. ایران و ترکیه دو امپراطوری سابق، طرح های منطقه ای مختلفی دارند که به آنها اجازه می دهد از آشوب اوضاع در جهان عرب بهره برداری کرده تا بلندپروازی هایشان را گسترش دهند.
اظهارات اردوغان و وزیر امور خارجه سابقش، احمد داوود اوغلو درباره آن چه عثمانی جدید می نامند یا اظهارات علی یونسی، مشاور رئیس جمهوری ایران، روحانی درباره بازگشت کشورش به دوران امپراتوری دلیلی است بر آن چه می گوییم که این دو کشور واقعا برای پیشبرد طرح های خود کار می کنند و فقط به حرف بسنده نمی کنند. این دو همسایه آسیایی در جهان عرب ما رقابت می کنند، هر دو نیز برگه های قدرت در اختیار دارند، ترکیه که خواستگاه خلافت عثمانی است و نقطه اتصال مذهبی با اکثر مسلمانان اهلل تسنن در منطقه است. ایران با ۷ کشور عربی همسایه است که همه آنها کشورهای نفت خیز هستند، تهران می تواند گروه های مسلح در چندین کشور عربی در سطح عالی از تجربه مبارزه که وفاداری مطلق به آن داشته باشند، تربیت کند. ایران و ترکیه با هم رقابت می کنند اما پایگاه های درگیری خود را در وسط آسیا یا کشورهای عربی تعبیه می کنند و موفق می شوند که ما را از مناقشات قضایای مان کنار بگذارند.
اما هر چقدر که با ایران و ترکیه اختلاف داشته باشیم، در عین حال، بر ما لازم است که با آنها وارد گفت وگو شویم، مهم این نیست که فقط گفت وگو کنیم بلکه باید بر سر نکاتی با آنها به توافق برسیم، اما همچنین باید دیدگاه های اختلافی یکدیگر را نیز به هم نزدیک کنیم و به حمایت حداقلی از منافع همه طرف های گفت وگو برسیم. دیپلماسی عربی طرحی در این زمینه داشت، آقای عمرو موسی زمانی که دبیرکل اتحادیه عرب بود، در نشست سرت در سال ۲۰۱۰ ایجاد رابطه ای پایدار با کشورهای هم جوار به معنای گسترده کشورهای هم جوار که شامل کشورهای آفریقایی و اروپای حوزه دریای مدیترانه علاوه بر آن، ترکیه و ایران می شود را داد. اما تناقضات روابط عربی – ایرانی در آن موقع سبب شد که به این پیشنهاد توجه نشود با وجود این که این تناقضات به شدت الآن نبود، این اتفاق سبب شد تا فرصت گفت وگو از دست برود.
در همین رابطه ی ارتباط گرفتن با کشورهای هم جوار اما در چارچوبی متفاوت به یاد سفیر هانی خلاف، معاون وزیر امور خارجه در امور عربی می افتیم که طرح آقای جاسم الصقر، رئیس انتقالی پارلمان عربی در سال ۲۰۰۷ را می خواست در دو سمینار در کویت پیش ببرد و درباره بعضی اشکالات روابط عربی – ایرانی بحث کند، او می گفت که می توان گفت وگوهای عربی با کشورهای مختلف را نهادینه کرد و آن را به عنوان ابزاری برای گسترش مناسبات به کار برد.
حالا هم در برابر ما دعوت محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران برای گفت وگوهای منطقه ای قرار دارد، ما ابتکارهای عربی برای گفت وگو در اختیار داریم، واقعیتی هم است که می گوید قضایای منطقه با سلاح نهایی نمی شود و اسرائیل اولین طرف سودبرنده از درگیری های عربی – ایرانی است. پس گفت وگوها را چگونه ایجاد کنیم؟ نمایندگان دو طرف عربی و کشورهای همسایه کیستند؟ چگونه وارد گفت وگو شویم؟ نقش اتحادیه عرب در این گفت وگوها چیست؟ آیا کشورهای عربی می توانند با همسایگانشان قبل از آن که خود با خودشان به گفت وگو بنشینند وارد گفت وگو شوند؟ قرار است شکل گفت وگوها چگونه باشد و آیا فضای مناسبی برای برقراری این رابطه وجود دارد؟ پاسخ این سوال ها را انشاء الله در مقاله بعدی خواهیم داد.
ترجمه: علی موسوی خلخالی
- 12
- 1